کسي به من خبر نداد!

کسي به من خبر نداد!

کسي به من خبر نداد!
هميشه با اين مشکل داشته‌ام: دوست دارم اگر قرارست کسي به‌ام خبري بدهد، واقعا “خبر” بدهد نه اين‌که فکر کند خبر داده است در حالي Ú©Ù‡ خبري داده نشده يا اين‌که از طريق منابع دست دوم خبر را دريافت کنم. اولين بارست Ú©Ù‡ اين موضوع را در وبلاگ مي‌نويسم، اما اولين بار نيست Ú©Ù‡ چنين چيزي پيش آمده است. در اين شرايط اصولا خوش‌حال نمي‌شوم. چندين بار وقتي به صورت دست دوم خبر قراري به گوش‌ام رسيده است، با وجود ميل‌اي Ú©Ù‡ به حضور در آن‌جا داشته‌ام، به سادگي نرفته‌ام (آهاي! اين گرته‌برداري از انگليسي‌ست). همين ÙŠÚ© موضوع باعث مي‌شود Ú©Ù‡ بگويم بخش‌هايي از وجود من به کلاسيسيزم Ùˆ عرف‌ دوران ملکه‌ي ويکتوريا اعتقاد دارد! (نه! از دست کسي “خيلي” ناراحت نشدم،‌ چون در شرايطي نيستم Ú©Ù‡ از کسي اين‌گونه ناراحت شوم. براي همين هم اين‌جا مي‌نويسم‌اش بدون دل‌خوري قابل ملاحظه‌.)

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *