نمي‌دونم چرا اين‌طوريه ولي حس

نمي‌دونم چرا اين‌طوريه ولي حس

نمي‌دونم چرا اين‌طوريه ولي حس مي‌کنم باز هم حجم ابتذال و جهالت دنيا داره زياد مي‌شه. و باز هم نمي‌دونم اين ربطي داره به گرم شدن هوا يا اين‌که توي زمستون‌ها من زياد به چنين چيزهايي توجه نمي‌کم. به هر حال بايد بگم که حمق اجتماعي ملت بعضي وقت‌ها آن‌قدر زياد مي‌شه که دوست دارم به‌شون مشکل‌شون رو نشون بدم. يک نگاهي به وبلاگ‌ها بندازيد، بعضي وقت‌ها بدجوري بوي جهالت مي‌ده!
عزيز من! خواهر من،‌ برادر من، بزرگ من! ÙŠÚ©ÙŠ از شرط‌هاي درست رفتار کردن به همه طرفه نگاه کردن برمي‌گرده Ùˆ نه مخالف ÙŠÚ© رفتار غلط رفتار کردن! حالا من Ú©ÙŠ گفتم …
(درست هم معناي مشخصي نداره … اما بعضي وقت‌ها مشکلي ايجاد نمي‌کنه: وقتي ما ÙŠÚ© متا-مفهوم داشته باشيم براي سيستم اخلاقي‌مون،‌ اون مي‌تونه طيف خيلي بزرگي از اخلاق‌ها رو شامل بشه بدون لزوم وجود تفاهم يک‌سان بين معتقدان‌اش. يعني چي؟ مثال بزنم: وقتي تو به نسبيت اخلاق اعتقاد داري، اين ÙŠÚ© متا-اخلاقه! اگر مي‌گي فلاني خره چون خيلي صلب Ùˆ جزمي فکر مي‌کنه، Ùˆ بعد باهاش مخالفت مي‌کني Ùˆ “عقيده‌ي مخالف‌اش رو بيان مي‌کني” (اين‌اش مهمه – شرط لازم) Ùˆ روي آن عقيده پافشاري مي‌کني (Ùˆ اين مهم‌تره – به علاوه قبلي، مي‌شه شرط کافي)،‌ متا-اخلاق‌ات رو زير پا گذاشتي Ùˆ ديگه ادعاي نسبيت اخلاق به‌ات نمي‌آد. اوه!‌ چقدر حرف دارم بزنم … دارم مي‌ترکم … !)

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *