A Randomized Solution for the Adversary
راز هویج
اوستاباشی می‌دانست راز هویج را!
مارچ، مارچ، هشت مارچ
استخوان‌خردکرده
سخن‌ای از ای-پیرمان(*)
(*): ای-پیر نسخه‌ی الکترونیک پیر خرابات است. تا جایی که اطلاع داریم ای-همسر مشابه‌ای در ادبیات قدیم نداشته است.
آن‌چه بر شیر گذشت
شیر ریخته به پاتیل باز نمی‌گردد، به Ø§ØØªØ±Ø§Ù…‌اش: دو دقیقه پهنای باندتان را درست Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کنید Ùˆ چشم از Ù†Ø§Ù…ØØ±Ù… برگیرید Ùˆ خدا را شکر کنید Ú©Ù‡ خواننده‌ی ضدخاطرات‌اید Ùˆ نه وبلاگ هم‌سایه.
(چهار لیتر بود مردم، چهار لیتر شیر گاو مرغوب کم‌چربی (Ùˆ نه، Ùˆ بله، مرغوب به گاو باز می‌گردد Ùˆ کم‌چربی به شیر – Ú†Ù‡ سوال‌هایی از من می‌پرسید، پس وبلاگ بغلی Ú†Ù‡ کاره است؟!))
امر ÙØ±Ù…ود «نور!ØŒ باش!»، Ùˆ آن‌گاه کیهان بَنگید با آدم‌های‌اش
این سری نوشته‌های سیبستان را با طلبه‌ای طرÙ‌دار ولایت Ùˆ دیگر قضایا می‌خواندم. خواندن‌اش جالب است، توصیه می‌کنم (نوشته‌ی اول، دوم، سوم، …). نیمه‌های خوانش‌شان بودم Ú©Ù‡ به نظرم آمد برای درک ØØ±Ù خیلی از آدم‌ها -یا شاید هم درک٠خودشان- باید بعضی کلمات Ú¯ÙØªØ§Ø±Ø´Ø§Ù† را با «اسپاگتی پرّان اعظم» Ùˆ مشابه جای‌گزین کرد Ùˆ بعد عظمت Ùˆ پیچیدگی‌ی مغز٠بشری را ستایش کرد – ماشالله!
Ù‡ÙØª گزاره نیمه‌معتبر درباره‌ی اعتیاد Ùˆ مصائب دیگر
ترمینال غرب به مقصد بیت المقدس
نکبتْ اینترنت را
مرده شورْ این اینترنت را ببرد Ú©Ù‡ تندش یک جور مایه‌ی دردسر است Ùˆ کندش جور دیگر. تند باشد Ùˆ از این سایت به آن سایت می‌پری Ùˆ می‌جهی Ùˆ نمی‌Ùهمی Ú†Ù‡ شد Ú©Ù‡ ساعت‌های عمرت گذشت Ùˆ آخر هم Ù†Ùهمیدی Ú†Ù‡ به‌ات اضاÙÙ‡ شد؛ کند باشد Ùˆ ساعت‌ها تکمه‌ی Â«Ø±ÛŒÙØ±Ø´Â» را ÙØ´Ø§Ø± می‌دهی تا مگر رخصت دهد دو کلام ای‌میل ببینی Ùˆ یکی دو کارت را هم به پیش ببری – Ùˆ آخر سر نه می‌بینی Ùˆ نه به پیش می‌بری Ùˆ از اعصاب‌خردی بی‌خیال‌اش می‌شوی Ùˆ ساعت را می‌نگری Ùˆ به زمین Ùˆ زمان ÙØØ´ می‌دهی.
[این‌ها را Ú¯ÙØªÙ…ØŒ اما اینترنت تندش به‌تر است به هر ØØ§Ù„. دست‌کم چون مخدری در رخوت ÙØ±Ùˆ می‌بردت. وه امان از کندش Ú©Ù‡ چون ماده‌ی مخدر شیمیایی٠دو زاری‌ی ØØ§Ù„ به هم‌زن‌ای می‌ماند.]
Ø³Ù†Ú¯Ù ØºØ¨Ø§Ø±Ú¯Ø±ÙØªÙ‡: شیشه یا الماس
بعضی وقت‌ها پیش می‌آد که دنیا این‌طوری می‌شه: چیزهای به ظاهر بی‌ارزش، یک‌هو ارزشمند می‌شن برات؛ چیزهای ازلی باارزش، یک‌هو ارزش‌شون رنگ می‌بازه.
بعضی وقت‌ها هم البته این‌طوری نیست – Ùˆ Ú©ÛŒ می‌دونه Ú©Ùی‌ها این‌طوری‌ه.
جریØÙ‡â€ŒØ¯Ø§Ø±
گزینه‌ی یک: جریØÙ‡â€ŒØ¯Ø§Ø± می‌شود؟ جریØÙ‡â€ŒØ¯Ø§Ø± کنیم!
و هر کدام از آن قوم را به زبان‌ای پراکندیم
[Ùیس‌بوک، داخلی، دیوار دختر مردم]
از نوبل ضبط‌شده تا انتخاب طبیعی‌ی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ
شیرین عبادی‌ی عزیز،
جایزه‌ی ØµÙ„Ø Ù†ÙˆØ¨Ù„â€ŒØ§Øª را ضبط کردند. وزیر امور خارجه‌ی نروژ انگشت ØÛŒØ±Øª گزانْ وا می‌ماند Ú©Ù‡ این دیگر Ú†Ù‡ صیغه‌ای است. او تنها نیست:‌ بیش‌تر کسان‌ای Ú©Ù‡ در دنیا می‌دانند ایران کجاست Ùˆ وضع‌اش چگونه است مدت‌هاست گیج می‌زنند Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت‌داران سرزمین‌مان دقیقا چگونه Ùکر می‌کنند Ú©Ù‡ این اÙکار نوابیغ‌گونه ازشان ØªØ±Ø´Ø Ù…ÛŒâ€ŒÚ©Ù†Ø¯.
ØØ±Ù من البته دو چیز است:
Û±) گمان مبرید Ú©Ù‡ ما اشتباه می‌کنیم. غربیان ÙØ§Ø³Ø¯ Ùˆ Ù…Ù†ØØ· را Ùˆ شرقیان بی‌دین٠خداناباور را مَچَل‌کردن Ø§ØªÙØ§Ù‚ا Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† هم دارد! این Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ در راستای همان سیاست طلایی «نه شرقی، نه غربی» است. ØØªÛŒ شاید بتوان Ú¯ÙØª این نمودی است از «استقلال» موعود در همان شعار «استقلال، آزادی، …». استقلال نه Ùقط در Ø³Ø·Ø Ø§Ù‚ØªØµØ§Ø¯ÛŒ (اوه! یادم Ø±ÙØª Ù†ÙØª Ù…ÛŒâ€ŒÙØ±ÙˆØ´ÛŒÙ…!)ØŒ بلکه در Ø³Ø·Ø Ø¹Ù‚ÛŒØ¯ØªÛŒØŒ Ùˆ تازه نه Ùقط در Ø³Ø·Ø Ø¹Ù‚ÛŒØ¯ØªÛŒØŒ بلکه در Ø³Ø·Ø ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ Ùکر کردن. به لط٠و قوه‌ی الهی داریم به جایی می‌رسیم Ú©Ù‡ دیگر لازم نباشد از neocortexمان Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کنیم. تصمیمات خیلی وقت‌ها در Ø³Ø·Ø Ù†Ø®Ø§Ø¹ انجام می‌شود: سریع، Ù…ØÚ©Ù…ØŒ بی Ù„ØØ¸Ù‡â€ŒØ§ÛŒ درنگ (Ú©Ù‡ همه می‌دانند ÙØ±ØµØªâ€ŒØ³ÙˆØ²ÛŒ بد چیزی است) چونان مشت Ù…ØÚ©Ù…‌ای بر دهان همه!
۲) می‌دانید مشکل از چیست؟! یک برداشت این است:
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی در چند صد سال اخیر ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ انتخاب طبیعی را درست انجام نداده است. شایسته‌ها را اجر نداده Ùˆ مهره‌های شوت Ùˆ پرت را هم ØØ°Ù نکرده. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی سهل‌گیر بوده است:‌ وقتی Ùلانی بالای منبر Ø±ÙØª Ùˆ شروع کرد به ژاژخایی، عامه‌ی ایرانی Ù†Ú¯ÙØª «بیا پایین ای ماه‌زده!»، بلکه نشست پای ØØ±Ù‌اش Ùˆ هیچ Ù†Ú¯ÙØª جز بعدتر Ú©Ù‡ در جمع‌ای با خنده Ùˆ خوشی غیبت سخنران را کرد Ú©Ù‡ «ای بابا! دیدی Ùلان‌ای عجب به ØµØØ±Ø§ÛŒ کربلا زد؟!». اما Ù‡ÙØªÙ‡â€ŒÛŒ بعد هم دوباره Ø±ÙØª Ùˆ سر منبری مشابه نشست Ùˆ آن قدر نشست Ú©Ù‡ هم خودش مغزش پکید Ùˆ هم سخنران آن‌قدر چیزی نشنید Ú©Ù‡ توهم عالمی‌اش برداشت (معلوم است درباره‌ی علوم انسانی ØµØØ¨Øª می‌کنم دیگر، نه؟!)
نتیجه همین است Ú©Ù‡ می‌بینید. ØØ§Ù„ا هم آن‌قدر آن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ضعی٠شده، Ùˆ آن‌قدر Ø®ÙØ±Ø¯Ø§Ù† نازپرورده تکثیر شده‌اند Ú©Ù‡ همین اقلیت عاقل بازمانده هم زورشان نمی‌رسد مهره‌ها را جابه‌جا کنند. شرایط شبیه به سیاه‌زخم‌ای است Ú©Ù‡ چندین Ùˆ چند بار با پنی‌سیلین به جنگ‌اش Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ ولی همیشه درمان نیمه‌کاره رها شده. ØØ§Ù„ا این باکتری به پنی‌سیلین مقاوم شده است Ùˆ پستاندار عزیزمان -گربه را می‌گویم- با این همه سلول Ùˆ Ø¨Ø§ÙØª Ùˆ ارگان به جای شیر دادن به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù†â€ŒØ§Ø´ در بستر مرگ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است Ùˆ چرک٠عÙÙ† از تن‌اش برون می‌زند.
[Ùˆ البته شاید هم نه Ùˆ این تØÙ„یل من بی‌خود باشد. قضاوت با اهل‌اش!]
—
آها!‌ راستی یادم Ø±ÙØª بگویم:‌ آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای هم گوژپیچ شده است شکر خدا! ØÙ‚‌شان است این دشمن‌های پدر سوخته Ú©Ù‡ ØØ§Ø¶Ø± نیستند ایران سربلند باشد Ùˆ انرژی هسته‌ای صلØâ€ŒØ¢Ù…یز داشته باشد. خدا اورانیم غنی‌شده بکند در آستین‌شان.