بالاخره ديروز امتØانات‌ام تمام شد.
بالاخره ديروز امتØانات‌ام تمام شد. ديگه Øال‌ام داشت به هم مي‌خورد- جدا! در Ú©Ù„ بد نبود ولي پوست‌ام کنده شد. ترم خيلي سختي بود براي‌ام. اين همه درس، زيادي‌ست. من دوست دارم با درس‌هاي‌ام لاس بزنم Ùˆ نمي‌گويم خرخوانانه(!) اما کنجکاوانه به اين طر٠و آن طرÙ‌شان سر بزنم – مخصوصا اين در درس‌هاي Ùوق‌ليسانس بيش‌تر معنا دارد- Ùˆ درکي جامع نسبت به‌شان پيدا کنم ولي اين ترم خيلي کم‌تر اين‌گونه شد Ùˆ اکثرا تنها به کتاب‌ها رسيدم. خب، عوض‌اش تابستان وقت خوبي‌است براي جبران اين کمبودها، مخصوصا به دليل پروژه‌هايي Ú©Ù‡ خواهم داشت Ú©Ù‡ دوست‌شان دارم.