پرسش‌ای مهم از خوانندگان ضدخاطرات
خوانندگان Ù…Øترم ضدخاطرات،
سلام!
سولوژن است Ú©Ù‡ با شما صØبت می‌کند. سوال‌ای برای‌ام پیش آمده است Ú©Ù‡ دوست دارم با همه‌ی شما Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ù†Ù…. می‌خواهم بدانم دلیل این‌که دیگر این روزها کامنت نمی‌گذارید چیست؟
یکی از دلایل‌ای Ú©Ù‡ سولوژن وبلاگ می‌نویسد این است Ú©Ù‡ در بیش‌تر مواقع خواندن کامنت‌های شما خوش‌Øال‌اش می‌کند. این‌که ببیند کامنت جدیدی دارد هیجان‌زده‌اش می‌کند Ùˆ می‌توانم به‌تان اطمینان دهم Ú©Ù‡ روزی چندین Ùˆ چند بار به امید کامنت‌ای جدید وبلاگ‌اش را Ú†Ú© می‌کند.
شاید بتوان دلیل این موضوع را بدین‌گونه ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯: وبلاگ‌نوشتن برای سولوژن Ùˆ اØتمالا خیلی‌های دیگر بستری برای معاشرت اجتماعی است. معاشرت البته قرار نیست Ù…Øدود به وبلاگ Ùˆ اصولا Ùضاهای اجتماعی شود، اما Ú†Ù‡ بخواهیم Ùˆ Ú†Ù‡ نخواهیم Ùعلا بخش قابل توجه‌ای از معاشرین او اینترنتی هستند. Ú¯Ùت‌وگوی وبلاگی، نامه‌ی اØتمالی‌ای Ú©Ù‡ با یکی از شما رد Ùˆ بدل می‌شود Ùˆ پیام‌گذاشتن بر صÙØه‌ی Ùیس‌بوک دوستان‌اش جزو این شیوه‌های مجازی -ولی مهم- معاشرت هستند.
اگر این‌ها را Øذ٠کنیم تا جایی Ú©Ù‡ می‌دانم معاشرت‌های روزانه‌ی رو در رو هم‌چنان باقی می‌مانند اما واقعیت این است Ú©Ù‡ در وضعیت Ùعلی‌ی زندگی‌اش Øجم شبکه‌ی اجتماعی‌ی قابل دست‌رس‌٠مستقیم‌ سولوژن کم‌تر از مطلوب‌ است.
ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù„Ø§ÛŒÙ„ این وضع وقت زیادی می‌گیرد Ùˆ Øتی مطمئن نیستم ایده‌ی خوبی باشد Ú©Ù‡ درباره‌شان با جزییات در این Ùضای عمومی ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‡Ù…. اما از عوامل موثر می‌توان به Ùارغ‌التØصیل‌شدن‌ها، مهاجرت به شهرهای دیگر، تغییرات قابل Ùˆ غیرقابل اجتناب در دوستی‌ها، اختلا٠سلیقه Ùˆ نوع تÙØ±ÛŒØ Ø¨Ø§ درصد قابل توجه‌ای از آدمیان Ùˆ هم‌چنان تÙاوت سن اشاره کرد (بامزه است، اما بخش قابل توجه‌ای از اطراÙیان سولوژن کسان‌ای هستند Ú©Ù‡ در زمان‌ای Ú©Ù‡ او خواندن Ùˆ نوشتن بلد بود Ùˆ قطار کتاب‌خوانی‌اش Ù†Ùیرکشان به پیش می‌رÙت هنوز به دنیا نیامده بودند. Ùˆ البته این را سر تØقیر نمی‌گویم. به هر Øال هر کس‌ای یک زمان‌ای به دنیا آمده است. اما از طرÙÛŒ این اختلا٠سن گاهی معاشرت را سخت می‌کند).
اثر کاهش ناگهانی‌ی معاشرت وبلاگی چون جداشدن از بخش‌ای از شبکه‌ی اجتماعی‌ی Ùرد است. واکنش او به این تغییر یا می‌تواند تلاش مضاع٠برای اتصال دوباره به شبکه باشد یا تلاش برای اتصال به گروه٠اجتماعی‌ی جدید. در هر Øال، تغییر در اندازه‌ی شبکه‌ی اجتماعی رخ می‌دهد Ùˆ این تغییر برای انسان Ú©Ù‡ موجودی به شدت اجتماعی است -Øتی اگر چون سولوژن موجودی نسبتا درون‌گرا باشد- دردناک است.
ابتدا می‌خواهم نشان دهم Ú©Ù‡ این تغییری Ú©Ù‡ از آن Øر٠می‌زنم واقعی است. برای این کار تعداد میانگین کامنت‌های هر پست را برای چند ماه نمونه (ژانویه، Ù…ÛŒ Ùˆ آگوست) در چهار سال اخیر سنجیدم . تعداد متوسط کامنت‌ها در سال Û²Û°Û°Û· تا Û²Û°Û°Û¹ بین Û±Û² تا Û±Û³ کامنت برای هر پست بود، اما در سال Û²Û°Û±Û° این مقدار به نصÙØŒ یعنی عدد ۶، کاهش می‌یابد. کم‌کامنتی در ماه آگوست امسال به شدیدترین وضع خود رسید به طوری Ú©Ù‡ میانگین کامنت‌ها Øدود دو Ùˆ نیم کامنت بر پست بوده است. اØتمالا همین هم سولوژن را شاکی کرده، وادار به نوشتن این پست کرده است. جزییات را در Ø´Ú©Ù„ ببینید.
در ضمن برای ارزیابی‌ی به‌تر وضع، میانگین نوشته‌های این چند سال را هم Øساب کرده‌ام. تعداد نوشته‌های امسال به ÙˆØ¶ÙˆØ Ú©Ù…â€ŒØªØ± شده است. مثلا در سال Û²Û°Û°Û· ضدخاطرات Øدود Û±Ûµ پست بر ماه داشته است Ú©Ù‡ این عدد به Û· پست در ماه در سال Û²Û°Û±Û° تقلیل یاÙته است. اما این روند کاهشی در سال‌های پیشین هم وجود داشته است اما تاثیری بر تعداد کامنت‌های متوسط نداشته. مثلا در سال Û²Û°Û°Û¹ تعداد متوسط پست‌ها در ماه عدد Û¸ بوده است (تنها اندکی بیش از Û²Û°Û±Û°) اما تعداد کامنت‌های هر پست به طور متوسط Û±Û³ بوده است Ú©Ù‡ رکورد-دار است.
بی‌تردید یکی از عامل‌های این تغییر Ùیلترشدن این وبلاگ است. خیلی‌ها اØتمالا دیگر این وبلاگ را نمی‌خوانند. بعضی‌ها هم از طریق خوراک‌خوان این‌جا را دنبال می‌کنند. اما برای کسان‌ای Ú©Ù‡ پشت Ùیلتر هستند به اØتمال زیادْ خواندن این وبلاگ آسان‌تر از نوشتن در آن است. همین عامل ممکن است بتواند کاهش کامنت‌ها را تا Øد خوبی ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‡Ø¯.
اینک شما می‌توانید به کمک‌ام بیاید. می‌خواهم بدانم آیا از نظرتان دلیل دیگری هم برای کاهش کامنت‌ها Ùˆ اصولا بی‌جان‌شدن ضدخاطرات وجود دارد؟ مثلا آیا Ùکر می‌کنید نوشته‌های این وبلاگ دیگر کامنت‌طلب نیستند؟ (چون مثلا خیلی شخصی‌اند یا چندان بØØ« برانگیز Ùˆ جنجالی نیستند) یا این‌که به نظرتان ضدخاطرات کلا خیلی لوس شده است Ùˆ نوشته‌های‌اش نه تنها کامنت‌طلب نیست Ú©Ù‡ Øتی نخواندنی است.
اگر لط٠کنید Ùˆ نظرتان را به‌ام بگویید خیلی خوب است. می‌خواهم ارزیابی‌ای از ضدخاطرات داشته باشم. اگر نمی‌توانید کامنت بگذارید (مثلا به خاطر Ùیلتر) یا Øتی ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡ÛŒØ¯ کامنت نگذارید (مثلا چون می‌خواهید مهره‌ی مار به‌ام بدهید Ùˆ دوست ندارید این کار را به صورت عمومی بکنید) برای‌ام نامه بنویسید. آدرس‌ام هم sologen ات سولوژن دات نت است. اگر در کامنت یا نامه‌تان بگویید چند وقت است Ú©Ù‡ ضدخاطرات را می‌خوانید Øتی به‌تر است. بیش‌تر Ùˆ Ù…Ùصل‌تر بنویسید، بیش‌تر خوش‌Øال می‌شوم – Øتی اگر خواندن‌اش تلخ باشد. ضدخاطرات با این‌که برای‌ام عزیز است، اما چون سنگ سخت Ùˆ چون دیوار گذرناپذیر نیست. هم من تغییر می‌کنم، هم ضدخاطرات اگر لازم باشد تغییر می‌کند Ùˆ اگر نشد، کنارش می‌زنم Ùˆ طرØÛŒ نو در می‌اÙکنم.
تکمیلی: به درخواست CADCAM، این هم نمودار ویزیوتورهای وبلاگ مطابق آمار Webalizer.
35 thoughts on “پرسش‌ای مهم از خوانندگان ضدخاطرات”
سولوژن بزرگ – سلام
من هم داشتم به این Ùکر می‌کردم. به وبلاگ تو Ùکر نمی‌کردم؛ Ú©Ù‡ به Ùضای مجازی ایرانی. همین Ùیس‌بوک٠زمان بسته. منØصر به وبلاگ تو نیست. مربوط است به Ùضای مجازی Ùˆ غیرمجازی ایرانیان. Ùیلتر هم نقش خیره‌کننده‌ای ندارد.
دارم به این نتیجه می‌رسم Ú©Ù‡ همه‌ش بر می‌گردد به انتخابات. شاید شتاب‌زده باشد اگر بگویم Ùضای رخوت بعد از انتخابات مایه‌ی اصلی این بی‌رمقی‌ست.ورژن شخصی‌ش می‌شود این: من در اینترنت دیگر تلاش‌ای برای به اشتراک‌گذاری ندارم. دیگر Øوصله‌ی پیش از را ندارم. نه این‌که پیش از این Ùقط در مورد ماجراهای پیش‌روی Ùضای سیاسی Øر٠می‌زدم، نه! اما Ùضای موجود هرچه اسم‌ش را بگذاریم، انگار از کارکردهای Ùضای اجتماعی مجازی کاسته است. اینترنت Ù…Øیطی شده برای خبررسانی Ùقط. چه‌طور بگویم؟ نمی‌دانم. Øتمن گیجی‌م را می‌Ùهمی…
سولوژن جان! جدا از دلیلی Ú©Ù‡ علی Ú¯Ùت! من Ùکر Ù…ÛŒ کنم تعداد پست های “استاتوسی” ات اخیراً زیاد شده! هر چند Ú©Ù‡ جالب باشد ولی نیروی Ù…Øرکه ای برای بازخورد ایجاد نمی کند.اگر مطلب را بیشتر بسط بدهی نکات قابل بØØ« هم زیاد خواهند شد.
ارادتمندÂ
Sologen,
I am one of the silent readers of your blod since its beginning and I like the discussions in your blog. I dont know why I read less your blognowadays, but it is important for me that you write. I try to put more comments, now that you asked 🙂
Bon courage,
SH
همین بس که در سالگرد 5 سالگی وبلاگم و بعد از 57000+ بازدید و صدها کامنت قصد بستنش را کردم.
زیر پست های شما Ú©Ù‡ من در گودر شیر میکنم کامنت Ù…ÛŒ آید. همینطور پست های شیر شده خودم. خوب یا بد خوانندگان زیادی این روزها کامنت ها را در گودر رها میکنند. Øتی اگر همچون منی هر روز تذکر دهد Ú©Ù‡ در وبلاگ بنویسید!
گودر آقا جان. گودر.
I always read your posts. Don’t take it personal I seldom leave comments for any blog. kholase chakerim. Go soloGen Go! 🙂
سلام، من از Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ ریدر Ù…ÛŒ خونمتون. مدت زیادی هم نیست، شاید یک سال، یا یک Ú©Ù…ÛŒ بیشتر. ØرÙتون رو خوب Ù…ÛŒ Ùهمم، چون خودم نزدیک به یک سال کامنت هام رو بستم Ùˆ اعصابم هم آروم بود (چرند زیاد Ù…ÛŒ نوشتند) اما دیدم دقیقا عین همین Ú©Ù‡ شما Ú¯Ùتید، آدم Ú©Ù… Ú©Ù… به Ùکر بستن وبلاگ Ù…ÛŒ اÙته.
این شد که اومدم کامنت بگذارم.
با این Øال گمونم نباید درگیر تعداد کامنت ها شد. Ùˆ نمی شه هم همه Ø´ رو تقصیر گودر دونست. روزی در Ù‡Ùته ÛŒ پیش بلاگ من 634 تا ویزیتور داشت Ùˆ 11 کامنت. شاید بلاگ خون ها Ú©Ù… Øوصله شده اند، به خاطر Ùیلتر، به خاطر سرعت اینترنت، به خاطر گرونی، به خاطر اÙسردگی…
Ùˆ در آخر، تØسینتون Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ با شهامت نوشتید دلتون کامنت Ù…ÛŒ خواد. Ùˆ برام جالب هم هست. چون من واقعا دلم کامنت نمی خواد. واقعا. شاید اگه شما هم کامنت گذارهایی داشتید مثل اون هایی Ú©Ù‡ توی وبلاگ مرØومم کامنت Ù…ÛŒ گذاشتند، به همین Øس Ù…ÛŒ رسیدید.
شاد باشید و پیروز.
بنویسید، چه با کامنت، چه بی کامنت.
همه ÛŒ دلیل های کامنتهای بالا درست بود. ولی در مورد من بیشتر از همه گودر صدق میکنه. همونجا همه ÛŒ وبلاگها رو میخونم Ùˆ دیگه تو صÙØÙ‡ ÛŒ اصلی نمیرم. البته من کلا خیلی Ú©Ù… کامنت میذاشتم از اول هم. اما خودت میدونی Ú©Ù‡ همیشه اینجا رو میخونم.
Øالا خودت چرا دیگه کامنت نمیذاری؟ مثلا برای راز؟!! :دی
سلام سولو
من که دارم از گودر می خونم اکثر اوقات و وبلاگ های مختل٠رو زپ می خونم و زمانی برای مراجعه مستقیم نمی مونه و نظر پای نوشته
Hi,
I think the main problem is google reader and facebook, you know what, I am quite sure if I read these posts in FB, I like to discuss about them via comments, I dunno exactly why?!! might be FB is more like real world chatting in comparison with blogs ,
I know a couple of my friends those who move from blog to FB, just the point is then u should not consider FB as a place for so personal stuff, I mean you should treat it as a blog,not more.
4kerim
سلام 🙂
این تغییر (در تعداد ویزیتورها، تعداد کامنت ها، تعداد پست ها) برای منم کاملاً ملموس بوده در مورد وبلاگ خودم. در مورد بیشتر وبلاگهایی Ú©Ù‡ از چندین سال پیش Ù…ÛŒ خوندمشون هم تعداد مطالب Ùˆ کامنت هاشون Ú©Ù… شده (تعداد زیادیشون هم Ú©Ù‡ رسماً بسته شدن). از طر٠دیگه خودم هم خیلی کمتر کامنت Ù…ÛŒ گذارم (با اینکه Ùکر Ù…ÛŒ کنم میزان وبلاگ خونیم Ú©Ù… نشده چون ساعات زیادی از روز رو پای کامپیوتر Ùˆ اینترنت هستم). چند وقت پیش Ú©Ù‡ برای یکی از مطالبت کامنت گذاشتم خودم یکهو Ù…Ú† خودم رو گرÙتم Ú©Ù‡ ا٠بعد از چند وقت داری کامنت میذاری تو یه وبلاگی! دقیقاً نمی دونم چیه اما انگار یه Øس بی Øسی Ùˆ انÙعال پیش اومده! انگار مطلب برانگیزاننده Ú©Ù… شده (کلاً در Ø³Ø·Ø ÙˆØ¨Ù„Ø§Ú¯Ù‡Ø§ میگم) یا شاید آستانه برانگیزانندگی آدمها رÙته بالا. شاید اون چند سال اول خیلی هیجان ایجاد Ù…ÛŒ کرد مواجهه با عریانی اÙکار Ùˆ اØساسات آدمها در جامعه مجازی با توجه به Ùاصله ای Ú©Ù‡ در جامعه واقعی وجود داشت Ùˆ این بازشدگی (openness) جذابیت زیادی داشت. شاید هم دلیلش Ùقط این باشه Ú©Ù‡ آدمها هر روز از روز قبل گرÙتارتر هستند Ùˆ با سرعت بیشتری به دور خودشون Ù…ÛŒ چرخن. اینها همه گمان های من بود بهرØال 🙂 در انتها اینکه شما نوشتن رو کنار نگذار دکتر جان 😉
salam solo jan
sharmande daram fenglish minevisam
ye zahmati bekesh ! nemoordare tedade bazdid konande haye wbeloget ro ham bezar ba zekre tarikhe hodoodie filter shodanesh. fekr oonvaght mitoonam javabi ke too zehname ro ba nemoodar haye khodet behet begam.
amma pishdaramadesh ellatesh mesle az beine raftane BBS va mavara hast be nazaram. amma baad az nemoodar haye tedade viewer rahat tar mishe tojih kard.
Hey man,
I don’t use google reader or Godar or … and I don’t check any weblog directly!
I limit myself only to Facebook because even that takes me a lot of time (I was in several social networks and I just closed my account in all of them) So I only read a weblog if I can reach it from Facebook like this post that you shared on FB.
Although you shouldn’t consider me as a reader of your blog, I comment anywhere that I have something so say (usually against what I just read). Obviously most of the time it’s not the case cause many posts are just informative, or I agree with the author or I simply have nothing to say about it.
[آقای خسروبیگی این کامنت را برای‌ام با نامه Ùرستاد Ùˆ قرار شد من در وبلاگ بگذارم. -سولوژن]
من همونطور كه در بند 8 مرامنامه ام نوشته ام
در صورتي كه متن پستي كامل و بي نقص باشد كامنت نميذارم!
بنابراين كم بودن تعداد كامنتهايت از طر٠من، دليل بر خوب و كامل بودن اغلب آنهاست
البته Ùيلتر بودنت هم مزيد بر علت است آنهم 2 طرÙÙ‡
يعني يكي ديگر از دلايل خوب بودن وبلاگت Ùيلتر شدن آن است
همچنين يكي ديگر از دلايل كم بودن كامنتهايت Ùيلتر شدن وبلاگت است
يك ضرب المثل Ùارسي هست كه ميگه
ميخواي كسي رو بشناسي به دوستاش نگاه كن
بر مبناي همين ضرب المثل هست كه من
از هرچي آخوند Ùˆ شخصيت كه در صدا Ùˆ سيما صØبت ميكنند Ùˆ ازشون تعري٠ميشه بدم مياد
با خودم ميگم اگر اين آدم خوبي بود
تلويزيون جمهوري اسلامي نميذاشت Øر٠بزنه يا ازش تعري٠نميكرد!
بر عكس معتقدم
هر كسي كه اينها ازش بد بگن
يا مثلا وبلاگشو Ùيلتر كنند
آدم خوبيه
اين را هم اضاÙÙ‡ كنم كه با توجه به اينكه مشترك Ùيد شما هستم
مطالب شما را ميخوانم
البته با كمك گودر
ضمنا از زماني كه با شما آشنا شده ام و به وبلاگتان لينك داده ام تا كنون مطالب شما را ميخوانم
من مشترك Ùيد مطالب وبلاگهايي كه بدانها لينك داده ام Ùˆ چند وبلاگ ديگر هستم
I wish there was a way to evaluate how “personal” or “interesting” your posts are. For example can you find the median of word count of posts per each months? I believe this is the main reason you are looking for
در مورد من،
Û±. با اين Ú©Ù‡ از خواننده‌های قديمی وبلاگ‌ات هستم 😉 ولی به نسبت Ùکر می‌کنم Ú©Ù… کامنت گذاشته‌ام. يعنی تنبلی من در کامنت Øتی پیش از “تغييرات” هم بوده. اما،
Û². گودر + Ùیلتر. در مورد من لااقل، Ùیلتر بود Ú©Ù‡ باعث شد درست Ùˆ Øسابی از گودر استÙاده کنم. اگر نه تعداد بسیار Ú©Ù… وبلاگ‌هايی Ú©Ù‡ می‌خواندم را مستقيم مراجعه می‌کردم. Ùيلتر اين جا باعث شد بروم آن جا!
Û³. چون من هيچ وقت خيلی خودم را درگير Ùضای وبلاگ‌های Ùارسی نکردم، قاعدتن نظر نادقیقی خواهم داد. اما در Ú©Ù„ Øس می‌کنم Ú©Ù‡ تب Ùˆ تاب وبلاگ‌نويسی بسيار Ú©Ù… شده. اØتمالن به خاطر Ùراگير شدن Ùیس‌بوک Ùˆ سایت‌هایی نظير بالاترين:
Û³.Û±. کسانی Ú©Ù‡ عمومن خبر از وضعيت زنده‌گی روزمره‌شان می‌دادند، رÙته‌اند سراغ Ùيس‌بوک،
۳.۲. کسانی که اخبار عمومی می‌داده‌اند، سراغ بالاترين و سايت‌های مشابه،
Ùˆ چون هر کسی بالاخره زمان Ù…Øدودی دارد برای وب‌گردی، وبلاگ‌خوانی Øذ٠شده.
Û´. به طور عمومی Ùˆ در کل٠دنيای رسانه هم گويا مردم به سمت Ùرهنگ “Ùست Ùود” گرايش پيدا کرده‌اند. Øوصله‌ی تØليل Ùˆ نظر کارشناسانه خواندن Ùˆ شنيدن مثل اين Ú©Ù‡ کم‌تر شده. يا رسانه‌ها به اين سمت گرايش پيدا کرده‌اند Ùˆ Ú©Ù… Ú©Ù… ذائقه‌ی مردم هم تغيير کرده. (البته نه Ú©Ù‡ تو لزومن پست‌های‌ات همه درست Ùˆ Øسابی باشد 😉 😀 مثلن اين آخری‌ها Ú©Ù‡ مرتب Øديث روز در می‌کردی، در نظر اين سناريو بود Ú©Ù‡ سولويی داريم Ú©Ù‡ Øسابی سرش شلوغ است Ùˆ تنها برای آپديت کردن چيزکی می‌نويسد. Ùˆ جواب‌اش هم “هاها” یا “خوب…” یا “اوکی‌ی‌ی” بود.)
من هم مثل روزبه از خواننده های قدیمی وبلاگت هستم 😉 البته از کامنت گذاران دائمی نیز. Øتی Ùکر کنم کامنت های من برای بیش از کامنت های تو برای من است. من نیز سایت های شبکه های اجتماعی مثل Ùیسبوک Ùˆ بالاترین (در خارج از ایران) Ùˆ Ùیلتر (در ایران) را عامل اصلی در Ú©Ù… شدن کامنت Ù…ÛŒ دانم. بارها شده برای اینکه بازخوردی از نوشته ام بگیرم آن را در Ùیسبوک به اشتراک گذاشته ام Ùˆ آنجا بیشتر کامنت داشته ام. به نظر Ù…ÛŒ رسه وبلاگ نویسی Ùˆ کامنت گذاری باید تغییر کنند تا با دنیای پر از سایت های شبکه اجتماعی هماهنگ بشن.
راستی این را ببین
http://www.refreshcolumbia.org/tutorials/sync-wordpress-and-facebook-comments/
زنده باد رامين قهرمان! من هم چند ماه پيش به اين موضوع Ùکر کرده بودم Ùˆ اگر مثل اکثر چيزهای ديگر به آينده موکول‌اش نکرده بودم Ùˆ البته سوادش را هم داشتم، اين کار را می‌کردم.
ÙŠÚ© مشکلی هم Ú©Ù‡ در مورد گودر وجود دارد اين است Ú©Ù‡ وقتی نوشته‌‌ای به اشتراک گذاشته نشده (Øالت معمول Ùيد‌های وبلاگ‌هايی Ú©Ù‡ می‌خوانيم)ØŒ نمی‌توان در موردش نظر داد.
بايد کار مشابه کاری Ú©Ù‡ اين پلاگين برای Ùيس‌بوک انجام می‌دهد را برای گودر هم بتوان انجام داد Ùˆ بر اهل علم است Ú©Ù‡ به سراغ‌اش بروند، Øتی اگر در چين باشد!
اضاÙÙ‡ می‌کنم: من با WPBook وبلاگ‌ام را چپاندم در Ùيس بوک. مثل اين Ú©Ù‡ ÙŠÚ© جايی را اشتباه کرده‌ام (شايد هم نکرده‌ام) Ùˆ گویا هنوز کامنت‌ها از Ùيس بوک نمی‌آيد در وبلاگ‌ام.
کاÙÛŒ است نصب‌اش Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ مطابق دستور العمل خودش بروی جلو.
ممنون از رامين.
گودر (:
به نظر من علت‌اش نه لوس بودن هست Ùˆ نه نخواندنی شدن مطالب. شاید یک علت عمده‌اش این باشه Ú©Ù‡ مدتیه Ú©Ù‡ پست‌های کامنت‌خواه‌ات کم‌تر شده‌ان. در مورد من یک جوریه Ú©Ù‡ با خیلی از پست‌ها نه مواÙقتی دارم Ùˆ نه مخالÙتی. نظری هم ندارم Ú©Ù‡ اضاÙÙ‡ کنم. برای همین هم هست Ú©Ù‡ تنها می‌خونم Ùˆ دیگه عکس‌العملی نشون نمی‌دم.
اتÙاقا پیشنهاد کامنت گذاشتن برای وبلاگ‌ها از طر٠خودت بود Ùˆ من از وقتی Ú©Ù‡ در یک پست نوشتی، سعی می‌کنم تا Øد ممکن (تا Øد ممکن!) برای پست‌هایی Ú©Ù‡ می‌بینم کامنت بگذارم. انصاÙا هم برای کسی Ú©Ù‡ مطلبی می‌نویسه، دیدن کامنت دریاÙتی خیلی لذت بخشه!
خب قاتل اصلی Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ ریدره. دیگه نه کامنت گذاشته میشه، نه صÙØÙ‡ بندی Ùˆ طراØÛŒ وبلاگ دیده میشه.
با شما مواÙÙ‚ هستم Ú©Ù‡ مساله اصلی Ùیلتر شدن وبلاگ‌تان است. من شخصاً به جز مواقع ضروری از Ùیلترشکن استÙاده نمی‌کنم. Ùیلتر شدن Ùˆ استÙاده از گودر اثر تشدید‌کننده روی هم دارند. یعنی چون خیلی از وبلاگ‌ها Ùیلتر است مجبور به استÙاده از گودر هستیم بعد چون در گودر عادت کرده‌ایم دیگر Øتی برای وبلاگ‌های غیر Ùیلتر هم کامنت نمی‌گذاریم.
جزو اولین وبلاگ‌هایی بودید Ú©Ù‡ Øدود سه سال قبل به گودر اضاÙÙ‡ کردم. البته قبل از آن پراکنده می‌خواندم.
اگر کامنت‌ها برای‌تان مهم است بهتر است در پست‌هایی مثل همین پست برای اهمیت کامنت تاکید کنید.
مثل برخی وبلاگ‌های دیگر Ùیدتان را ببرید Ùیدبرنر Ú©Ù‡ هم کامنت‌ها را نمایش دهد Ú©Ù‡ خوب موجب تØریک به نوشتن است Ùˆ می‌شود اهمیت کامنت را آن پایین اضاÙÙ‡ کرد.
بخشی از بازخوردها را باید در شبکه‌های اجتماعی دریاÙت کنید یعنی مثلاً من بخشی از کامنت‌هایم را در Ùیس‌بوک یا گودر می‌گیرم. با این وجود در مورد شما هر چند وبلاگ‌تان را دنبال می‌کنم ولی در شبکه‌های اجتماعی پیدای‌تان نکرده‌ام.
توی ایران نمی شد وبلاگتو خوند . Øالا Ú©Ù‡ امکانش هست من یکی مشتری همه ÙˆÙته وبلاگت هستم . روی من Øساب Ú©Ù† Ú©Ù‡ برات کامنت هم بزارم .
Solo jan
Manam weblogeto dar sokoot mikhunam hadeaghal nesbat be gozashte, shayad dalile sh ine ke facebook in moasherate majazio rahat tar va hame gir tar karde.
.Sh
Solo jan mamnoon az nemoodare zibai ke gozashti. too zahmat oftadi.
khob nemoodar ajob bood. neshoon mide ke filter shodane sitet tasir to meghdar bazdid konande nadashte va amalan filter bi tasir boode. man dalil ke be zehnam mirese hamoonie ke baes shod mavara ya BBS ha az bein beran ya kam moshtari beshan.
khob dar inke weblog kamelan sakheye khassi az “idea sharing” va “networking” hast shakki nist. amma fekr mikonam bache hai ke weblogo shoroo kardan dige ya doost nadaran edame bedan va inke va boodan facebook va podcasting va twitter dige nemiresan kheili be weblog ! maslan facebook kheili az ehtiajate idea sharing ro dar ekhtiar mizare ya twitter kheili rahat tar status ro be etela miresoone.
banabarin man fekr mikonam kam kam dorane weblog dare be sar miad. agar che ke ye charisma barash hamishe baghi khahad moond. amma mishe goft ke facebook hodoode 70-80 % kare weblogo mikone. albate oonam moshkelate khodeshon dare vali khob yeki az moshkelate weblog in bood ke bayad be tak tak sar mizadi ! amma facebook chizi nist joz inke hameye weblog haro mishe ye ja jam kard va albate jazzabiat haye majazie digei ham dare. banabarin nakhaste mardom be oonvar ham tavajoh mikonan va az sar zadan be weblog ha kam mikonan ya sari azash migzaran.
kholase ke be nazare man (ke shayad ham dorost nabashe) weblog nevisi kam kam lezatesho az dast mide va in hich rabti be post haye to nadare va hich rabti ham be khanande ha nadare ! mishe be cheshme ye moj nigah kard ke shoroo shod ama va raft. moj haye badi ham hast va anche mimoone darya hast va mano to ke darim roo moj haye mokhtalef shena mikonim 🙂
ممنون Cadcam جان از توضیØ‌ات. (:
من وبلاگ‌ات را می‌خوانم و همواره دنبال می‌کنم دوست گرامی, ولی آن اندازه در بند کامنت گذاشتن و دنبال کردن پاسخ‌های آن نیستم.
من Ùکر کنم در نهایت تا سال 2008 برات کامنت گداشته باشم تک Ùˆ توک. بعد از اون به جهت مشغولیت کاری کمتر با وبلاگ ها ارتباط داشتم Ùˆ بیشتر Ú†Ú© Ù…ÛŒ کردم تا اینکه بنویسم. نگر اینکه لازم بدانم نویسنده از نقطه نظرم آگاه شود.
ولی کلا” پس از انتخابات تعداد خبرها به نظرم تصاعدی زیاد شد. هرج Ùˆ مرج اخبار Ùˆ اطلاعات Ùˆ کندی اینترنت Ùˆ Ùیلترینگ Ùˆ مهاجرت ها.. وقتی برای کامنت گذاشتن تÙننی باقی نمی گذارد. مگر دوست نزدیک. Ùیس بوک هم اضاÙÙ‡ شده.
کلا” همیشه نگاه منطقی ات برای من قابل اØترام بوده Ùˆ به همین جهت همیشه نوشته هایت را Ú†Ú© کرده ام.
این Klayman از سوراخ Ú©Ù Neverhood همینطور Ù‡ÛŒ دارد می‌اÙتد. معلوم نیست Ú©Ù‡ Ú©ÙÛŒ شروع شده Ùˆ پایانش Ú©ÙÛŒ است. شاید از اولین ارتباط تا آخرین ارتباط. ارتباط… ارتباط است Ú©Ù‡ این بلا را به سر می‌آورد Ùˆ در پس آن، موجودی به نام جامعه. Ú©Ù‡ هر Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ میکشیم از Ùروختن یکتایی برای خریدن همتاییست. با این همتایی Ùˆ همکاری Ùˆ هم… به کجا میخواهیم برسیم… وقتی Klayman به جایی خورد، لامپ Ùکر ما هم سوسویی خواهد زد. اگر Ùکری مانده باشد Ùˆ برایش لامپی! Ùˆ آنجاست Ú©Ù‡ می‌گوییم شب به خیر!
Ùقط ماجرای لاگ Ùˆ کامنت نیست. ماجرای شیوه تÙکر است. تÙکر دارد بیرونی [‌تر] میشود. جامعه می‌خواهد بیشتر Ùکر کند. باید تØولی صورت گیرد. اما مثل همیشه با کمترین انرژی Ùˆ بیشترین آنتروپی. آدم‌ها زیاد می‌شوند. برای ØÙظ درجه همبندی، ارتباطات بیشتری لازم است. گرا٠کامل Ùˆ CircuitSwitching Ùˆ … صر٠نمی‌کند! با درخت صدصدی Ùˆ PacketSwitching یک جوری سر Ùˆ تهش را هم می‌آوریم. Ú©Ùند می‌شود؛ اما می‌شود. جریان اطلاعات به سیل اطلاعات تبدیل می‌شود. ذهن‌ها Ù¾Ùر، خسته Ùˆ آشÙته می‌شوند. گذر به بازتاب، بازتاب به جذب Ùˆ آن هم به پردازش، ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ می‌شود. آن لیوان آب خنک Ú©Ù‡ هر از چند گاهی خودمان می‌خواستیمش Ùˆ البته برای خوردن، Øالا خودش هر روز روی سرمان می‌ریزد. ارتباطات زیاد، اطلاعات متنوع، ظرÙیت Ù…Øدود، Ú†Ù‡ کار می‌توان کرد؟ ما هم PacketReader Ùˆ PacketThinker Ùˆ PacketSpeaker می‌شویم! امان از انعطا٠شبکه‌های عصبی! هیچ دقت کرده‌ای Ú©Ù‡ دیگر Øوصله دیدن صÙØه‌های 3 به بعد نتایج Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ را نداری؟ به جایش سریعاً به Ùکر یک جمله بهتر می‌اÙتی Ú©Ù‡ توی همان صÙØÙ‡ اول جوابت را بدهد. خود Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ هم (می‌بینی؟! Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ هم شخص است!) تازگی دریاÙته Ùˆ instant را راه انداخته. Øوصله خواندن اخبار طولانی را نداری. Ùیدها به اخبار، چکیده‌ها به مقالات، tweeter به weblogØŒ facebook به meetingØŒ sms به call Ùˆ هزاران چیز خلاصه دیگه به هزاران چیز Ù…Ø´Ø±ÙˆØ Ø¯ÛŒÚ¯Ù‡ ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ می‌شه. تمرکز سابق برای خواندن یک کتاب 10 جلدی کجاست؟ اصلاً خود کتاب 10 جلدی کو؟! می‌خواهی زود بÙهمی مطلب چیه. به درد Ù…ÛŒâ€Ø®ÙˆØ±Ù‡ یا نه. اگه به درد نخورد Ú†Ù‡ بهتر! خیالت راØت می‌شه! اگر هم به درد خوره Ú©Ù‡ یا خودش (Ú©Ù‡ دیگه این روزها اون هم صر٠نمی‌کنه!) یا لینکش رو یه گوشه Ù†Ú¯Ù‡ می‌داری Ú©Ù‡ یک روووووزی Ú©Ù‡ هیچ وقت نمیاد بهش بپردازی. بهونه‌ت هم اینه Ú©Ù‡ الان کار مهمتری دارم Ùˆ نباید تمرکزم رو از دست بدم! در بهترین شرایط، اگر خیلی به خودمون مسلط باشیم، آخرش می‌شیم یک ایندکس نزدیک برای داده‌های دور!
