دوباره همه‌ي بوها براي‌ام عوض
دوباره همه‌ي بوها براي‌ام عوض شده است. دنيا بو مي‌دهد، بوي اين جهاني نيست، Ùرق دارد،‌ Ùˆ همه هم کمابيش يک‌سان. (نقطه کار مغزم به هم خورده است،‌ گمان‌ام Øتي جور ديگري هم Ùکر مي‌کنم. ÙŠÚ© تئوري دارم Ú©Ù‡ … ول‌اش کن،‌ بعدا!)