Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒ به عنوان بنیان اخلاق
بنیان اخلاق Ú†Ù‡ می‌تواند باشد؟ پاسخ‌ها متÙاوت‌اند. بعضی‌ها ممکن است پدیده‌ای ماورای‌طبیعی را وارد ماجرا کنند Ùˆ بنیان اخلاق را برخاسته‌ی آن پدیده بدانند. راه دیگر این است Ú©Ù‡ قوانین اخلاقی را نتیجه‌ی تواÙق‌های انسان‌ها Ùˆ تغییرات آن در طول سالیان سال بدانیم. Ùˆ البته می‌توان نگاه‌ای تکاملی – Ú†Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø¨ÛŒÙˆÙ„ÙˆÚ˜ÛŒÚ© Ùˆ Ú†Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ùرهنگی – نیز به ماجرا داشت. غیر از دیدگاه اولی Ú©Ù‡ به نظرم نامربوط است، دیدگاه تواÙÙ‚ اجتماعی Ùˆ نگاه تکاملی به آن کاملا معقول است.
اما آن‌چه می‌خواهم درباره‌اش بنویسم Ú©Ù…ÛŒ تÙاوت دارد. می‌خواهم بپرسم Ú©Ù‡ آیا می‌شود بر اصول ابتدایی‌ای تواÙÙ‚ کرد Ùˆ بر روی آن‌ها قوانین اخلاقی را بنیان نهاد؟ این اصول ثابت نیستند. تغییر می‌کنند. تکامل می‌یابند. صØت‌شان هم پیشین نیست Ú©Ù‡ ØرÙ‌زدن از صØت اصول اخلاقی -دست‌کم از دیدگاه تجربی/منطقی- مهمل است (به هیوم می‌اندیشم). اما اصول‌ای هستند -یا به‌تر بگویم، می‌توانند باشند- Ú©Ù‡ قضایای استدلال‌شده از آن‌ها هم‌راستای قوانین Ùعلی‌ی اخلاقی هستند Ùˆ خیلی از مردم – نگویم همه – آن نتایج را اخلاقی می‌دانند. این اصول Ø´Ú©Ù„ Ùشرده‌ی قوانین Ùˆ باورهای اخلاقی‌‌اند. Ø´Ú©Ù„ ابسترکت آن‌های‌اند. زبان‌ای‌اند Ú©Ù‡ قوانین اخلاقی از آن زاده می‌شود.Ùˆ به همین خاطر می‌توان امید داشت Ú©Ù‡ قابلیت تعمیم به ما می‌دهند: در شرایطی Ú©Ù‡ پیش‌تر درباره‌شان Øر٠نمی‌زدیم یا به آن اصولا Ùکر نکرده بودیم نیز هم‌چنان توصیه‌ی اخلاقی بکنند (بدیهی است به generalization boundها Ùکر می‌کنم).
بگذاریم یکی دو مثال از این دست اصول بزنم:
-  توصیه‌ی اخلاقی برای انسان‌هاباید طوری باشد Ú©Ù‡ اگر نام آدم‌ها را تغییر بدهیم، توصیه تغییر نکند (Ùرم‌های دیگر چنین اصل‌ای: خود را به جای دیگران بگذارد Ùˆ ببین آیا دوست داری چنان چیزی برای‌ات رخ دهد یا خیر؛ آن‌چه را Ú©Ù‡ برای خود نمی‌پسندی، برای هم‌سایه‌ات هم نپسند).
-  زجر انسانی غیراخلاقی است.
- …
 همه‌ی این مقدمه‌ها را Ú¯Ùتم تا برسم به این نکته‌ای Ú©Ù‡ در پاراگرا٠بعدی خواهم آورد.
چند روز پیش به این می‌اندیشیدم Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ معیارهایی را در تدوین قوانین اخلاقی‌ای Ú©Ù‡ گستره‌ای بیش از انسان‌ها دارد باید در نظر بگیریم؟ مثلا می‌دانیم Ú©Ù‡ آزمایش‌های پزشکی‌ی خطرناک بر روی انسان‌ها ØªÙ‚Ø¨ÛŒØ Ø´Ø¯Ù‡ است (بگذریم Ú©Ù‡ نازی‌ها چنین کرده‌اند؛ امریکایی‌های پس از جنگ جهانی‌ی دوم چنین کرده‌اند Ùˆ اØتمالا خیلی‌های دیگر). با این Øال خیلی‌ها مشکل چندان‌ای با آزمایش روی Øیوانات ندارند (جدا از گروه‌های Øمایت از Øیوانات). Ùˆ البته میزان مواÙقت یا مخالÙ‌شان بستگی به Øیوان دارد. مثلا آزمایش روی موش کاملا قابل قبول است (جز اÙراد رقیق‌القلب Ú©Ù‡ به هر Øال دل‌شان نمی‌آید خون ببینند). خوک Ùˆ گربه نیز به هم‌چنین. اما وقتی صØبت از شامپانزه می‌شود، ماجرا خیلی Ùرق می‌کند. هم‌چنان کاسه‌ی سر شامپانزه را باز می‌کنیم Ùˆ به مغزش الکترود وصل می‌کنیم، اما اØتمالا چنین کاری را بی‌ملاØظه انجام نمی‌دهیم. سوال این است Ú©Ù‡ چرا این‌گونه است Ùˆ اصل اخلاقی‌ی پشت همه‌ی این‌ها چیست؟
به نظرم آمد اصل اخلاقی چنین چیزی است: «پلیدی‌ی آسیب‌رساندن به موجود رابطه‌ی مستقیم با Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒâ€ŒÛŒ آن موجود دارد.»
در نتیجه در آزمایش‌ پزشکی موش که خودآگاهی‌ی کم‌تری نسبت به یک آغازین دارد، بیش‌تر آسیب می‌بیند و انسان کم‌تر از پسرعموهای شامپانزه‌اش!
دو نکته‌ی دیگر بگویم:
Û±) این قانون اخلاقی می‌تواند به ماشین‌ها نیز تعمیم یابد. Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒâ€ŒÛŒ ماشین (روبات) میزان پلیدی‌ی آسیب‌رساندن به آن را مشخص می‌کند. بیش‌تر ماشین‌های Ùعلی طبق تعریÙ‌های قابل قبول از خودآگاهی، دارای خودآگاهی‌ی صÙرند. در نتیجه پلیدی‌ی آسیب‌رساندن به آن‌ها نه به خاطر آسیب به خود آن‌ها Ú©Ù‡ به خاطر آسیب به دیگران است (من نباید قهوه‌ی داغ روی کامپیوتر دیگری بریزم نه به این دلیل Ú©Ù‡ کامپیوتر رنج می‌کشد Ùˆ رنج‌اش را درک می‌کند بلکه به این دلیل Ú©Ù‡ صاØب کامپیوتر رنج خواهد کشید).
Û²) خودآگاهی‌ی انسان‌ها از دو جنبه ثابت نیست. یک این‌که بعضی آدم‌ها بیش‌تر از دیگران خودآگاه‌اند Ùˆ بعضی کم‌تر. به طور خاص به تÙاوت‌های بیولوژیک مغز می‌اندیشم: مثلا کودکان‌ای Ú©Ù‡ بی‌کورتکس متولد می‌شوند؛ یا آسیب‌دیده‌های مغزی؛ Ùˆ خیلی نمونه‌های دیگری Ú©Ù‡ Øتی جزو بیماری Øساب نمی‌شود Ùˆ تÙاوت آدم‌ها با یک‌دیگر است. جنبه‌ی دیگر این است Ú©Ù‡ هر شخص واØد در طول زمان‌های مختل٠نیز خودآگاهی‌اش Ú©Ù… Ùˆ زیاد می‌شود. مثلا وقتی الکل نوشیده است یا از مخدر استÙاده کرده، یا زمان‌ای Ú©Ù‡ تازه بیدار شدهْ میزان خودآگاهی‌اش Ú©Ù… یا زیاد می‌شود. Øال اگر تواÙÙ‚ کنیم Ú©Ù‡ اصل اخلاقی‌ی پیش‌نهادی‌ام قابل قبول است، آن وقت تکلی٠اخلاقی‌مان درباره‌ی چنین تÙاوت‌هایی چیست؟
شاید پاسخ این باشد Ú©Ù‡ مشکل‌ای در چنین شرایطی پیش نمی‌آید چون کمینه‌ی خودآگاهی‌ی Ùرد در بیش‌تر Øالات آن‌قدر زیاد است Ú©Ù‡ تبعیت از قوانین پایه‌ای اخلاقی را -آن‌چه در Øال Øاضر پایه‌ای می‌دانیم- بر او واجب کند. یا شاید می‌توان نوع‌ای متوسط زمانی‌ی میزان خودآگاهی‌ی موجود را به عنوان میزان خودآگاهی‌اش در نظر گرÙت Ùˆ بر اساس آن قضاوت کرد.
