انتخابات، حالت‌ها و ارزش‌ها: يک مساله‌ي POMDP

انتخابات، حالت‌ها و ارزش‌ها: يک مساله‌ي POMDP

يک سوال: آيا راي دادن در انتخابات (انتصابات) اخير هيچ فايده‌اي هم مي‌تواند داشته باشد؟
مي‌دانم که لازمه‌ي دموکراسي –حداقل از ديد خيلي‌ها- انتخاب آزاد است. پس اگر امکان انتخاب آزاد فراهم نباشد، فرآيند دموکرات تمام نشده است (بازگويي جمله‌ي پيشين). اما همان‌طور که پيش‌تر گرفته بودم اين به آن معنا نيست که انتخاب غيرآزاد منجر به چيز بدي شود – ممکن است بشود، ممکن است نشود. مي‌خواهم بگويم به صِرف اين‌که قوانين بازي‌ي دموکراسي –به معناي متداول آن- خدشه‌دار شده است نمي‌توان دستور به قطع بازي داد: بازي‌ي ديگري در جريان است.
حال مي‌خواهم ببينم آيا راي دادن در اين بازي فايده‌اي هم مي‌تواند داشته باشد؟ راي دادن در اين انتخابات چه ضررهايي مي‌تواند داشته باشد؟ و چه سودهايي؟! حالت‌هاي ممکن را مشخص مي‌کنم و بنا به سليقه‌ي‌ شخصي‌ام آن‌ها را به دو دسته‌ي ضررها و سودها تقسيم مي‌کنم.

ضررها:
1-به حکومت مشروعيت خارجي و تصور مشروعيت داخلي مي‌دهد.
2-از صدقه سر آن مشروعيت، قدرت –داخلي و خارجي- نيز به وجود مي‌آيد.
3-قواعد بازي‌ي دموکراسي شکسته مي‌شود: ديگر دموکراسي‌بازي نکرده‌ايم.
4-با جلوگيري از يک‌دست شدن حکومت، تنش‌هاي دروني‌ي جناح بنيادگرايان کم‌تر آشکار مي‌شود و به جاي‌اش اين تنش‌ها به سطح بين اصلاح‌طلبان حکومتي-بنيادگرايان-مردم منتقل خواهد شد. نمي‌دانم کدام يک از اين سطوح براي بنيادگرايان خطرناک‌تر است. در نتيجه اين گزينه ممکن است جزو ضررهاي انتخابات باشد يا نباشد.

سودها:
1-انتخاب فردي مانند معين که به نظر کم تعصب‌تر از رقباي بنيادگراهاي‌اش است، روند فاصله‌گيري جامعه و حکومت را کند مي‌کند. او مي‌تواند جلوي بسياري از تندروي‌هايي را که اکثر افراد جامعه به آن باور ندارند بگيرد يا کند کند.
2-فرصت فرهنگ‌سازي ايجاد مي‌شود. حدس مي‌زنم يکي از مهم‌ترين دست‌آوردهاي دوران آقاي خاتمي همين بالا رفتن شعور سياسي و فرهنگي‌ي عامه‌ي مردم بوده است. البته اين را فقط از شخص او نمي‌بينم بلکه نتيجه‌ي کل روند موسوم به دوم خرداد مي‌دانم. روندي که دانش‌جويان، روزنامه‌نگاران، مردم کوچه و خيابان و به طور خاص جوانان و
اصلاح‌طلبان حکومتي Ùˆ ترکيب‌هاي دو تايي Ùˆ سه تايي Ùˆ چهارتايي اين‌ها ايجادش کردند. نمي‌دانم اگر آقاي خاتمي‌اي بر سر کار نمي‌آمد چنين روندي Ø´Ú©Ù„ مي‌گرفت يا نه – يعني آيا اين مسير طبيعي‌ي جريان پيش‌رفت فرهنگ بود يا نقش جريان دوم خرداد واقعا کليدي بود. اين هم از آن فرض‌هاي ابطال‌ناپذير است.
3-تنش بين جريان اصلاح‌طلب در حکومت و بنيادگرايان باعث تضعيف هر دو گروه مي‌شود. اين تضعيف اجازه‌ي سر بر آوردن انتخاب‌هاي ديگر را به ما مي‌دهد. اما از طرفي همان‌طور که در بند (4) گفتم، تنش درون‌گروهي –که فعلا در بين بنيادگرايان مجلس هفتم ديده مي‌شود- هم بسيار مهم است که در اين حالت احتمالا کم‌تر مي‌شود. گرچه شايد دو منبع شدن تنش (اصلاح‌طلبان حکومتي-بنيادگرايان و بنيادگرايان-بنيادگرايان) ولي کم شدن سطح تنش بين بنيادگرايان-بنيادگرايان به‌تر از زياد بودن تنش دروني و از بين رفتن تنش بين اصلاح‌طلبان (خارج‌شده از حکومت)-بنيادگرايان باشد.

