HH!
Happy Holidays!
Happy Holidays!
[این کامنت را برای وبلاگ تازه‌ی آقای خاتمی (+) گذاشتم.]
۱-جناب آقای خاتمی!
به وبلاگستان خوش آمدید! اعتقاد دارم وبلاگستان با وجود سلیقه‌های Ùکری گوناگون جای باارزش‌تری خواهد بود. دوست دارم وبلاگستان جایی باشد Ú©Ù‡ هم من در آن بنویسم Ùˆ هم شما، Ùˆ هم الÙنون، مقام معظم، جرج بوش پدر Ùˆ پسر، نوام چامسکی Ùˆ ØØªÛŒ اگر می‌شد ویتگنشتاین Ùˆ رولان بارت Ú©Ù‡ هر دو وبلاگ‌نویسان چیره‌دستی می‌بودند.
Û²-آقای خاتمی! من Ùˆ Ø§ØØªÙ…الا خیلی‌های دیگر منتظر Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ شما هستیم. می‌خواهیم بدانیم چرا این‌قدر سکوت کردید. دل‌مان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است از سکوت‌تان در Û±Û¸ تیر Ùˆ پشت خالی‌کردن‌تان. می‌خواهیم بدانیم چرا پس از این‌که دور دوم شد Ùˆ رای‌های‌تان را جمع‌کرده بودید با دانش‌جویان قهر کردید. چرا دولت مردمی‌تان نه مردمی بود Ùˆ نه با خبرنگاران ارتباط درست Ùˆ ØØ³Ø§Ø¨ÛŒâ€ŒØ§ÛŒ داشت.
Û³-آقای خاتمی! وبلاگ مرا Ùیلتر کرده‌اند! می‌خواهم بدانم چرا وبلاگ شما Ùیلتر نشده است. چرا؟! می‌خواهم بدانم چرا در ژنو راست Ù†Ú¯ÙØªÛŒØ¯ØŸ چرا Ùیلترینگ را تکذیب کردید؟ چرا هنوز Ùیلترینگ تکذیب می‌شود؟ آیا شما هم جزو کسانی هستید Ú©Ù‡ اعتقاد دارید مردم قیم می‌خواهند Ùˆ خواندن نوشته‌های وبلاگ‌ای مانند وبلاگ من برای‌شان خوب نیست؟ همیشه می‌دانستم این‌گونه می‌شود: آخر درک Ùˆ Ùهم من بیش‌تر از بقیه است!
Û´-ØØ¶Ø±Øª آقای خاتمی! چرا وقتی سنگلاخ پیش روی‌تان غیرقابل عبور بود، ماندید Ùˆ ØØ±Ú©Øª نکردید Ùˆ در عوض به عقب بازگشتید؟ اگر نمی‌توانستید از ÙØ±ØµØªâ€ŒÙ‡Ø§ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کنید، چرا دوباره پا به انتخابات گذاشتید Ùˆ ÙØ±ØµØªâ€ŒÙ‡Ø§ را آتش زدید؟ می‌دانم بابت این ماجرا گریه کردید. اشکالی ندارد! من هم گاهی گریه می‌کنم. مثلا من وقتی کشورم را ترک کردم … نه! راست‌اش را بخواهید گمرگ‌تان آن‌قدر مرا اذیت کرد Ú©Ù‡ Ùکر گریه کردن به ذهن‌ام نرسید. خب، اما به هر ØØ§Ù„ گریه Ú©Ù‡ کرده‌ام! مثلا یک بار Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… زمین Ùˆ دست‌ام زخم شد Ùˆ خیلی عر زدم. اما دلیل‌اش این بود: Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ بودم زمین Ùˆ یک سری سیگنال عصبی به بخش‌ای از مغزم ارسال شده بود Ú©Ù‡ نشان از درد می‌داد. شما چرا گریه کردید؟ Ú†Ù‡ کس‌ای زورتان کرد؟ به آن‌ها هم بگویید بیایند Ùˆ وبلاگ بزنند!
Ûµ-آقای خاتمی! آیا شما هم مثل من بر این باورید Ú©Ù‡ ارزش دو سال اول ریاست جمهوری‌تان بیش از شش سال بعد از آن بود؟ اگر در آن دو سال مردم ده‌ها قدم به جلو برداشتند، در شش سال بعد آن‌قدر عقب‌رو Ø±ÙØªÙ†Ø¯ تا به Ø³Ø·Ø Ø´Ø¹ÙˆØ± صدها سال پیش برسند.
