Browsed by
Category: متفرقه

سنگ‌سار حاجيه

سنگ‌سار حاجيه

نمي‌گويم موافق روابط جنسي‌ي رسمي و غيررسمي -به طور هم‌زمان- هستم، اما کسي يا سازماني را هم داراي چنان حقي نمي‌دانم که بخواهد به چنين دليل‌اي جان آدم ديگري را -آن هم با اين شيوه‌ي ددمنشانه- بگيرد. اگر با سنگ‌سار حاجيه مخالفيد، اين بيانيه را امضا کنيد. مي‌دانم خيلي‌ها اعتقادي به چنين چيزهايي نداريد، اما عملا مي‌بينيم -يا حداقل اين‌طور تصور مي‌کنم- که امضاهاي‌ام تاثير خودش را داشته است و باعث شده مجامع بين‌المللي بر ج.ا.ا. فشار بياورند.

شب يلدا

شب يلدا

شب يلداي دو سال پيش حال‌ام خيلي بد بود. امسال ولي ديگر آن‌گونه نيست. فقط خيلي کار دارم. جدا از آن، هنوز هم زنده‌ام. پس خوب است! شب يلداي‌تان شاد! (:

دخترها بخوانند

دخترها بخوانند

لطفا ديگر با من چت نکنيد و نامه نفرستيد!!!
“آيت الله سيستاني تاكيد دارند: چون ترس افتادن به گناه هست، چت كردن پسران با دختران اشكال دارد Ùˆ جايز نيست.”

16 آذر، روز دانش‌جو

16 آذر، روز دانش‌جو

… خاتمي هم مي‌خواهد حرف بزند. جمعيت اجازه نمي‌دهد. ما از بلندگوها صدا را مي‌شنويم. شعارهايي عليه خاتمي مي‌دهند ولي دقيق نمي‌فهميم Ú†Ù‡ مي‌گويند. خاتمي عصباني مي‌شود Ùˆ فرياد مي‌زند “کاري نکنين بيرون‌تون کنم!” همه عصباني مي شوند Ùˆ هو مي کنند. مي‌گويد آن‌هايي Ú©Ù‡ هو مي‌کنند همان‌هايي هستند Ú©Ù‡ به من راي نداده‌اند! [به نقل از بدون مرز با تغييرات]

از در و ديوار

از در و ديوار

1-بعد از بيست و چند سال زندگي‌ي مفيد، تازه UseNet را درست و حسابي کشف کردم و از آن هم خوش‌ام آمده است. چيز جالبي است، تازه خودِ خودِ ماوين مينسکي (Marvin Minsky) هم در آن فعالانه شرکت مي‌کند. تازه به همين طريق کاشف به عمل آمد که مايا ماتاريک (Maja Mataric) چند سال پيش مي‌خواسته مايکروويوش [اين اصطلاح صحيح نيست.] بفروشد (اين يکي به نفع‌ام هست لينک ندهم!).
2-از اين بحث Robust Algorithms (و اين!) خوش‌ام آمد. اگر کارم اين نبود و قرار بود اين روزها موضوع پروژه انتخاب کنم، شايد جدا به‌اش فکر مي‌کردم. گرچه هنوز هيچ ايده‌اي ندارم درباره‌ي موقعيت فعلي‌ي دانش بشر در اين‌باره.
3-ج.اي. مور (Ùˆ اين‌جا براي توضيح کامل‌تر)ØŒ ÙŠÚ© فيلسوف بوده است. مي‌گويند –و من هم قانع شده‌ام- Ú©Ù‡ آدم گلي بوده. جدا از اين موضوع، از تاثيرگذاران بر فلسفه‌ي تحليلي بوده است Ùˆ چيزي Ú©Ù‡ در پست قبل نوشتم به اين برمي‌گشت Ú©Ù‡ او مي‌خواست نشان دهد Ú©Ù‡ ايده‌آليسم –ساده بگويم: يعني اين‌که آن چيزهايي Ú©Ù‡ مي‌بينيم Ùˆ …ØŒ وجود خارجي ندارند Ùˆ همه زاييده‌ي ذهن‌مان هستند- صحيح نيست Ùˆ در عوض، ÙŠÚ© چيزهايي واقعا وجود دارند. استدلال‌اش بامزه است، ولي مرا قانع نمي‌کند (گرچه در حقيقت او اثبات نمي‌کند Ú©Ù‡ ايده‌آليسم نمي‌تواند (منطقي) وجود داشته باشد، بلکه نشان مي‌دهد Ú©Ù‡ ساده‌ترين راه ممکن نيست Ùˆ انتخاب به‌تر رئاليسم است. ÙŠÚ© هم‌چنين چيزي خلاصه!).
4-وبلاگ‌ها هر Ú†Ù‡ باشند، …ØŒ لطفا موسيقي پخش نکنيد – يا صورت پيش‌فرض قرارش ندهيد (البته حالا Ú©Ù‡ اين را مي‌نويسم، تقريبا کم‌تر وبلاگي اين‌کار را مي‌کند. قبلا خيلي اعصاب‌خردکن بود وقتي از بيست صفحه‌اي Ú©Ù‡ باز کرده‌اي، پنج‌تاي‌اش در حال پخش موسيقي بودند).
5-چي؟! چي؟! ÙŠÚ© چيزي مي‌خواستم بگويم‌ها … اممم …
6-ديده‌اي آدم‌ها وقتي خيلي کار داشته باشند،‌ قفل مي‌کنند و هيچ‌کاري را انجام نمي‌دهند؟ همان!
7-…!!!

ليلا

ليلا

اين‌بار اسم‌اش ليلا است! ديگر حوصله ندارم بگويم چرا قرار است ليلاي 19 ساله اعدام شود و نمي‌خواهم به اين فکر کنم که چرا ليلا وقتي 9 سال‌اش بود مي‌بايست 100 ضربه شلاق خورده باشد. اگر دوست داشتيد، برويد و اين‌جا را امضا کنيد و اگر خواستيد بيش‌تر بدانيد سري به اين‌جا (يا اين‌جا) بزنيد.
مي‌دانيد … حال‌ام ديگر دارد به هم مي‌خورد.

Arabian Gulf

Arabian Gulf

arabian gulf
خلیج عربی
الخليج العربي

اين قرار است بشود بمب گوگلي: چون آدم‌هاي زيادي به اين لينک مي‌دهند (يعني شما هم لينک بدهيد)، گوگل اين صفحه را به بالاي ليست خود مي‌برد. پس از آن، هر کس خواست به دنبال اين اصطلاح اشتباه بگردد، سر از آن صفحه در مي‌آورد و متنبه مي‌شود. براي توضيحات بيش‌تر به لگوماهي رجوع کنيد. در ضمن لابد تا به حال آدرس اين امضا-جمع-کني عليه اقدام National Geography (لينک به‌شان نمي‌دهم هيت‌شان بيايد پايين) به‌تان رسيده است، اما اگر فراموش‌اش کرده‌ايد يا چيزي از اين دست مي‌توانيد به اين‌جا برويد و امضا کنيد: امضاجمع‌کني!! (اگر اشتباه نکنم، اين يکي از سريع‌ترين امضاجمع‌کني‌هايي بوده است که تا به حال ديده‌ام.)

خبر تکميلي 1: امضاجمع‌کني‌اي سريع‌تر از اين به ياد ندارم. شبي که اين پست را نوشتم تعداد امضاها حدود 1500 بود و الان (12 بامداد پنج‌شنبه 5 آذر) به 24972 رسيده است!!! حيف که عددهاي مياني را ننوشته‌ام وگرنه کمي پيش‌بيني در مورد تعداد حداکثر تاييدها، کلي کيف مي‌داد. پيش‌بيني‌ي شب اول من -که به صورت شرطي با آيدين کبير انجام شده بود- بين 10 تا 20 هزار بود اشتباه از آب در آمده است. آيدين 50-40 هزار را پيش‌بيني کرده است. اميدوارم به اين دليل ببازد که مثلا 100 هزار نفر امضا کنند!!

خبر تکميلي 2: حالا ساعت 9:15 شب پنج‌شنبه 5 آذر است و تعداد راي‌ها به 30563 رسيده است. اجازه دهيد پيش‌بيني کنم که تعداد امضاها تا فردا ساعت 10 صبح به 34000 خواهد رسيد. از آن‌جا که تعداد نمونه‌هاي آماري‌ام 2 تا بيش‌تر نيست، تنها مي‌توانم از برازش خطي استفاده کنم و مطمئنا خطاي زيادي خواهم داشت. حال اگر کمي اطلاعات بيش‌تري وارد ماجرا کنم (دانش از پيش نه الزاما درست)، پيش‌بيني مي‌کنم که تعدادش کم‌تر از 34000 خواهد بود: شب‌ها تعداد امضاها کم‌ترست و هم‌چنين به نظرم (نظرم عيني نيست) اين منحني يواش يواش دارد اشباع مي‌شود.

خبر تکميلي 3: حالا ساعت 11:00 صبح جمعه 6 آذر است و تعداد امضاها به 32874 (ساعت 35) رسيده است. پس از پيش‌بيني‌ي خطي پايين‌تر هستيم که البته مورد انتظارم بود. همان‌طور که گفتم علت‌اش احتمالا يکي (يا هر دوي) اين موارد است: 1-به اشباع رسيدن نظرسنجي و 2-کم‌تر بودن ايرانيان طرف‌دار اين نظريه در نيمه‌شب (گمان‌ام اکثر امضاکننده‌ها از خود ايران باشند). پس با اين حساب، پيش‌بيني‌ي بعدي‌ام باشد براي 9 جمعه شب.
اگر از مدل چندجمله‌اي مرتبه 2 استفاده کنم، آن وقت پيش‌بيني مي‌کنم که تعداد امضاها تا ساعت 9 جمعه شب به 33830 برسد و هم‌چنين حداکثر امضاها تا 7 بامداد شنبه با حد اشباع برسد و حداکثرش حدود 34200 بشود. اگر بررسي را روي شيب منحني (تغييرات تعداد امضاها) انجام دهم، آن وقت پيش‌بيني مي‌کنم که تعداد امضاها تا همان ساعت گفته شده به به 33680 نفر برسد و هم‌چنين امضاها تا 7 بامداد شنبه با حد اشباع برسد و حداکثرش حدود 33910 نفر باشد. گرچه مشخص است که تعداد داده‌هاي من تاکنون (3 نمونه) بسيار کم است و مثلا براي شيب منحني حداکثر دو داده توليد مي‌شود. حدس من بسيار بالاتر از اين حرف‌هاست (مثلا حدود 36000 تا آن ساعت شب). ببينيم چه مي‌شود. لازم به توضيح است که مدل فعلي‌ي من بسيار ساده است: نه ديناميکي در آن در نظر گرفته شده است، نه regularizationاي صورت گرفته، نه قيد فيزيکي‌ي مثبت بودن شيب منحني در آن اعمال شده و هم‌چنين –و مهم‌تر از همه- تعداد داده‌هاي‌ام از نظر آماري بي‌معناست (و در نتيجه پيش‌بيني‌هاي‌ام نيز بي‌معنا خواهد بود). با اين همه اين تجربه‌ي جالبي است براي اين‌که ببينم آيا مي‌توان به يک سري پيش‌بيني‌هاي اين‌گونه‌اي در محيطهاي مجازي دست زد يا خير.

خبر تکميلي 4: دي‌شب خواب‌ام برد و نتوانستم ببينم در ساعت 9 شب چقدر اشتباه در پيش‌بيني دارم. در عوض، از امروز صبح ادامه مي‌دهم: تعداد امضاها در ساعت 7 بامداد شنبه، 36726 بود. اگر از چند جمله‌اي مرتبه 2 استفاده کنم تعداد امضاها در ساعت 10:30 شب شنبه را 38755 پيش‌بيني مي‌کنم و اگر از چند جمله‌اي مرتبه 3 استفاده کنم، عدد 42122 به دست مي‌آيد. با توجه به نمودار حاصل شده به نظر مي‌رسد اولي کمي داراي bias است (داراي نرم خطاي 456 است) و دومي در عوض به نظر over-fit مي‌آيد. ببينيم کدام مدل به‌تري است!