خب غرغر دیگه بسه! شاید یک Ú©Ù…ÛŒ هم غلو کردم. اول می‌خواستم اصلی را Ú©Ù‡ Ùکر می‌کنم تقریباً همه کامنت‌های بالا نتیجه‌ش هستند از ناخودآگاه خوانندگان به خودآگاهشان بیاورم، شاید در تهیه چتری برای آن آب یخ لعنتی کمکشان کند ولی آخرش تبدیل به Ùریاد بیدار شوید شد!
خلاصه (برای خوانندگان Ú©Ù… طاقت!) این Ú©Ù‡ Ú©Ù… شدن کامنت‌ها آنچنان ربطی به Ùیلتر ندارد. انتخابات هم نه تنها اثر منÙÛŒ نداشت، بلکه پاسخ پله ÛŒ پدیده ÛŒ انتخابات Øتی می‌توانست اÙزایش بازدیدها Ùˆ کامنت‌ها را هم به دنبال داشته باشد. البته ماجرای انتخابات با عطشی Ú©Ù‡ برای به دست آوردن اطلاعات ایجاد کرد Ùˆ با کاهش دسترسی به منابع معتبر خبری به پیشرÙت پدیده ÛŒ لعنتی یاد شده دامن زد. همین باعث شد Ú©Ù‡ خیلی ها کانکتور مغزشون رو به ماتریس BBC Ùˆ VOA وصل کنند تا آروم بگیرند Ùˆ مورد [سوء] استÙاده (راستش در مورد سوء Ø´ مطمئن نیستم!) هم قرار بگیرند. دلیل اصلی Ú©Ù… شدن کامنتها ناتوانی (بله! ناتوانی!) در توجه به اطلاعات Ùˆ پردازش Ùˆ نهایتاً دادن پاسخ به آنهاست. نهادن نام دوران طلایی گویای نزدیک شدن به کران پایانیست در Øالی Ú©Ù‡ تعداد بازدید کننده ها Ú©Ù… نشده. پس دوران طلایی تولید ادامه داره. این دوران طلایی تÙکر یک Ù†Ùره ست Ú©Ù‡ داره به پایان میرسه! Ú©Ù… Ú©Ù… تÙکر یک Ù†Ùره هم مثل اوایل همین دوران به یک هنر یا یک دارایی لوکس تبدیل خواهد شد!
پس چرا این کلمه های انگلیسی م جا به جا شده؟ D:
سلام
من Ùکر میکنم اÙرادی Ú©Ù‡ برای شما کامنت میگذاشتند اÙراد خواص با دلایل خواص بودن
یکی از اون دلایل شاید این بود Ú©Ù‡ مثلا شما برای تک تک اÙراد وقت میگذاشتید Ùˆ جوابی میدادید این خود باعث تشویق Ùˆ تØریک خواننده برای بازدید مجدد Ùˆ گذاشتن کامنت Ùˆ گرÙتن جواب مجدد بود. آن هم از آدمی مثل شما
دیگه اینکه نوشته های شما قبلا تم طنز داشت Ùˆ Øالا کمتر .
نوشته های قبلی شما با موضوعات عمومی تری سرو کار داشت و خواننده طلب تر بود به قول خود شما
شاید هم قبلا شاد تر مینوشتید Ùˆ برای خود من خواندن وب لاگ شما نوعی تخلیه روØÛŒ بود . بعد از خستگی ها Ùˆ نابسامانی های روزمره Ùˆ در گیری های کاری . نوعی شادابی Ùˆ طراوت از وب لاگتون تراوش میکرد Ú©Ù‡ Øالا کمتر …
Ùˆ نکته دیگه هم Ùیلترینگ Ú©Ù‡ برای خود من دلیل اصلی بود.
به Mehraria: ممنون از این‌که این‌جا را می‌خوانید. کامنت گذاشتن Ù…Øبت مرتبه‌ی دو است.
به نازلی: تغییر شرایط را درک می‌کنم. ممنون از Ù…Øبت‌ات.
به بهرام: ممنون از نوشته‌ی بلند بالای‌ات. (: کاش می‌شد و پاسخ‌ای درخور می‌نوشتم.
به روجا: ممنون از کامنت‌تان. هنوز هم برای اکثر کامنت‌ها پاسخ می‌گذارم. این‌که نوع نوشته‌ها عوض شده است نیز غیرطبیعی نیست. هم نویسنده تغییر کرده، هم خواننده Ùˆ هم Ù…Øیط بینابین. اما این‌که نوشتید پیش‌ترها شادتر می‌نوشتم برای‌ام جالب بود.