Û¶-آقای خاتمی! سیستم ØÚ©ÙˆÙ…تی‌ی کشور ما به گونه‌ای است تاثیر به سزایی بر اÙکار مردم دارد. ØÚ©ÙˆÙ…ت همه جا را کنترل می‌کند: تلویزیون، روزنامه، کتاب Ùˆ … . این ØÚ©ÙˆÙ…ت است Ú©Ù‡ ذهن مردم را جهت‌دهی می‌کند. در نتیجه اگر دیدیم مردم رشد نکردند یکی از مقصران اصلی خود ØÚ©ÙˆÙ…ت است. نمی‌خواهم قضاوت کنم Ú©Ù‡ قضاوت کار خداوند است Ùˆ زمان‌اش هم اینک نیست. اما آیا قبول دارید Ú©Ù‡ به عنوان رییس دولت نقش به سزایی در انتخاب Ù…ØÙ…ود هاله‌ای‌نژاد دارید؟ انتخابی Ú©Ù‡ Ù¾Ø³â€ŒØ±ÙØªâ€ŒØ§ÛŒ چشم‌گیر برای همه‌مان بود Ùˆ شانس ظهور آقا را Ù„ØØ¸Ù‡ به Ù„ØØ¸Ù‡ بیش‌تر می‌کند؟
Û·-جناب ØØ¬Øªâ€ŒØ§Ù„اسلام والمسلین،‌ آقای سید Ù…ØÙ…د خاتمی! نمی‌دانم Ú†Ù‡ کس‌ای وبلاگ‌تان را می‌گرداند اما می‌دانم Ú©Ù‡ کامنت‌هایی سانسور شده است. خودتان تعجب نمی‌کنید از این همه ØªØ¹Ø±ÛŒÙØŸ! پس بقیه‌ی ملت‌مان کجایند؟ یعنی شما نه منتقدی دارید Ùˆ نه م�الÙ‌ای Ùˆ نه معاندی؟!
امیدوارم این کامنت سانسور نشود و در ضمن شست پای سانسورچی (چه جرات نکند این کامنت را سانسور کند و چه این غلط را انجام دهد و کلمه‌ای از این کامنت را تغییر دهد) برود در بینی‌اش و دیگر در نیاید!
[خبر تکمیلی: این کامنت بعد از دو روز منتشر شد. هنوز مشکوک‌ام چون کامنت‌های روزهای بعدش پیش از منتشرشدن این کامنت در سایت آمده بودند.]
ما آدم‌ها نسیان‌گریم! نمی‌دانم در آب ایرانیان Ú†Ù‡ ریخته‌اند Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ù…وشی‌شان ØØªÛŒ سریع‌تر از معمول رخ می‌دهد. ØØ§Ùظه‌ی تاریخی نداریم. ناگهان ØÙˆÙ„ چیزی چون پروانه‌های غزل‌های‌مان می‌گردیم Ùˆ چندی بعد همه‌ی آن هول Ùˆ ولا را ÙØ±Ø§Ù…وش می‌کنیم.
ÙØ±Ø§Ù…وش‌شده‌ها Ú©Ù… نیستند: از ظلم‌هایی Ú©Ù‡ با ما شده است Ùˆ اشتباه‌های تاریخی‌مان بگیر تا ØØ§Ø¯Ø«Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ مکرر جاده‌ها Ùˆ آسمان‌های‌مان Ú©Ù‡ یک Ù‡ÙØªÙ‡â€ŒØ§ÛŒ راجع به آن ØµØØ¨Øª می‌کنیم Ùˆ بعد همه چیز را ÙØ±Ø§Ù…وش می‌کنیم.