خبر تکميلي 5: اين بازي خيلي خنده‌دار شده است. بياييد باز هم پيش‌بيني کنيم. ساعت 10:40 شنبه شب (ساعت 70.8)ØŒ تعداد امضاها به 41513 رسيده بود. پيش‌بيني‌ي مدل مرتبه 3 (مدل بدون خطاي داده‌ي ورودي) قابل قبول بود: حدود 3.5 درصد خطا در تغييرات افزايش امضا (Ùˆ 0.4 درصد در تعداد امضا). نمي‌دانم آيا مي‌شود نتيجه‌گيري کرد Ú©Ù‡ دقيق‌ترين مدلي Ú©Ù‡ داده‌هاي ورودي را برازش کند، الزاما به‌ترين مدل است يا خير. به همين دليل، امشب از انواع مدل‌هاي مختلف چندجمله‌اي استفاده مي‌کنم. با توجه به داده‌هاي پيشين پيش‌بيني‌ي من براي 9 شب فردا بدين‌گونه است: 46003 (مدل مرتبه 1)ØŒ 46308 (مدل مرتبه 2)ØŒ 53844 (مدل مرتبه 3)ØŒ 51998 (مدل مرتبه 4). بايد ديد Ú†Ù‡ مي‌شود. هاها … خيلي جالب نيست؟!

لرد شارلون و انتخابات امريکا

لرد شارلون و انتخابات امريکا

[اين هم نوشته‌ي لرد شارلون درباره‌ي انتخابات امريکا و ديگر قضاياي مربوط که در کامنتي براي‌ام نوشته شده است. وبلاگ او فعلا بر هوا است و براي همين او اين پست را مهمان من است.]
خوب من می‌خواهم به موضوع انتخابات آمريکا، اين پست، آن پستِ قبلی و اين نظر س‌س‌منصوری از دو منظر نگاه کنم.
منظر اول در موردِ خودِ بوش است Ùˆ روشی Ú©Ù‡ رأی آورده‌است. به گفته‌ی خبرنگار بی‌بی‌سی، اين اولين بار در انتخابات آمريکا بوده است Ú©Ù‡ مسايل اقتصادی Ùˆ اجتماعی جامعه‌ی آمريکا برای رأی دهنده‌گان از اهميتِ اول برخوردار نبوده است Ùˆ جای‌ش را تروريسم گرفته است. يعنی با وجود اين Ú©Ù‡ وضعيت اقتصادی‌شان بدتر شده، اما به مسبب اين بدتر شدن وضع اقتصادی رأی داده‌‌اند. چرا؟ به خاطر اين Ú©Ù‡ ÙŠÚ© لولويی به اسم تروريسم درست کرده‌اند Ùˆ آن‌ها را مثل سگ از آن ترسانده‌اند. همان کاری Ú©Ù‡ صاحبان صنايع اسلحه‌سازی Ú†Ù‡ برای خود مردم آمريکا Ùˆ Ú†Ù‡ برای کشورهای ديگر انجام می‌دهند. ÙŠÚ© زمان پرده‌ی آهنين ِ شوروی، ÙŠÚ© زمان ايران ِ بنيادگرا (برای ترساندن کشورهای عربی مثلاً) Ùˆ حالا تروريسم Ùˆ بن‌لادن. Ùˆ البته جالب است Ú©Ù‡ جناب بن لادن هم درست چهار روز پيش از انتخابات سر Ùˆ کله‌اش پيدا می‌شود تا برادر بوش را در رأی آوردن Ú©Ù…Ú© کند. Ùˆ البته در مقياسی شايد با انعکاس جهانی کمتر، مجلس ايران هم فرياد مرگ بر آمريکا سر می‌دهد تا باز هم آن بنده‌ی راستين خداوند پيش بيافتد. البته نمی‌گويم تمام کسانی Ú©Ù‡ به بوش رأی داده‌اند، به خاطر اين ترس حاصل از تروريسم اين کار را انجام داده‌اند. شايد بعضی‌ها هم به خاطر Ú©Ù… کردن ماليات Ùˆ دادن قرض‌های‌شان اين کار را انجام داده‌اند. از نظری خوب اين کاری عاقلانه است. البته می‌توان دقيقاً همين ايراد سولو را به‌شان وارد دانست Ú©Ù‡ مثل وعده‌ی آب Ùˆ برق Ùˆ … مجانی است. Ùˆ مطمئناً اين چنين است. کسانی Ú©Ù‡ اين طرز تفکر (ØŸ!) را دارند از اين غافل‌اند Ú©Ù‡ درست، از طرفی دو درصد در ماليات به‌شان تخفيف داده‌اند ولی به خاطر چی؟ عاشق چشم Ùˆ ابروی‌شان بوده‌اند؟ تنها برای اين Ú©Ù‡ رأی‌شان را به دست آورند؟ هاه! مسلماً برای اين Ú©Ù‡ از آن طرف بيشتر بدوشند شان. خيلی خوش‌باوری می‌خواهد Ú©Ù‡ از سرمايه‌داران کثيفی مثل جمهوری‌خواهان آمريکا (Ùˆ البته دموکرات‌ها) انتظار داشت Ú©Ù‡ جايی بخواهند به عموم مردم اين جوری حال بدهند!
Ùˆ اما منظر دوم؛ از اين قسمت س‌س‌م‌ شروع می‌کنم: we know who we elect. ÙŠÚ© سوال: آيا واقعاً می‌دانيد Ú†Ù‡ کسی را انتخاب می‌کنيد؟ تأکيدم کمتر روی “دانستن”ØŒ Ùˆ بيشتر روی “انتخاب” است. واقعاً فکر می‌کنيد داريد انتخاب می‌کنيد؟ انتخاب بين تنها دو نفر از دو حزب با عقايد معلوم يعنی چه؟ احزاب دموکرات Ùˆ جمهوری‌خواه هر دو عقايد مشخصی دارند Ùˆ تنها بسته به شرايط Ú©Ù…ÛŒ در چهارچوب‌های مشخص شده‌شان اين طرف Ùˆ آن طرف می‌شوند. کدام آدم عاقل Ùˆ باهوشی (مخصوصاً آن عده‌ای Ú©Ù‡ به هاروارد می‌روند؟) اسم اين را انتخاب می‌گذارد؟ از چامسکی (اميدوارم اين سيد آمريکايی وطن پرست ما بشناسدش) نقل می‌کنم: “اکنون نيمی از آمريکايی‌های واجد شرايط به پای صندوق رأی نخواهند رفت. بررسی‌های به عمل آمده از اين افراد نشان می‌دهند Ú©Ù‡ ديدگاه اقتصادی-اجتماعی آنها به آنانی شبيه است Ú©Ù‡ در اروپا به احزاب کارگر يا سوسيال دموکرات رای می‌دهند. آن 50 درصدی Ú©Ù‡ در انتخابات شرکت می‌کنند عمدتاً از مرفهين هستند…..” اگر تخمين من از توزيع سنی جمعيت ِ آمريکا بر مبنای آمار CIA درست باشد، 225631229 نفر صاحب حق رأی هستند. در حالی Ú©Ù‡ مجموع آرای بوش، کری Ùˆ نادر 115810149 است. اين يعنی 51.32 درصد Ú©Ù„ افراد صاحب حق رأی. يعنی همانی Ú©Ù‡ چامسکی گفته: حدود چهل Ùˆ هشت درصد افراد در انتخابات شرکت نکرده‌اند. آيا اين واقعاً می‌تواند انتخاب نام گيرد؟

پی‌نوشت برای سولو: فعلاً وبلاگ ندارم و اين جا نوشتم. هی‌هی:D

America without follis

America without follis

“This is for the perevious post. Dude!!! we are not stupid, you guys are stupid, when you can pay your college tuition with Bush’s %2 tax cuts then it doesn’t matter what the heck he is doing with Iraq or Iran(not Iran, I think I need to be kind of biased right?) or anywhere else I want to pay my loans back and some $40,000 a year Harvard’s tuition so if you don’t like bush don’t call Americans stupid, we know who we elect and there is nothing that you can do because I AM A US CITIZEn and I decide who I want to elect you are an Iranian, then don’t say I dont care and vote for your country to make your life better rather than stay a side. I am an Iranian but I didn’t expect you to say such a phrase. Amir you are missing a big aspect of being an American and living in America that you can not understand it since you are outside of the country. TAX plays a big role in our lives dont miss it.”

1-متن بالا را يکي از خواننده‌هاي وبلاگ‌ام در پاسخ به اين متن‌ام نوشته است. او را دورادور مي‌شناسم و مي‌دانم که چند سالي است در امريکا زندگي مي‌کند. با اين‌که مي‌دانستم خودش را ايراني-امريکايي قلمداد مي‌کند، اما هيچ باور نمي‌کردم سيد سهيل منصوري –که گمان‌ام بيش از نيم عمرش را در ايران زندگي کرده است- بتواند آن‌قدر خود را امريکايي بداند که حاضر باشد اين همه وطن‌پرستانه از امريکا دم بزند –چنان که من از ايران آن‌گونه دفاع نمي‌کنم- وگرنه شايد نوشته‌ي پيشين‌ام را ملايم‌تر مي‌نوشتم.
2-شايد به‌تر مي‌بود مي‌گفتم آن‌هايي Ú©Ù‡ به بوش راي دادند احمق هستند Ùˆ نه Ú©Ù„ مردم امريکا. البته باز هم شايد احمق بودن لفظ دقيقي نباشد: ناتواني از ديدن جلوتر از بيني، تنگ‌نگري،‌ قادر نبودن به ديدن آينده‌ي دور Ùˆ … شايد عبارات به‌تري باشد.
3-من Ú©Ù‡ در امريکا زندگي نکرده‌ام Ùˆ حتي تاريخ امريکا را به طور کامل نخوانده‌ام، اما خوب يادم مي‌آيد Ú©Ù‡ وضعيت اقتصادي در دوران کلينتون خيلي خوب بوده است Ùˆ در دوران بوش کلي قرض بالا آمده Ùˆ امريکا در حضيض اقتصادي قرار گرفته. گويا اين وضعيت نسبتا هميشگي است: دموکرات‌ها وضعيت را خوب مي‌کنند،‌ جمهوري‌خواهان کشور را به قهقرا مي‌برند Ùˆ دوباره همه چيز تکرار مي‌شود (حتي اگر اين گزاره‌ي دوم هم درست نباشد، چيزي از ارزش گزاره‌ي پيشين درباره‌ي بوش Ùˆ کلينتون Ú©Ù… نمي‌کند Ú©Ù‡ نماينده‌هاي خوبي براي وضعيت فعلي دو جناح‌اند). اين‌که بوش بعد از چند سال آتش‌افروزي Ùˆ جنايت، به ياد اقتصاد مردم امريکا افتاده است ناخودآگاه مرا ياد “آب Ùˆ نفت مجاني دم در خانه” آيت‌الله خميني (درود مقام معظم رهبري بر ايشان) Ùˆ تغييرات اساسي در سطح شهر Ùˆ انجام پروژه‌هاي بزرگ (مثل قطار تک‌ريل) آبادگران دوران فعلي‌ي ايران مي‌اندازد: طرحي Ú©Ù‡ به ظاهر خوب است Ùˆ باعث جلب توجه مردم مي‌شود ولي يا انجام نمي‌شود يا اگر هم انجام شود در نهايت باعث خرد شدن پايه‌هاي آن سيستم مي‌شود. درست به همين دليل اعتقاد دارم مردم امريکا بدجوري نتوانسته‌اند آينده‌نگري کنند.
4-جمهوري‌خواهان در اين چهار سال اخير توانسته‌اند “روايت” جديدي به نام “تروريسم” ايجاد کنند. آن‌قدر تروريسم را در در بوق کرده‌اند Ùˆ از تروريست‌ها ترس Ùˆ وحشت آفريده‌اند Ú©Ù‡ مبارزه با تروريسم شده است اصلي‌ترين هدف ظاهري‌ي اکثر کشورهاي جهان. به همين دليل شهروندان کشور بدون جنگ‌اي چون امريکا مي‌بايست در ترس هميشگي از جنگ Ùˆ کشته شدن باشند Ùˆ حتي حاضر باشند از نظر اقتصادي ضعيف شوند، انسانيت را زير پا بگذارند Ùˆ به ÙŠÚ© احمق بي‌شعور چون جورج بوش راي دهند زيرا گمان مي‌برند اين‌گونه خود را نجات داده‌اند. تروريسم اما تنها ÙŠÚ© بازي است! بازي‌اي Ú©Ù‡ نه تنها به حاکمان جنايتکار مشروعيت کشورگشايي مي‌دهد، بلکه احمق‌هايي را نيز جذب خود مي‌کند تا در اين مضحکه نقش تروريست را بازي کنند. نمونه‌هاي‌اش بسيار است: جنايت‌هاي امريکاييان در عراق Ùˆ افغانستان، جنايت روس‌ها عليه چچني‌ها Ùˆ منفجر کردن ÙŠÚ© مدرسه‌ي پر از کودک به بهانه‌ي مبارزه با تروريسم Ùˆ از طرف ديگر، حمله‌هاي متنوع گول‌خورده‌ها از اسپانيا گرفته تا ترکيه Ùˆ عراق Ùˆ افغانستان Ùˆ پاکستان Ùˆ روسيه. اين سوال هميشه براي‌ام مطرح بوده است Ú©Ù‡ مردم امريکا چرا باور دارند Ú©Ù‡ درست عمل مي‌کنند Ùˆ تروريسم تهديدي واقعي است؟ گمان‌ام اين از تحديد ايجاد شده توسط رسانه‌ها ناشي شده است. رسانه‌هاي امروزي، فراروايت‌هايي هستند Ú©Ù‡ روايت‌ها را مي‌سازند.
5-امريکا کشور خيلي خوبي است. ميزان آزادي فردي‌ي آن‌جا بسيار قابل توجه است. به نظرم خيلي فوق‌العاده است که آزادانديشان با خيال راحت مي‌توانند بيايند و عليه رييس‌جمهورشان اعتراض کنند. براي‌ام هميشه جالب بوده است که مردم کاليفرنيا چگونه توانسته‌اند جنگ ويتنام را تحريم کنند و به سربازي نروند. امريکا کشور خوبي است اما اين خوبي‌ي زياد گويا کمي مردمان‌شان را خنگ کرده است. البته نمي‌گويم همه‌شان را – اما لااقل يک سي چهل ميليون نفري گويا اساسا خنگ شده‌اند!

