Browsed by
Category: ضدخاطرات

يک پنج‌شنبه تعطيل در دانش‌گاه

يک پنج‌شنبه تعطيل در دانش‌گاه

دانش‌گاه‌ام! درست همان‌طور Ú©Ù‡ انتظار مي‌رفت، هيچ خبر خاص‌اي نيست يا اگر هم باشد من خبر ندارم. دو سه نفر در آزمايش‌گاه موبايل روبات هستند Ùˆ ده دوازده نفر هم در نرم‌افزار. البته من به آزمايش‌گاه نرم‌افزار نرفتم – صرفا حدس مي‌زنم. در محوطه هم به اندازه‌ي کافي آدم هست. در ضمن آن آقايي را Ú©Ù‡ هميشه با او سلام Ùˆ عليک مي‌کنم ولي نمي‌دانم کيست هم ديدم. نمي‌دانم Ú†Ù‡ شد Ú©Ù‡ سلام Ùˆ عليک‌ام با او گرفت. يا از زندگي‌ي قبلي‌ام با او آشناي‌ام يا در همين زندگي با او آشنا شده‌ام. شايد هم هم‌مدرسه‌اي بوده باشيم. بگذريم … اين جور قضايا عاقبت خوش‌اي ندارد چون ممکن است طرف از دي.جي.بي. باشد.
سرم درد مي‌کند. گردن‌ام نيز. حدس مي‌زنم به هم ربط داشته باشند. حوصله هم ندارم. مي‌خواهم بروم خانه. اما ناي بلند شدن ندارم. هواي اين‌جا بد است. پنجره را بايد باز کرد، ولي آن هم انرژي مي‌خواهد. دقايقي است تصميم گرفته‌ام که بلند شوم. تصميم‌ام عملي مي‌شود يا نه؟ اين‌جا هيچ گل چند پري براي بررسي‌ي اين موضوع وجود ندارد. خلاصه اين‌که روزگاري شده است.
احساس مي‌کنم Ú©Ù‡ … اممم … خب،‌ هيچ حس خاص‌اي ندارم جز اين‌که سرم درد مي‌کند Ùˆ حوصله ندارم Ùˆ در ضمن فکر مي‌کنم ديگر اين روزها بيش از حد کارهاي مختلف مي‌کنم Ùˆ به‌تر است کمي بروم سراغ کارهاي ديگر Ùˆ هيجان‌انگيزتر. به مبلغ مذهبي شدن فکر مي‌کردم ولي منصرف شدم. يعني موقعيت‌ام اين اجازه را به من نمي‌دهد. هوس کرده‌ام بروم به بچه‌هاي مهدکودک کنار خانه‌مان نظريه ابرريسمان درس بدهم ولي ناغافل يادم آمد من خودم هيچ چيزي از ابرريسمان بلد نيستم. نمي‌دانم اگر تصميم بگيرم در ÙŠÚ© دانش‌گاه تقاضاي درس فرضيه ابرريسمان بدهم قبول مي‌کنند؟ خب، هميشه اميد چيز خوبي است.

اينک، پاپ (19)

اينک، پاپ (19)

اي پدر مقدس پدر!
ما را توان تحمل دشمنان اعطا فرما!
ما را توان گوشه‌گيري و سکوت عنايت فرما!
ما را که در اين مزرعه خسته و تنها از ظلم و ستم افتاده‌ايم،‌ توان حرکت و پيش‌رفت مرحمت بفرما!

مسيحا!
تو با رنج‌هاي خود ما را بخشودي؛ نگذار ما بيش از اين رنج بکشيم.
تو به ما ياد دادي که با هم‌ديگر مهربان باشيم؛ براي ما تقاضاي رحمت نما!

اينک، پاپ (18)

اينک، پاپ (18)

اي طرف‌داران حق!
پيام رسيد که اگر دشمن به شما بدي کرد، به او بدي نکنيد. نگذاريد نيروي اندک و حقيقت‌جوي ما در مبارزه‌اي نابرابر براي هميشه نابود شود. تقيه کنيد و صبر پيشه کنيد تا از روح‌القدس فرمان آسماني براي‌مان بياورد. ‌کاش فقط 70 سرباز مخلص داشتم تا حق را در جهان جاري مي‌ساختم.
[فعلا فقط 8 نفر از لشکر جمع و جور شدن:‌ لرد شارلون: صاحب آسمان‌ها و زمين، لنيوم اول فرمانده‌ي لشکر، رامينيا بوش‌کش، آرماتيل تيرانداز، هاليوس دوم معاون حقوق بشر من، آيدين اخلاقيوس، محمد معاون زيارت و سفر لشکر خدا، اميد بت شکن، بارانيوس، راويوس يک و سه دهم و يکي دو نفر ديگر که يادم نمي‌آيد(!)‌ همه زير بيرق سولوژنوس اول، پاپ اعظم. حتما تصديق مي‌فرماييد که جهاد در اين شرايط لطفي ندارد!]

اينک، پاپ (17)

اينک، پاپ (17)

بوي توطئه نه که فضا را آغشته کرده باشد که اشباع کرده است. فرشته براي‌ام پيام آورد که آنِ وصل دور نيست. آمين!

اينک، پاپ (16)

اينک، پاپ (16)

آي آدم‌ها! هان در ظل شيطان ماوا نگزينيد و هيهات که در ضلالت آرام نگيريد! پروردگار ما –که او برتر و داناتر است- ما را بشارت داده به رستگاري و خبر آورده است از گم‌راهي‌ي بشر. گم‌راهي‌اي که بر پلک زدني ما را به عمق سوزان ضلالت سياه‌چال ظل الشيطان پرتاب مي‌کند. بر محراب‌ها زانو زنيم و اشک ريزان از خداوند بخواهيم که تقديرمان را برگرداند.

اينک، پاپ (15)

اينک، پاپ (15)

ما، سولوژنوس اول،‌ از وجود مومنان و حق‌طلباني چون شما که به نماينده‌ي حقيقي‌ي پدر در زمين ايمان دارند افتخار مي‌کنيم: باشد که رستگار شويد.

اينک، پاپ (14)

اينک، پاپ (14)

دي‌شب شيطان را در خواب ديدم. او را ديدم که صليب خوش‌چکاني را پس‌زمينه‌ي سايت‌اش قرار داده بود و من هر چه صفحه را مي‌بستم، دوباره بيرون مي‌جهيد و مقابل من ظاهر مي‌شد. امروز هر چه سعي کردم او را فراموش کنم،‌ آن سايت از جلوي چشم‌ام محو نشد.

اينک، پاپ (12+1)

اينک، پاپ (12+1)

و مگر مي‌توان از سنت الهي درگذشت؟ (حاشا و کلا) و تقدير الهي را ناديده گرفت؟ (از محالات است) و به راه شيطان وارد شد؟ نه چنين است، که راه شيطان از بد راهان است. اي ملت! شما را چه شده است؟ شما را به چه گمراهي‌اي درفکنده‌اند و به چه ناداني‌اي سوق داده‌اند؟ به آن جا که سنت الهي را زير پا گذاريد و تقدير پدر بزرگ‌وارمان را به سخره بگيريد و پاپ‌اي جز نماينده‌ي او بر زمين، سولوژنوس اول –دامت برکاته- برگزينيد؟ روح القدس ما را هدايت کند.

اينک، پاپ (12)

اينک، پاپ (12)

آن‌ها به دنبال چه‌اند؟!
کينه‌اي حس مي‌کنم،
و گمراهي‌اي.
هي کاردينال! آن دود سياه از چيست؟
مگر وحي الهي بر شما نازل نشد؟ و مگر نمي‌دانيد که اين من‌ام، سولوژنوس اول، پاپ شما؟ آن را درک نکرديد؟
دود سياه از چيست؟

مصالحه

مصالحه

و خب، عوض‌اش يک چيزهايي در اين‌جا داري که در هيچ جاي ديگري نمي‌توانستي مشابه‌شان را پيدا کني.
خب، به هر حال زندگي يک جور مصالحه بين خوبي‌ها و بدي‌هاست. هيچ هم مطمئن نيستم که جمع آن‌ها عدد ثابت باشد.

فشار بين‌المللي

فشار بين‌المللي

خيلي وقت‌ها شده است که آرزو کنم در کشور ديگري به دنيا مي‌آمدم. از لحاظ امکانات [مادي] محيطي، جزو بدبخت‌ترين آدم‌هاي روي زمين‌ايم: همه‌مان را مي‌گويم. همه جور رنجي را تحمل مي‌کنيم تا شرافت‌مندانه به آن‌چه مي‌خواهيم برسيم، اما گاهي اين‌کار خيلي سخت مي‌شود. مي‌دانيد، حماقت آخوندها حتي مرزهاي شرافت‌مان را هدف قرار داده است.

وجود دارد وبلاگي که

وجود دارد وبلاگي که

در گوشه‌اي از اين دنيا، وبلاگي هست، که يکي اون تو براي تو –و فقط براي تو- داره مي‌نويسه. خيلي بايد سرچ کني تا پيداش کني. شايد هم هيچ وقت پيداش نکني. اما -مي‌دوني- هست!

اينک، پاپ (11)

اينک، پاپ (11)

و آن مردماني که مي‌انديشند که سنت الهي روزگار بردار است و مشيت او فراموش‌پذير، بس بدانند که در ضلالت دست و پا مي‌زنند.

اينک، پاپ (10)

اينک، پاپ (10)

دزدي نکنيد! چه اين لقمه‌اي بر سفره‌ي خواهرتان باشد و چه تفکر ناب برادرتان. سفره‌ي خواهران‌تان را رنگي‌تر و ذهن برادران‌تان را درخشان‌تر کنيد. اين است فرمان پاپ سولوژنوس اول –آخرين پاپ بني‌بشر.

اينک، پاپ (9)

اينک، پاپ (9)

فتنه برنيانگيزيد. هم‌ديگر را دوست داشته باشيد و ديگران را به سخره نگيريد. مردم را با آواي خوش به سفره‌هاي‌تان دعوت کنيد و بخيل نباشيد. دنيا را رنگارنگ ببينيد و قلب‌هاي‌تان را از پرتوي درخشان او پر کنيد. مبينم سياهي در شما رخنه کرده باشد.