یکی از این ÙØ±Ø§Ù…وش‌کاری‌های اساسی‌مان، از یاد بردن زلزله Ùˆ خطرات آن است. چند زلزله‌ی ÙØ¬ÛŒØ¹ در این چند سال داشته‌ایم؟ یادتان می‌آید همین دو سه سال پیش زلزله‌ای تهران را لرزاند؟ یادتان است شایعه‌ی آمدن زلزله Ùˆ پیش‌بینی‌های Ùلان استاد دانش‌گاه Ùˆ غیره Ùˆ ذلک را؟ کس‌ای از او پرسید Ú©Ù‡ پژوهش‌های‌ات به کجا رسیده است؟ خب، Ùکر نکنم! کس‌ای یادش می‌آید Ú†Ù‡ کارهایی به وقت زلزله لازم است؟ Ùˆ Ú†Ù‡ می‌توان پیش از آن کرد Ùˆ پس از آن چه؟
نوشته‌های آن‌‌لاین‌ای Ú©Ù‡ به زلزله بپردازند خیلی نیست. راه‌نمای زلزله Ú©Ù‡ ØØªÛŒ کم‌تر از آن است. من از این راه‌نمای کتابدار +خوش‌ام می‌آید. پیش‌تر لینک‌اش را گذاشته بودم، باز هم لینک‌اش می‌کنم. ØØªÛŒ این‌بار Ú©Ù„ مطلب را نیز نقل می‌کنم. ÙØ±Ø§Ù…وش نکنید نوشته از من نیست، اما نوشته‌ی اصلی در سایت‌ای به گمان‌ام مجانی باشد (جدا از وبلاگ خود او Ú©Ù‡ البته من نتوانستم مطلب را در خود وبلاگ پیدا کنم) Ùˆ من ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ù… یک نسخه‌ی دیگرش در سایت‌ای دیگر نیز وجود داشته باشد.
راهنمای عملی زنده ماندن در زلزله
راهنمای عملی زنده ماندن در زلزله (نسخه PDF)
اين نوشته خاص زلزله در تهران نوشته‌شده‌است Ú©Ù‡ به Ú¯ÙØªÙ‡ بسياری از کارشناسان ØØ¯ÙˆØ¯ بيست Ùˆ دو سال تأخير داشته‌است Ùˆ اين تأخير اصلاً خبر خوبی نيست، چون تاخير باعث انباشته‌شدن انرژی می‌شود. انتظار می‌رود زلزله -اگر بيايد- با قدرتی بالاتر از 7 (در مقياس ريشتر) خواهدبود.
…
سانØÙ‡â€ŒÛŒ هوایی: شرم‌آور است یا تاسÙ‌بار یا ÙØ¬ÛŒØ¹ØŸ شاید همه با هم. مطابق معمول نمی‌دانم Ú†Ù‡ بگویم. Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª شدم. دل‌ام نمی‌خواهد این همه ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بر سر مملکت‌مان ببارد. بیش‌تر این بدبختی‌ها هم منشاء انسانی دارند. از زلزله‌ی بم بگیر تا Ø§Ù†ÙØ¬Ø§Ø± قطار نیشابور Ùˆ آتش‌سوزی در مدرسه‌ی نمی‌دانم کجای کشور Ùˆ این هم Ú©Ù‡ هواپیما. Ø³ÙˆØ§Ù†Ø Ù‡ÙˆØ§ÛŒÛŒ Ùˆ زمینی … آدم‌هایی Ú©Ù‡ می‌میرند چون جاده‌های ما غیراستاندارد است، هواپیماهای‌مان سال‌هاست از رده خارج شده Ùˆ تصمیم‌گیران کشورمان اØÙ…ق‌اند Ùˆ بودجه‌شان را در چاه جمکران خالی می‌کنند. Ú†Ù‡ بگویم؟!
راستی شنیدم هوا خیلی خوب است، نه؟! شهرداران این چند سال اخیر چه غلط‌هایی کرده‌اند برای پیش‌گیری از این وضعیت؟!
مجتبی سمیعی‌نژاد را آزاد کنید پدر سوخته‌ها! ) + (
به سایت IranHIV سر بزنید Ùˆ سعی کنید تا جایی Ú©Ù‡ می‌توانید مطالب‌اش را بخوانید. Ø§ØØªÙ…الا چیزهایی هست Ú©Ù‡ درباره‌ی ایدز نمی‌دانید Ùˆ این سایت می‌تواند کمک‌تان کند.
در ضمن Ù…Ùید خواهد بود Ú©Ù‡ علاوه بر انواع خبرهای سیاسی Ùˆ درگیری‌های مختل٠مربوط، پوشش‌ای هم به این سایت بدهید. یک لینک دائم شاید ایده‌ی خوبی باشد. اگر خبرنگار هستید، خوب است راجع به ایدز در روزنامه‌تان بنویسید. توجه کنید Ú©Ù‡ مرگ Ùˆ میر ایدز اصلا شوخی‌بردار نیست Ùˆ هجوم‌اش به کشورمان تازه شروع شده است.