صد روز عشق نشويم مبتلا به بوش

صد روز عشق نشويم مبتلا به بوش

اجازه دهيد پيش از ادامه قيد کنم که متاسفم از اين‌که دنيا مجبورست چند وقت ديگر باز هم به جورج بوش مبتلا باشد! چه کار مي‌توانم بکنم؟! به امريکايي‌هاي احمق لعنت بفرستم که با ترس‌هاي‌شان انتخاب کرده‌اند و يا گول ماليات‌هاي جديد را خورده‌اند؟ نه! اين کارها ديگر فايده ندارد. برويم ببينيم اين چهار سال دلقک چه خواهد کرد. درود بر نماينده‌ي عيسي مسيح در کره‌ي زمين!

کري و بوش: دو قدمي‌ي انتخابات

کري و بوش: دو قدمي‌ي انتخابات

هيچ تحليلي نمي‌خواهم بکنم – “بلد نيستم”! مهم‌ترين هدف عيني‌ام هم مي‌تواند اين باشد Ú©Ù‡ سفير فلان سفارت‌خانه در دوران کدام رياست جمهوري راحت‌تر ويزا بدهد. زياد نمي‌توانم در مورد سياست هيچ‌کدام‌شان درباره‌ي ايران قضاوت انجام دهم. اما ته دل‌ام “مي‌گويد” ديگر حوصله‌ي شوخي‌هاي بوش را ندارم. کري چندان مهربان‌تر به نظر نمي‌رسد: ‌هر دوي‌شان سر Ùˆ ته ÙŠÚ© کرباس‌اند (خب، تفاوت شايد در حد همان سر Ùˆ ته باشد). اما اين ÙŠÚ©ÙŠ حداقل کمي عاقل‌ترست. پس ويوا کري دموکرات!
راستي بگويم که تبليغات انتخاباتي‌ي اين دو مرا ياد کارتون لاکي‌لوک مي‌اندازد.

سوال موسيقيايي

سوال موسيقيايي

کسي مي‌داند به چه ابزار موسيقي‌اي آخر آهنگ Who by Fire از Leonard Cohen نواخته مي‌شود؟! مرا ياد Monkey Island مي‌اندازد! احتمالا آن‌جا هم همين‌طور مي‌زدند. يک جورهايي شبيه به گيتار است، ولي به نظرم گيتار نيست. شايد مثلا يک ويولون چلويي باشد که با دست مي‌زنند يا سبيل گربه‌اي يا چيزي از آن دست. بگوييد که من در دل‌ام ماند!