دوشنبه Û±Û° اکتبر Û²Û°Û±Û± – مصاد٠با Thanksgiving کانادایی
12 thoughts on “Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒ به عنوان بنیان اخلاق”
نظرات Peter Singer (و اصولا Utilitarianism) رو ببین.
wow! that was a really interesting article. I would say I agree with you more or less.
by the way, I’m happy that you write these stuff in farsi. when I’m reading it, it’s like a good exercise for my brain not to forget difficult words and sentences in farsi 😀
گرامی، به انتÙای مقدم نمی‌توان بØØ« کرد. یعنی صغرایت صادق نیست.
اعلامیه جهانی Øقوق بشر، هر صاØب بدن انسانی را -Ùارغ از هر چیز دیگری- صاØب ØÙ‚ برابر با دیگران می‌داند. با تئوری شما، می‌توان یک منگل را کشت تا اعضایش را به چند استاد دانشگاه نیازمند اهدا داد Ùˆ خیلی هم خوش‌Øال بود. البته من Ùˆ شما این کار را برای کامپیوترهایمان می‌کنیم Ùˆ شاید در مورد سگ Ùˆ گربه هم مخالÙتی نباشد.
خلاصه خواستم بگویم Ú©Ù‡ بØØ« جواب خاصی ندارد،‌ کسی پدر Ùˆ مادر از کار اÙتاده‌اش یا آلزایمری‌اش را دور نمی‌ادازد اما در مورد اشیایش این کار را می‌کند.
اما شما می‌توانی وصیت Ú©Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ اگر Ø³Ø·Ø Ù‡ÙˆØ´ÛŒØ§Ø±ÛŒ شما از Øدی پایینتر آمد -مثلاً زندگی گیاهی- اعضایتان را به بقیه برسانند Ùˆ خودتان را خلاص.
به Mr. K: ممنون از معرÙÛŒ. یکی از سخنرانی‌های‌اش را پیش‌تر دیده بودم، اما کارهای‌اش را نخوانده‌ام. Ùقط یک نکته: دیدگاه من الزاما دیدگاه utilitarism نیست (می‌تواند باشد یا نباشد) Ùˆ به همین خاطر تÙاوت‌های با Singer دارد. اما وقتی در Animal Liberation بنای اخلاق را قابلیت رنج‌کشی موجود می‌نهد، شباهت‌هایی با بنا-نهادن آن بر اساس خودآگاهی پیدا می‌کند.
به Farzad: ممنون! (: زکات لذت بردن از هر نوشته به اشتراک‌گذاری‌ی آن است.
به mim: سه نکته:
Û±) بØØ« بر سر بنیان اخلاق است Ùˆ نه این یا آن قوانین اخلاقی‌ی تدوین‌شده در زمان خاص. اعلامیه‌ی Øقوق بشر -هر چقدر هم با آن مواÙÙ‚ باشیم- امری پیشین نیست Ú©Ù‡ بخواهد دلیل اثبات یا رد اصل‌ای اخلاقی باشی.
Û²) وقتی می‌نویسم « شاید پاسخ این باشد Ú©Ù‡ مشکل‌ای در چنین شرایطی پیش نمی‌آید چون کمینه‌ی خودآگاهی‌ی Ùرد در بیش‌تر Øالات آن‌قدر زیاد است Ú©Ù‡ تبعیت از قوانین پایه‌ای اخلاقی را -آن‌چه در Øال Øاضر پایه‌ای می‌دانیم- بر او واجب کند»، به همین Ùکر می‌کنم Ú©Ù‡ یک Ùرد عقب‌مانده‌ی ذهنی را نباید کشت چون کمینه‌ی خودآگاهی‌اش با Ùاصله‌ی بسیار از هر موجود غیرانسان دیگری بیش‌تر است. یعنی Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒâ€ŒÛŒ تقریبا اکثر انسان آن‌قدر بالاست Ú©Ù‡ کشتن‌شان را نهی می‌کند. مثال‌تان درباره‌ی پدر Ùˆ مادر از کار اÙتاده Ùˆ Ùرد دارای آلزایمر نیز پاسخ‌ای مشابه دارد.
Û³)‌ چطور می‌شود Ú©Ù‡ کس‌ای Ú©Ù‡ در وضعیت گیاهی قرار دارد قابل کشته‌شدن است (با قطع پشتیبانی تنÙسی Ùˆ غیره — Øق‌ای Ú©Ù‡ به اطراÙیان Ùرد داده می‌شود)ØŸ Ú†Ù‡ معیاری برای چنین تصمیم‌ای وجود دارد؟ آیا معیار چیزی است کم‌بود/نبود خودآگاهی؟ یا اصلا چرا از مرگ Øر٠بزنیم؟ آیا غیراخلاقی است اگر Ùردی با عقب‌ماندگی‌ی ذهنی‌ی شدید را از تØصیلات دانش‌گاه‌ای Ù…Øروم کنیم؟ یا آیا غیراخلاقی است اگر به Ùرد دایم‌الخمر امکانات خلق اثر هنری‌ی کم‌تری نسبت به Ùرد با استعداد هنری‌ی بالا بدهیم؟ (در هر دو مثال Ùرض گرÙته‌ام Ú©Ù‡ منابع Ù…Øدود است Ùˆ تنها می‌توانیم امکانات را به یکی از این دو اختصاص دهیم. Ùˆ سوال این است Ú©Ù‡ آیا باید با انتخاب‌ای تصادÙÛŒ منابع را تقسیم کنیم یا این‌که باید یکی از دو Ùرد را بر دیگری ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ù‡ÛŒÙ…). در مثال دوم نیز Ùرض گرÙته‌ام Ú©Ù‡ Ùرد با استعداد هنری به طور متوسط Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒâ€ŒÛŒ بالاتری نسبت به Ùرد دایم‌الخمر دارد).
شاید اگر انگیزه‌ی اصلی‌ی این نوشته را چنین خلاصه کنم، Ù…Ùهوم‌تر باشد: برای این‌که بتوانیم راجع به اخلاق برای گستره‌ی وسیع‌ای از موجودات صØبت کنیم نیاز به Ú†Ù‡ اصل/اصل‌های اخلاقی‌ای داریم؟
منظور شما از آسیب چیه؟دادن امکانات بیشتر به Ùرد خلاق تر با توجه به همون Ù…Øدود بودن امکانات رو هم آسیب Ù…ÛŒ دونید؟این جور در Ù…Ùهوم وسیعی Ú©Ù‡ شما “آسیب ” رو تÙسیر کردید همه ÛŒ راه ها Ùˆ روش های موجود غیر اخلاقی Ù…ÛŒ شه. ازمدرسه ÛŒ تیز هوشان گرÙته تا Ùلان دانشگاهی Ú©Ù‡ با ضوابط خاصی دانشجو Ù…ÛŒ گیره!
مساله ÛŒ بعدی این Ú©Ù‡ در مورد Øیوانات ما ملاØظات دیگه ای رو هم دخیل Ù…ÛŒ کنیم در این اصل.Ùرضا این اصل رو بپذیریم آیا پلیدی کشتن مرغ Ùˆ خروس Ùˆ گاو Ùˆ گوسÙندی Ú©Ù‡ با Ú†Ù‡ اشتهایی Ù…ÛŒ خوریم را یکسان Ù…ÛŒ دونیم با کشتن یک پروانه ÛŒ زیبایی Ú©Ù‡ برای خودش Ù…ÛŒ چرخه؟طبق این اصل اگه کشتن مرغ Ùˆ خروس رو امر پلیدی نمی دونیم پس کشتن همه ÛŒ Øیواناتی Ú©Ù‡ در این Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯ آگاهی هستند هم نباید پلید باشه Ùˆ اگر این کار رو پلید Ù…ÛŒ دونیم طبق این اصل باید گیاهخوار شد؟!
منظور شما از آسیب چیه؟ آیا دادن امکانات بیشتر با توجه به همون Ù…Øدود بودن منابع به Ùرد مثمر ثمر تر ØŒ آسیب به اÙراد دیگه هست؟در این Ù…Ùهوم وسیعی Ú©Ù‡ شما به کار بردید خیلی از کارها Ùˆ مدیریت تخصیص منابع وخیلی از بØØ« های این چنینی Ú©Ù‡ غیز اخلاقی Ù…ÛŒ شه از ایجاد مدرسه ÛŒ تیز هوشان گرÙته تا Ùلان استاد Ùˆ دانشگاهی Ú©Ù‡ با ضوابط خاصی دانشجو Ù…ÛŒ پذیره!
مساله ÛŒ دیگه این Ú©Ù‡ ما در مواجه شدن با Øیوانات نکات دیگه ای رو هم Ù„Øاظ Ù…ÛŒ کنیم.Ùرضا مرغ Ùˆ خروس Ùˆ گاو Ùˆ گوسÙند رو Ù…ÛŒ کشیم Ùˆ خیلی هم با اشتها نوش جان Ù…ÛŒ کنیم اما دلمون نمیاد پروانه ای زیبا Ú©Ù‡ برا خودش داره Ù…ÛŒ چرخه رو نابود کنیم.اگه بخواهیم طبق این اصل عمل کنیم اگه کشتن مرغ Ùˆ خروس امر پلیدی نیست پس کشتن همه ÛŒ Øیواناتی Ú©Ù‡ در همین Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯ آگاهی هستند هم نباید پلید باشه Ùˆ اگر کار پلیدی هست Ùˆ داره انجام Ù…ÛŒ شه پس کشتن همه ÛŒ Øیوانات در همین Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯ آگاهی هم نباید داد کسی رو در بیاره . آیا طبق این اصل باید گیاهخوار شد؟!
Ùˆ این Ú©Ù‡ اگه یه موجودی دارای Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒ بالاتر از انسان هم وجود داشت اونوقت هم همین اصل رو Ù…ÛŒ پذیرÙتین؟
Ùکر نمیکنید یک طرÙÙ‡ اصل اخلاقی بنا نهادید ØŸ
به نظرم این اصل اخلاقی Ùقط روی خود اگاهی موجود مورد بی اخلاقی قرار گرÙته نظر دارد . اما بی اخلاقی روی موجود بی اخلاقی کننده Ú†Ù‡ اثری میگذارد … باری .. ما از له کردن مورچه آزار نمیبینیم اما اگر این کار را بصورت سادیسمیک روی هزاران مورچه انجام دهیم یا یک مورچه را از روی لذت سادیسمیک تکه تکه کنیم Ú†Ù‡ ØŸ باز هم عمل غیر اخلاقی انجام نداده ایم ØŸ یا روی خودمان عمل غیر اخلاقی انجام داده ایم … از این نظر Ú©Ù‡ روØمان را آزرده ایم ØŸ …
به تبسم: این‌که دقیقا تعری٠«آسیب» چیست، سوال خوب‌ای است. پاسخ‌ام در Øال Øاضر این است Ú©Ù‡ آسیب‌رساندن عمل‌ای است Ú©Ù‡ مغایر شانس Øیات موجود باشد (یعنی شانس بقای‌اش را Ú©Ù… کند) یا این‌که باعث ناراØتی‌ی آن موجود شود (مخصوصا برای موجودات با خودآگاهی‌ی قابل قبول Ú©Ù‡ دارای اØساس‌اند).
این‌که تخصیص منابع غیراخلاقی است یا نه، بستگی دارد به نوع تخصیص منابع. اگر همه‌ی شرایط بین دو موجود (از جمله Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒâ€ŒØ´Ø§Ù†) یک‌سان باشد، آن وقت انتخاب غیرتصادÙÛŒ بین یکی از آن غیراخلاقی است. اما توجه کنید Ú©Ù‡ خیلی وقت‌ها همه‌ی شرایط دقیقا یک‌سان نیست. مثلا اگر Ùقط یک پیانو وجود داشته باشد Ùˆ دو متقاضی کار با آن، پیانو را بیش‌تر به کس‌ای اختصاص می‌دهیم Ú©Ù‡ تجربه/استعداد بیش‌تری دارد. یا وقتی یک میزان غذا Ù…Øدود غذا وجود دارد، غذا را به کس‌ای می‌دهیم Ú©Ù‡ نیاز بیش‌تری به آن دارد (در این Øالت خودآگاهی ثابت است).
در مورد مثال پروانه … این‌که دل‌مان نمی‌آید پروانه‌ی زیبا را بکشیم به این معنا نیست Ú©Ù‡ کشتن‌اش غیراخلاقی است. Ùˆ از طر٠دیگر یک نکته‌ی مهم دیگر هم وجود دارد: کشتن مرغ Ùˆ گاو Ùˆ غیره بی‌دلیل نیست (چون ما تا Øد زیادی وابسته به پروتیین گوشتی هستیم). در واقع در یک دیدگاه utilitaristic تصمیم می‌گیریم Ú©Ù‡ بهای بیش‌تری به خود بدهیم چون خودآگاهی‌ی بیش‌تری داریم. البته می‌توان استدلال کرد Ú©Ù‡ خودآگاهی‌ی بیش‌تر ما توجیه کاÙÛŒ برای کشتن موجودات دیگر نیست. در چنین شرایطی توصیه‌ی اخلاقی این است Ú©Ù‡ باید گیاه‌خوار بود.
توجه کنید Ú©Ù‡ این اصل اخلاقی‌ی پیش‌نهادی‌ی من هیچ مناÙات‌ای با این شرایط ندارد. این اصل می‌گوید Ú©Ù‡ نوع رابطه‌ی پلیدی‌ی عمل Ùˆ Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒØŒ رابطه‌ی مستقیم است ولی درباره‌ی جزییات رابطه چیزی نمی‌گوید. برای صØبت از جزییات باید اصل‌های دیگر را وارد بررسی‌مان کرد.
به روجا: نکته‌ی خوبی است اما به نظرم مشکل‌ای ایجاد نمی‌شود. اگر عمل من باعث آزار خود من بشود (Ú†Ù‡ باعث آزار دیگران بشود Ùˆ Ú†Ù‡ نشود)ØŒ آن وقت من نسبت به خود عمل غیراخلاقی انجام داده‌ام. Ùˆ هر چقدر Ú©Ù‡ خودآگاهی‌ام بیش‌تر باشد، میزان غیراخلاقی‌بودن عمل‌ام نیز بیش‌تر است (این اصل درباره‌ی اندازه‌ی دقیق غیراخلاقی‌بودن ØرÙ‌ای نمی‌زند).
در مورد له‌کردن یک یا یک کلونی‌ی مورچه: به نظرم تÙاوت این است Ú©Ù‡ کلونی‌ی مورچه‌ها دارای Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒâ€ŒÛŒ بیش‌تری نسبت به مورچه‌ی تک است. در واقع Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒâ€ŒÛŒ کلونی بیش از مجموع خودآگاهی‌ی هر مورچه به تنهایی است. Ùˆ اتÙاقا این اصل خیلی جذاب است چون اجازه می‌دهد راجع به چیزهایی Øر٠بزنیم Ú©Ù‡ Ùراتر از موجود تک Ùˆ مستقل بیولوژیک هستند: می‌توانیم راجع به جامعه در Ú©Ù„ Øر٠بزنیم.
جناب سولوژن،
در مورد اين پست زماني مي شه نظر دقيق داد كه تعري٠دقيقي از خودآگاهي و معيارهايي كه براي سنجش اون به كار مي بريم رو هم ارائه بديم. مثلن:
– آيا خودآگاهي رو صرÙÙ† در Ø³Ø·Ø Ø¨ÙŠÙˆÙ„ÙˆÚ˜ÙŠÙƒ بررسي مي كنيم Ùˆ اون رو نتيجه يك سري عمليات بيولوژيك در مغز مي دونيم؟ يا براي Ø±ÙˆØ Ù‡Ù… جايگاهي قائل هستيم؟
– آيا دامنه موجودات زنده رو تنها در جانوران Ùرض مي كنيم يا گياهان Ùˆ تك سلولي ها Ùˆ يروسها رو هم به Øساب مي آريم؟ در تعري٠كلي، مجموعه زمين به عنوان يك موجود زنده با سطØÙŠ از هوشمندي در نظر گرÙته مي شه.
اما پرسش اصلي من در مورد بخشيه كه در مورد ماشينها نوشتيد.
تعري٠“آسيب” Ùˆ Ù†Øوه آشكار شدن اون از جانب موجود زنده چيه؟ در مورد موجودات زنده Ù…Ùهومي به نام “درد” وجود داره. به طور كلي درد عكس العمل مغز در شرايطيه كه بخشي از موجود زنده در Øال آسيب ديدن باشه يا در شرايطي قرار گرÙته باشه كه خارج از Ù…Øدوده توانايي هاي اون عضو باشه. البته Ù…Ùهوم درد زماني معني پيدا مي كنه كه اون موجود داراي سطØÙŠ از هوش Ùˆ اختيار در تصميم گيري باشه Ùˆ به اين شكل درد به عنوان يكي از پارامترهاي تصميم گيري در نظر گرÙته مي شه. Øال اگر در يك ماشين با سطØÙŠ از هوشمندي Ùˆ اختيار تعريÙÙŠ مشابه درد وجود داشته باشه آيا مي تونيم اين معيار اخلاقي رو در موردش در نظر بگيريم؟ سالها قبل (شايد 17 سال قبل) با دوستي كه در زمينه هوش مصنوعي كار مي كرد در مورد موجودات هوشمندي كه به شكل نرم اÙزاري در كامپيوتر قابل خلق بودند Ùˆ تعامل اون موجودات با هم صØبت مي كرديم. يكي از پرسش ها اين بود كه زماني كه ما از اون برنامه خارج مي شيم Ùˆ تمام تاريخچه مقادير رو هم پاك مي كنيم به شكلي اون موجودات رو مي كشيم. آيا در اين مورد عمل غير اخلاقي مرتكب شديم يا نه؟
ببخشید Ù…Ú¯Ù‡ شما Ø³Ø·ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ آگاهی را جمع جبری یا بردای میکنید ØŸ
من Ùکر میکردم قتل یک خرچنگ با Ø³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯ آگاهیی در Øد یک انسان با قتل هزار خرچنگ با همین نسبت خود اگاهی یکیست . Ú¯Ùˆ اینکه شما یه جور دیگه Ùکر میکنید .
به هر Øال من اینجوری Ùکر نمیکنم .
در مورد پاسختان قانع شدم اما این را نمیشد از اصلتان استخراج کرد .
در مورد نظر خودم یک چیز مسلم نیست… کسی Ú©Ù‡ به عمد یک مورچه را لگد میکند Øتی اگر خودش هم آزار نبیند بعد ها -یا در اثر Ùشار قبر …. – تکلیÙØ´ چیست ØŸ
یعنی باید این را در نظر گرÙت یا در یک نظام لیبرالیی -به Ù…Ùهوم آزادی Ùرد – این مسئله خود به خود منتÙیست ØŸ آیا دیگران یا یک نظام اخلاقی میتواند در مورد Ø±ÙˆØ ÛŒÚ© Ù†Ùر تصمیم بگیرد ØŸ آیا چنین نظام اخلاقیی درست است ØŸ
از نظر من یک نظام اخلاقی میتواند چنین چیزی بگوید اما نمیتوان یا بسیار ÙˆØشت ناک است Ú©Ù‡ اجرای آنرا مثلا در قضاوت به دست دیگران سپرد .. مانند قوانین قضایی ایران میشود مثل مسئله Øجاب یا خوردن الکل یا الØاد …یا غیره …