راجع به بیماری‌ی ایدز خوب است بدانید:
Û±-عامل بیماری‌ی AIDS ویروسی به نام HIV است. این ویروس به سیستم ایمنی‌ی بدن ØÙ…له می‌کند. دلیل خطرناک بودن این ویروس هم همین است.
Û²-شخص آلوده به HIV الزاما مبتلا به ایدز نیست. ایدز در شرایطی است Ú©Ù‡ ویروس HIV به اندازه‌ی کاÙÛŒ تاثیر گذاشته Ùˆ سیستم ایمنی‌ی بدن را ضعی٠کرده باشد. در این شرایطی معمولا بیماری‌ی دیگری است Ú©Ù‡ شخص را می‌کشد Ùˆ نه خود ویروس HIV. در واقع HIV به طور مستقیم ویروس کشنده‌ای نیست. به هر ØØ§Ù„ ÙØ±Ø§Ù…وش نکنید Ú©Ù‡ آلوده بودن به HIV بودن برای آلوده‌کردن دیگران کاÙÛŒ است.
Û³-روش‌های مختلÙ‌ای برای انتقال این ویروس وجود دارد: تماس با خون ÙØ±Ø¯ آلوده، رابطه‌ی جـنـسی، تزریق مواد مخدر با سرنگ آلوده، سرایت از مادر آلوده Ùˆ … .
Û´-شما هرگز از ارتباطات اجتماعی‌ی متداول با ÙØ±Ø¯ مبتلا، آلوده نخواهید شد. مثلا بوسه بر گونه راه انتقال بیماری نیست Ùˆ هم‌چنین از یک ظر٠غذا خوردن. بوسه‌های عمیق‌تر می‌تواند بیماری را منتقل کند در صورتی Ú©Ù‡ هر دو شخص در دهان‌شان زخم‌ای وجود داشته باشد. به هر ØØ§Ù„ این روش انتقال متداول بیماری نیست. پس ارتباطات معمول اجتماعی‌تان را با Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ مبتلا به ایدز تغییر ندهید. آن‌ها هیچ خطری برای شما ندارند.
Ûµ-ارتباط جـنــسی ØÙاظت نشده راه متداول‌ای برای انتقال ویروس است. در ارتباطات جـنــسی‌تان از کـانـدوم Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کنید. این‌کار هم از ØØ§Ù…Ù„Ú¯ÛŒ جلوگیری می‌کند Ùˆ هم از انتقال بیماری‌های مقاربتی از جمله ایدز (یا به‌تر بگویم: Ø§ØØªÙ…ال آن را بسیار Ú©Ù… می‌کند). در Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از کـانـدوم باید مراقب باشید Ú©Ù‡ از آن صØÛŒØ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کنید.
Ûµ-Û±-توجه داشته باشید Ú©Ù‡ این ویروس از طریق سـکـس واژیــنــال، مـقــعـدی Ùˆ ØØªÛŒ دهانی منتقل می‌شود.
Û¶-اگر معتاد به مواد مخدر تزریقی هستید از سرنگ مشترک Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ نکنید. مهم‌ترین عامل انتقال بیماری در ایران از همین راه است.
Û·-خال‌کوبی، سوراخ‌کردن گوش Ùˆ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از تیغ ریش‌تراشی‌ی آلوده باعث انتقال بیماری می‌شوند.
Û¸-تاکنون درمان قطعی‌ای برای ایدز وجود ندارد. داروهایی برای کاهش سرعت Ù¾ÛŒØ´â€ŒØ±ÙØª آن وجود دارند اما اگر شما یک‌بار Ùˆ Ùقط یک‌بار آلوده به ویروس HIV شوید تا زمان مرگ‌تان هم‌راه آن خواهید بود. البته من(!) بر این باورم Ú©Ù‡ این بیماری جزو بیماری‌هایی است Ú©Ù‡ به زودی درمان مناسب‌ای برای‌اش ÛŒØ§ÙØª خواهد شد. اما شما Ú©Ù‡ نمی‌خواهید بر اساس امیدهای من زندگی‌تان را پرخطر کنید که؟!
تازه:
پنج‌شنبه در پارک دانش‌جو مراسمی برگزار شد درباره‌ی ایدز. چند گزارش در این‌باره دیده‌ام که از این نوشته‌ی تصویری‌ی انجمن بدون مرز بیش‌تر از بقیه خوش‌ام آمد. بخوانید/ببینیدش!
