دوست داری به جای من که دوست دارم رای بدم رای بدی؟
سنت تازه: آقا جان، خانم جان! من خارج‌نشین‌ام. دل‌ام می‌خواهد رای بدهم، اما در کشورمان یا در شهرمان صندوق رای نیست. گشادی‌ام می‌آید یا شاید هم نمی‌توانم خودم رای بدهم. به هر Øال مشکل دارم، می‌Ùهمی؟!
تو اما داخل‌نشین‌ای! یا شاید هم خارج‌نشین نزدیک صندوق. ولی تØریمی هستی. یا شاید تØریمی نیستی، اما رای هم نمی‌خواهی بدهی. مثلا بعضی‌ها ضد Ù¾ÙÚ© نیستند، اما Ù¾ÙÚ© هم دوست ندارند بخورند. تو از همان‌هایی. استÙراغ نمی‌کنی اما، می‌کنی؟ Øالا من می‌گویم تو بیا برو به جای من رای بده. چرا Ú©Ù‡ نه؟(*) تازه صÙØه‌ی Ùیس‌بوک هم برای چنین کاری می‌سازم. خیلی هم اØساس هوش‌مندی Ùˆ نبوغ شهروندی می‌کنم از این ایده.
سنت قدیم: آقا جان، خانم جان! من ساندیس دارم، تو نداری! من دل‌ام می‌خواهد خیلی رای بدهم، اما Ùقط یک شناسنامه دارم. من سیرم، تو گشنه‌ی در Ùˆ دهات هستی. سوار اتوبوس‌ات می‌کنم، چلوکباب به‌ات می‌دهم، ساندیس هم می‌دهم بخوری، تو برو به نامزد من رای بده.
سنت قدیم‌تر: آقا جان، خانم جان! من زنده‌ام، تو مرده! من دل‌ام می‌خواهد خیلی رای بدهم، اما Ùقط یک شناسنامه دارم. مرجع تقلید من Ú¯Ùته Ùلان نامزد Ø§ØµÙ„Ø Ø§Ø³Øª. رای‌دادن به او مستØب، نه اصلا واجب، است.‌ همان‌طور Ú©Ù‡ نمازخواندن پشت مرده در روز قیامت برای شخص مرده Øساب می‌شود، رای به Ùلانی هم درهای بهشت را بر او باز می‌کند – Øتی اگر ماه‌ها یا سال‌ها از مرگ‌ات گذشته باشد. سجل‌ات را برمی‌دارم Ùˆ کرور کرور رای می‌دهم. هم برای من خوب است، هم برای تو انشالله!
(*): این سنت تازه(!) هنوز مشخص نکرده Ú©Ù‡ طر٠مقابل Ú†Ù‡ چیزی در این داد Ùˆ ستد گیرش می‌آید. به‌ترین چیزی Ú©Ù‡ تا به Øال دیده‌ام این است Ú©Ù‡ طر٠«لباس سبز» می‌پوشد. سبز البته رنگ قشنگی است (Ùˆ سمبل مقاومت است برای خیلی‌ها) ولی چرا بقیه باید از سبزپوشیدن طر٠آن‌قدر Øال کنند Ú©Ù‡ Øاضر باشند از مخالÙت‌شان با Ù†Ùس رای‌دادن کوتاه بیایند، شال Ùˆ کلاه کنند Ùˆ تو بگو تا دم Ú©ÙˆÚ†Ù‡ بروند. اول می‌خواستم بگویم اگر طر٠بیکینی سبز بپوشد Ùˆ عکس‌اش را بÙرستد یک چیزی. بعد دیدم این هم ارزش‌اش را ندارد. هر کس‌ای Ú©Ù‡ به اینترنت دست‌رسی دارد Ùˆ اینترنت‌اش Ùیلتر نیست در Ùاصله‌ی زمانی کم‌تر از یک دقیقه می‌تواند عکس یک سوپرمدل با بیکینی سبزرنگ پیدا کند. (جدا از این‌که چنین کاری استÙاده ابزاری از زن است؛ ولی آن مساله‌ی دیگری‌ست.)یک Ùرد مخال٠رای‌دادن آدم بی‌شعوری نیست. خودش Ùکر کرده Ùˆ به این نتیجه رسیده Ú©Ù‡ نمی‌خواهد رای بدهد. Øالا بیاید به جای ما رای بدهد؟ به قول خارجی‌ها Ú©Ù…ÛŒ dignity طر٠مقابل را در نظر بگیرید جان عمه‌تان!
ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø§Ø¶Ø§ÙÛŒ: این نوشته را ابتدا در Ùیس‌بوک گذاشتم. بعضی‌ها خوش‌شان آمد، ولی چند Ù†Ùری از دوستان‌ام هم به‌شان برخورد انگار. در ضمن بعضی‌ها گویا برداشت کردند Ú©Ù‡ موضع من در یک سوی دوقطبی رای‌دادن/ندادن قرار دارد Ùˆ رای‌ندادن را توصیه می‌کنم. خیر! شاید به زودی پیش از انتخابات درباره‌اش بنویسم (اگر وقت شود!)ØŒ اما خلاصه این‌که تصمیم هر دوی رای‌دهندگان/رای‌ندهندگان برای‌ام Ú©Ù… Ùˆ بیش قابل درک است. Ùˆ اگر می‌توانستم خودم رای بدهم، رای می‌دادم.
2 thoughts on “دوست داری به جای من Ú©Ù‡ دوست دارم رای بدم رای بدی؟”
به نظر من غلظت کس شعر توی این پست خیلی زیاد بود، طوری که به سختی تونستم اون رو تا انتها بخونم.
بذارین به بنیادی‌ترین کس شعری Ú©Ù‡ بقیه کس شعرهات روی اون استواره Øمله کنم.
کسی یک تØریمی رو «مجبور» نمی‌کنه Ú©Ù‡ به جاش رای بده. کسانی Ú©Ù‡ «تمایل» داشته باشند به جای کسانی Ú©Ù‡ نمی‌توانند رای بدهند، اینکار رو انجام می‌دن. بالطبع کسانی Ú©Ù‡ اصولا مخال٠رای دادن هستند، نمیان اینکار رو بکنن.
نکته مهم دیگه اینکه این وسط پول Ùˆ یا کالایی در ازای اینکار به کسی داده نمیشه Ùˆ شما به جای اینکه تناقض این موضوع رو با کس شعرهایی Ú©Ù‡ داری تلاوت می‌کنی درک کنی، یک کس شعر دیگه رو Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŒÚ©Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ چرا داوطلب چیزی گیرش نمیاد!
از به کار بردن زبان غیر مودبانه پوزش می‌خوام ولی وقتی کس شعر بگی، بالطبع کس شعر می‌شنوی.