مخالفت با اعدام و سنگسار

مخالفت با اعدام و سنگسار

دقيقا مشخص نيست به چه چيزي بايد غر زد چون موارد شکوه‌دار از شمارش خارج‌اند.
يکي‌شان ماجراي فاطمه حقيقت پژوه است. او همسر صيغه‌اي خود را در سال 1376 به دليل آن‌که همسرش قصد داشت به دختر 15 ساله‌اش تجاوز کند به قتل رساند. او محکوم به اعدام مي‌شود و قرار بود حکم اعدام دي‌روز اجرا شود که گويا نشده است. به نظر مي‌رسد که روند دادگاه او مشکل‌دار بوده است. امضا جمع‌کني‌اي راه افتاده است. اگر مخالف حکم اعدام‌ايد، لطفا آن را امضا کنيد. براي توضيحات بيش‌تر هم به وبلاگ فرين عاصمي (ترزا) مراجعه کنيد. مثلا اين پست.

اين از اعتراض اول … مشکل ديگر ژيلا است! ژيلا دختر 13 ساله‌ي مريواني‌ايست Ú©Ù‡ به جرم روابط نامشروع با برادرش محکوم به سنگسار شده است. بله! درست خوانديد، 13 ساله! ناهيد رياضي از کانون رهايي زن (اين ديگر چيست؟) مسوول پي‌گيري‌ي اين موضوع شده است Ùˆ خواسته است Ú©Ù‡ با ارسال نامه‌هايي به آقايان خاتمي،‌ هاشمي شاهرودي، Ùˆ اتحاديه اروپا (کجاي‌اش؟) درخواست توقف چنين کاري را بکنيم. جزييات بيش‌تر را مي‌توانيد در اين‌جا بخوانيد ولي مثلا نامه‌ي من به حضرات را در همين زير مي‌آورم. شما هم اگر دوست داشتيد، چنين نامه‌اي به ÙŠÚ©ÙŠ بنويسيد.

—– Original Message —–
From: SoloGen the Great
To: khatami[at]president[dot]ir ; irjpr[at]iranjudiciary[dot]org ; civis[at]europarL[dot]eu[dot]int
Cc: nahid[at]mail[dot]danbbs[dot]dk
Sent: Thursday, October 14, 2004 9:17 PM
Subject: Against stoning Zhila

Dear President Khatami,
I heard that Zhila, a 13 years old girl in Marivan, was sentenced to be stoned. It is against the human right to stone and kill a child; so I ask you to consider this case and order to stop that maddish act.
Best regards,
SoloGen the Great
cc: Ayatollah Shahroudi, Europen Union, Nahid Riazi

(مشخص است Ú©Ù‡ براي اين‌که رييس جمهور محبوب Ùˆ خانم رياضي دچار spam نشوند، @ها Ùˆ … تبديل به [at] Ùˆ … شده‌اند).
اعتراض‌هاي ديگر چون مساله‌ي مرگ Ùˆ زندگي در ميان نيست، به پست‌هاي بعدي موکول مي‌شود. راستي ÙŠÚ© سوالي … شما موافق Ø­Ú©Ù… اعدام هستيد يا خير؟ اگر مخالف هستيد، نظرتان در مورد جنايت پاکدشت چيست؟ بيجه بايد کشته شود يا خير؟

پ.ن: در ادامه‌ي خبر ژيلا بگويم که مي‌توانيد در اين امضا جمع‌کني شرکت کنيد و يا به اين سايت سر بزنيد و يا هر دو کار را با هم بکنيد.

ايران-قطر

ايران-قطر

چرا هميشه وقتي مي‌خواهيم بازي‌هاي تيم ملي‌ فوتبال ايران را ببينيم بايد سيستم عصبي‌ي مرکزي‌مان از حلق‌مان بيرون کشيده شود؟ علت خاصي دارد يا همين‌طوري است؟! به هر حال، پيروزي اعصاب خردکن ايران بر قطر مبارک باشد!