Browsed by
Category: ضدخاطرات

سانسور عليه وبلاگ

سانسور عليه وبلاگ

آدم وبلاگ دارد Ú©Ù‡ هر وقت وسط تابستان با صداي شر شر باران بيدار شد بتواند فورا بيايد Ùˆ بگويد “عجب هوايي!”. حالا Ú©Ù‡ با قفل Ùˆ زنجير اين‌جا را بسته‌اند، مگر آدم دل‌اش مي‌آيد Ùˆ دست‌اش مي‌رود به نوشتن چيزي براي ضدخاطرات‌اش؟
اما يادش باشد -به اويي‌ام که فکر مي‌کند اين‌گونه ديگر نخواهم نوشت- که اساسا اشتباه فکر کرده است!

سفرهاي قورباغه‌ي من (1)

سفرهاي قورباغه‌ي من (1)

… Ùˆ خلاصه قورباغه‌ي قصه‌ي ما، بار Ùˆ بنديل‌اش را جمع کرد تا برود به مهماني‌ي شاهِ پريان در برکه‌ي زير سرو بزرگ پشت تپه. بالا، پايين، بالا، پايين، … خب، قورباغه‌ها اين‌طوري مسافرت مي‌کنند.

دموکراسي بدون فحش

دموکراسي بدون فحش

براي اين‌که ياد بگيريم يک بحث را بدون خون و خون‌ريزي ادامه دهيم، چه بايد بکنيم؟! تمرين دموکراسي؟! اين کافي نيست: بايد تمرين دموکراسي‌ي بدون فحش انجام دهيم. نمي‌گويم خودم بلد هستم‌ها، نه! فکر کنم تعصب نداشتن خوب چيزي باشد. طرف چه مي‌گويد؟ مخالف تو مي‌گويد؟ ناراحت‌ات مي‌کند؟ عصباني‌ات مي‌کند؟ چرا بايد عصباني بشوي؟ چرا بايد ناراحت بشوي؟ دليلي ندارد اگر تعصبي به هيچ چيزي نداشته باشي. مي‌خواهي آن‌ها را به باور درست برساني؟! احساس وظيفه مي‌کني؟ گمان نکنم حتي اگر پيامبر هم باشي، چنين وظيفه‌اي بر عهده‌ات باشد. حداقل ما که مي‌دانيم نبود.

کامنت‌گذاري

کامنت‌گذاري

در زمان کانت خوش‌بختانه MT هنوز اختراع نشده بود.
در زمان ويتگنشتاين با وجود آن‌که وبلاگ‌نويسي‌ به وجود آمده بود،‌ اما کامنت‌گذاري هنوز باب نشده بود. اما او هوش‌مندبازي در آورد و کلِ آرشيوش را داد به برتراند راسل تا براي‌اش کامنت بگذارد. نتيجه خوش‌آيند نبود! از آن به بعد ويتگنشتاين وبلاگ‌اش را عوض کرد و به کس‌اي خبر نداد. سال‌هاي بعد -پس از مرگ‌اش- وبلاگ‌هاي او آماج کامنت‌هاي ملت شد.

پ.ن: در زمان کانت و پيش از او هم وبلاگ‌نويسي مطرح بود. لايب‌نيتز يک وبلاگ‌نويس محسوب مي‌شود.

بوي دي‌روز

بوي دي‌روز

دي‌شب: بوي بلال.
تداعي: بوي بلال چند ماه پيش.
داده: چند ماه پيش بلال نبود.
نتيجه: چند ماه پيش، همان يک‌سال پيش است!
(هيوم: آن‌چه بيش از همه مي‌دانيم، همان‌اي است که در بيست دقيقه‌ي اخير ديده‌ايم. (نقل به مضمون) )

سوت انساني

سوت انساني

يکي ايده زده است که براي نجات اکبر گنجي، يک سوت بخريم و هر نهِ شب، پنج دقيقه در آن بدميم. اگر همه‌ي کشور اين‌کار را بکنند (که مطمئنا نمي‌کنند) احتمال آزادي‌ي گنجي بسيار زياد خواهد شد ولي احتمال مي‌دهم چند نفري اين وسط بميرند و چند ميليون دلاري صدمه‌ي رواني به ملت وارد شود. کمي براي‌ام عجيب است: انسانيت گاهي به اين معنا است که ارزش يک انسان بيش از ارزش صدها انسان است. نمي‌گويم [از نظر من] بد است، فقط عجيب است!

اقرا

اقرا

هيچ دليل نمي‌شود اگر من اين‌جا چيزي نمي‌نويسم، شما هم نياييد و نخوانيد. اين همه آرشيو پس براي چه کاري است؟ يعني مي‌خواهيد بگوييد با يک بار خواندن نوشته‌هاي من به عمق آن‌ها پي مي‌بريد؟! ده بار خوانده‌ايد؟ ده بار کافي است؟ تفو بر اين دنياي مدرن که آدم‌ها را تنبل کرده است!

خوانش نيمه‌شب تابستان

خوانش نيمه‌شب تابستان

خوانش يک
من خواب‌ام مي‌آيد
و اين پايان‌نامه انگار هيچ‌وقت تمام نخواهد شد.
نگاه کن که در اين‌جا
شکل‌ها چه به هم ريخته‌اند
و ورد چگونه اعصاب مرا تيليت مي‌کند
چرا هميشه من بايد کارهاي سخت را انجام بدهم؟

خوانش دو
-من خوافم مي‌آد
-و اين پايان‌نامه انگاري هيچ‌وقت تموم بشو نيست.
-نگا اين‌جا رو!
+شکلا چه به هم ريختن!
-و ورد چه اعصابم رو تيليت مي‌کنه
-چرا هميشه کاراي سخت واس منه؟

رونوشت
من سردم است
من سردم است و انگار هيچوقت گرم نخواهم شد
اي يار اي يگانه ترين يار «آن شراب مگر چند ساله بود؟»
نگاه کن که در اينجا
زمان چه وزني دارد
و ماهيان چگونه گوشت هاي مرا مي جوند
چرا مرا هميشه در ته دريا نگاه مي داري؟
(بخش‌هايي از ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد – فروغ فرخ‌زاد)

Karaoke

Karaoke

تجربه‌ي تقليد از Dido در آهنگ White Flagاش خيلي موفقيت‌آميز نبود. البته هر کس‌اي سليقه‌اي دارد، اما بعيد است من حاضر باشم بروم براي آن سبک موسيقي و آن صدا پول خرج کنم.
حالا احتمالا يک تلاشي براي کاور کردن Knocking on Heaven’s Door خواهم کرد تا به GnR و Avril Lavigne بپيوندم (اصل‌اش مال چه کس‌اي است؟! Bob Dylan؟!). اگر موفقيت آميز نبود مي‌روم به تقليد جيمز هتفيلد و آهنگ Knocking On Hell’s Door را مي‌خوانم. اگرم نشد، مي‌روم از پايان‌نامه‌ام دفاع مي‌کنم.

آخر شاهنامه خوش است؟

آخر شاهنامه خوش است؟

همه‌اش بستگي به خودت دارد که داستان را چطوري تعريف کني و چه چيزهايي را به عنوان واقعيت بگيري و چه چيزهايي را توهم. تو مي‌خواهي نقش‌ات را چگونه بازي کني؟ مطمئن باش که آخرش همان مي‌شوي. حالا: آخر شاهنامه خوش است؟!