ژله، بستني، و ديگر هيچ
اجازه دهيد بستني و ژله را جدا جدا بخورم! نه! نـــه!!!
اجازه دهيد بستني و ژله را جدا جدا بخورم! نه! نـــه!!!
من از اين روي‌کرد خواب‌گرد (Ùˆ مشابه) Ú©Ù‡ سعي در Ú†Ø§Ø±Ú†ÙˆØ¨â€ŒØ¢ÙØ±ÙŠÙ†ÙŠ Ø¨Ø±Ø§ÙŠ امور باز Ùˆ گسترده‌اي چون زبان، نوشتار، داستان کوتاه، رمان، Ùˆ وبلاگ مي‌کند خيلي خوش‌ام نمي‌آيد . به نظرم نه تنها اشتباه است (شبيه معنازايي دنيا از روي تعري٠کلمات Ùˆ نه برعکس) بلکه ÙØ§ÙŠØ¯Ù‡â€ŒÙŠ Ú†Ù†Ø¯Ø§Ù†ÙŠ هم ندارد. مي‌توان پيش‌نهاد کرد Ú©Ù‡ در وبلاگ‌ها مي‌بايست لينک‌هاي ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†ÙŠ Ø¨Ù‡ اين طر٠و آن طر٠داده شود (Ùˆ Ú†Ù‡ پيش‌نهاد خوبي)ØŒ ولي نمي‌توان به صورت دستوري به آن نگاه کرد Ùˆ آن‌چه را بي‌لينک است ناوبلاگ خواند.
جدا از اين موضوع، اين سوال براي‌ام پيش مي‌آيد Ú©Ù‡ چرا اين همه ØØ±Ù Ùˆ ØØ¯ÙŠØ« در مورد ØµÙØØ§Øª غيروبلاگي زده نمي‌شود؟ – آن‌چه به عنوان وب‌سايت يا homepage يا چيزهايي از اين دست شناخته مي‌شود. ما ايرانيان در Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از تکنولوژي بگويي نگويي کمي برعکس‌ايم: تØÙ‚يقات معنادار Ùيزيک هسته‌اي نداريم، مي‌رويم به سراغ غني‌کردن اورانيوم؛ صنعت نداريم، اما در دانش‌گاه‌هاي‌مان بر لبه‌ي علم تØÙ‚يق مي‌کنيم؛ دانش‌گاه‌ها Ùˆ مجلات Ùˆ موسسات‌مان وب‌سايت درست Ùˆ ØØ³Ø§Ø¨ÙŠ Ù†Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ ولي اطراÙ‌مان پر شده است از وبلاگ! همه‌ي دنيا ديناميک ØµÙØØ§Øª شخصي‌شان را با اضاÙÙ‡ کردن وبلاگ زياد کردند، ما ايراني‌ها Ùقط بخش ديناميک را با به کارگيري‌ي وبلاگ‌ها داريم. ØØ¯Ø³ مي‌زنم ÙŠÚ© صدم تعداد وبلاگ‌ ØµÙØÙ‡â€ŒÙŠ شخصي نداشته باشيم Ùˆ ØØ¬Ù… مطالب منتشر شده در وبلاگ‌هاي‌مان بيش از هزار برابر آن‌چه در ØµÙØØ§Øª ثابت‌مان قرار داده‌ايم باشد.
نمي‌خواهم بگويم شماي وبلاگ‌نويس برو Ùˆ وبلاگ‌ات را تعطيل Ú©Ù† (درست مثل ØØ³Ù†ÙŠ!). وبلاگ‌نويسي –به نظر من- Ø§ØªÙØ§Ù‚ بسيار خوبي براي زبان ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯Ù‡ است. اما کاش ÙŠÚ© سري Ø§ØªÙØ§Ù‚ خوب ديگر هم Ø¨ÙŠØ§ÙØªØ¯.
راستي تا اين‌جا Ú©Ù‡ آمده‌ام،‌ ÙŠÚ©ÙŠ دو کلام ديگر هم بگويم: تقريبا همه‌ي Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÙ‡Ø§ÙŠ “بيلي Ùˆ من” خواندني است – يعني من تاييد مي‌کنم!
دي‌روز Ùˆ پريروز ÙŠÚ© نمايش‌گاه کتاب‌اي Ø±ÙØªÙŠÙ… Ú©Ù‡ Ù†Ú¯Ùˆ! دل همه‌ي آدم‌ها بسوزد. کلي کتاب خوب، يار به‌تر Ùˆ … ! آممم … ! ØØ§Ù„ا تعري٠مي‌کنم!
تاکنون بارها Ùˆ بارها،‌ ضمني Ùˆ ØµØ±ÙŠØØŒ مستقيم Ùˆ غيرمستقيم، با تاکيد Ùˆ بي‌تاکيد نوشته‌ام Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡â€ŒØ§Ù… Ú©Ù‡ از نظر من انسان Ú†Ù‡ ارزش بالايي دارد (مثلا اين‌جا). Ú†Ù‡ ديدگاهي متاÙيزيکي‌ي الهي داشته باشيم Ùˆ Ú†Ù‡ ديدگاه انسان‌مدار ماترياليستي –و ØØªÙŠ ØªØ±Ú©ÙŠØ¨ اين دو(!)- مي‌توان دلايلي آورد در ارزش انسان Ùˆ لزوم ØÙظ ØØ±Ù…ت او. ارزش انسان در چيست؟ ØÙظ ارزش او چگونه است؟ نمي‌دانم! نمي‌خواهم Ùهرست بلند بالايي سر هم کنم Ùˆ بگويم براي ØÙظ ارزش انسان مي‌بايست به اين‌ها توجه کرد. اما ØØ¯Ø³ مي‌زنم در بيش‌تر چنان Ùهرست‌هايي، ØÙ‚ زندگي، آزادي‌ي ÙØ±Ø¯ÙŠØŒ Ùˆ ØØªÙŠ Ø¢Ø²Ø§Ø¯ÙŠâ€ŒÙŠ انديشه Ùˆ بيان قرار بگيرد (Ùˆ البته کاري ندارم Ú©Ù‡ دليل چنان کرامت Ùˆ بلند مرتبه‌گي‌اي چيست چون معمولا دليل خيلي مشخص‌اي وجود ندارد). (1)
به تازگي الپر از مجتبي سميعي‌نژاد نوشته است. من هم پيش‌تر درباره‌اش نوشته بودم Ùˆ خيلي‌هاي ديگر. براي آزادي‌اش امضا جمع کرده‌ايم Ùˆ … ! الپر اين‌بار هاشمي شاهرودي را خطاب قرار داده Ùˆ آزادمردي Ùˆ بزرگ‌واري‌ي او را به ميان کشيده تا مجتبي را آزاد کند. من از اين رويه خوش‌ام نمي‌آيد – الپر اگر شيخ بود، اين‌کارش “پا درمياني‌ي بين‌الشيوخين” نام‌گزاري مي‌شد. نمي‌خواهم عبارت سخت‌ Ùˆ ترسناک‌اي بياورم ولي من چندان به “دست تظلم‌خواهي به نادرخشان پرونده‌داران دراز کردن” (!) اعتقادي ندارم (جمله‌اش Ø±Ø§ØØª خوانده نمي‌شود اما در عوض خطرناک هم نيست). اما اگر اين را هم آزمايش کنيم Ú†Ù‡ مي‌شود؟ اگر مستقيم با مقامات ØÚ©ÙˆÙ…تي –آن هم در بالاترين سطØâ€ŒØ§Ø´- ØµØØ¨Øª کنيم Ú†Ù‡ Ø§ØªÙØ§Ù‚ÙŠ Ù…ÙŠâ€ŒØ§ÙØªØ¯ØŸ من با الپر مواÙق‌ام Ú©Ù‡ Ø§ØØªÙ…الا نتيجه‌ي مثبت‌اي مي‌دهد Ùˆ مجتبي سميعي‌نژاد را آزاد مي‌کنند – Ùˆ البته Ú©Ù‡ آزادي‌ي ÙŠÚ© انسان ارزش چنين تلاشي را دارد. اما آيا اين راه‌ØÙ„ است؟ آدم را ياد بخيه زدن روزانه‌ي لباس‌اي مي‌اندازد Ú©Ù‡ مدت‌هاست پوسيده. شما را ياد چنين چيزي نمي‌اندازد؟
(1): توجه داشته باشيد که همه‌ي اين‌ها باعث نمي‌شود که من از همه‌ي آدم‌ها خوش‌ام بيايد.
-ســــلام!!!
-واغ!
به نظر شما اشکالي ندارد Ú©Ù‡ امسال بروم نمايش‌گاه کتاب در ØØ§Ù„ÙŠ Ú©Ù‡ هنوز بعضي از کتاب‌هاي نمايش‌گاه پارسال را نخوانده‌ام؟! نه؟! واقعا؟! خب، پس نمايش‌گاه کتاب! امروز مي‌آيم سراغ‌ات Ùˆ البته با تعلقات Ùˆ تطورات جديد!
گاهي نگاه کردن به زندگي Ùˆ روند آن از ديدي مجردتر Ùˆ کلي‌تر ذهنيت‌مان را اين رو به آن رو مي‌کند. اين ديد مجرد Ùˆ از بالا Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ نيست: مي‌تواند از درک عظمت کيهان، يا در آغوش تاريخ قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ†ØŒ Ùˆ يا ØØªÙŠ Ùهم بعضي از ساده‌ترين مکانيزم‌هاي Ø±ÙØªØ§Ø±ÙŠâ€ŒÙŠ Ù…ÙˆØ¬ÙˆØ¯Ø§Øª ناشي شود. درست پس از Ùهم است Ú©Ù‡ جديت پديده‌ها به تدريج کم‌رنگ مي‌شود Ùˆ رنگ طنز به خود مي‌گيرد: عالم‌اي Ú©Ù‡ مقدر است اين‌گونه باشد چون اين طبيعي‌ترين/متداول‌ترين/زنده‌ترين راه‌ØÙ„ است.
ÙØ¶Ø§ÙŠ ÙˆØ¨Ù„Ø§Ú¯â€ŒÙ‡Ø§ÙŠ ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø±Ø§ چگونه مي‌بينيد؟! تØÙ„يل‌هاي مختلÙÙŠ در اين زمينه وجود دارد، اما من مي‌خواهم روي دو ØªÙØ³ÙŠØ± مختل٠از آن تاکيد کنم: ÙŠÚ© آن‌که مي‌گويد وبلاگستان در طول ÙŠÚ©ÙŠ دو سال اخير آکادميک شده است Ùˆ ديگر اين‌که مي‌گويد وبلاگستان مبتذل شده Ùˆ ضررهاي اساسي‌اي به زبان‌مان زده است.
اين‌که اين دو Ú†Ù‡ ربطي به هم دارد با دانستن اين‌که آن‌هايي جزو آکادميسين‌هاي وبلاگستان قلمداد مي‌شوند Ú©Ù‡ ديگران را Ù…ØÚ©ÙˆÙ… به ابتذال مي‌کند تا ØØ¯ÙŠ Ù…Ø´Ø®Øµ مي‌شود.
در اين مورد چه مي‌گوييد؟
اجازه دهيد نظرم را خلاصه بگويم: ابتذال وبلاگستان در ÙŠÚ©ÙŠ دو سال اخير تغييري نکرده است. تنها چون ØØ¬Ù… ابتذال(!) در طول زمان زياد شده، بيش‌تر به چشم مي‌آيد. اين، البته مشکلي است. همان‌طور Ú©Ù‡ ÙŠÚ©ÙŠ دو سال پيش من Ùˆ رامين Ù…ÙŠâ€ŒÚ¯ÙØªÙŠÙ… (Ùˆ Ø§ØØªÙ…الا خيلي‌هاي ديگر)ØŒ ÙØ¶Ø§ÙŠ Ø§ÙŠÙ†ØªØ±Ù†Øª ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¯Ú†Ø§Ø± کم‌بود Ù…ØØªÙˆØ§ است Ùˆ وبلاگ نيز وسيله‌ي توليد Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ Ø¯Ù‚ÙŠÙ‚ Ùˆ قابل اعتنايي نيست. وبلاگ‌ها بايد وجود داشته باشند، اما نه براي ايجاد مقاله‌هاي تخصصي. آنان Ú©Ù‡ وبلاگ‌ها را براي نوشتن مقاله‌هاي بلندشان Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ مي‌کنند بگويي نگويي بر خطايند.
از طر٠ديگر وبلاگستان اندکي تخصصي‌تر شده است. عده‌اي هستند Ú©Ù‡ Ùقط راجع به موضوعات Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ù…ÙŠâ€ŒÙ†ÙˆÙŠØ³Ù†Ø¯ (مثلا درباره‌ي دين، درباره‌ي نشانه‌شناسي Ùˆ …) Ùˆ عده‌ي بيش‌تر هم هستند Ú©Ù‡ به ÙØ±Ù… خاص‌اي از نوشتن تمايل دارند: هر سه روز ÙŠÚ© بار مطلب‌اي بلند درباره‌ي ÙŠÚ© آسيب اجتماعي مي‌نويسند. اما همه‌ي اين‌ها معادل آکادميک شدن نيست. Ú†Ù‡ کس‌اي براي هر پست‌اش ÙŠÚ© ماه –کم‌ترين ØØ§Ù„ت براي نوشتن ÙŠÚ© مقاله- Ùˆ يا ØØªÙŠ Ú†Ù†Ø¯ سال وقت مي‌گذارد؟ اصلا کدام ÙŠÚ© از تØÙ„يل‌هاي انجام شده در پي تØÙ‚يقي آمده‌اند؟ نه! وبلاگستان آکادميک نشده است؛ آدم‌هاي آکادميک نيز در آن وجود ندارند. شايد کمي بدجنس باشم –که اين بدجنسي هم از ديدگاه‌هاي علم‌گرايانه‌ام مي‌آيد Ùˆ در نتيجه دوستان‌ام لط٠کنند Ùˆ مرا ببخشايند- اما ØØªÙŠ Ù…Ù‚Ø§Ù„Ù‡â€ŒÙŠ ÙŠÚ© روزنامه، ÙŠÚ© مقاله‌ي تØÙ‚يقي نيست Ùˆ نمي‌تواند باشد Ú†Ù‡ برسد به آن‌چه در وبلاگستان به عنوان مقاله به خورد ملت داده مي‌شود. ØØ§Ù„ا نمي‌دانم چطور عده‌اي روزنامه‌نگار Ùˆ نويسنده‌ي رمان Ùˆ مترجم شده‌اند سردمدار وبلاگستان آکادميک؟ اشتباه مي‌گويم؟
دوستان نزديک‌ام مي‌دانند Ú©Ù‡ من نه از اکبر گنجي خوش‌ام مي‌آيد Ùˆ نه از بقيه‌ي اين تشکيلات هزار ÙØ§Ù…يل. سعي مي‌کنم دليل‌ام را مختصر بگويم:
-بسياري از اين Ø§ÙØ±Ø§Ø¯Ù دوم خردادي، در سال‌هاي ابتدايي انقلاب Ùˆ دوران جنگ موقعيت‌هاي بسيار ويژه‌اي در ØÚ©ÙˆÙ…ت داشته‌اند. از Ùلان کاره‌ي کميته Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا مسوول قتل عام آدم‌ها در کردستان، Ø·Ø±Ø§Ø Ø³ÙŠØ³ØªÙ… جاسوسي Ùˆ اطلاعاتي‌ي ايران Ùˆ … . بسياري‌شان رهبري کاريزماتيک را خط‌دهنده‌ي خود مي‌دانند Ùˆ مي‌دانستند. علاوه بر اين‌ها، خيلي‌هاي‌شان نيز در ÙØªØ Ø³ÙØ§Ø±Øª آمريکا Ùˆ به گند کشيده شدن وضعيت اقتصادي Ùˆ سياسي‌ي ايران نقش ÙØ¹Ø§Ù„ÙŠ داشته‌اند. خب، قبول کنيد رزومه‌شان چندان Ú†Ù†Ú¯ÙŠ به دل نمي‌زند.
…
بعضي روزها خوب‌اند،‌ بعضي روزها نه!
بعضي روزها خيلي کي٠مي‌دهند،‌ بعضي‌هاي ديگر ØÙˆØµÙ„Ù‡ سربرند.
هر دوي اين‌ها هميشه وجود دارد: نمي‌شود Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ از الان به بعد همه‌ي روزها قرار است خوب باشد Ùˆ ديگر نارا�تي Ùˆ بي‌ØÙˆØµÙ„ه‌گي به وجود نخواهد آمد! بهشت موعود شايد اين‌طوري باشد،‌ اما در اين جهان بعيد است از اين خبرها باشد.
