Browsed by
Category: متفرقه

چرا از بوش متنفریم؟

چرا از بوش متنفریم؟

Nuking Iran: Jorge Hirsch interviewed by Foaad Khosmood

FKh: What will be the likely Iranian response to a conventional air strike? What about a nuclear strike?
JH: Iran is likely to respond to any US attack using its considerable missile arsenal against US forces in Iraq and elsewhere in the Persian Gulf. Israel may attempt to stay out of the conflict, it is not clear whether Iran would target Israel in a retaliatory strike but it is certainly possible. If the US attack includes nuclear weapons use against Iranian facilities, as I believe is very likely, rather than deterring Iran it will cause a much more violent response. Iranian military forces and militias are likely to storm into southern Iraq and the US may be forced to use nuclear weapons against them, causing large scale casualties and inflaming the Muslim world. There could be popular uprisings in other countries in the region like Pakistan, and of course a Shiite uprising in Iraq against American occupiers.
Finally I would like to discuss the grave consequences to America and the world if the US uses nuclear weapons against Iran. First, the likelihood of terrorist attacks against Americans both on American soil and abroad will be enormously enhanced after these events. And terrorist’s attempts to get hold of “loose nukes” and use them against Americans will be enormously incentivized after the US used nuclear weapons against Iran.
Second, it will destroy America’s position as the leader of the free world. The rest of the world rightly recognizes that nuclear weapons are qualitatively different from all other weapons, and that there is no sharp distinction between small and large nuclear weapons, or between nuclear weapons targeting facilities versus those targeting armies or civilians. It will not condone the breaking of the nuclear taboo in an unprovoked war of aggression against a non-nuclear country, and the US will become a pariah state.
Third, the Nuclear Non-Proliferation Treaty will cease to exist, and many of its 182 non-nuclear-weapon-country signatories will strive to acquire nuclear weapons as a deterrent to an attack by a nuclear nation. With no longer a taboo against the use of nuclear weapons, any regional conflict may go nuclear and expand into global nuclear war. Nuclear weapons are million-fold more powerful than any other weapon, and the existing nuclear arsenals can obliterate humanity many times over. In the past, global conflicts terminated when one side prevailed. In the next global conflict we will all be gone before anybody has prevailed. (+)

زلزله لرستان

زلزله لرستان

در لرستان زلزله آمده است (+) . این زلزله دست از سر ما برنمی‌دارد لعنتی. آقایان و خانم‌ها! این تاوان روزگاری است که اینک به‌اش افتخار می‌کنیم:‌ روزگار مادها و پارس‌ها و پادشاهی‌های جهان‌گسترمان (این‌که ربطش چیست را از من سوال نکنید. فقط این‌که به جغرافیا ربط دارد و کوه‌ها و زمین‌های مساعد برای زندگی. البته تنها یک فرضیه است!).
می‌دانم تکراری است، اما بازخواندن راهنمای عملی زنده ماندن در زلزله .
راست‌اش نمی‌دانم در مورد زلزله Ú†Ù‡ می‌توان کرد. آگاهی‌ی عمومی خوب است، اما تا وقتی نتوان هزینه کرد نتیجه‌ی قابل توجه‌ای نمی‌گیریم. چند ایرانی ممکن است با این راه‌نمای اینترنتی به دانش‌شان اضافه شود Ùˆ بتوانند جان خودشان را نجات دهند؟ به نظرم خیلی Ú©Ù…. این‌گونه اطلاع‌رسانی‌ها باید بسیار گسترده‌تر از این باشد (روزنامه‌ها، مدارس، صدا Ùˆ سیما Ùˆ …). در ضمن اطلاع‌رسانی همه‌چیز نیست. ساختمان قدیمی Ùˆ فرسوده توان مقابله با زلزله را ندارد. حالا هر چقدر هم بدانیم Ú©Ù‡ در کیف آمادگی برای زلزله Ú†Ù‡ چیزی باید گذاشت، باز فایده‌ای نمی‌کند. کاش دولت مهرورزمان علاوه بر آوردن نفت بر سفره‌ها، کیسه‌ای سیمان نیز دم در می‌گذاشت.

راه‌نمای عملی‌ی زنده‌ماندن در زلزله
-در یک لر بلاگ می‌توانید بیش‌تر راجع به این زلزله بخوانید.

گروه امداد و نجات موج پیشرو نیز در مورد این زلزله نوشته است. ممنون از هزار و یک روزنه

آگاهی درباره‌ی سرطان

آگاهی درباره‌ی سرطان

سایت‌ای به نام Iranian Cancer Society به تازگی ایجاد شده است و نیاز به یاری‌ی شما دارد. اگر قادر به هم‌کاری از هر نوعی (از کمک تخصصی گرفته تا ترجمه‌ی متون و طراحی‌ی سایت و غیره) هستید به آن سایت بروید و فرم هم‌کاری را پر کنید. برای آگاهی‌ی بیش‌تر درباره‌ی زمینه‌ی این‌کار به مطلب احسان، دوست جدیدم، نگاهی بیاندازید (+) .

سرطان بیماری‌ی بدی است. می‌آید Ùˆ اگر دیر بجنبی می‌برد. اما اگر غفلت نکنیم همیشه امیدی به درمان وجود دارد. خیلی‌ها را می‌شناسم Ú©Ù‡ به همین دلیل از دنیا رفته‌اند یا این‌که بسیار سختی کشیده‌اند. اگر بتوان Ú©Ù…ÛŒ آگاهی‌ی عمومی‌مان را در این زمینه بالاتر ببریم، شانس پیروزی‌ی این بیماری‌ی همیشه ناخواسته را بسیار پایین خواهیم آورد. ایجاد چنین سایت‌هایی به یقین در افزودن آگاهی‌مان موثر است. اگر این سایت بتواند خود را با بقیه‌ی موسسات درگیر با سرطان چون – محک (مرکز حمایت کودکان سرطانی) مرتبط کند، شبکه‌ای گسترده از آگاهی Ùˆ حمایت ایجاد خواهد شد.

(من نقدکی نسبت به این برنامه داشتم. در واقع سوالی است. چرا اسم سایت انجمن سرطان ایران است؟ آیا چنین انجمن‌ای جایی به ثبت رسیده؟ یا آیا انجمن دیگری به چنین نام‌ای وجود ندارد؟ حدس می‌زنم وجود داشته باشد. اگر من جای طراحان این سایت بودم، سعی نمی‌کردم نام‌ای بگذارم که حساسیت از نوع حقوقی برانگیزد.)
Iranian Cancer Society
فرم هم‌کاری
نوشته‌ی احسان
محک

تحرکات صمیمانه و انفعالات متفکرانه دم عید

تحرکات صمیمانه و انفعالات متفکرانه دم عید

به نظرم وبلاگی که هر روز به‌روز نشود وبلاگ نیست؛ مجله‌ی شخصی است، هفته‌نامه‌ی الکترونیک خصوصی است یا هر چیزی در همین حدود.
البته این وابسته به این است Ú©Ù‡ وبلاگ را به فرمال‌ترین تعریف‌اش،‌ وب‌گردی‌ات را لاگ(!) کن، بپذیریم. در این صورت شخص‌ای Ú©Ù‡ وبلاگ‌اش به روز نمی‌شود معادل شخص‌ای است Ú©Ù‡ چند روز وب‌گردی نکرده است Ùˆ شخص‌ای Ú©Ù‡ چند روز وب‌گردی نکرده است مثل شخص‌ای است Ú©Ù‡ چند روز زندگی نکرده است. چون آدم‌ها نمی‌توانند چند روز زندگی نکنند (مگر این‌که دور از جان شما Ùˆ من فوت کرده باشند!)ØŒ پس وبلاگ اشخاص زنده باید روزانه به روز شود. خب … قبول دارم زیاد پای‌بند آن تعریف فرمالیستی بودن خیلی خوش‌آیند نیست Ùˆ استدلال را نگوییم آبکی، اما متعصبانه می‌کند.
خلاصه‌ی این پست این است Ú©Ù‡ شرمنده‌ی حضور اندک‌ام در دنیای اینترنتی هستم. هم این وبلاگ اخیرا چندان به روز نشده است Ùˆ هم این‌که -Ùˆ مهم‌تر- از وظایفِ خود-در-نظر-گرفته‌ی تبریک Ùˆ بازدید عید به دور مانده‌ام. سال‌های پیش رسم‌ام این بود Ú©Ù‡ برای همه‌ی کسان‌ای Ú©Ù‡ ارتباطکی داشتم نامه‌ی جداگانه‌ی تبریک می‌فرستادم. امسال شرایط Ú©Ù…ÛŒ فرق می‌کند: این روزها تعطیل نیست، فشردگی‌ی کار زیاد است Ùˆ هم‌چنین دفتر آدرس الکترونیکی‌ی سابق‌ام را نیز دیگر ندارم. دوستانی Ú©Ù‡ در این مدت لطف کردند Ùˆ نامه‌ای فرستادند، خب، طبیعی است در دفترک جدیدم باشند. آن‌هایی هم Ú©Ù‡ خبرشان نبود (حالا Ú†Ù‡ زن گرفته باشند Ùˆ Ú†Ù‡ شوهر اختیار کرده باشند)،‌ می‌گذاریم به Ú©Ù… لطفی‌‌شان. اگر خدای تعالی بخواهد در آینده با پست‌ای ضدخاطراتی خوب در خدمت‌شان خواهیم بود. (; البته فعلا Ú©Ù‡ وقت نیست! بگذریم …
اگر به‌ام تبریک گفته‌اید، از شما متشکریم. تبریک همه دریافت‌شده است و باعث خشنودی‌مان بوده. این‌که واکنش نشان نداده‌ایم دلیل‌ای نداشته جز مشقت روزگار و حاصلی نداشته جز شرمندگی از شما!

۱۳۸۵ خورشیدی

۱۳۸۵ خورشیدی

نوروزمان مبارک! (:

در ضمن یادمان نرود که
سال جدید، سال نو است.
سال نو، سال سگ است.
سال سگ امسال، سال ۱۳۸۵ خورشیدی است.
و این‌که سال نو مبارک است!

موزیکولونیا

موزیکولونیا

اگر علاقه‌مند به موسیقی‌ی کلاسیک هستید واجب است به موزیکولونیا مرتب سر بزنید و لینک‌اش را به لینک‌های وبلاگ‌تان اضافه کنید.

نیت‌ات خیر است پسرم؟

نیت‌ات خیر است پسرم؟

به تازگی اشرار مسلح(!) Û²Û² دو نفر را در مسیر زابل-زاهدان به طرز فجیعی به قتل رسانده‌اند (+) . نیروی انتظامی البته هیچ کار مثبت‌ای نکرد. برای‌ام جالب است بدانم نظر نیروی انتظامی درباره‌ی وظایف‌اش چیست؟ آیا پیش‌گیری از قتل، تجاوز، سرقت Ùˆ تامین آسایش افراد در سرزمین‌شان جزو وظایف نیروی انتظامی است یا خیر؟ (قتل‌های زنجیره‌ای کرمان، تهران، مشهد، کیف قاپ‌زنی‌های همیشگی در ایران، تجاوز به زن Ùˆ مرد Ùˆ بچه در همه‌جای تهران Ùˆ شهرهای دیگر، گروگان‌گیری‌های متعدد در تهران Ùˆ …) یا این‌که تنها سرکوب معترضان (پارک دانش‌جو، روبروی اوین، روبروی دانش‌گاه Ùˆ …ØŸ) در حوزه‌ی عملیاتی‌شان می‌گنجد؟

می‌دانم این برداشت من می‌تواند کمی بدجنسانه قلمداد شود. به هر حال همیشه چنین اتفاقاتی ممکن است بیافتد. هیچ نیروی پلیس‌ای نمی‌تواند همه جا را زیر نظر بگیرد و مراقبت کند و جرم در هر حال پیش می‌آید. اما تفاوت‌ای است بین آن‌که هدف‌اش کمک به مردم است (ولی نمی‌تواند) و آن‌که هدف‌اش قدرت‌طلبی و سرکوب مردم است. نیروی انتظامی‌ی ما به کدامین دسته تعلق دارد؟!

