شيادي‌ي پست‌مدرن: سوء استÙاده از علم
چند روز پيش (5 اردي بهشت)ØŒ شرق مقاله‌ي جالبي را از ريچارد داوكينز (Dawkins) معرو٠در بخش معرÙي‌ي كتاب‌اش چاپ كرده بود كه مزه‌اش هنوز در دهان‌ام هست. ماجرا از اين قرارست كه Ùيزيك‌داني به نام آلن سوكال (Sokal)ØŒ مقاله اي در نشريه “متن اجتماعي” (Social Text) منتشر كرده بود به نام “شكستن مرزها: هرمنوتيك دگرگشتاري گرانش كوانتومي” (Transgressing the Boundaries: Towards a Transformative Hermeneutics of Quantum Gravity ) (مقاله را از اين‌جا بخوانيد). آن مقاله پر بوده است از اصطلاØات رايج پست‌مدرن‌ها Ùˆ هم‌چنين Ù…Ùاهيم پيش‌رÙته‌ي Ùيزيكي. نكته‌ي هيجان‌انگيز در اين است كه مقاله، خودآگاهانه بي‌ربط Ùˆ چرند Ù…Øض بوده است به قصد سخره گرÙتن ادبيات رايج در پست‌مدرنيسم.
پس از آن اتÙاق Ùاجعه‌بار، او Ùˆ ژان بريكمونت (Bricmont) كتابي به نام “شيادهاي روشن‌Ùكري” (Impostures Intellectuelles) منتشر مي‌كنند كه در آن نادرستي Ùˆ اشتباهات ÙاØØ´ رايج در متون پست مدرن پرده بر مي‌دارند: پست مدرن‌ها نوشته‌هاي‌شان را پر مي‌كنند از اصطلاØات علمي بدون آن كه آن‌ها را درست به كار ببرند.
چند نمونه از متون پست مدرن را كه در اين مقاله داوکينز از آن كتاب نقل شده است، مي آورم (نام مترجم در نسخه ÙŠ اينترنتي روزنامه نبود. بعدا تصØÙŠØ Ø§Ø´ مي كنم). پيشاپيش از مزخرÙ‌بودن‌شان عذر مي‌خواهم:
… “Ùيلسؤ Ùمينيست، لوس ايريگاري (Irigaray) يكي ديگر از كساني است كه سوكال Ùˆ بريسمون Ùصل كاملي را به آنها اختصاص داده اند. ايريگاري در يك قطعه كه يادآور توصي٠يك Ùمينيست بدنام از كتاب “اصول” نيوتن (تØت عنوان “راهنماي تجاوز جنسي”) است، مي گويد كه E=mc^2 يك “معادله وابسته به جنسيت” است. چرا؟ به خاطر آنكه براي “سرعت نور نسبت به سرعت‌هاي ديگري كه ضرورتاً براي ما لازم هستند “تبعيض” قائل مي شود.” (هد٠من از اينكه با سرعت به سراغ اين جمله رÙتم رسيدن به معناي نهÙته واژه “تبعيض” است.) نظر ايريگاري درباره مكانيك سيالات درست به همين اندازه شاخص مكتب Ùكري مورد بررسي است. خواهيد ديد كه سيالات نيز نامنصÙانه Ùراموش شده اند. “Ùيزيك مردانه” براي اشياي جامد Ùˆ صلب “تبعيض” قائل مي شود. كاترين هيليس (C.Hayles) Ø´Ø§Ø±Ø Ø¢Ù…Ø±ÙŠÙƒØ§ÙŠÙŠ آراي ايريگاري مرتكب اين اشتباه مي شود كه انديشه‌هاي او را به زباني (نسبتاً) روشن بازگو مي‌كند. براي يك بار هم كه شده اين Ùرصت را پيدا مي كنيم كه بدون مانع Ùˆ مزاØمت نگاهي به امپراتور بيندازيم Ùˆ بله، واقعاً لباسي به تن ندارد: او (ايريگاري) تبعيض مكانيك جامدات به مكانيك سيالات Ùˆ در واقع ناتواني بنيادي علم از پرداختن به شار تلاطمي را به ارتباط ميان سياليت Ùˆ زنانگي نسبت مي دهد. در Øالي كه مردان اندام هاي جنسي دارند كه بيرون زده Ùˆ صلب مي شوند، زنان مناÙذي دارند كه خون قاعدگي Ùˆ مايعات مهبلي (واژينال) از آن تراوش مي كنند… از اين منظر جاي Ø´Ú¯Ùتي نيست كه علم نتوانسته است در مورد تلاطم به مدل موÙقي برسد [!!!â€]. مسئله شار تلاطمي نمي تواند ØÙ„ شود، زيرا Ù…Ùاهيم سيالات (Ùˆ نيز زنان) چنان Ùرمول بندي شده اند كه الزاماً بقاياي ناگÙته را به Øال خود رها كنند.
