Ùروید خود باشید
چند روز پیش به این می‌اندیشیدیم Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ خصیصه‌های بدی دارم. بیش‌تر آدم‌ها در بیش‌تر مواقع سعی می‌کنند Ú©Ù‡ از خود با ویژگی‌های پسندیده‌شان یاد کنند. مثلا می‌گویند Ú©Ù‡ من باهوش هستم، من خوش‌گل هستم، من مهربان‌ام، من راست‌گوی‌ام Ùˆ غیره. Ùˆ البته دروغ‌گویی Ùˆ آزارهایی را Ú©Ù‡ به دیگران رسانده‌اند نیز تا Øد ممکن زیرسبیلی در می‌کنند. در واقع شاید بشود Ú¯Ùت Ú©Ù‡ نیمه‌ی پر لیوان را می‌نگرند (نمی‌خواهم بگویم همیشه این‌طوری است. خیلی وقت‌ها هم می‌شود Ú©Ù‡ بعضی ویژگی‌های شخصی‌شان بدجوری توی چشم خودشان می‌زند Ùˆ Øسابی ذهن‌شان را مشغول می‌کند. مثلا این‌که دماغ‌ام بزرگ است یا نه! ولی Øدس می‌زنم این ویژگی‌ها خیلی وقت‌ها جزو ویژگی‌هایی است Ú©Ù‡ شخص جزو «خود» نمی‌انگاردشان. مثلا ویژگی‌های بدنی، جایی خارج از خود من است. من می‌توانم زشت باشم یا زیبا، اما به هر Øال من‌ام. نمی‌دانم آیا زیادند کسان‌ای Ú©Ù‡ بر این باور باشند Ú©Ù‡ مثلا ذات بدسرشت‌ای دارند — بی‌توجه به این‌که معنای «ذات» دقیقا چیست).
به هر Øال داشتم Ùکر می‌کردم اگر آدم‌ها بخواهند منÙی‌نگرانه Ùهرست‌ای از ویژگی‌های بدشان را ذکر کنند Ú†Ù‡ خواهد شد Ùˆ Ú†Ù‡ چیزهایی خواهند Ú¯Ùت. [نوشته‌هایی در مورد خودم Ú©Ù‡ طبیعتا سانسور شده است!] نمی‌گویم بیایید Ùˆ در کامنت‌ها بنویسید Ú†Ù‡ ویژگی‌ی بدی دارید اما اگر بنویسید استقبال می‌کنم! (; اما اگر هم ننویسید، با خودتان Ú©Ù…ÛŒ Ùکر کنید Ùˆ ببینید Ú†Ù‡ Ùهرست‌ای می‌توانید جور کنید. تجربه‌ی غریب‌ای است Ùˆ سخت!
پ.ن: هیچ‌گونه مسوولیت‌ای در مورد اثرات مخرب چنین تجربه‌ای قبول نمی‌کنم. با طناب این بلاگر به چاه نروید!
18 thoughts on “Ùروید خود باشید”
من خیلی برام راØته ویژگی‌های بدم رو ردی٠کنم. شاید اگه پرسیده بودی خوبا رو به این راØتی نبود! از همه مهم‌ترش این Ú©Ù‡ بسیار تنبل هستم Ùˆ کارها رو عقب می‌اندازم. Øتی اگه به کوچیکی برداشتن یه بشقاب از رو زمین باشه.
” تجربه‌ی غریب‌ای است Ùˆ سخت”
من انجام دادم برای یکی دو مورد از این لیست Ùˆ با وجود اینکه شکنجه‌ی روØÛŒ جسمی بود. عمل جراØÛŒ موÙقیت آمیز بود Ùˆ غده خارج شد! در Øال بهبودی‌ام اندکی!
ذات بد سرشت؟سرشت Ù…Ú¯Ù‡ همون ذات نیست؟می شد Ú¯Ùت ذات بدی دارند!! هوووم؟!
همچین Ú¯Ùتی اثرات مخرب چنین تجربه ای Ùˆ با طناب بلاگر به چاه نروید Ùˆ این ØرÙا ØŒ آدم به خودش Ø´Ú© Ù…ÛŒ کنه Ú©Ù‡ Øتما باید یه بلایی سرش بیاد…آدمو تو معذوریت قرار Ù…ÛŒ دی ،خب Ù…ÛŒ خوایم بگیم بدی زیادی نداریم Ù…ÛŒ ترسیم ریا شه …(خنده)
ولی از شوخی گذشته خب ویژگی های بد رو میشه به دو دسته تقسیم کرد.پاره ای از اون ها مستقیما به خودت مربوطه Ùˆ تاثیرش رو خودته اما قسمتی دیگه در تعامل با دیگرانه!Ùˆ این دو کاملا Ù…ÛŒ تونن در تضاد هم باشند.مثلا من نسبت به کارهای شخصی ام تنبل باشم اما نسبت به دیگران Ùˆ انجام دان کاری برای اون ها تنبل نباشم.Øالا من تا Ú†Ù‡ Øد تنبل باشم Ù…ÛŒ تونم برچسب تنبل بودن به خودم بزنم یا در Ú†Ù‡ Ù…Øدوده ای؟!
بگذریم بریم سر مبØØ« شیرین ردی٠کردن ویژگی های بد: من به نظر خودم مهمترین ویژگی های بدم در مورد خودمه نه نسبت به دیگران.این Ú©Ù‡ دقیقه ÛŒ نودی ام تو اکثر کارها.Ú©Ù…ÛŒ عجول Ùˆ نتیجه گرا! Ùˆ این باعث میشه مثلا کتاب ها رو از آخر به اول بخونم(خنده) Ùˆ Ùکر نمی کنم هیچ کتابی رو هم کامل خونده باشم.
Ú©Ù…ÛŒ درونگرا (البته نمی دونم بده یا خوب).عدم توانایی نگاه کردن به آمپول زدن Ùˆ زخم Ùˆ خون Ùˆ از این جور چیزا Ùˆ گاهی Ùکر Ù…ÛŒ کنم اگه واقعا یکی به Ú©Ù…Ú© من اØتیاج داشته باشه تو این جور مواقع Ú†Ù‡ Øاکی بریزم تو سرم! (لبخند).Ùعلا Ú©Ù‡ همینا یادم اومد.Øالا اگه باز چیزی بود Ùهرست Ù…ÛŒ کنم!
به نظرم اکثر مواقع ما نسبت به خود به با بدبÙينی نگاه Ù…ÛŒ کنيم به طوری Ú©Ù‡ اين نگاه انتقاد آميز به خود ØŒ ما را به آستانه روان رنجوری نزديک میکند. بنابراين کلا نگرش مثبت به خود را خوب (يا Ù…Ùيد) Ùرض ميکنم Ùˆ بهتر Ù…ÛŒ دانم Ú©Ù‡ اين واکاويهای روانی شخصي باشد Ùˆ اگر نکات منÙÙŠ را در خود جستجو ميکنيم به همان تعداد به نکات مثبت Ùˆ مزايا Ùˆ سجايای اخلاقی خود توجه کنيم Ùˆ اگر عيبی در کار هست ØŒ سعی کنيم با تمرين رÙتار مثبت Ùˆ مطلوب (صر٠نظر از اينکه در باره رÙتارهای بد خود ريشه يابي کرده باشيم يا نه) آن عيب را Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ú©Ù†ÙŠÙ….
من مایلم در این اعترا٠نامه همگانی شرکت کنم .
بخصوص Ú©Ù‡ به خودم Ú©Ù…Ú© میشود . مثل یک جور گروه در مانی میماند …
ولی قبل از آن میخواهم یک نکته را روشن کنم Ùˆ آن اینکه از نظر من سرشت بد وجود ندارد Øداقل در مورد موجودات انسان چون خودم عضو گروهشان بوده ام 🙂 -این Ú©Ù‡ میگویم بوده ام برای این است Ú©Ù‡ این اواخر آنها خودشان را از من جدا کرده اند …:) بگذریم – اما بدی های من : از بزگترینشان شروع میکنم
من یک عادت بد دارم ..نمیتوانم در باره اش صØبت کنم !
من تنبل هستم معمولا به آرزوهای بزرگ Ùکر میکنم Ùˆ آنقدر کمال گرا هستم Ú©Ù‡ نمیتوانم به واقعیت ها بپردازم یا Ùکر کنم – تازگی این عادتم را Ú©Ù… کرده ام ØŒ خود بزرگ بینی ام را –
من چاقم و از اندامم چندان راضی نیستم .
من اعتماد بنÙس چندانی ندارم Ùˆ مدام از دیگران انتظار تایید Ùˆ پذیرش بی چون Ùˆ چرا دارم Ùˆ این موردم را هم اخیرا به سبب همان کنار گذاشتگی اولیه Ú©Ù‡ صØبتش را کردم به طور عجیبی کنار گذاشته ام یا بهتر بگویم خود به خود به صورت مواجهه در مانی از بین رÙته است .
من روابط عمومی خوبی ندارم Ùˆ معمولا با آدم های خاص بیشتر میجوشم .. انسان های معمولی را متاسÙانه در Øد خودم نمیدانم یا از بودن با آنها لذت نمیبرم .
من در کل انسان باهوشی هستم اما معمولا خودم را خیلی باهوش تراز انچه هستم میپندارم یا این گونه از خودانتظار دارم .
در روابطم با جنس مخال٠بیشتر Ùاعلم تا Ù…Ùعول – منظور روابط اجتماعیست نه چیز دیگرمایلم برتریم رابه جنس مخال٠نشان دهم – اما در روابطم با هم جنس بیشتر Ù…Ùعولم – باز هم به همان معنی – اولی چندان بد نیست اما دومی را نمیپسندم .
از اینکه Ú©Ù‡ این پست را گذاشتید متشکرم … اØساس میکنم سبک شدم …
Ù…Ùصل‌تر خواهم نوشت، اما به نظر چنین «Ùروید خود شویم» توانایی بازی‌ی وبلاگی‌شدن را دارد. (: Øالا این بار نه، اما دÙعه‌ی بعد!
سوال سخت Ù…ÛŒ پرسی رÙیق
ای بابا .. گول مالیدین به سر ما ؟
من Ùکر کردم الان تو این وب لاگ مجانی گروه درمانی میشم …. Ù†Ú¯Ùˆ پاپ نقشه کشیده بودن اعترا٠بگیرن … نکنید آقا نکنید … با شخصیت انسانها بازی نکنید … – ( شوخی )
من وبلاگهای ادمونتون رو جستجو کردم Ùˆ اینجا رو پیدا کردم! یکی‌ از وبلاگای Ú©Ù‡ هنوز Ùعال هست 🙂
یکی‌ از ایرادهایی من اینه Ú©Ù‡ یک سری اخلاقهای ما ایرانیها میره توئه اعصابم…مثلا اینکه Û¹Ûµ% از اوقات دیر میرسیم سر قرار، کلاس،…یا مثلا وقتی‌ تو یک گروه نشستی کار میکنی‌ یهو یکی‌ Ú©Ù‡ داره رد می‌شه بی‌ توجه به اینکه کار گروهی داره انجام می‌شه شروع میکنه صØبت کردن با یکی‌ از اعضای گروه، انگار بقیه پشمن…. باید روش کار کنم تا به این قضیه بی‌تÙاوت بشم یا اینکه جنرالایزش کنم به همه ملیتا Ú©Ù‡ کمتر بره رو آعصابم 🙂
من زود خسته Ù…ÛŒ شم، یکم قضاوت Ù…ÛŒ کنم مردمی Ú©Ù‡ نمی شناسم از روی ظاهرشون Ú©Ù‡ خیلی بده، Ùقط Ùکر Ù…ÛŒ کنم Øر٠و روش خودم درسته یعنی زورگو Ù…ÛŒ شم بعضی وقتا. گاهی تند صØبت Ù…ÛŒ کنم Ùˆ طرÙÙ… بیخودی ناراØت Ù…ÛŒ شه… Ùکر کنم خیلی زیادتر از این ØرÙا باشه عیب Ùˆ ایرادام اما وقت ندارم Ú©Ù„ÛŒ مهمون دارم امشب.بای بای.
