من زنده‌ام! هيچ چيزي‌ام هم

من زنده‌ام! هيچ چيزي‌ام هم

من زنده‌ام! هيچ چيزي‌ام هم نشده است! از همه‌ي آدم‌هاي خوب‌اي Ú©Ù‡ در اين مدت نگران‌ام شدند، ممنون‌ام. نمي‌توانم حس دقيق‌ام را نسبت به‌شان بگويم چون به نظرم اضافه کردن چند “خيلي” پيش از “ممنون” Ùˆ “متشکر” واقعيت مساله را نمي‌رساند.
راستي … خيلي حرف‌ها دارم، خيلي چيزها مي‌خواهم بگويم، ولي آن‌قدر پر شده‌ام از گفتن Ú©Ù‡ مي‌ترسم بگويم. شايد خوب باشد اين‌طوري نزديک شدن به قضيه: از قديم!
به تدريج نوشته‌هايي از چند وقت پيش‌ام مي‌گذارم. ابتدا از متن‌هايي Ú©Ù‡ بعد از دفاع از پروژه‌ام نوشته‌ام شروع مي‌کنم. به نظرم خيلي مهم‌اند – نمي‌توان گفت جمع‌بندي‌اي 4 سال‌ام هستند ولي بخشي از وضعيت‌ام را مشخص مي‌کنند. البته در اين مورد بايد بگويم Ú©Ù‡ بخشي از اين نوشته‌ها از نظر بعضي‌ها ممکن است جزو darkside من حساب شوند. احتمال‌اش را مي‌دهم Ú©Ù‡ نظر تو نسبت به من به همين دليل عوض شود. اما چاره‌اي نيست. سياست‌زندگي‌ام فعلا اين‌طوري‌ست.
هممم … ديگر چه؟! آها! تصاوير قبلي Romantical Computational Art هستند! خيلي قشنگ نيستند؟ شايد بعدا در موردشان توضيح دهم. ولي فعلا فقط به در هم تنيدگي Ùˆ پيچيدگي‌ي “من”ØŒ “تو” Ùˆ “من Ùˆ تو” با هم بنگر.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *