آداب اسباب‌کشی (۵)
مطمئن باشید که می‌دانید اتو را کجا چپانده‌اید یا منتظر تبعات‌اش باشید.
مطمئن باشید که می‌دانید اتو را کجا چپانده‌اید یا منتظر تبعات‌اش باشید.
آن‌چه زندگی‌ها نیاز دارد، ضربه‌های مداومی است که هول بدهد و جلو بیاندازد آدم‌هایی را که در پیچ و ناپیچ زندگی گیر کرده‌اند و نمی‌دانند اگر بیاستند و دست‌ها به تسلیم بالا آورند تا ابد متوق٠خواهند ماند.
اسباب‌کشی آداب‌ای دارد. یکی از آن‌ها داشتن کارتون‌هایی برای Øمل Ùˆ نقل اسباب است.
کارتون‌ها ابزارهای Ù…Ùیدی هستند چون اگر نباشند متوجه خواهید شد Ú©Ù‡ در دو دست شما سه چهار چیز بیش‌تر جا نمی‌گیرد (یک مسواک، یک خمیردندان، یک لیوان، یک ریموت کنترلر تلویزیون Ùˆ شاید یک بسته آدامس) Ùˆ با این‌که نه به کمرتان Ùشاری می‌آید Ùˆ نه بازوهای‌تان گرÙته‌اند، اما هنوز همه‌ی چیزها روی زمین است Ùˆ شما متØیر نگاه‌شان می‌کنید. درست است Ú©Ù‡ کارتون‌چپانی کار آسان Ùˆ دوست‌داشتنی‌ای نیست، اما ایده همان است Ú©Ù‡ استاد Ùرمود: همه چیز را در کارتون‌هایی می‌ریزیم Ùˆ در مکان‌ای معلوم Ùˆ زمان‌ای نامعلوم خالی می‌کنیم.
توجه کنید که زمان٠نامعلوم‌اش بسیار مهم است: کارتان را نص٠می‌کند.
استاد بنده اعتقاد دارد اسباب‌کشی کار سخت‌ای نیست. باورش این است Ú©Ù‡ اسباب‌کشی یعنی ریختن چیزها در جعبه‌هایی Ùˆ خالی‌کردن‌شان در جا Ùˆ مکان‌ای دیگر. با دست هم ادای ریختن Ùˆ خالی‌کردن در می‌آورد Ú©Ù‡ خوب شیرÙهم شوم Ú©Ù‡ کاری ندارد.
یعنی اگر به او بود، می‌بایست یک ساعت قبل از زمان موعود بروم خانه Ùˆ همه چیز ØÙ„ خواهد شد. خوش‌بختانه یاد گرÙته‌ام Ú©Ù‡ تخمین دیگران از راØتی یا سختی‌ی کارها چندان ربطی به سختی‌ی کار برای شخص٠شخیص من ندارد. مخصوصا در جمع Ùˆ جور-کردن چیزها Ú©Ù‡ باشد،‌ این تخمین‌ها کاملا برعکس است.
پس طبیعی بود Ú©Ù‡ ØرÙ‌اش را نادیده بگیرم Ùˆ دو سه Ù‡Ùته غصه‌ی اسباب‌کشی را بخورم.
همیشه به نسبت تعداد دوستان‌تان وسایل خانه بخرید! در ضمن در نظر داشته باشید Ú©Ù‡ دوستان‌تان ممکن است بروند تعطیلات ولی انتقال وسایل شما تعطیل‌بردار نیست. پس همیشه Øاشیه‌ی امن‌ای را در نظر بگیرید.
از لنا، آرش، سیامک Ùˆ وارون بابت همه‌ی زØمت‌های‌شان تشکر می‌کنم Ùˆ از طر٠تلویزیون سنگین٠بد-دست‌ام ازشان عذرخواهی می‌کنم!
هم‌چنین پیشاپیش از کسانی Ú©Ù‡ Øاضرند در پیچ Ùˆ مهره‌کردن وسایل من هم‌کاری کنند نیز سپاس‌گزارم!
جان عمه‌تان وقتی قرار است جایی را ترک کنید، کمینه بگویید Ú©Ù‡ تلÙن‌تان را به موقع قطع کنند!
روز معلم، کارگر و روز آگاهی از RSS بر تمامی‌ی مسلمین جهان مبارک باد!
خوش‌بختانه در مورد روز معلم Ùˆ کارگر اØتمالا به خوبی آگاهی دارید. در مورد روز آگاهی از RSS نیز اØتمالا وبلاگ‌های ITنویس تا به Øال Ø®Ùه‌تان کرده‌اند! (با عرض ارادت به همه‌شان!) اما به نظرم بد نیست Ú©Ù…ÛŒ درباره‌اش ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¨Ø¯Ù‡Ù… تا دین‌ام را به این خوان نعمت(!) ادا کرده باشم.
کاربرد اصلی‌ی تکنولوژی‌ی RSS Ùˆ خوراک (Ùارسی‌شده‌ی feed) راØت‌ترکردن خواندن مطالب وبی‌ای است Ú©Ù‡ مرتب به روز می‌شوند. همین!
خب، دین‌ام ادا شد.
هممم … آها!‌ باشه … یک مقدار بیش‌تر ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ù…:
Ùرض کنید شما خواننده‌ی پنجاه وبلاگ هستید Ùˆ دوست دارید هر روز مطالب آن‌ها را دنبال کنید. راه متداول Ùˆ قدیمی این است Ú©Ù‡ هر روز به همه‌ی آن پنجاه وبلاگ سر بزنید Ùˆ ببینید آیا مطلب‌ای اضاÙÙ‡ شده یا نه. مشکل اصلی‌ی این روش زمان‌بری‌ی آن است. مخصوصا اگر از blogrolling هم استÙاده کنید، خیلی وقت‌ها متوجه نمی‌شوید Ú©Ù‡ آیا یک وبلاگ به روز شده است یا خیر. راه تازه‌تری Ú©Ù‡ RSS پیش پای‌مان می‌گذارد این است Ú©Ù‡ «مشترک» خوراک همه‌ی آن وبلاگ‌ها بشویم Ùˆ از برنامه‌ای چون Google Reader برای خواندن آن خوراک‌ها استÙاده کنیم.
اضاÙه‌کردن خوراک‌ها کار سختی نیست. معمولا بیش‌تر وبلاگ‌ها آدرس Ùیدشان را جایی نوشته‌اند. خیلی وقت‌ها هم از شکلک‌ای چون همین‌ای Ú©Ù‡ پایین پست‌ام می‌آورم استÙاده می‌کنند (روی‌اش کلیک کنید، خیلی خوب است!). گاهی نیز آن پایین نوشته شده است RSS Feed یا چیزی شبیه به آن.
یا باید روی این آدرس کلیک کنید یا این‌که آدرس‌اش را کپی‌کرده Ùˆ به برنامه‌ی خوراک‌خوان‌تان بدهید. مثلا اگر از Google Reader استÙاده می‌کنید، کاÙÛŒ است روی Add Subscription کلیک کرده Ùˆ آدرس خوراک وبلاگ مورد نظر را به آن بدهید. از این پس اگر خواستید مطالب آن وبلاگ را دنبال کنید، کاÙÛŒ است وارد Google Reader شوید Ùˆ وبلاگ‌های‌تان را بخوانید.
چه چیزی این وسط گیرمان آمد؟ زمان!
Ú†Ù‡ چیزی این وسط از دست رÙت؟ در پست‌های بعدی درباره‌اش خواهم نوشت.
اگر می‌خواهید بیش‌تر با داستان٠ماجرا آشنا شوید، نگاه‌ای به ویدئویی که پایین پست می‌بینید بیاندازید. اگر می‌خواهید اطلاعات بیش‌تری درباره‌ی Google Reader به دست بیاورید، این پست یک پزشک را بخوانید.
بامدادی Ùهرست‌ای متنوع از وبلاگ‌هایی Ú©Ù‡ درباره‌ی خوراک Ùˆ خوراک‌پزی نوشته‌اند جمع‌آوری کرده است. خواندن‌شان برای کسانی Ú©Ù‡ می‌خواهند اطلاعات بیش‌تری به دست بیاورند Ù…Ùید خواهد بود.
Ùˆ Øالا Ú©Ù‡ تا این‌جا آمده‌ام، بگذار Ú©Ù…ÛŒ تبلیغ بکنم!
گاهی Øس‌ای تو را Ùرامی‌گیرد Ú©Ù‡ نام‌پذیر نیست. در واقع نه تنها توصیÙ‌اش نمی‌توان بکنی، بلکه در درک‌اش –Øتی درست در زمان رخ‌دادش- نیز عاجزی. آن Øس خیلی عجیب است؛ می‌تواند شادی باشد؛ غم؛ ناراØتی؛ تنÙر؛ یا Øتی همه‌ی این‌ها با هم. ویژگی‌اش اما این است Ú©Ù‡ Øتی دل‌ات نمی‌خواهد سعی در توصیÙ‌اش Ú©Ù†ÛŒ. کوچک‌ترین تلاشی آن را از منزلت شکوه‌مند Ùˆ Ø´Ú¯Ùت آن به امری روزمره Ùˆ دست‌یاÙتنی تبدیل می‌کند – در Øالی Ú©Ù‡ چنین نیست.
امشب چنان Øس‌ای داشتم. نمی‌خواهم بگویم Ú†Ù‡ بود، چرا پیش آمد، Ùˆ چرا مرا در عرض چند ثانیه غرق در اشک کرد. جنس‌اش عجیب بود. Ú¯Ùتم Ú©Ù‡:‌ توصیÙ‌پذیر نیست. Øال‌ام هم از خودم به هم می‌خورد Ùˆ هم سخت نگران بودم. چیزی از جنس نوستالژی نیز در آن بود در Øالی Ú©Ù‡ اÙسوس گذشته‌ای در آن پیدا نبود. ول‌اش کن، چیز زیادی نمی‌توان Ú¯Ùت.
…
چهارشنبه Ù‡Ùت اردی‌بهشت Û±Û³Û¸Û³ خورشیدی
—
می‌خوانم‌اش؛ Ùˆ تنها می‌توانم بگویم Ú©Ù‡ یادم نمی‌آید Ùˆ Ú†Ù‡ کنج‌کاوم بدانم Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ بوده است این Øس٠غریب٠توصیÙ‌ناپذیر٠پرمنزلت.
۱) روز زمین‌تان مبارک!
۲) گمان‌ام الان اردی‌بهشت شده باشد، درست است؟
Û³) این‌جا بر٠می‌آید، هوا منÙÛŒ هشت درجه است Ùˆ چون منÙÛŒ Û±Û¸ Øس می‌شود. در ضمن اخطار بارش بر٠هم داریم.
۴) همه‌اش تقصیر گرمایش زمین است! پس این گیاهان چه می‌کنند؟
۵)‌ همیشه دل‌ام می‌خواسته راه‌نمایی درباره‌ی شهر ادمونتون٠استان آلبرتای کشور کانادا (همین‌جایی که در آن می‌زیم) بنویسم. خیلی از کسانی که می‌خواهند این‌جا بیایند نگران این‌اند که آب و هوای این‌جا اذیت‌شان کند و غیره! به نظرم این نگرانی بی‌دلیل است!
بچه‌ها را باید آزاد گذاشت تا به دنیای بیرون خانه‌شان هم سر بزنند، تاریکی و روشنی‌های‌اش را کش٠کنند، زبری‌ها و نرمی‌های‌اش را لمس کنند و طعم٠تلخ-و-شیرین زندگی‌ی واقعی را با همه‌ی بالا و پایین‌های‌اش بی‌واسطه بچشند.
بچه‌های زیادی هستند Ú©Ù‡ به ظاهر آزادند اما عمیق Ú©Ù‡ شویم می‌بینیم سخت در بندهای Ù…Øدودکننده قرار گرÙته‌اند.
Ù…Øکوم می‌کنم هر گونه خشونت‌ای را،
Ùˆ هر گونه Øماقت‌ای را،
که گویا رخت از زندگی‌مان نمی‌شوید.
تکمیلی:
از چند Ù†Ùر از دوستان‌ام Ú©Ù‡ می‌دانستم در شیراز زندگی می‌کنند یا بستگانی در آن‌جا دارند پرسیدم Ú©Ù‡ آیا همه‌ی خویشان Ùˆ آشنایان‌شان سالم‌اند یا خیر؟ خوش‌بختانه مشکل‌ای برای‌شان پیش نیامده بود – Ú†Ù‡ عالی – اما آدم‌هایی این وسط مردند دیگر، نه؟! واقعیت این است Ú©Ù‡ چندین Ù†Ùر کشته شده‌اند Ùˆ ده‌ها یا صدها Ù†Ùر دیگر آسیب‌های جسمی یا روØÛŒ دیده‌اند. درست است Ú©Ù‡ اØتمالا از آشنایان آشنایان من نبوده‌اند (گیریم مطمئن نیستم، اما Ùرض کنیم چنین باشد)ØŒ اما چرا برای من Ùرق می‌کند Ú©Ù‡ این‌ها آسیب دیده‌اند به جای یک عده‌ی دیگر؟
البته Ú©Ù‡ برخورد ما با دنیا متقارن نیست – نباید هم باشد وقتی ما چیزی به نام «خود» داریم Ú©Ù‡ پیوستاری است Ú©Ù‡ از بدن‌مان (اØتمالا نزدیکی‌های صورت‌ Ùˆ سینه‌مان) شروع می‌شود Ùˆ به تدریج -اما آرام آرام- کم‌قوت Ùˆ کم‌قوت‌تر می‌شود؟ این خود مگر چیزی است غیر از تاریخ شخصی‌مان با آدم‌ها Ùˆ مکان‌ها Ùˆ اتÙاقاتی Ú©Ù‡ تجربه‌اش کرده‌ایم؟
این پاسخ برای خودم نیز تاسÙ‌برانگیز است،‌ اما Ùعلا راه به‌تری برای Ùرار ازش نمی‌شناسم. شما چه؟
گاهی روی اعصاب‌ام می‌رود از بس این‌ خارجی‌ها(!) وسط دعوت‌نامه‌های‌شان به Ùلان یا بهمان سمینار Ù‡ÛŒ ذکر غذای مجانی می‌کنند.
مثلا ببینید طر٠چه نوشته Ú©Ù‡ Ú©Ùر مرا در آورده‌: «شرکت در این تجمع عالی‌مرتبه Ùرصت بسیار خوبی برای ملاقات با دیگر داوطلبان Ùˆ رهبران کارهای عام‌المنÙعه‌ی دانش‌گاه است Ùˆ غذا هم بسیار عالی است!».
جدا! یعنی بین دو جمله Øتی یک نقطه هم نگذاشته Ù…Øض خنده. یعنی شرکت کنید Ú©Ù‡ آدم‌های خوبی می‌آیند Ùˆ غذا هم بسیار عالی است. همین!
بعد بگویید شکم‌پرستی‌ی غرب توهم است Ùˆ کتاب‌های دینی‌مان چرت می‌گÙتند.
—
Ù¾.Ù†.Û±: Øالا نه Ú©Ù‡ Ùکر کنید در این مجالس شامپاین باز می‌کنند Ùˆ خاویار میل می‌کنند. دیگر خیلی همت به خرج دهند Ùˆ جیب مبارک‌شان را غم‌زده کنند یکی دو برش پیتزا گیر آدم می‌آید!
Ù¾.Ù†.Û²: Øالا نه این‌که بقیه‌ی ملت‌ها هم خیلی بزرگ‌منش‌اند Ùˆ به هیچ‌وجه «قابلمه به دستی» به گوش‌شان آشنا نمی‌زند.
Ù¾.Ù†.Û³: Ùˆ خب … Ú†Ù‡ اشکال‌ای دارد؟ کیست Ú©Ù‡ ادعا کند هیچ‌وقت گشنه‌اش نمی‌شود؟ مثلا خود٠من روزی چند بار گشنه می‌شوم Ùˆ Øتی بیش‌تر! (می‌دانم؛ این جمله قرار بود بشود بخش‌ای از سخنرانی‌ی جرج بوش Ú©Ù‡ موقعیت‌اش پیش نیامد.) به هر Øال این عصبانیت‌ام زیاد هم جدی نیست.
Ù¾.Ù†.Û´: ما یک سمینار Ù‡Ùتگی در دپارتمان‌مان داریم به اسم AI Seminar. Ú¯Ùتن ندارد کسانی Ú©Ù‡ روی هوش مصنوعی کار نمی‌کنند این سمینار را به اسم Pizza Seminar می‌شناسند
ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¶Ø±ÙˆØ±ÛŒ: من مخالÙت‌ای با غذای مجانی ندارم – خیلی هم خوب است! مشکل جار زدن وجود غذای مجانی Ùˆ گاهی Ù‡Ù…â€ŒØ³Ø·Ø Ø®ÙˆØ¯ برنامه‌ی اصلی جلوه‌دادن‌اش است.
سوال‌ای دارم: آیا در داستان تخیلی‌ی Û±Û¹Û¸Û´ هم چنین اتÙاقات‌ای می‌اÙتاد؟
تجربه نشان داده هیچ چیزی عوض نمی‌شود – یا دست٠کم نه آن زمان‌ای Ú©Ù‡ انتظارش را می‌کشید!