از هوش، زبان و دیگر قضایا
امروز (در واقع Ù‡ÙØªÙ‡â€ŒÛŒ پیش) دو مقاله از مجله‌ی Mind می‌خواندم. یکی‌شان Intelligence Evolved بود Ùˆ دیگری High-Aptitude Minds.به وظیÙه‌ی ØØ±Ùه‌ای‌ام عمل نمی‌کنم Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¨ÛŒØ´â€ŒØªØ± درباره‌ی نویسنده Ùˆ شماره‌ی مجله Ùˆ غیره نمی‌دهم. پیداکردن‌شان نباید خیلی سخت باشد.
خلاصه‌ی مقاله‌ی اول (Intelligence Evolved) این بود Ú©Ù‡ معیارهای ماکروسکوپیک‌ای چون ØØ¬Ù… مغز، نسبت وزن مغز به وزن بدن برای توصی٠هوش‌مندی‌ی موجودات Ú©ÙØ§ÛŒØª نمی‌کنند. مثلا با این‌که وزن مغز انسان زیاد است، اما موجودات‌ای هستند Ú©Ù‡ وزن مغزشان بیش‌تر است Ùˆ از انسان خنگ‌تر (مثلا بعضی از وال‌ها). بعد می‌گوید شاید ویژگی‌های مایکروسکوپیک توصیÙ‌گر خوبی باشند. مثلا می‌گوید ضخامت غشای myelin نورون‌ها شاید هوش‌مندی را توصی٠کند. ضخامت بیش‌تر آن غشا باعث انتقال سریع‌تر پیام‌های عصبی می‌شوند.
نکته‌ی دیگر مقاله این است Ú©Ù‡ شاید ØªÙØ§ÙˆØª جزیی‌ی دیگر وجود بخش‌ای چون Broca در مغز باشد Ú©Ù‡ وظیÙه‌ی پردازش زبان‌ای را برعهده دارد (دقیق‌تر: speech area in the left frontal lobe طبق Ú¯ÙØªÙ‡â€ŒÛŒ مقاله). این بخش -تا جایی Ú©Ù‡ من Ùهمیده‌ام- در موجودات دیگر دیده نشده است.
در ضمن نکته‌ی بامزه‌ی دیگر این است Ú©Ù‡ هوش‌مندی‌ی زبانی‌ی موجودات دیگر Ùقط تا ØØ¯ یک انسان سه ساله می‌تواند Ù¾ÛŒØ´â€ŒØ±ÙØª کند، اما پس از آن هوش‌مندی‌ی زبانی‌ی آن‌ها متوق٠می‌شود. نکته‌ی ویژه درباره‌ی سه سالگی‌ی انسان تکوین بروکا است.
نکته‌ی جالب به نظرم نقش مهم زبان در هوش‌مندی است. به نظر می‌رسد جدا از پردازش سریع‌تر اطلاعات، ویژگی‌ی جالب دیگری Ú©Ù‡ ما را هوش‌مندتر می‌کند داشتن بخش‌ای از مغز است Ú©Ù‡ به طور اختصاصی به زبان تعلق دارد (نمی‌گویم دیگر موجودان چنین چیزی را ندارند، اما به نظر می‌آید به این ØØ¯ ØªÚ©Ø§Ù…Ù„â€ŒÛŒØ§ÙØªÙ‡ نباشد). به Ùکر ÙØ±Ùˆ می‌روم Ú©Ù‡ نکند یکی از چیزهایی Ú©Ù‡ ØØªÙ…ا می‌بایست در هر سیستم هوش‌مندی داشته باشیم بخش‌ای مجزا برای پردازش زبان‌ای است. یعنی شاید نتوان با یک مکانیزم یادگیری عمومی (مثل یک RL-based mind همه‌منظوره) به Ø±Ø§ØØªÛŒ به هوش‌مندی‌ی Ø³Ø·Ø Ø¨Ø§Ù„Ø§ برسیم. پیش‌نهادم (ØŸ) این است Ú©Ù‡ اگر کس‌ای می‌خواهد روی هوش‌مندی کار کند ØØªÙ…ا باید آن وسط‌ها به زبان توجه خاص بکند. یعنی شاید انتظار این‌که زبان خود به خود به وجود بیاید نه غیرممکن اما در عوض بسیار دشوار باشد.
این از این!
مقاله‌ی دیگر درباره‌ی کودکان باهوش بود. ØØ±Ù مقاله این بود Ú©Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØª این Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ (Ùˆ بیش‌تر تاکید بر بچه‌ها بود) خیلی مشخص نیست. مثلا بعضی وقت‌ها ØªÙØ§ÙˆØª از ØØ¬Ù… بیش‌تر مغز است. اما به نظر می‌آید ØØ¬Ù… بیش‌تر مغز در بعضی قسمت‌ها (Ùˆ نه همه‌ی بخش‌ها) اهمیت بیش‌تری دارد. مثلا parietal and frontal lobes Ùˆ anterior cingulate.
