منتشر نشده از شاملو اين

منتشر نشده از شاملو اين

منتشر نشده از شاملو
اين دوست ما، پرهام در کل آدم خوبي‌ست. گرفته است و نمي‌دانم از کجا نوشته‌هايي عجيب و غريب از شاملو پيدا کرده است و گذاشته است در سايت شاملواش! مثلا اين شعر را شاملو در سال 1325 سروده است:

اي شب تيره ! روزگار مني ،
يا دو چشم سياه يار مني
از بلندي چو گيسوان سياه ،
وز سياهي دل نگار مني
در برت با خيال او بسيار
اشك از ديده كرده ام بكنار
چه بسا با تو راز دل گفتم ،
چه بسا با تو مانده ام بيدار

نچسبيد؟ شايد هم چسبيد! من که خوش‌ام نيامد چندان. همه‌ي شعرهاي شاملوي پخته را نيز نمي‌پسندم (يکي نيست بپرسد مگر تو اصلا شعر شاملو هم خوانده‌اي؟) چه برسد به اين‌ها. به هر حال، به قول پرهام، خواندن اين‌ها براي يک علاقه‌مند جدي‌ي شعر شاملو لازم است. اما اين همه‌ي ماجرا نيست. شاملو در سال 1333 دستور زبان فارسي مي‌نويسد. اين را نگاه کنيد:

اسم ، كلمه ئي است كه نه فعل باشد، نه حرف اما اين تعريف ، تعريفي كلي است كلماتي كه بر اساس اين تعريف ، زير نام اسم از ديگر كلمات زبان فارسي جدا مي شود و در اين دفتر مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد، بر حسب حالات و كيفيات خويش سه گروه مجزا را تشكيل مي دهد

چيزهاي ديگري هم هست. همه‌ي اين‌ها جمع شده‌اند در اين آدرس. نگاهي به‌اش بيندازيد.
(اين پست‌ مخصوص الهام بود که گويا کلي از شاملو خوش‌اش مي‌آيد و امسال هم با انواع دفترها و کتاب‌ها،‌ شاملوباران شد. گرچه اگر پرهام خان درست تخمين زده باشد، اين نوشته‌ها در عطاري آن کتاب‌ها نبايد پيدا شود. به هر حال اين‌گونه است!)

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *