هزارتوی‌مان تعطیل شد Ùˆ من Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª نیستم. نه این‌که Ø®ÙˆØ´â€ŒØØ§Ù„ باشم، اما Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª هم نیستم. یا اگر Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª باشم، Ùقط از بابت دو چیز Ù†Ø§Ø±Ø§ØØªâ€ŒØ§Ù…: (Û±) از این‌که نکند میرزا Ù¾ÛŒÚ©ÙˆÙØ³Ú©ÛŒ غم‌اش بگیرد Ùˆ (Û²) نکند بقیه غم‌شان بگیرد از این مرگ، یا امیدوارانه‌تر: از این آغاز دوره‌ای تازه – زمانه‌ی بی‌هزارتو. مرا می‌پرسید، نه!ØŒ نه غم‌ام Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ نه غم‌ام می‌گیرد در این روزگار درد Ùˆ بلا Ú©Ù‡ تعطیلی‌ی هزارتو کوچک‌ترین بدبختی‌مان است.
بگذارید ØØ±Ù‌ام را خلاصه بگویم با کم‌ترین ØØ§Ø´ÛŒÙ‡. Ùˆ بگذارید از استعاره‌هایی چون «مرگ» Ùˆ «زمانه‌ی بی‌هزارتو» هم ØµØØ¨Øª نکنم. یا اگر از آن‌ها بگویم، Ú©Ù… بگویم – در ØØ¯ چاشنی Ùˆ ÙÙ„ÙÙ„. خب، خوب شد،‌ ØØ§Ù„ا ØØ±Ù ØØ³Ø§Ø¨â€ŒØ§Ù… چیست؟
بنا به تصمیم جناب میرزا Ù¾ÛŒÚ©ÙˆÙØ³Ú©ÛŒØŒâ€Œ مجله‌ی اینترنتی‌ی هزارتو برای مدت نامعلوم تعطیل شده است. تا جایی هم Ú©Ù‡ من خبر دارم، کس‌ای غش Ùˆ ضع٠نکرد از این خبر تعطیلی – Ú©Ù‡ مدت‌هاست هزارتوییان از آن با خبر بودند. من هم کار عجیب‌ای برای جلوگیری از چنین Ø§ØªÙØ§Ù‚‌ای نکردم. یعنی ØØªÛŒ نامه‌ای ننوشتم Ú©Ù‡ بگویم «ای بابا! چرا آخه لامصبا؟!».
چرا؟
من تاکنون سه چهار نوشته بیش‌تر برای هزارتو ننوشته‌ام. یکی دو تای‌اش را دوست دارم،‌ یکی دو تای‌اش را هم نه. در همه‌ی مواقع هم نوشتن متن‌ام با شتاب انجام شده بود. بدتر این‌که زمان نوشتن هم معمولا دغدغه‌ام نوشتن راجع به آن موضوع نبوده است. به‌تر بگویم: وقتی موضوع را پیش‌نهاد می‌دادم -اگر می‌دادم- چنان موضوع‌ای برای‌ام جالب بود، اما نه دیگر سه چهار ماه بعد به وقت نوشتن. نویسنده‌ی ØØ±Ùه‌ای Ùˆ روزمزد هم نیستم Ú©Ù‡ هر Ú†Ù‡ مطلب جلوی‌ام بگذارند، بنویسم. صØÛŒØâ€ŒØªØ± بگویم:‌ می‌توانم چون نویسنده‌ی ØØ±Ùه‌ای Ùˆ روزمزد راجع به هر چیزی بنویسم، اما دقیقا به همان دلیل، عاشق نوشته‌ام هم نمی‌شوم. آدم ØØ±Ùه‌ای Ú©Ù‡ عاشق تولیدش نمی‌شد. Ùˆ ØØ§Ù„ا من نه ØØ±Ùه‌ای هستم Ùˆ نه عاشق نوشته‌های‌ام در هزارتو. Ú¯ÙØªÙ… که، یکی دو تای‌اش را دوست دارم، یکی دو تای‌اش را هم نه.
هزارتو تجربه‌ی Ù…ØªÙØ§ÙˆØªâ€ŒØ§ÛŒ بود. هم برای من، هم برای خیلی از نویسنده‌های دیگرش،‌ Ùˆ هم ÙØ§Ø±Ø³ÛŒâ€ŒØ²Ø¨Ø§Ù†Ø§Ù† اینترنت. نوشتن راجع به یک موضوع ÙˆØ§ØØ¯ØŒ آن هم معمولا از موضوعاتی مجرد، Ùˆ بدون هیچ برنامه‌ریزی‌ی پیشین Ùˆ تقسیم دقیق کار Ùˆ هماهنگی‌ی مرکزی کار عجیب‌ای است. نه، Ø´Ú© ندارم Ú©Ù‡ هزارتو Ù…ØªÙØ§ÙˆØª بوده است. اما Ù…ØªÙØ§ÙˆØªâ€ŒØ¨ÙˆØ¯Ù† کاÙÛŒ نیست. باید بیش‌تر پرسید.
