زندگی تراژدیک جسیکا اینسکو
جسیکا اینسکو (Jessica Ainscough) بیست Ùˆ دو ساله سرطان صعب‌العلاجی(Û±) گرÙت. پس از این‌که نوع خاص‌ای از شیمی‌درمانی(Û²) جواب نداد Ùˆ تنها گزینه پیش روی‌اش قطع Ú©Ù„ دست Ùˆ شانه‌اش بود،‌ تصمیم گرÙت اÙسار سلامتی‌اش را خود به دست بگیرد Ùˆ زیر یوغ طب مدرن نرود. تا این‌جای‌اش را Ú©Ù… Ùˆ بیش درک می‌کنم. Øتی تصور قطع دست Ùˆ شانه ÙˆØشتناک است Ùˆ تصمیم بر این‌که Ùرد چنان مسیری را نرود با این‌که شاید از دید بعضی‌ها غیرعقلانی باشد، اما باز هم تا Øدی قابل هم‌دلی است.
جسیکا تصمیم گرÙت Ú©Ù‡ به شیوه‌ی درمانی Ú¯Ùرسون (Gerson) پناه بیاورد Ú©Ù‡ شامل نوشیدن Ú©Ù„ÛŒ آب میوه در روز (مثلا معادل ده کیلو میوه) Ùˆ چندین تنقیه با قهوه در روز بود. بله، تنقیه با قهوه!
شیوه‌ی درمانی گرسون مصداق بارز شارلاتانی است. هیچ شاهد موثق‌ای وجود ندارد Ú©Ù‡ شیوه درمانی گرسون موثر است. شواهدی وجود دارد Ú©Ù‡ می‌تواند خطرناک باشد. شیوه درمانی گرسون گران قیمت هم هست. با این Øال درک می‌کنم Ú©Ù‡ غریق به هر Ú†Ù‡ نزدیک‌اش باشد، دست می‌یازد – هر چقدر هم Ú©Ù‡ از دید مایی Ú©Ù‡ خارج از گود نشسته‌ایم نابخردانه باشد. به هر Øال تنقیه با قهوه به‌تر از نداشتن دست Ùˆ شانه است، نیست؟ Ùˆ شاید نکته اساسی‌تر این‌که شخص اجازه دارد هر کاری دوست دارد با خودش Ùˆ بدن‌اش انجام بدهد. می‌توان تصمیم جسیکا تا این‌جای کار را با این لنز نگریست.
بخش تاسÙ‌بار این‌که جسیکا شروع کرد به تبلیغ همین شیوه‌ی درمانی Ùˆ به دروغ ادعا کرد Ú©Ù‡ سرطان‌اش را کنترل کرده Ùˆ مداوا شده است. جس نام «سلØ‌شور سلامتی» (Wellness Warrior) را برگزید Ùˆ گویا جزو آدم‌های مشهور اینترنتی -مخصوصا در استرالیا- شد Ùˆ برای خودش دکان‌ای دو نبش راه انداخت. عدد Ùˆ رقم ندارم Ùˆ اØتمالا نداریم، اما معقول می‌نماید Ú©Ù‡ درصدی از خیل طرÙ‌داران‌اش تصمیم گرÙتند Ú©Ù‡ سرطان‌شان را به شیوه‌ی او مداوا کنند. شیوه‌ای Ú©Ù‡ نه تنها از Ù„Øاظ علمی درستی‌اش ثابت نشده Ú©Ù‡ Øتی از دید علم امروزی نادرست Ùˆ خطرناک هم هست Ùˆ مهم‌تر این‌که شاهدی برای موثربودن‌اش در درمان سرطان وجود ندارد Ùˆ از همه مهم‌تر این‌که ممکن است باعث شود Ùرد شیوه‌های متداول پزشکی را دنبال نکند Ùˆ در نتیجه شانس مداوای‌اش Ú©Ù… شود. این‌که چند Ù†Ùر به همین دلیل مردند را نمی‌دانم، اما می‌دانم خود مادر جسیکا Ú©Ù‡ سرطان پستان گرÙته بود تصمیم گرÙت شیمی‌درمانی نکند Ùˆ گرسون‌درمانی کند Ùˆ در نهایت هم یکی دو سال پیش به خاطر سرطان مرد.