چرا وقتی ØØ¶Ø±Ø§ØªØŒ متخصص‌ امور ماورایی‌ای را بر سرمسند دانش‌گاه می‌گمارند، آمیگدالا (amygdala) Ùˆ هیپوکامپوس (hippocampus) ایشان به درستی ÙØ¹Ø§Ù„یت نمی‌کند Ùˆ چرا bed nucleus of the striate terminalis (BNST) آن‌ها سیگنال‌های لازم را از طریق هیپوتالاموس (hypothalamus) Ùˆ ساقه‌ی مغز (brain stem) به بدن Ù†Ù…ÛŒâ€ŒÙØ±Ø³ØªØ¯ØŸ! (برای اطلاعات بیش‌تر به این‌جا مراجعه کنید: +)
مگر در مدارس ویژه‌ی علوم ماورایی [ØÙˆØ²Ù‡] دانش می‌آموزانند Ùˆ مگر یک متخصص امور ماورایی [آخوند] دانش‌مند است؟ اگر هست، پس چرا مدارس تعلیم امور ماورایی [ØÙˆØ²Ù‡] نمی‌آید زیر مجموعه‌ی دانش‌گاه؟ اگر نیست، پس چرا از ØÙˆØ²Ù‡â€ŒØ§ÛŒ دیگر (منظور ØÙˆØ²Ù‡â€ŒÛŒ علم در مقابل ØÙˆØ²Ù‡â€ŒÛŒ امور ماوراطبیعی است. از ایهام Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کرده‌ام) رییس بر جایی دیگر انتخاب می‌کنند؟
(نمی‌گویم دکتر ÙØ±Ø¬ÛŒâ€ŒØ¯Ø§Ù†Ø§ دارای Ø±ÙØªØ§Ø± با Ú©ÛŒÙیت بالای بهره‌وری بود یا این‌که انتخاب‌اش خیلی Ù…Ù†ØµÙØ§Ù†Ù‡ بود. موضوع چیز دیگری است …)
—
نسخه‌ی قدیم پس از تذکر هاله تغییر ÛŒØ§ÙØª. نسخه‌ی قدیم این بود:
ØØ¶Ø±Ø§Øª خجالت نمی‌کشند بر سرمسند دانش‌گاه آخوند می‌گمارند؟
مگر در ØÙˆØ²Ù‡ دانش می‌آموزانند Ùˆ مگر یک آخوند دانش‌مند است؟ اگر هست، پس چرا ØÙˆØ²Ù‡ نمی‌آید زیر مجموعه‌ی دانش‌گاه؟ اگر نیست، پس چرا از ØÙˆØ²Ù‡â€ŒØ§ÛŒ دیگر رییس بر جایی دیگر انتخاب می‌کنند؟
(نمی‌گویم دکتر ÙØ±Ø¬ÛŒâ€ŒØ¯Ø§Ù†Ø§ خیلی خوب بود یا نبود. موضوع چیز دیگری است …)
یک نگاهی به این‌جا + بیندازید و اگر دل‌تان خواست نامه‌ای به UNESCO بنویسید.
قبلا هم Ú¯ÙØªÙ‡ بودم (یادم نیست در این‌جا هم اعلام کرده بودم یا نه ولی Ú¯ÙØªÙ‡ بودم(!)) Ú©Ù‡ کامنت‌های بی‌ربط به پست را پاک خواهم کرد. این‌کار را البته نکردم Ùˆ تقریبا در این مدت کم‌تر کامنت‌ای را (جز spamها) پاک کرده‌ام. البته خوش‌بختانه اکثر خواننده‌های این‌جا آدم‌های خوب Ùˆ با Ù…Ù„Ø§ØØ¸Ù‡â€ŒØ§ÛŒ هستند Ùˆ کامنت‌های‌شان معمولا بیش از ده Ø§Ù†ØØ±Ø§Ù معیار نسبت به چیزی Ú©Ù‡ من در نظر دارم نیست!!!
جدیدا اما به این Ùکر کرده‌ام Ú©Ù‡ کامنت‌هایی را Ú©Ù‡ مربوط به پست نیست آخر سر پاک کنم. مثلا این شامل کامنت‌هایی می‌شود Ú©Ù‡ در پاسخ به کامنت‌ای Ú©Ù‡ من در وبلاگ دیگران گذاشته‌ام معمولا در آخرین پست‌ام نوشته می‌شود. در واقع به نظر من راه درست برای این‌جور کارها Ùˆ خبر دادن طر٠از این‌که پاسخ‌ای به‌اش داده شده است Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از ای-میل است. ای-میل من هم آن‌کنار نوشته شده است Ú©Ù‡ البته گویا رمزگشایی از آن Ú©Ù…ÛŒ سخت است!!! به هر ØØ§Ù„ آدرس ای-میل من این است: سولوژن [ات] سولوژن [دات] نت!