* آیا هزارتو Ù…Ùید بود؟
بستگی دارد از Ú©Ù‡ بپرسیم: خوانندگان ÙØ¹Ù„ی؟ خوانندگان آینده؟ نویسندگان؟
ØØ¯Ø³ می‌زنم Ú©Ù‡ هزارتو برای نویسندگان‌اش خیلی Ù…Ùید نبوده باشد – دست‌کم برای من Ú©Ù‡ چندان Ù…Ùید نبود. البته تجربه‌ی نوشتن -در هر ØØ§Ù„- تجربه‌ی باارزشی است، اما تجربه‌ی نوشتن، تجربه‌ی Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ به هزارتو هم نیست. در هزارتو ننویسم، در آن‌جا می‌نویسم، آن‌جا هم نشد، این‌جا.
گمان می‌کنم هزارتو برای خوانندگان زمان ØØ§Ù„‌اش -همان‌هایی Ú©Ù‡ هر شماره Ù…ÛŒâ€ŒØ±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ نوشته‌ها را می‌خوانند- نیز خیلی Ù…Ùید نبوده باشد. یعنی ØØ¯Ø³ می‌زنم تعداد خوانندگانی Ú©Ù‡ مثلا بخواهند ده مطلب Ù…ØªÙØ§ÙˆØª درباره‌ی لذت -Ùˆ Ùقط لذت Ùˆ نه چیزی دیگر- بخوانند آن‌قدر زیاد نبوده باشد – Ùˆ یادمان باشد Ú©Ù‡ این «لذت» می‌توانست هر موضوع‌ای باشد، مثلا «خدا» باشد، یا «جنگ» باشد، Ùˆ یا ØØªÛŒ «رویا» باشد. اصولا ویژه‌نامه درآوردن درباره‌ی موضوعاتی Ú©Ù‡ درد مشترک روزگار ÙØ¹Ù„ی‌ی آدمیان نیست Ú©Ù…ÛŒ بی‌ربط می‌نماید. بنویسیم Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ بشود؟
اما از طرÙ‌ای ØØ³ می‌کنم هزارتو برای خوانندگان آینده‌اش ممکن است Ù…Ùید باشد. درست است Ú©Ù‡ مثلا جنگ موضوع مورد علاقه‌ی من٠نوعی در ØØ§Ù„ ØØ§Ø¶Ø± نیست، اما ممکن است یک سال دیگر، یا دو سال دیگر بخواهم ده نظر مختل٠درباره‌ی جنگ بخوانم. آن‌گاه هزارتو می‌تواند منبع خوبی باشد برای چنان خواست‌ای.
پس به طور خلاصه، هزارتو Ù…Ùید بود/هست ولی نه خیلی زیاد. تعطیلی‌اش از نگاه ÙØ§ÛŒØ¯Ù‡â€ŒÙ…دارانه‌ی من Ø§ØªÙØ§Ù‚ هول‌ناک‌ای نیست.
*‌ آیا تعطیلی‌ی هزارتو تصمیم اشتباه‌ای بود؟
به نظرم بله. هزارتو اگر پویاتر می‌بود، نه تنها تعطیل نمی‌شد Ú©Ù‡ ØØªÛŒ Ù†ÙŽÙَس‌اش -چون این اواخر- به شمارش هم Ù†Ù…ÛŒâ€ŒØ§ÙØªØ§Ø¯. هزارتو نه تنها نیاز به نویسنده‌های تازه‌ Ù†ÙØ³â€ŒØªØ±ÛŒ داشت، بلکه لازم بود Ú©Ù‡ دم‌ای تازه به شورای گرداننده‌اش دمیده شود. من به میرزا Ùˆ پویان Ùˆ بقیه‌ی کسان‌ای Ú©Ù‡ بیش‌تر درگیر هزارتو بوده‌اند ØÙ‚ می‌دهم Ú©Ù‡ بعد از این همه مدت Ùˆ عذاب کشیدن از دست همه‌ی ما -Ùˆ از دست من به هم‌چنین- ØÙˆØµÙ„ه‌شان سر برود Ùˆ وادهند. اما اگر هزارتو از نظر میرزا Ù¾ÛŒÚ©ÙˆÙØ³Ú©ÛŒ چیزی بیش از یک پروژه‌ی شخصی بود، می‌بایست اجازه می‌داد Ú©Ù‡ مدیران تازه‌ای بر سر ما ØÚ©Ù…â€ŒÙØ±Ù…ایی کنند. میرزا البته ØÙ‚ داشت. من هم ØØ§Ø¶Ø± نیستم پروژه‌های شخصی‌ام را با دیگران شریک شوم.