نيازي نيست Ùيزيكدان باشيد تا بوي ياوگي سÙاهت باري كه از اين نوع بØØ« ها برمي خيزد را استشمام كنيد (Ù„ØÙ† آن خيلي آشناتر شده است)ØŒ اما در دست داشتن كتاب سوكال Ùˆ بريسمون از اين نظر مي تواند كمك كند كه به ما مي گويد دليل واقعي دشوار بودن مسئله شارتلاطمي آن است كه ØÙ„ معادلات ناوير-استوكس ‌‌[Navier-Stokes] دشوار است [معادلات ناوير-استوکس، معادلات ديÙرانسيل جزئي‌اي هستند Ú©Ù‡ ØÙ„ کلي آن‌ها -به مانند هر معادله PDEÙŠ ديگري- پيچيده است].
و يا مثلا كمي هم خنده‌ي آشوب‌ناك:
… سوكال Ùˆ بريسمون به شيوه‌اي مشابه، خلط نسبيت (relativity در Ùيزيك – Ù…) Ùˆ نسبيت‌باوري (relativism در ÙلسÙÙ‡ – Ù…) توسط برونو لاتو (B.Lataour) را اÙشا كرده Ùˆ Ù…Ùهوم «علم پست مدرن» نزد ليوتار (Lyotard) Ùˆ سوءاستÙاده‌هاي پردامنه Ùˆ پيش‌بيني‌پذير او از قضيه گودل، نظريه كوانتوم Ùˆ نظريه آشوب را رسوا مي سازند. ژان بودريار (J.Baudrillard) پرآوازه تنها يكي از بسيار كساني است كه نظريه آشوب را ابزاري Ù…Ùيد براي پيچاندن Ùˆ گمراه كردن خواننده مي‌يابند. سوكال Ùˆ بريسمون با تØليل اين ترÙندهايي كه زده مي شود بار ديگر به روشن شدن ما كمك مي كنند. جمله زير گرچه با اصطلاØات علمي ساخته شده اما از نقطه‌نظر علمي بي‌معنا است: “شايد خود تاريخ را نيز بايد همچون تشكيلاتي آشوبي در نظر گرÙت، كه در آن شتاب به خطي بودن پايان مي دهد Ùˆ تلاطمي كه در اثر شتاب ايجاد شده تاريخ را به طور قطع از پايان خويش منØر٠مي سازد، درست همان طور كه چنين تلاطمي معلول‌ها را از علت‌هايشان دور مي كند.”[!!!] نيازي به نقل قول بيشتر نخواهد بود زيرا همان طور كه سوكال Ùˆ بريسمون مي گويند متن بودريار “به تدريج در جهت چرنديات اوج مي گيرد.” آنها بار ديگر توجه ما را به “تراكم بالاي اصطلاØات علمي Ùˆ شبه علمي” جلب مي كنند كه “در جمله‌هايي وارد شده‌اند كه تا جايي كه ما مي‌دانيم عاري از معنا هستند.” جمع‌بندي آنها از بودريار را مي توان درباره هر يك از نويسندگاني كه در اينجا نقد شده اند Ùˆ در سرتاسر آمريكا از عزت Ùˆ اØترام برخوردارند معتبر دانست: خلاصه آنكه در آثار بودريار واژگان علمي را به Ùراواني مي توان ياÙت، كه با بي‌توجهي Ù…Øض به معنايشان Ùˆ بالاتر از همه در شرايط متني كه به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¨Ø§ آن بي‌ارتباط هستند به كار رÙته اند. آنها Ú†Ù‡ به عنوان استعاره تلقي شوند Ú†Ù‡ نشوند، دشوار مي توان درياÙت كه Ú†Ù‡ نقشي ايÙا مي كنند، جز آنكه به اظهارنظرهايي پيش پا اÙتاده درباره جامعه‌شناسي يا تاريخ، نمايي از انديشه عميق ببخشند. …
2 thoughts on “شيادي‌ي پست‌مدرن: سوء استÙاده از علم”
من از اين نوشته‌ات خوشم آمد(:
http://irriscapeconstruction.com/wwwboard/messages/61841.html currentmontgomerypause