ای آااقاا… ای بابا… ما Ú©Ù‡ سر تا پامون ایراده! کدوم‌شو بنويسيم؟
خوب من قصد ندارم این جا Ùروید خود باشم 😉 ولی به نظرم می‌آد یه سری خصوصيات رو آدم‌ها در مورد خودشون راØت‌تر می‌تونن عنوان کنند تا یه سری دیگه. مثلن اگه من با نرم جامعه، هم تنبل باشم Ùˆ هم خودخواه، Øدس‌ام اینه Ú©Ù‡ تنبلی‌ام رو راØت‌تر متوجه می‌شم. چون بیش‌تر در مورد خودمه.
در نتیجه اگر هد٠نمی‌دونم-Ú†ÛŒ-Ú†ÛŒ درمانیه Ú©Ù‡ بعضی دوستان می‌خوان شاید بد نباشه Ú©Ù‡ بخوایم “Ùروید دوست صمیمی” خود باشید 😀
ظاهرن جناب سولوژن بدجور درگير Ùهرست كردن موارد مربوط به خودشون هستن 🙂
به بوگی: بدجور! (;
Øي٠اين جا لايك نداره :))
اما کامنت‌دونی‌ی مهمان‌پذیری داره! (;
1.تنبلم
2.برنامه ریزیم واسه کارام خوبه ولی مشکل اینجاست که معمولا اجراشون نمیکنم یا دقیقه نود اجراشون میکنم که دیگه به درد نمیخوره.
3.ØµØ¨Ø Ù‡Ø§ دیر بلند میشم چون شبا دیر میخوابم Ú©Ù‡ باعث میشه خیلی از کارایی Ú©Ù‡ انجامشون برای صبØÙ‡ به تعویق بیÙتن.
4.سه مورد بالا باعث میشه کارهام رو دقیقه نودی انجام بدم و با عجله و بی دقت
5. یه عالمه Ùکر Ùˆ ایده خلاقانه تو سرمه ولی هیچ کدومو پیگیری نمیکنم.
6.بعضی موقع ها Ø´ÛŒÙت کردن از یه Øالت به Øالت دیگه واسم سخت Ùˆ زمانبره
7.بعضی موقع ها جوگیر میشم البته خیلی کمتر از قبل
8.خیلی رکم اصلن نمی تونم Øر٠تو دلم نیگه دارم خودم با این خصلتم Øال میکنم ولی دوست داشتم میتونستم بعضی جاها زبان در کام بگیرم:)
9.استرس دارم
10.عذاب وجدان بیخود دارم
11.دوست ندارم بعضیا ازم تعری٠کنن نمی دونم چرا شاید چون نمی خوام از من یه پیشÙرض تو ذهنشون داشته باشن مثلا یکبار غذای دستپختم رو بخورن Ùˆ بگن خوشمزه ست بعد از اون من همیشه خودم رو تØت Ùشار قرار خواهم داد Ú©Ù‡ از اون دسپخت خوب پایین تر نیام Ùˆ این به من استرس وارد میکنه.
12.بعضی موقع ها الکی لا٠میزنم زبونم قبل از مغزم کارمیکنه
بازم میام Ù…ÛŒ نویسم چون مدتی بود Ú©Ù‡ میخواستم خودمو بی رØمانه نقد کنم توÙیق اجباری شد
نمیدونم چرا Ùهرست ندا اقد با Ùهرست من جوره . 🙂 ندا منم Ùهرست توروردارم به علا وه اینکه جدیدا ذهنم به کوچکترین Øرکات Øتی Øرکت الکترون ها در مدارشان Øساس شده ! اینم بدبختی تازمه .
اخساس میکنم از یه مدار به یه مدار دیگه میرن میخوان یه چیزیو به من بÙهمونن … یا من خل شدم یا واقعا جهان انقدر شعور مند شده .