این (+) نوشته بهانه‌ای شد برای نوشتن چند سطر زیر:
-Ùرضیه با نظریه Ùرق دارد. Ùرضیه از روی باد Ø´Ú©Ù… می‌تواند خلق شود (اگرچه برای اعتبار علمی‌ی آدم خوب نیست) اما نظریه به چیزهای بیش‌تری از جمله آزمون ابطال‌پذیری (یا اثبات مستقیم در علوم غیرطبیعی) نیز نیاز دارد.
-هم‌بستگی‌ی دو پدیده به معنای رابطه‌ی علی داشتن بین آن دو نیست. اگر دیدید دو چیز همیشه با هم رخ می‌دهد نمی‌توانید نتیجه بگیرید که یکی‌شان دلیل دیگری است: ممکن است هر دو دلیل مشترک دیگر ولی نادیده‌ای داشته باشند.
-یک‌بار رخ‌داد هم‌زمان دو پدیده به اعلام هم‌بستگی‌ی معنادار بین آن دو منجر نمی‌شود. به عبارت دیگر با یک‌بار رخ‌داد یک چیزی نمی‌توان در مورد معناداری‌ی آن ØرÙ‌ای زد. Ú¯Ùˆ این‌که انسان‌ها تمایل دارند خیلی سریع این ارتباط‌ها را ایجاد کنند. دلیل‌اش هم اØتمالا این است Ú©Ù‡ در غیر این صورت نمی‌توانستند این‌چنین سریع یادبگیرند Ùˆ در نتیجه کم‌هوش‌تر می‌بودند.
-آن کس‌ای Ú©Ù‡ زبان Ùارسی را ناپرورده Ùˆ نارسا می‌خواند به گمان‌ام اشتباه می‌کند. من زبان‌شناس نیستم (اما زبان‌شناس‌ها را دوست می‌دارم!) ولی هیچ Øس نمی‌کنم زبان Ùارسی کم‌توان Ùˆ Ùرسوده است. مشخص است زبان Ùارسی نیاز به به‌روزشدگی‌ دارد -Ú©Ù‡ قرن‌ها از آن عقب اÙتاده بود اما به نظرم خوش‌بختانه روند تغییرات‌اش این‌کنون سریع پیش می‌رود- اما ساختار آن به Øد کاÙÛŒ زایا است. کمینه این‌که تولید کلمه‌های جدید در این زبان نسبتا آسان است: هودر، هودرگون، هودرانه، هودرشناس، هودرپسند، هودرخواه،‌ هودرسان، هودری، هودرنما، ریزهودر، درشت‌هودر، ابرهودر، هودریت، پیشاهودریت، پساهودرسان Ùˆ غیره!
-در بسیاری موارد ایرانیان زبان Ùارسی را در وجه وهم‌آلودش به کار می‌گیرند. زبان Ùارسی قرن‌ها زبان شعر بوده Ùˆ شاید به همین دلیل هم بعضی‌ها آن را گنگ، مبهم Ùˆ ابهام‌آلود می‌دانند. مطمئن نیستم اما به نظرم چنین ادعایی صØت ندارد. زبان Ùارسی، زبان‌ای است قدرت‌مند Ú©Ù‡ از سویی به رویا طعنه می‌زند Ùˆ از سویی دیگر می‌تواند چون الماس Ø´Ùا٠و نجیب باشد Ùˆ مشکل خاص‌ای برای انتقال دقیق معنا به مخاطب ایجاد نکند. چنین قابلیت‌ای با بی‌Ùاصله‌نویسی آشکارتر نیز می‌شود. این‌کنون دیگر می‌دانیم “کتاب‌ای سخن Ú¯Ùت” Ùˆ “کتابی سخن Ú¯Ùت” Ú†Ù‡ تÙاوتی با هم دارند Ùˆ دیگر گیچ معنای‌اش نخواهیم شد.