بزرگ بشی می‌خوای چی‌کاره بشی؟ ÙØ±Ø® سیمابی
بعضی روزهای تاریک Ùˆ ابری در این شهر غÙلت‌زده به این نتیجه می‌رسم ØØ§Ù„ا Ú©Ù‡ هر Ú†Ù‡ کردیم آب Ùˆ نون نشد برامون، کاش دست‌کم Ù…ÛŒâ€ŒØ±ÙØªÛŒÙ… Ùˆ مطرب شورشی‌ای چون آقامون ÙØ±Ø® سیمابی می‌شدیم Ú©Ù‡ هم به نان رسید Ùˆ هم به نام Ùˆ هم دنیایی را شاد کرد. Ùˆ البته ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒâ€ŒØ§Ø´ نه، اما پس ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒ آن روز هم نظرم بر می‌گردد Ùˆ می‌گویم گور پدر نون Ùˆ مادر نام Ùˆ می‌نشینم سر کارم Ùˆ علم را سلانه سلانه Ùˆ بی جیره Ùˆ مواجب به پیش می‌برم.
ØØ§Ù„ا این‌ها به کنار، آقامون چند روز پیش شصت Ùˆ پنج ساله شد.
6 thoughts on “بزرگ بشی می‌خوای چی‌کاره بشی؟ ÙØ±Ø® سیمابی”
ØØ§Ù„ مشابهی دارم این روزها.
یک- اون سیمابش را Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ… ..ØŸ
دو- خیلی با این قالب جدید ØØ§Ù„ Ù…ÛŒ کنم. عکس ها از Ú©ÛŒ/کجاس؟
به جای خالی: سیماب همان جیوه است؛ همان‌طور Ú©Ù‡ مرکوری جیوه است. ÙØ±Ø® هم Ú©Ù‡ نام اولیه‌ی ÙØ±Ø¯ÛŒ بوده است.
ممنون! عکس‌ها هم جزو قالب بوده است. نمی‌دانم عکاس‌شان کیست (گرچه نباید سخت باشد Ùهمیدن‌اش).
الان لابد خیلی Ø§ØØ³Ø§Ø³ با مزگی بهتون دست داد از نوشتن این گونه ÛŒ ÙØ§Ù…یلی آقاتون! نه؟!!
به تبسم: نه به میزان ØØ³ نکته‌سنجی‌ی شما. (;
Ùˆ ØØ³ نکته سنجی من نه به اندازه ÛŒ ØØ³ جواب ٠دندان Ø´Ú©Ù† دادن شما .(;
به تبسم: البته قصد جسارت نداشتم. (: