Browsed by
Category: خاطرات

لایه‌های اتاق‌شناختی

لایه‌های اتاق‌شناختی

اتاقم در حال مرتب شدن است … ديگر آخرهاي ماجراست! آخ جون!
(راستي ميدانيد لايه هاي زمين شناختي چيست؟! لابه هاي اتاق شناختي چي؟!)

پیتزایی طماع

پیتزایی طماع

آخرشه …!
به پيتزايي زنگ زدم گفتم يك پيتزا مخصوص برايم بياورد. يك جواب خيلي باحال شنيدم:
“لطفا تعدادش رو بيشتر كنيد!”
“هاه؟!”
“يك پيتزا براي ما نمي صرفد!”

خيلي عالي بود. لابد انتظار داشت من ده پيتزا سفارش بدهم و فريز كنم.

چه؟ ميگوييد خوب يك پيتزا سفارش نده؟ چكار كنم وقتي غذا ندارم؟ همه اش كه نميتوانم شير بپزم و بخورم!