لینک و بازدید

لینک و بازدید

حالا که بزرگ شده‌ایم (کمینه به طور نسبی!)، بزرگ‌شدن را خوب می‌دانیم یا بد؟ برای من پاسخ دادن به این سوال سخت است. بزرگ‌شدن هم خوب بود و هم بد. یک چیزهایی از کودکی را دوست نداشتم، یک چیزهایی از این سن را دوست ندارم و یک چیزهایی از بزرگ‌تر از این بودن را دوست ندارم. سرزمین رویایی یکی از دلایلی را که بزرگ‌شدن مرا آزار می‌دهد به خوبی توضیح داده. من هم با او هم‌عقیده‌ام (+) .

—-

باز هم بگویید زن و مرد با هم برابرند. این‌جا را ببینید (لینک از امشاسپند ).

—-
عکس‌های Lens Wide Open را هم از دست ندهید. کاش شاهرخ از طراحی‌ی به‌تر و قابل استفاده‌تری برای فوتوبلاگ‌اش بهره می‌گرفت.

—-

علیرضا دوستدار هی می‌گفت تعطیل بکنم یا نکنم،‌ آخر زد و وبلاگ‌اش را بست (+) . به جای‌اش از آن صفحه‌های پایان برنامه‌های تلویزیونی گذاشته است و موسیقی‌ای. موسیقی‌ای آن‌چنان که ده دقیقه‌ای طول می‌کشد و فکر می‌کنی فقط قرار است سنتور(؟) بشنوی که ناگهان یکی می‌آید و می‌زند زیر آواز. بشنوید، قشنگ است.
(+)

دانش‌گاه و مذهب

دانش‌گاه و مذهب

یک سوال: آیا کس‌ای خبر دقیقی دارد از این‌که آیا غیرمسلمانان در ورود به دانش‌گاه‌های ایران دچار مشکل‌اند؟ آیا تبعیضی برای کس‌ای قایل می‌شوند در این زمینه یا خیر؟ و دیگر این‌که آیا بهاییان می‌توانند وارد دانش‌گاه شوند؟

لطفا هر چه می‌دانید برای‌ام بنویسید.

تکمیلی: از همه‌ی کسانی که پاسخ دادند متشکرم. با توجه به نظرات داده‌شده به نظر می‌رسد که بهاییان برای ورود به دانش‌گاه‌های ایران مشکل دارند. گرچه آن‌ها دانش‌گاه مخفی‌ای دارند که مدرک‌اش مورد قبول دانش‌گاه‌های خارجی هست (گرچه برای‌ام خیلی چنین چیزی عجیب است).
نکته‌ی جالب دیگر این‌که کسانی برای‌ام کامنت گذاشتند که تا به حال نمی‌دانستم از خواننده‌های این‌جای‌اند. در واقع خواننده‌های دایمی/نیمه‌دایمی شناسایی شده‌ی این‌جا هیچ واکنش‌ای نشان ندادند. ای تنبل‌ها!

نامه‌ای برای قـاضـی القـضـات

نامه‌ای برای قـاضـی القـضـات

… متهم رديف دوم يعني ايادي داخلي سودجو Ùˆ مرتبط با توزيع مواد مخدر در جمعيت جوان کشور، کاملاً شناخته شده هستند. چنانچه شما آقاي مرتـضـوي به نطق هاي برخي از نمايندگان همين مجلس هفتم درباره عوامل حـکومتي توزيع مواد مخدر توجه کنيد Ùˆ صورت مذاکرات مجـلس Ùˆ مصاحبه‌های نماينـدگان را با خبرگزاري ايلنـا به دقت بخوانيد، بر اطلاعات‌تان افزوده مي‌شود. با اين وصف، آقاي مرتـضـوي زورتان به متهم رديف دوم هم نمی‌رسد. خود نيز به اين حقيقت نيک آگاهيد. از اين رو با آنکه همه سرنخ هاي حـکـومتي در حوزه توزيع مواد مخدر را خوب مي شناسيد، داريد طفره مي رويد Ùˆ براي رد Ú¯Ù… کردن مثلاً يادآور مي شويد بعد از آنکه اوباش Ùˆ اراذل Ùˆ افراد معتاد Ùˆ کارتون خواب ها را دستگير کرديد Ùˆ آنها را زير فشار بازجويي وادار نمو�يد، بگويند مواد را از Ú†Ù‡ کساني خريداري مي کرده اند، آن وقت گره کار باز مي شود Ùˆ شما سر وقت توزيع کنندگان مي رويد، کار را يکسره مي کنيد Ùˆ ايران مي شود بهشت موعود Ùˆ ام‌القراي جهان اسلام براي مفسدان ناامن مي شود … (از مهرانگیز کار)

اینک فیلم جنگ

اینک فیلم جنگ

من امشب کشفیاتی کردم:
-کینگ‌ کنگ و اینک آخر زمان هر دو یک چیزند(!): هر بر اساس داستان قلب تاریکی (کنراد) ساخته شده‌اند.
-جوانکی که در قایق هم‌راه گروه کاپیتان ویلارد بود، همان مورفیوس فیلم‌های ماتریکس است.
-نقش کاپیتان ویلارد (اینک آخر زمان) را خیلی وقت‌ها برادرش بازی کرده چون طرف وسط فیلم سکته کرده بود.
-شکارچی گوزن و اینک آخر زمان در دو سال متوالی ساخته شده‌اند و هر دو هم راجع به ویتنام‌اند. حدود ده سال بعد هم غلاف تمام فلزی ساخته می‌شود. و احتمالا خیلی فیلم‌های دیگر مربوط به جنگ ویتنام. فیلم‌هایی که جنگ را و انسان‌های درون جنگ را بازبینی می‌کنند. آیا ما چنین کاری برای جنگ ایران و عراق ک�ده‌ایم؟ فیلم جنگی زیاد ساخته شد، اما کدام‌اش بیش از شعار بود؟
-من بچه بودم خیلی فیلم‌های مربوط به زمان جنگ‌مان را دوست نداشتم چون معمولا یک چیزی‌شان مشکل داشت. چه چیزی‌شان را نمی‌توانم دقیق بگویم. چون نه درست به خاطر دارم و نه درست می‌توانم توصیف کنم. آن موقع احساس خوب‌ای در من ایجاد نمی‌کرد. شاید به این دلیل که معمولا سر و ته نداشتند، و هم‌چنین زیادی شعاری بودند. بعضی‌های‌شان هم برای‌ام ناخوش‌آیند بودند: مثلا یکی از فیلم‌های -اگر اشتباه نکنم- مخملباف را به خاطر دارم که صحنه‌ی قطع شدن دست داشت و آسایش‌گاهی از موجی‌ها. مطمئن نیستم، ولی فکر کنم عروسی خوبان بود (درست می‌گویم؟). نتیجه‌ی دیدن چنین فیلمی (که فکر کنم سال‌های آخر دبستان بودم یا یکی دو سال اول راه‌نمایی) این شد که هیچ‌وقت از مخملباف خوش‌ام نمی‌آمد و هیچ‌گاه هم فیلم‌های‌اش را تعقیب نکردم (البته من آن سال‌ها هیچ‌وقت تصمیم نمی‌گرفتم بروم سینما. سینما رفتن من هم ماجرایی دارد که باید یک زمانی تعریف کنم.).
-نتیجه این شده است که فیلم‌های‌اش را ندیده‌ام: نه گبه، نه سلام سینما و نه چیزی دیگر (البته تلاش کردم بایسیکل‌ران را زمانی ببینم که وسطش خواب‌ام برد). جالب این‌جاست که یکی از استادهای این‌جای‌ام از او خوش‌اش می‌آید و گبه را هم دوست دارد. (: گرچه دقیقا مطمئن نیست تفاوت ایران با تفاوت ایران گبه در چیست.
-خب! داشتم می‌گفتم Ú†Ù‡ فیلم‌های اساسی‌ای راجع به جنگ ایران Ùˆ عراق ساخته شده است؟ خیلی فیلم‌های قدیم را ندیده‌ام، اما مثلا فیلم‌های قابل توجه‌ای Ú©Ù‡ می‌توانم نام ببرم این‌های‌اند: آژانس شیشه‌ای، لیلی با من است، دوئل، موج مرده. از کرخه تا راین را هم هیچ‌وقت کامل ندیده‌ام تا نظری داشته باشم. از بین این‌ها، کدام‌شان قابل مقایسه است با مثلا اینک آخر زمان؟ آژانس شیشه‌ای Ùˆ موج مرده Ú©Ù‡ خیلی مربوط به خود جنگ نیست. لیلی با من است Ùˆ �وئل؟! به نظرم هیچ‌کدام! تنها فیلم قابل اعتنا در این بین، به نظرم، آژانس شیشه‌ای است (Ú©Ù‡ البته نمی‌دانم هنوز هم اگر ببینم‌اش چنان نظری خواهم داشت یا نه – ممکن است آژانس شیشه‌ای تنها برای همان زمان خوب بوده باشد: به خاطر شهامتی Ú©Ù‡ در آن برهه‌ی زمانی از خود نشان داده بود) Ú©Ù‡ یکی دو ستاره کم‌تر از اینک آخر زمان دارد. خب! چرا؟

MacBook Pro – intel inside!

MacBook Pro – intel inside!

اپل هم سری‌ی جدید کامپیوترهای‌اش را که از پردازنده‌های intel استفاده می‌کنند معرفی کرد. مثلا این MacBook Pro را ببینید.

از این به بعد اپل از پردازنده‌های intel به جای PowerPC استفاده خواهد کرد. این پردازنده‌ی جدید که intel Core duo نام دارد از تکنولوژی‌ی ۶۵ نانومتر استفاده می‌کند، گویا دو پردازنده‌ی با هم روی یک چیپ است و سرعت ساعت‌اش هم در نسخه‌ای که روی MacBook Proها استفاده می‌شود تا 1.83GHz است.
تفاوت سرعت -آن‌طور که اپل ادعا می‌کند- قابل توجه است: تست‌های integer و floating pointاش بین چهار تا پنج برابر سریع‌تر از پردازنده‌ی قدیم PowerPCی به کار رفته روی PowerBook G4 است (آن‌ها 1.67GHz بودند البته در حداکثر فرکانس ساعت) و در نرم‌افزارها هم حدود دو تا چهار برابر سریع‌تر عمل کرده است. البته به دلیل تفاوت معماری‌ها گویا یک چیزی آن وسط می‌آید تا نرم‌افزارهای قدیمی را فورا قابل استفاده کند (اسم این سیستم Rosetta است. مرا یاد یک چیزهایی می‌اندازد.). البته خود اپل هم گفته که الزاما همه‌ی نرم‌افزارها درست کار نخواهند کرد. البته از این بعد قرار است نرم‌افزارها برای دو معماری کار کنند.
قیمت چطور است؟! قیمت PowerBook G4 از چند ماه پیش چند صد دلاری پایین آمده و شده حدود ۲۰۰۰ دلار آمریکا (برای ۱۵ اینچ‌های‌اش). سریع‌ترین MacBook Pro (همین جدیدی‌ها!) ۲۵۰۰ دلار آمریکا است و نسخه‌ی کندتر و با امکانات کم‌ترش همان ۲۰۰۰ دلار. البته این نسخه‌ی با امکانات کم‌تر تقریبا شبیه همان نسخه‌ی PowerBook G4 است: ۸۰ گیگابایت هارد دیسک، ۵۱۲ مگابایت حافظه‌ی رم و حتی سرعت ساعت یک‌سان (1.67GHz).
من البته قصد خرید کامپیوتر ندارم (آن هم یک مک دیگر!)، اما اگر عجله نداشتم دو سه ماه صبر می‌کردم ببینم مشکل نرم‌افزاری راحت حل می‌شود یا نه و اگر عجله داشتم در خرید این کامپیوتر شک نمی‌کردم. اما من که گفتم: قصد خرید ندارم، اصرار نکنید!

مایکروسافت یا گوگل؟!

مایکروسافت یا گوگل؟!