*‌ کس‌ای را شماتت می‌کنم؟
مسلما خیر! یا اگر هم بکنم، خودم را سرزنش می‌کنم Ú©Ù‡ دست‌کم یک بار مقاله‌ام ØØ§Ø¶Ø± نشد. مسلم است Ú©Ù‡ اگر من Ùˆ امثال من این‌قدر اذیت‌اش نمی‌کردیم Ùˆ مقاله‌های‌مان را به موقع می‌رساندیم،‌ میرزا دیرتر ØÙˆØµÙ„ه‌اش سر Ù…ÛŒâ€ŒØ±ÙØª Ùˆ می‌زد زیر همه چیز.
*‌ آیا لازم است مجله‌ای شبیه به هزارتو دوباره منتشر شود؟
برای پاسخ‌دادن به این سوال باید ابتدا از خود بپرسیم Ú©Ù‡ هزارتو قرار بود کجای ÙØ¶Ø§ÛŒ ذهنی‌مان را پر کند. Ùˆ بعد ببینم آن‌چه قرار بود پر شود، چقدر مهم بوده است.
در این مورد من تنها می‌توانم نظر خود را بگویم. تقریبا مطمئن‌ام Ú©Ù‡ نویسندگان/خوانندگان‌ای هستند Ú©Ù‡ نظرشان مخال٠من است. اما نظر من این است Ú©Ù‡ هزارتو قرار نبود هیچ‌جایی را در ÙØ¶Ø§ÛŒ ذهنی‌مان پر کند یا چیزی به تک‌تک‌مان Ø¨ÛŒØ§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯. هزارتو نه قرار بود مشکل‌ای از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯â€ŒÙ…ان ØÙ„ کند، نه قرار بود نویسنده‌های تازه‌ای تربیت کند، Ùˆ نه ØÙ„قه‌ی ادبی/ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒâ€ŒØ§ÛŒ Ø¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯. می‌دانید که،‌ نویسندگان هزارتو Ùˆ نوشته‌های‌شان هیچ Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÛŒÛŒ با هم نداشتند. منظورم Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ در Ø³Ø·Ø Ø¨Ø±Ù†Ø§Ù…Ù‡â€ŒØ±ÛŒØ²ÛŒ برای انتشار Ùˆ غیره نیست، Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ درباره‌ی آن‌چه نوشته‌اند است. چیزی نه یاد داده می‌شد Ùˆ نه یاد Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ می‌شد. همه چشم‌های‌شان را می‌بستند Ùˆ شروع می‌کردند به ØØ±Ù زدن. Ú†Ù‡ چیزی این وسط یاد Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ می‌شود Ú©Ù‡ به من نوعی به خودی‌ی خود نمی‌توانستم یاد بگیرم؟ گویا هزارتو مجمع‌الجزایر تک‌گویی‌های مجرد بود.
مجلات اینترنتی Ú©Ù‡ Ú©Ù… نیستند. مخاطبان خاص Ùˆ عام خودشان را هم دارند. بعضی‌های‌شان زردند، بعضی‌های‌شان تودار. اما تودار بودن کاÙÛŒ نیست. هزارتو قرار بود Ù…ØªÙØ§ÙˆØª باشد. ØªÙØ§ÙˆØªâ€ŒØ§ÛŒ Ú©Ù‡ به نظرم تجلی‌ی Ú©Ù…â€ŒÙØ§ÛŒØ¯Ù‡â€ŒØ§ÛŒ داشت. می‌توان Ù…ØªÙØ§ÙˆØª بود Ùˆ Ù…Ùید بود. شاید اگر هزارتو به صورت ØÙ„قه‌ای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ/ادبی باز ظهور کند، ØÙ„قه‌ای Ú©Ù‡ هدÙ‌ای با مابه‌ازای خارجی داشته باشد،‌ آن‌گاه بخش‌ای از خلاء ذهنی‌مان شروع کند به پر شدن. بدیهی است Ú©Ù‡ اسم‌اش لازم نیست هزارتو باشد. می‌تواند زنجیر باشد. یا ØÙ„قه‌ی ایرانیان اسپری‌شده به سرتاسر دنیا (ØØ§Ø³Ù¾Ø±ÛŒØ¯). یا Ú©Ù‡ دایره‌ی Ú¯Ú†ÛŒ. اینک انتخاب نام اولویت ندارد، هر Ú†Ù‡ باشد،‌ بودش -از نظرم- به از نبودش است: آن هم خیلی!
[منتشرشده در هزارتو]