البته هر گاه Ø§ØØ³Ø§Ø³ کنم Ú©Ù‡ از کامنت‌ای خوش‌ام نمی‌آید -به عنوان پاپ سولوژنوس اول- پاک‌اش خواهم کرد! از ØØ§Ù„ا بگویم Ú©Ù‡ کس‌ای Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª نشود. قصد خاصی ندارم ولی Ùقط Ø§ØØªÙ…الا به نظرم خواست الهی این بوده Ú©Ù‡ آن کامنت نباید آن‌جا می‌بود. البته گاهی ممکن است کامنت‌تان را Ùیلتر خودکارم پاک کند Ú©Ù‡ دیگر آن دست من نیست (مشکلات تکنولوژیک برای پاپ هم پیش می‌آید). اگر این‌طور شد برای‌ام ای-میل بزنید Ùˆ من سعی می‌کنم به آستان بگویم Ùیلتر را درست کنند.
دیگر چه؟! اگر نظری دارید راجع به این موضوع برای‌ام بنویسید، Ùوق‌اش پاک‌اش می‌کنم. (;
آهای تو! ببین! آره! با توام! دست از این اعتیادت بردار! خوب نیست، زشت است! مگر اگر همه دست‌شان را توی دماغ‌شان بکنند دلیل می‌شود تو هم همان‌کار را بکنی؟ تازه همه از این کارها نمی‌کنند. من خودم می‌دانم Ú©Ù‡ یک ده‌ام آدم‌ها هم ØØªÛŒ از این کارها نمی‌کنند. یک صدم‌شان نیز! آهای … سعی خودت را بکن. می‌دانم Ú©Ù‡ سخت است، اما تو می‌توانی.
One of the penalties for refusing to participate in politics is that you end up being governed by your inferiors. (Plato) (Found in Michael Buro’s quotes page!)
Ø§ØØªÙ…الا ØØ¯ÙˆØ¯ ۵ام تا ۸ام دسامبر می‌روم ونکوور. کس‌ای هست Ú©Ù‡ آدم خوبی باشد Ùˆ برای روزهای بعد از ۸ام (مثلا تا چند روز) مهمان بخواهد؟! اگر هست Ù„Ø·ÙØ§ خبرم دهید!‌ (:
شما کدام را انتخاب می‌کنید: یک کامپیوتر با مانیتور Û±Û· اینچ Ùˆ با وزن سه کیلو Ùˆ صد گرم یا یک کامپیوتر Û±Ûµ.Û² اینچ با وزن دو کیلو Ùˆ پانصد؟ در ضمن هارد اولی Û±Û°Û° گیگ است Ùˆ دومی Û¸Û° گیگ، سرعت پردازش‌گر آن Û±.Û¶Û¸ (با جای Û±.Ûµ) Ùˆ کارت گراÙیک آن Û±Û²Û¸ مگابایت (با جای Û¶Û´ مگابایت) است. زمان کار باتری‌ی هر دو تقریبا یکی است (نسخه‌ی Û±Û· اینج شاید Ú©Ù…ÛŒ بیش‌تر کار کند) Ùˆ در ضمن نسخه‌ی Û±Û· اینج می‌تواند روی DVD هم بنویسد Ú©Ù‡ آن دیگری نمی‌تواند. هر دو کامپیوتر خوش‌گل هستند ولی Û±Û· اینچ در Ú©ÛŒÙ ÙØ¹Ù„ی‌ام جا نمی‌شود Ùˆ باید کوله‌ی جدیدی بخرم. اگر نظرتان را زود به‌ام بگویید خیلی خوب است!!!
PowerBook G4
اين نوشته‌ي ذهنيت گناه رامين مرا واداشت تا Ùورا ارجاع‌اي به‌اش بدهم. اين همان چيزي است Ú©Ù‡ من به آن مي‌گويم ايجاد آگاهي! اگر از بين هر ده Ù†ÙØ±ÙŠ Ú©Ù‡ چنين چيزي را بخواند، يک‌اي اندکي به آن Ùکر کند کلي وضعيت‌مان به‌تر مي‌شود: البته به شرطي Ú©Ù‡ هزاران از اين نوع نوشته‌ها توليد شود تا ميليون‌ها Ù†ÙØ± آن‌ها را بخوانند.
