Browsed by
Category: متفرقه

نقل‌قول‌های آسمانی

نقل‌قول‌های آسمانی

می‌خواهم بگویم چرا مملکت‌ام را دوست دارم. البته همه‌ی دلایل‌اش را یک‌جا نمی‌آورم. فقط یک ذره‌اش را. جملات زیر (به جز آن‌هایی که در بین دو [] قرار دارد) از سخن‌گوی قـوه قــضـاییه است (به نقل از شرق ):

Read More Read More

ایران و مکزیک

ایران و مکزیک

باخت مفتضحانه‌ای بود. بازی‌ی ایران و مکزیک را می‌گوی�. از ایران انتظار بردهای قاطع، بازی‌های زیبا و یا حتی منطقی ندارم (گرچه آرزوی‌اش را چرا!)، اما حق دهید به‌ام که بازی‌ی مفتضح نیز خوش‌خوشان‌ام نکند.

Read More Read More

شیما احمدی

شیما احمدی

شیما احمدی را ربوده‌اند. آن‌طور که پدرش کورش احمدی، فعال سیاسی‌ی داخل کشور، می‌گوید این کار توسط ماموران اطـلاعـات صورت گرفته است و گویا تهدید به تجاوز و قتل شده است. برای اطلاعات بیش‌تر این نوشته را بخوانید یا صدای‌اش را از این‌جا گوش کنید.

Steve Jobs

Steve Jobs

همیشه از استیو جابز (Steve Jobs) خوش‌ام می‌آمده است. او و استیو وزنیاک (Steve Wozniak) کامپیوتر اپل با سیستم گرافیکی‌ی زیبای‌اش را به وجود آوردند. شرکت اپل که او اینک مدیر عامل‌اش است (CEO می‌شود مدیرعامل دیگر، نه؟!) یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های کامپیوتری دنیا است و کامپیوترهای‌اش -به اعتقاد من- جزو به‌ترین‌ها.
جالب این‌که استیو جابز زندگی‌ی سختی داشته است. مادر بیولوژیکی‌اش (آن‌گونه که خود خطاب‌اش می‌کند) او را به زن و مردی داد تا بزرگ‌اش کنند. پدر و مادرش او را مطابق قول‌ای که به مادر بیولوژیکی‌اش داده بودند به دانش‌گاه فرستادند اما او پس از شش ماه فهمید که ارزش دانش‌گاه کم‌تر از هزینه‌اش است و از تحصیل در دانش‌گاه انصراف داد. ماجراهای بسیار دیگری برای او به وجود آمد که از جمله نتایج‌اش ایجاد کارتون‌هایی مثل Toy Story و Finding Nemo و هم‌چنین سیستم‌هامل شیء گرایی چون NeXT و البته سیستم‌عامل فعلی‌ی کامپیوترهای اپل (Mac OS X) بوده است.

سخنرانی‌ای از او در دانش‌گاه کرنل (Cornell) را ببینید. به نظرم بسیار جالب و مشوقانه است (در ضمن سخنرانی‌اش می‌تواند به عنوان نمونه‌ی بسیار خوب فن کلام در نظر گرفته شود).

گفتار در شورش

گفتار در شورش

از خیلی چیزها می‌خواهم بنویسم ولی نمی‌دانم چرا نمی‌شود و نمی‌توانم افکارم را جمع و جور کنم. بیایید ببینیم می‌توانم راه به جایی ببرم یا نه:

Read More Read More

حذف ایران از جام جهانی – دو نامه

حذف ایران از جام جهانی – دو نامه

یکی از اعضای انگلیسی‌ی پارلمان اروپا به نام Chris Heaton-Harris در تلاش برای منع ورود ایران به جام جهانی‌ی فوتبال است. البته به نظر نمی‌رسد که او بتواند در این زمینه موفق شود، اما نفس عمل‌اش قابل نکوهش است. به همین دلیل من نامه‌ای به او نوشتم که متن‌اش را در زیر می‌بینید:

Dear Chris,
Please do not alloy sport with politics. Iranians, like many other nations, like to see their national team in the soccer World Cup. If you become successful and have Iran kicked out from that competition, you will just punish people and not I.R. Iran government. You must be aware that the government does not become sad with that unfortunate event. They just use it as a new apology to oppose all other nations.
I think you need to be wise on this issue.
Regards,
SoloGen

برخلاف انتظار او خیلی سریع به من پاسخ گفت. البته بعید نیست نامه‌اش کپی‌-پیست باشد (یا حداقل پاراگراف‌هایی از آن Ú©Ù¾ÛŒ-پیست شده باشد) اما کماکان “نفس عمل”اش قابل تقدیر است! (: پاسخ او را نیز بخوانید:

Read More Read More

معترض‌های محافظه‌کار

معترض‌های محافظه‌کار

بعضی‌ها نامه‌پراکن‌اند. از مصائب ج.ا. و کارها و عکس‌های جدید الفنون برای‌ات نامه و خبر می‌آورند. ازشان می‌خواهی کمک کنند تا این بیانیه امضادار شود. ناپدید می‌شوند. نتیجه‌اش از کارهای‌شان نمی‌بینی. چرا؟ شاید هم نمی‌شوند ولی تنها برای تو نمی‌فرستند. پس اگر این‌طور است چرا من کم‌تر اسم دوستان‌ام را در لیست امضاها می‌بینم؟

پ.ن: تو از منافقان خوش‌ات نمی‌آید (یعنی مشکلی نداری سازمان مجاهدین خلق را چون ج.ا. منافق بنامی). به بی‌گناه بودن طرف هم شک داشته‌ای. جنایات‌شان را از نزدیک دیده‌ای. اما فعلا نمی‌خواهی کس‌ای اعدام شود. پس تلاش می‌کنی. نمی‌گویم خیلی زیاد. اندک. یکی دو نوشته در وبلاگ، سه چهار نامه به این طرف و آن طرف. وقی هم‌شهری‌ی مجازی‌مان به طعنه می‌گوید که اینک احساس غرور می‌کند که کمپین مجازی راه انداخته، من کاملا با او موافق نمی‌توانم باشم. درست است که این کمپین -و بسیاری مشابه‌های‌اش- مجازی‌اند، اما خب، این را هم نباید فراموش کرد که خیلی‌ها حاضر نیستند بیش‌تر از همین یک امضا وقت/هزینه بدهند. درست است که شال و کلاه کردن بسیار برتر از فریاد اعتراض آدم‌ها در اتاق خواب‌شان است، اما سکوت‌کردن بدتر از هر دو است.

ولی‌الله فیض مهدوی

ولی‌الله فیض مهدوی

گویا قرار است شخص‌ای به نام ولی‌الله فیض مهدوی را به زودی اعدام کنند. او زندانی‌ی سیاسی بوده است و مطابق آن‌چه در این نامه (+) نوشته است بارها شکنجه و اعدام‌گون شده است.
من او را نمی‌شناسم و از سابقه‌ی کاری‌اش خبر ندارم. اما می‌دانم که مجازات اعدام در اکثر (یا همه‌ی) موارد بیش از حد است. به هر حال من نامه‌ی زیر را به چند سازمان بین‌المللی فرستادم:

Dear Sir/Madam,
Recently, I found that Valiollah Feiz Mahdavi, an Iranian political prisoner, is going to be executed soon. Based on his letter, which is spread on the Internet, he has been tortured mentally and physically, been kept in solitary confinement for 546 days, and will be executed in the current May.
I do not know anything about his previous activities and the reason judge sentenced him death. However, I know that death penalty is more than what one may deserve; and hereby, I request you to condemn this decision of I.R. Iran judicial system. I know that your help would be helpful and can help stopping his execution.
Thanks,

Amnesty International ( Send message here )
Reporters without Border ( rsf@rsf.org )
Human Rights Watch ( hrwnyc@hrw.org )

تکمیلی:
می‌توانید این طومار را نیز امضا کنید. متن نوشته مطابق معمول یک جای‌اش می‌لنگد و آن هم وقتی است که می‌گوید ما خواهان آزادی‌ی فوری‌ی این بابا هستیم. خب! نه، من حداقل چنین نظری ندارم. این شخص ممکن است بی‌گناه باشد، ممکن است نباشد. من از راه دور نمی‌توانم نظر بدهم و با توجه به فعالیت این شخص خیلی هم خوش‌بین نیستم هیچ‌کاری نکرده باشد. این‌که نمی‌خواهم آدم‌ای اعدام شود معادل این نیست که لازم است خیلی فوری هم آزاد شود.
اگر دل‌تان خواست طومار را امضا کنید به نظرم خوب است چنین توضیحی نیز بنویسید و امضای‌تان را مشروط کنید. در ضمن من به اسم کامل امضا نکردم!

رامین جهانبگلو

رامین جهانبگلو

رامین جهانبگلو را گویا دست‌گیر کرده‌اند (+) . این‌که دلیل‌اش چه بوده چندان مشخص نیست اما حرف‌هایی شنیده می‌شود از جمله اتهام جاسوسی.
من رامین را چندان نمی‌شناسم. تا به حال از نزدیک او را ندیده‌ام. نزدیک‌ترین ارتباط من به او خواندن بخش‌هایی از کتاب خواندنی‌ی “نقد عقل مدرن” او بوده است. آن کتاب Ú©Ù‡ مجموعه مصاحبه‌هایی است با ده بیست روشن‌فکر معاصر یکی از کتاب‌هایی بوده Ú©Ù‡ همیشه دوست داشته‌ام کامل بخوانم‌اش – Ùˆ البته هیچ‌وقت به آرزوی‌ام نرسیده‌ام. چیزی Ú©Ù‡ اینک از کتاب به خاطر دارم Ùˆ دوست دارم برای‌ات بگویم جمله‌ای از مقدمه‌ی کتاب رامین است: “عقل مدرن عقل‌ای است Ú©Ù‡ خود را نقد می‌کند” (نقل به مضمون Ùˆ با احتمال خطا!). این جمله Ú¯Ù„ سر سبد تعریف‌های مدرنیته از نظر من است. نشان می‌دهد Ú†Ù‡ انتظاری از مدرنیته دارم.
بگذریم … رامین را دست‌گیر کرده‌اند. به احتمال زیاد دلیل‌اش این نیست Ú©Ù‡ او آدم کشته است یا این‌که جرم‌ای “واقعی” انجام داده. گمان من مشابه با خیلی‌های دیگر این است Ú©Ù‡ او را به اتهام‌ای واهی (تشویش اذهان عمومی، مخالفت با مقدسات، جاسوسی Ùˆ غیره) دست‌گیر کرده‌اند. چرا او Ùˆ نه شخص‌ای دیگر؟ زیاد کارهای رامین جهانبگلو را تعقیب نمی‌کنم اما شاید دلیل توجه آقایان به او این باشد Ú©Ù‡ او یکی از معدود تئوریسین‌های فعال روشن‌فکری‌ی غیردینی است. او شخص‌ای است Ú©Ù‡ با قطع‌کردن صدای‌اش،‌ چشمه‌ی گفتار بسیاری دیگر نیز خشک خواهد شد.
خلاصه: رامین جهانبگلو را آزاد کنید یا این‌که دلیل‌ای مشخص برای دست‌گیری‌اش ارایه دهید (و من تقریبا مطمئن‌ام که دلیل‌ای جز تامین منافع خودشان وجود ندارد).

ضمایم:
سایت شخصی‌ی رامین جهانبگلو
خبر دست‌گیری در BBC فارسی
وبلاگ‌ای مختص دست‌گیری‌ی رامین جهانبگلو (که البته کمی شتاب‌زده ساخته شده است. مثلا آن بالای‌اش نوشته شده که لطفا اگر کمکی می‌توانید بکنید ای-میل بزنید در حالی که آدرس تماس‌ای مشخص نشده است.)
نوشته‌ Lady Sun در این‌باره

سرمایه‌داری‌ی پلشت

سرمایه‌داری‌ی پلشت

ببینید سرمایه‌دار عوضی Ú†Ù‡ محصول‌ای تولید کرده است (+) ! خاک عالم بر سرش. امیدوارم سهام‌اش برود زیر Ú¯Ù„ Ùˆ ارزش‌اش منفی شود م�بور بشود شب‌ها مک‌لجن بریزد توی Ø´Ú©Ù… صاحب‌مرده‌اش (از این نفرین‌های خفن قدیمی-درویشی بودا!!!) – مگر این‌که توبه کند!
من به تبعیت از سیما این نامه را -با کمی تغییر- برای‌شان فرستادم (متن نامه از سیما است و می‌دانم که خیلی به‌تر از آن‌چه می‌توانستم بنویسم نوشته است). شما هم اگر نظرتان مثل من است همین‌کار را بکنید:

Dear Café press:
I am writing to demand that you discontinue the production of your “Nuke Iran” line. As an Iranian-American, I am appalled by the hateful and unethical message that your company propagates. How hateful can one be to take pleasure in the death of millions of people? Are 200,000 civilian casualties in the bombing of Hiroshima not good enough reasons to oppose nuclear bombing? How far would one go to make profits out of innocent people’s suffering?
I request that you practice the minimal ethics required in any kind of business and remove the products that encourage the atomic bombing of Iran. Just out of curiosity, what kind of a parent would choose a “Nuke Iran” bib for her or his baby? I wonder.
pr@cafepress.com
info@cafepress.com

البته طبیعی است که آن dear اول‌اش را حذف کردم!

من احمدی‌نژاد نیستم!

من احمدی‌نژاد نیستم!

آقای رییس جمهور!

شما لطف دارید که ملت را به مقام معادل‌تان مفتخر می‌کنید (+) . اما اگر لطف کنید و اجازه‌ی صحبت به‌ام بدهید می‌گویم که من احمدی‌نژاد نیستم. دلایل زیاد است. اما فعلا فقط یک دلیل: من تاکنون کشورم را به قعر تمدن هدایت نکرده‌ام!

شما چه؟ شما احمدی‌نژاد هستید؟

osGol

osGol

سایت شهرداری‌ی تهران به طرز مفتضحی هک شده است. پیغام‌اش را در عکس پایین می‌بینید. به افتخار هکر (که البته امیدوارم علاقه‌ای به سر به سر گذاشتن با من نداشته باشد به هر حال!) بخش‌ای از نوشته‌ای را هم می‌آورم. بعدا اگر خواست می‌تواند در گوگل سرچ کند و حسابی به این روز بخندد.

osoolan mamlekat oftade daste ye mosht adame osGol Akhe mane badbakht ke kolli chiz halime chera nabayad administratore in siteh basham !

ha ??!?!

aghayoon harki shoghli kari chizi soragh dare be id boogh_group_boogh@yahoo.com pm bede ya mail bezane khoshhal mishim

پ.ن: محض احتیاط بگویم که من هکر مورد نظر را نمی‌شناسم. تنها نتیجه‌ی عمل‌اش را دیدم.
پ.ن.۲: لینک و خبر از پسر شجاع است.

Read More Read More

Don’t Attack Iran

Don’t Attack Iran

Don't Attack Iran

اگر مایل‌اید که نام‌تان پای نامه‌ای که قرار است خطاب به بوش و چنی در نفی حمله به ایران نوشته شود بیاید، به این سایت بروید و آن نامه را امضا کنید.

خطرات حمله هسته‌ای به تاسیسات ایران

خطرات حمله هسته‌ای به تاسیسات ایران

یکی از انواع سلاح‌های خیلی مفید برای کشورها، موشک‌هایی هستند که بتوانند به عمق زمین نفوذ کنند و تاسیسات آن زیر را خراب کنند. یک کاربرد چنان چیزی مثلا از بین‌بردن تاسیسات هسته‌ی ایران است.
اما نکته‌ی با�زه این است که چنین‌کاری خیلی ساده نیست. در به‌ترین حالت یک موشک بیش از چند متر (مثلا ده متر) داخل زمین نمی‌رود. پس اگر بخواهیم چیزی را که در عمق زیاد (مثلا صد متر) قرار گرفته از بین ببریم، لازم است انفجار اساسی‌ای داشته باشیم. برای ایجاد این انفجار اساسی می‌توان از کلاهک‌های هسته‌ای استفاده کرد ولی باید به یاد داشته باشیم که یک انفجار کوچک هسته‌ای کارساز نیست چون انرژی‌ی انفجار به گونه‌ای توسط زمین جذب می‌شود که موج انفجار تا عمق زیاد نخواهد رسید. مثلا اگر بخواهیم تاسیساتی را در عمق صد متری خراب کنیم به کلاهک هسته‌ای با قدرت حدود ده برابر بمب هیروشیما نیاز داریم (می‌‌توانید نگاهی به این‌جا بیندازید.)
مشکل چیست؟ مشکل این است که اگر هدف‌مان تنها نابودی‌ی آن هدف زیرزمینی باشد (و نه کشتن آدم‌ها) با این روش موفق نخواهیم شد چون بخش زیادی از انرژی و هم‌چنین مواد آلوده‌کننده‌ی هسته‌ای در این بین منتشر می‌شود (برای یک دقیقه فرض کنید که آدم بد ماجرا شمایید. چه اشکالی دارد؟). به عبارت دیگر اگر بخواهیم که این مواد جایی را آلوده نکنند نیاز به این داریم که انفجار در عمق بسیار زیاد (مثلا چند صد متر) انجام شود که ممکن نیست.
نلسون ، فیزیک‌دانی از دانش‌گاه پرینستون، چندین مقاله در این زمینه دارد. اگر به نتایج او استناد کنم، می‌توانم این‌گونه بگویم که هر حمله‌ای به تاسیسات زیرزمینی‌ی ایرانی که با کلاهک هسته‌ای انجام شود باعث کشته‌شدن هزاران نفر خواهد شد: حمله‌ی هسته‌ای کم‌ضرر نداریم. در ضمن بعید می‌دانم که بتوان به شیوه‌ای دیگر آن تاسیسات را نابود کرد (شاید دو راه باشد: حمله‌ی کاماندویی، نابودی‌ی ورودی‌های تاسیسات. این دومی به نظرم معقول نیست. اولی نیز به هم‌چنین!). یعنی این‌که امریکا اگر غلطی بکند، غلط بزرگی کرده است!

حالا همه‌ی این حرف‌ها برای چیست؟ برای این است که از شما بخواهم راجع به این موضوع با بقیه هم حرف بزنید. در وبلاگ‌های‌تان بنویسید، اگر به ستون نشریه‌ای دست‌رسی دارید، برای آن نیز بنویسید. اگر مردم جهان راجع به خطرات احتمالی‌ی این حمله آگاه شوند کار مقامات امریکایی بسیار سخت‌تر خواهد شد. پس بنویسید و درباره‌اش به هر زبانی که می‌توانید حرف بزنید و نگذارید سیاست‌مداران احمق، دنیا را برای‌مان سیاه کنند.