علاوه بر این در بعضی آزمایش‌ها مشخص شد Ú©Ù‡ مغز اینان انرژی‌ی کم‌تری برای ÙØ¹Ø§Ù„یت لازم دارد. از طر٠دیگر در آزمایش‌های دیگری مشخص شده Ú©Ù‡ مغزشان ÙØ¹Ø§Ù„یت بیش‌تری می‌کند. بگذریم از این‌که دو نوع آزمایش الزاما یک چیز را اندازه Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بودند (یکی گلوکوز-سوزی بود به Ú©Ù…Ú© PET Ùˆ دیگری میزان اکسیژن رگ‌ها به Ú©Ù…Ú© fMIR)ØŒ ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ این است Ú©Ù‡ اگر مساله آسان باشد، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ باهوش‌تر بدون زØÙ…ت ØÙ„‌اش می‌کنند اما از طر٠دیگر اگر مساله سخت است Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ کم‌هوش‌تر اصلا ØÙ„‌اش نمی‌کنند (Ùˆ در نتیجه ÙØ¹Ø§Ù„یت Ú©Ù… است) Ùˆ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ باهوش‌تر با شدت Ùˆ ØØ¯Øª ØÙ„‌اش می‌کنند.
نکته‌ی بامزه‌ی دیگر این است Ú©Ù‡ در سری آزمایش‌های اول (یعنی تست گلوکوز-سوزی) در بعضی وقت‌ها الگوی ÙØ¹Ø§Ù„یت Ú©Ù… دیده می‌شد Ùˆ گاهی نمی‌شد.
شاید Ùˆ Ùقط شاید مساله این است Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ مختل٠جورهای مختلÙ‌ای مساله را ØÙ„ می‌کنند. مثال خیلی ساده ولی مجردش: سه خط داریم در ØµÙØÙ‡â€ŒÛŒ دو بعدی. آیا این سه خط از یک نقطه می‌گذرند؟
ممکن است یک راه‌ØÙ„ این باشد Ú©Ù‡ تجسم هندسی‌شان بکنیم (یعنی تجسم ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ) Ùˆ بعد ببینیم Ú©Ù‡ مثلا چنان چیزی Ù…ØØªÙ…Ù„ به نظر نمی‌آید. Ø§ØØªÙ…الا این راه‌ØÙ„ بخش‌های تصویری‌ی مغزمان را ÙØ¹Ø§Ù„‌تر می‌کند.
ممکن است یک راه‌ØÙ„ این باشد Ú©Ù‡ سعی کنیم مساله را به صورت یک مساله‌ی جبر خطی در بیاوریم Ùˆ بعد ببینیم Ú©Ù‡ اصولا سه معادله Ùˆ دو مجهول در ØØ§Ù„ت Ú©Ù„ÛŒ منجر به پاسخ نمی‌شود، اما در عوض ببینیم Ú©Ù‡ اگر rank ماتریس معادل را به دو تبدیل کنیم (یعنی یکی از معادلات را ØØ°Ù کنیم)ØŒ آن وقت پاسخ دارد Ùˆ بعد چون سه ØØ§Ù„ت مختل٠از ترکیب‌های دو تایی سه گزینه داریم، پس Ø§ØØªÙ…الا این خط‌ها در سه نقطه هم‌دیگر را قطع می‌کنند. این شیوه Ø§ØØªÙ…الا بخش‌های دیگری از مغز را ÙØ¹Ø§Ù„ می‌کند.
ØØ§Ù„ا اگر میزان بهره‌وری‌ی بخش‌های مختل٠مغز یک‌سان نباشد Ùˆ مثلا بخش پردازش تصویری Ùˆ بینایی‌مان خیلی بهره‌ور باشد Ùˆ بدون صر٠انرژی‌ی زیاد مسایل را ØÙ„ کند (چون مثلا بینایی صدها میلیون سال است Ú©Ù‡ تکامل ÛŒØ§ÙØªÙ‡) ولی در عوض بخش زبانی‌مان (ÙØ±Ø¶ کنیم Ú©Ù‡ جبر خطی را به صورت زبانی ØÙ„ می‌کنم) آن‌قدرها هم بهره‌ور نباشد، آن وقت می‌توان نتیجه Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ ممکن است در ÙØ±Ø¯ÛŒ ببینیم Ú©Ù‡ مسایل Ø±Ø§ØØª ØÙ„ می‌شوند Ùˆ در ÙØ±Ø¯ÛŒ دیگر ببینیم Ú©Ù‡ با انرژی‌ی زیاد ØÙ„ می‌شوند. نکته این است Ú©Ù‡ ممکن است ما بتوانیم مسایل آسان را به Ø±Ø§ØØªÛŒ به صورت تصویری در بیاوریم ولی مسایل خیلی دشوار را لازم باشد از روش‌های دیگر ØÙ„ کنیم (مثلا ÙØ±Ø¶ کنید مساله‌ی پیشین را به این صورت در بیاوریم: اگر پنج ØµÙØÙ‡â€ŒÛŒ دو بعدی دل‌بخواه داشته باشیم، نیاز به ÙØ¶Ø§ÛŒ چند بعدی داریم تا نقطه‌ی اشتراک همه‌ی ØµÙØÙ‡â€ŒÙ‡Ø§ تنها یک نقطه از آن ÙØ¶Ø§ باشد؟ ØØ¯Ø³ می‌زنم تصور ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒâ€ŒÛŒ این مساله سخت‌تر از تصور جبری‌ی آن باشد.)