این بخش تبلیغ عام‌اش را دیگر درست نمی‌Ùهمم. گم‌راه‌کردن آدم‌ها؟ هدایت‌شان به بن‌بست؟ کم‌کردن شانس زنده ماندن‌شان؟ رهبری‌شان به بستر مرگ؟ از نظرم چنین کاری جنایت است – گیریم دست مبلغ مستقیم به خون‌ای آلوده نشده باشد Ùˆ Ùرمان مرگ‌ای را هم به طور مستقیم امضا نکرده باشد.
یا شاید همه‌ی این‌ها نشانه‌ی ترس است؟ گول‌زدن خود است؟ جسیکای ÙˆØشت‌کرده از سرطان به راه Øل‌ای رو آورده Ú©Ù‡ به نظرش طبیعی Ùˆ منطقی آمده است (به هر Øال آب هویچ Ùˆ قهوه طبیعی‌تر از شیمی‌درمانی Ùˆ قطع عضو می‌نمایند) Ùˆ Øالا برای دل‌گرمی خود هم Ú©Ù‡ شده، دیگران را به همین راه دعوت می‌کند. مردم از دختر جوان خوش صØبت‌ای چون او خوش‌شان می‌آید، به ØرÙ‌های‌اش گوش می‌دهند Ùˆ برای‌اش دست می‌زنند؛ او هم در چرخه‌ی باوریدن می‌اÙتد Ùˆ بیش‌تر Ùˆ بیش‌تر به راه‌اش مومن می‌شود. نمی‌دانم جسیکا خود می‌دانست Ú©Ù‡ دقیقا دارد Ú†Ù‡ می‌کند یا خیر. آیا جسیکا متوهم بود یا شیاد؟(Û³)
نمی‌دانم بگویم بدبختانه یا خوش‌بختانه که در نهایت چند روز پیش جسیکا اینسکو مرد.
بدبختانه از این Ù„Øاظ Ú©Ù‡ از دیدن مرگ دیگری غم‌گین می‌شوم Ùˆ می‌دانم Ú©Ù‡ او مسلما در این چند سال Ú©Ù„ÛŒ زجر کشیده است. اگر به او بود، مطمئن‌ام ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ø§Ø¯ سرطان نگیرد تا این‌که بخواهد سلØ‌شور سلامت بشود.
خوش‌بختانه از این Ù„Øاظ Ú©Ù‡ با مرگ‌اش دست‌کم تبلیغات گم‌راه‌کننده‌اش خاتمه می‌یابد Ùˆ بعضی‌ها Øتی ممکن است در باورشان به درمان گرسون تجدیدنظر کنند Ùˆ در نهایت جان اÙراد بیش‌تری نجات یابد.
داستان زندگی جسیکا نمونه‌ی مدرن یک تراژدی است: دختر جوان موÙق‌ای شادان Ùˆ خوش‌Øال در کوهستان مه‌آلود زندگی‌اش قدم می‌زد Ú©Ù‡ ناگهان ابرها کنار رÙتند Ùˆ کوه‌ای صعب‌العبور، زشت Ùˆ پلید در پیش روی‌اش ظاهر شد. کوه‌ای Ú©Ù‡ تلاش برای عبور از آن مستلزم این است Ú©Ù‡ زیبایی‌اش را با شانس سلامت تاخت بزند. دختر تصمیم گرÙت Ú©Ù‡ به جای از کوه بالارÙتن Ùˆ زخمی‌شدن قطعی، از جاده منØر٠شده از مسیر دیگری کوه را دور بزند. مسیری Ú©Ù‡ کوه‌نوردان خبره او را از آن برØذر داشته بودند. دختر Øر٠گوش‌نکن یک‌دنده‌مان مسیر خودش را می‌رود Ùˆ دیگران را نیز به همان مسیر دعوت می‌کند. تعداد بی‌شماری آدم شادان Ùˆ خوش‌Øال به دنبال‌اش راه اÙتادند Ùˆ به ریش خبرگان خندیدند. اما در نهایت کوهستان با چرخش‌ای ناگهانی غاÙل‌گیرشان کرد Ùˆ همه‌شان به قعر دره‌ای تاریک سقوط کردند.
(Û±): Epithelioid sarcoma
(Û²): Isolated limb perfusion
(Û³): در این کامنت شخص‌ای ادعا می‌کند Ú©Ù‡ از دوستان خانوادگی جسیکا است. می‌گوید جسیکا به کارش باور داشت تا یکی دو ماه پیش از مرگ‌اش. آن آخرها Ùهمیده بود Ú©Ù‡ در بازی زندگی تصمیم اشتباه را گرÙته بوده است.