رامين درباره‌ي ذهنيت گناه نوشته است. درباره‌ي اين‌که جامعه‌ي امروزين ما ملغمه‌اي است از عمل٠مدرن Ùˆ غربي Ùˆ تÙکر مذهبي. کارهاي‌مان به ظاهر از ÙŠÚ© ÙØ±Ø¯ غربي برمي‌آيد (دوست پسر/دختر داريم، زنان‌مان لباس‌هاي نيمه‌عريان مي‌پوشند Ùˆ …) ولي ذهنيت شرقي Ùˆ توام با گناه‌اي داريم Ùˆ در نتيجه پيشينه‌ي Ùکري‌ي لازم براي “باور به ØÙ‚ داشتن” کارهاي‌مان را نداريم.
اعتقاد دارم برعکس اين نيز وجود دارد. در بسياري از موارد در مورد چيزهايي ØØ±Ù مي‌زنيم Ùˆ استدلال مي‌کنيم در ØØ§Ù„ÙŠ Ú©Ù‡ جرات/توانايي عمل کردن‌شان را نداريم. نمونه‌اش گوش کردن به ØØ±Ù ديگران است. خيلي وقت‌ها درباره‌ي دموکراسي، آزادي‌ي عقيده،‌ Ø¨ØØ« Ùˆ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ Ùˆ Ú¯ÙØªÙ…ان Ùˆ هزار چيز ديگر مي‌گوييم، اما ØØ§Ø¶Ø± نيستيم به ØØ±Ù هم‌تيمي،‌ ارباب رجوع، هم‌کار، استاد، دانش‌جو Ùˆ يا اعضاي خانواده‌مان گوش کنيم Ùˆ ØØªÙŠ Ø®ÙŠÙ„ÙŠ وقت‌ها نظر خودمان را بر آن‌ها تØÙ…يل مي‌کنيم (به اين مي‌گويند ØØ±Ú©Øª از سمت ديدگاه شناختي به Ø±ÙØªØ§Ø±Ú¯Ø±Ø§ÙŠÙŠ: شوخي!). ÙŠÚ© نمونه‌ي ديگرش نظم سازمان‌هاي‌مان است (آقايان مدير خيلي هارت Ùˆ پورت مي‌کنند در اين باره ولي اداره‌شان به درد لاي جرز هم نمي‌خورد). Ùˆ باز هم: کلي اخلاق ØØ³Ù†Ù‡â€ŒØ§ÙŠ Ú©Ù‡ همه‌ي ملايان Ùˆ عوام‌مان درباره‌اش ØµØØ¨Øª مي‌کنند ولي هيچ خبري از آن Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ در کردارشان نيست – دروغ Ù†Ú¯ÙØªÙ†ØŒ امانت‌داري، غيبت‌نکردن Ùˆ … ! باز هم بگويم؟!
به هر ØØ§Ù„ نوشته‌ي رامين را ØØªÙ…ا بخوانيد.
امشب رستگاري در 8:20 را ديدم. چند شب پيش نيز خيلي دور، خيلي نزديک. اولي موضوع پيچيده‌تري داشت، دومي موضوع ساده‌تري. هر دو ايدئولوژيک بودند Ùˆ اين مرا اذيت مي‌کرد. ÙŠÚ©ÙŠ (رستگاري) در Ø³Ø·Ø Ø´Ø®ØµÙŠØªâ€ŒÙ¾Ø±Ø¯Ø§Ø²ÙŠ Ùˆ ديگري در Ø³Ø·Ø Ù…Ø³ÙŠØ± داستان. “خيلي دور، خيلي نزديک” را بيش‌تر دوست داشتم. Ø§ØØªÙ…ال مي‌دهم در جشن‌واره‌هاي خارجي هم جايزه‌ي بيش‌تري ببرد نسبت به آن ديگري. رستگاري خيلي بومي بود. بومي‌ي غيرقابل هضم براي ديگران. رستگاري در 8:20 اسم قشنگ‌تري دارد نسبت به خود٠Ùيلم. همين‌ها … Ø±ÙØ¹ کسالت ديگر …