اول اين مصاØبه را Ú©Ù‡
اول اين مصاØبه را Ú©Ù‡ خواندم،‌ Øس کردم با ÙŠÚ© دختر لوس ديگر طرÙ‌ام Ú©Ù‡ از ديوانگي Ùˆ ديوانه بودن صØبت مي‌کند اما هيچ چيزش به ÙŠÚ© ديوانه نمي‌ماند. اما وقتي رسيدم به اين‌جا، Ùهميدم از ÙŠÚ© Øداقل کاملا قابل قبولي برخوردارست:
ـ و بعد به شما مي‌گويند ديوونه! نه؟
آره… آن موقع‌ها كه واقعاً قاطي كرده بودم Ùˆ مثل نقل Ùˆ نبات قرص مي‌انداختم بالا Ùˆ مي‌مردم، بعد يكي مي‌آمد Ùˆ نجاتم مي‌داد، مسأله خودكشي‌هايم ديگر Øالتي پاروديك پيدا كرده بود Ùˆ دوستانم به آن عادت كرده بودند Ùˆ به نوعي برايشان مبدأ تاريخ شده بود.
اين بخشي‌ست از مصاØبه‌ي شيوا ارسطويي! (شهرزاد لينک دائمي به مطالب‌اش نمي‌دهد، مجبور شدم آدرس خود وبلاگ‌اش را بگذارم. اين مطلب در تاريخ 24 مي 2003 نوشته شده است).