انتظارش را نداشتم. جوري با
انتظارش را نداشتم. جوري با من رÙتار کرد Ú©Ù‡ انگار سال‌هاست با هم دوست‌ نزديک‌ايم. ديروز نمي‌دانستم Ú†Ù‡ بايد بکنم. نزديک بود بزنم زير گريه.
“يه قضيه‌ي وجودي هست مي‌گه من خيلي آدم خوبي‌ام!
مي‌دونستي؟! …”
آره! به نظرم مي‌آد که من‌ام قبول‌اش دارم.
خيلي بهترم کردي،
ممنون!