اما مي‌داني: گاهي Ø§ØªÙØ§Ù‚اتي Ù…ÙŠâ€ŒØ§ÙØªØ¯ (مثلا چيزهايي جديدي را در زندگي مي‌شناسي يا موجودات عجيب Ùˆ Ø´Ú¯ÙØªâ€ŒØ§Ù†Ú¯ÙŠØ²ÙŠ ÙˆØ§Ø±Ø¯ زندگي‌ات مي‌شوند) Ú©Ù‡ از نظر آماري تغييرات معناداري در Ú©ÙŠÙيت روزهاي‌ات به وجود مي‌آورند. ØØ§Ù„ نمي‌دانم باور مي‌کني يا نه –اما به‌تر است باور کني- Ú©Ù‡ از ÙŠÚ© سال Ùˆ خورده‌اي پيش تا به ØØ§Ù„ روزهاي بدم به طور Ø§ØØªÙ…الي به ØµÙØ± ميل کرده است. امممم …
دانش‌گاه‌ام! درست همان‌طور Ú©Ù‡ انتظار Ù…ÙŠâ€ŒØ±ÙØªØŒ هيچ خبر خاص‌اي نيست يا اگر هم باشد من خبر ندارم. دو سه Ù†ÙØ± در آزمايش‌گاه موبايل روبات هستند Ùˆ ده دوازده Ù†ÙØ± هم در Ù†Ø±Ù…â€ŒØ§ÙØ²Ø§Ø±. البته من به آزمايش‌گاه Ù†Ø±Ù…â€ŒØ§ÙØ²Ø§Ø± Ù†Ø±ÙØªÙ… – ØµØ±ÙØ§ ØØ¯Ø³ مي‌زنم. در Ù…ØÙˆØ·Ù‡ هم به اندازه‌ي کاÙÙŠ آدم هست. در ضمن آن آقايي را Ú©Ù‡ هميشه با او سلام Ùˆ عليک مي‌کنم ولي نمي‌دانم کيست هم ديدم. نمي‌دانم Ú†Ù‡ شد Ú©Ù‡ سلام Ùˆ عليک‌ام با او Ú¯Ø±ÙØª. يا از زندگي‌ي قبلي‌ام با او آشناي‌ام يا در همين زندگي با او آشنا شده‌ام. شايد هم هم‌مدرسه‌اي بوده باشيم. بگذريم … اين جور قضايا عاقبت خوش‌اي ندارد چون ممکن است طر٠از دي.جي.بي. باشد.
سرم درد مي‌کند. گردن‌ام نيز. ØØ¯Ø³ مي‌زنم به هم ربط داشته باشند. ØÙˆØµÙ„Ù‡ هم ندارم. مي‌خواهم بروم خانه. اما ناي بلند شدن ندارم. هواي اين‌جا بد است. پنجره را بايد باز کرد، ولي آن هم انرژي مي‌خواهد. دقايقي است تصميم Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù… Ú©Ù‡ بلند شوم. تصميم‌ام عملي مي‌شود يا نه؟ اين‌جا هيچ Ú¯Ù„ چند پري براي بررسي‌ي اين موضوع وجود ندارد. خلاصه اين‌که روزگاري شده است.
Ø§ØØ³Ø§Ø³ مي‌کنم Ú©Ù‡ … اممم … خب،‌ هيچ ØØ³ خاص‌اي ندارم جز اين‌که سرم درد مي‌کند Ùˆ ØÙˆØµÙ„Ù‡ ندارم Ùˆ در ضمن Ùکر مي‌کنم ديگر اين روزها بيش از ØØ¯ کارهاي مختل٠مي‌کنم Ùˆ به‌تر است کمي بروم سراغ کارهاي ديگر Ùˆ هيجان‌انگيزتر. به مبلغ مذهبي شدن Ùکر مي‌کردم ولي منصر٠شدم. يعني موقعيت‌ام اين اجازه را به من نمي‌دهد. هوس کرده‌ام بروم به بچه‌هاي مهدکودک کنار خانه‌مان نظريه ابرريسمان درس بدهم ولي ناغاÙÙ„ يادم آمد من خودم هيچ چيزي از ابرريسمان بلد نيستم. نمي‌دانم اگر تصميم بگيرم در ÙŠÚ© دانش‌گاه تقاضاي درس ÙØ±Ø¶ÙŠÙ‡ ابرريسمان بدهم قبول مي‌کنند؟ خب، هميشه اميد چيز خوبي است.
–زن‌اي در Ø§ÙØºØ§Ù†Ø³ØªØ§Ù† سنگ‌سار شده است. از مجازات‌هايي اين‌چنين Ù…ØªÙ†ÙØ±Ù…. ØªÙ†ÙØ±Ù… بيش‌ از آن‌که منطقي باشد، شخصي است. اگر کس‌اي به چنان دستگاه عقيدتي‌اي باور داشته باشد Ú©Ù‡ سنگ‌سار، شلاق، Ùˆ انواع ديگر مجازات‌ها را تجويز مي‌کند، آن‌گاه نمي‌توان گله‌گي‌اي به چنان مجازات‌هايي کرد (اين گله‌گي کجايي است؟! در کدام گويش ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ú†Ù†ÙŠÙ† چيزي به کار مي‌رود؟ من اين عبارت را Ú©Ù… مي‌شنوم. دي‌شب يک‌اي چنين چيزي Ú¯ÙØªØŒâ€Œ خوش‌ام آمد. Ù„Ø·ÙØ§ به من بگوييد!).
-به عبارت ديگر، انتخاب شخصي‌ي او اين بوده است Ú©Ù‡ سنگ‌سار بشود چون به Ùلان قرائت از Ùلان مذهب پاي‌بند بوده است.
…
اي پدر مقدس پدر!
ما را توان تØÙ…Ù„ دشمنان اعطا ÙØ±Ù…ا!
ما را توان گوشه‌گيري Ùˆ سکوت عنايت ÙØ±Ù…ا!
ما را Ú©Ù‡ در اين مزرعه خسته Ùˆ تنها از ظلم Ùˆ ستم Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡â€ŒØ§ÙŠÙ…،‌ توان ØØ±Ú©Øª Ùˆ Ù¾ÙŠØ´â€ŒØ±ÙØª مرØÙ…ت Ø¨ÙØ±Ù…ا!
Ù…Ø³ÙŠØØ§!
تو با رنج‌هاي خود ما را بخشودي؛ نگذار ما بيش از اين رنج بکشيم.
تو به ما ياد دادي Ú©Ù‡ با هم‌ديگر مهربان باشيم؛ براي ما تقاضاي رØÙ…ت نما!
اي طرÙ‌داران ØÙ‚!
پيام رسيد Ú©Ù‡ اگر دشمن به شما بدي کرد، به او بدي نکنيد. نگذاريد نيروي اندک Ùˆ ØÙ‚يقت‌جوي ما در مبارزه‌اي نابرابر براي هميشه نابود شود. تقيه کنيد Ùˆ صبر پيشه کنيد تا از روØâ€ŒØ§Ù„قدس ÙØ±Ù…ان آسماني براي‌مان بياورد. ‌کاش Ùقط 70 سرباز مخلص داشتم تا ØÙ‚ را در جهان جاري مي‌ساختم.
[ÙØ¹Ù„ا Ùقط 8 Ù†ÙØ± از لشکر جمع Ùˆ جور شدن:‌ لرد شارلون: ØµØ§ØØ¨ آسمان‌ها Ùˆ زمين، لنيوم اول ÙØ±Ù…انده‌ي لشکر، رامينيا بوش‌کش، آرماتيل تيرانداز، هاليوس دوم معاون ØÙ‚وق بشر من، آيدين اخلاقيوس، Ù…ØÙ…د معاون زيارت Ùˆ Ø³ÙØ± لشکر خدا، اميد بت شکن، بارانيوس، راويوس ÙŠÚ© Ùˆ سه دهم Ùˆ ÙŠÚ©ÙŠ دو Ù†ÙØ± ديگر Ú©Ù‡ يادم نمي‌آيد(!)‌ همه زير بيرق سولوژنوس اول، پاپ اعظم. ØØªÙ…ا تصديق Ù…ÙŠâ€ŒÙØ±Ù…اييد Ú©Ù‡ جهاد در اين شرايط لطÙÙŠ ندارد!]