اگر قرار باشد بین کار کردن در مایکروسافت و گوگل یکی را انتخاب کنید، کدام را برمی‌گزینید؟
مایکروسافت فحش‌خور ملسی دارد. اما راست‌اش به نظرم کار کردن در آن‌جا جالب‌تر از کار کردن در گوگل است. البته شرایط کاری‌ی آن دو جا را نمی‌دانم، اما فکر کنم گوگل محدودتر باشد. منظورم نه از نظر آزادی‌ی کارکنان که از نظر طیف کارهایی است که انجام می‌دهند.
هممم … جالب است! من فکر کنم از هر دوی این دو جا خواننده دارم. مطمئن نیستم Ú†Ù‡ کسانی هستند (گرچه گوگل‌اش را می‌شود حدس زد: Ù….).
راستی این مصاحبه‌ی بی‌.بی.‌سی. با بیل گیتس (+)
را بخوانید. بیل گیتس جدا از این‌که گاهی بدجوری سوتی می‌دهد و ویندوزش شدیدا چیز مزخرفی است آدم خوبی به نظر می‌رسد. امسال که روی جلد Times هم رفت و کلی کار خیر انجام داده است گویا.
البته همه‌ی این‌ها باعث نمی‌شود کم‌تر فحش بخورد. و هم‌چنین متاسفانه اجتناب از نرم‌افزارهای‌اش نیمه‌قراضه‌اش تقریبا واجب است (البته کاملا ممکن نیست.). بگذار این‌طوری بگویم: دوست داری پول‌ات برود در جیب آقای گیتس (مایکروسافت) یا جابز (اپل) یا در جیب هیچ شخص خاص‌ای نرود اما زندگی‌ات کمی روی هوا باشد (لینوکس‌ای باشی).

iPod

iPod

هیچ ربطی به بحث‌های اخیر ندارد، اما اهمیت‌اش کم‌تر نیست.
در ضمن، هیچ خبر جدیدی هم نیست. ده سال پیش هم شنیده بودم‌اش. احتمالا شما هم شنیده‌اید.
حال این‌جا (+) را که دیدم،‌ دوباره یادم آمد که مهم است و دل‌ام خواست به چند نفری هم خبر بدهم. ای-میل زدن کمی طولانی است و تبعیض‌آمیز (چون اگر به هر دلیلی فراموش کنم به کس‌ای ای-میل بزنم، می‌تواند بعدا خرخره‌ی مرا بگیرد.). پس تصمیم گرفتن وبلاگی اعلام کنم. هرکس هم که وبلاگ مرا نمی‌خواند به هر حال مشکل خودش است و چیز مهم‌ای را از دست داده.
خلاصه بگویم برای‌تان … تعلیق‌اش به اندازه‌ی کافی بود؟ حسابی می‌خواهید بدانید Ú†Ù‡ خبر شده؟ فضولی‌تان Ú¯Ù„ کرده است؟ خب! اتفاقا خیلی جالب است: چند وقت پیش داشتم رمانی می‌خواندم Ùˆ با تحلیل شروع آن به این نتیجه رسیدم Ú©Ù‡ … ! اوه! باشه … Ùˆ اینک مشروح اخبار:
هیچی! هدفون‌ها، گوشی‌ها، گوش‌آویزها Ùˆ …ای Ú©Ù‡ از آن صدای موسیقی برمی‌آید ممکن است به گوش‌تان ضرر بزند. این خبری (+) Ú©Ù‡ آورده‌ام علمی نیست Ùˆ تنها تجربه‌ی یک بنده‌خدایی Ú©Ù‡ گوش‌اش به علت گوش‌دادن با هدفون نابود شده است اما فکر کنم موارد مشابه چنین چیزهایی را هم نه تنها من Ú©Ù‡ شما هم بارها شنیده‌اید. در نتیجه اگر MP3 Player دارید، واکمن با کاست یا CD یا MD یا هر چیز دیگر، یا حتی از وسیله‌ی سوسول‌ای چون iPod استفاده می‌کنید بدانید Ùˆ آگاه باشید Ú©Ù‡ ممکن است شنوایی‌تان به تدریج ضعیف شود. من گاهی وحشت می‌کنم وقتی صدای موسیقی‌ای را Ú©Ù‡ یکی دیگر در گوش‌اش نواخته می‌شود می‌شنوم. نگذارید من دیگر وحشت کنم!

این عکس‌ها را هم ببینید برای این‌که حال‌تان به‌تر/بدتر شود. عموما بدتر می‌شود: MSNBC Pictures of 2005