آيا گزينه‌هاي ديگري هم وجود دارد؟ اگر هست، لطفا براي‌ام بنويسيد و يا به نوشته‌اي در وبلاگ‌تان لينک دهيد تا آن را به يکي از اين دو ليست اضافه کنم.
توجه کنيد Ú©Ù‡ اين دسته‌بندي به ارزش‌هاي من بستگي دارد. پس به‌تر است مجموع اين ليست را به صورت واحد نگريست Ùˆ از آن تفسير “حالت‌هاي ممکن در صورت راي دادن” را برداشت کرد. پس از جمع شدن همه‌ي حالت‌هاي ممکن مي‌بايست به ارزش‌گزاري هر حالت بپردازيم. اين ارزش‌گزاري بستگي ارزش‌هاي دروني‌ي ما دارد. مثلا اگر من بنيادگرا بودم،‌ تقريبا واضح است Ú©Ù‡ به لاريجاني يا احمدي‌نژاد راي مي‌دادم Ùˆ جاي سودها Ùˆ ضررها عوض مي‌شد. اما اگر ارزش‌هاي‌ام چيز ديگري باشد چه؟
فرض کنيد من از اين حکومت خوش‌ام نمي‌آيد و دل‌ام مي‌خواهد که عوض شود (فرض کنيد!!!!). از طرفي باز هم تصور بفرماييد که حاضر به اين‌که شب‌ها گرسنه بخوابم نيستم. پس تحريم اقتصادي‌ي شديد بين‌المللي ج.ا.ا. راه خيلي مناسب‌اي براي من نيست چون احتمالا نه باعث تغيير حکومت در کوتاه مدت مي‌شود (زمان جنگ در تحريم بوديم ديگر، نه؟ ولي هيچ‌چيزي عوض نشد) و نه باعث به‌تر شدن زندگي‌ي من مي‌شود. اين دقيقا موضوعي است که در من و خيلي‌هاي ديگر با بعضي از خارجي‌نشين‌ها تفاوت نظر داريم. کس‌اي که سال‌هاست در کشوري ديگر زندگي مي‌کند حقِ داشتن ايراني آزاد و خوب و فلان و بيسار را دارد (چون به آن تبار شناخته مي‌شود و آدم‌ها علاقه‌دارند تبار بلندمرتبه‌اي داشته باشند)، اما حقِ سخت‌کردن زندگي‌ي ايراني‌نشينان را ندارد. در واقع انتخاب او تقريبا هيچ هزينه‌اي براي‌اش ندارد ولي انتخاب من هزينه‌بر است. حداکثر هزينه‌ي او اين است که شايد آمد و رفت‌اش به ايران سخت‌تر شود –که براي کس‌اي که ده پانزده سال است به ايران نيامده به گمان‌ام موضوع خيلي مهم‌اي نيست- ولي براي منِ نوعي مي‌تواند معادل شکنجه شدن باشد.
خب، پس دو نکته:
1-آيا حالت‌هاي ديگري نيز متصور است؟!
2-ارزش‌هاي فردي چگونه ارزش اين حالت‌ها را مشخص مي‌کند؟

7 thoughts on “انتخابات، حالت‌ها Ùˆ ارزش‌ها: ÙŠÚ© مساله‌ي POMDP

  1. به نظر من :مسائل مربوط به اين انتخابات بسيار پيچيده تر از اين تصويری که شما ارائه کردين هست . من هم ابتدا همين برداشت را داشتم و مانند همه انتخابات های پيشين اينگونه مسئله را ساده و نتيجه يابی ميکردم اما اين بار فرق ميکند . من با افرادی بحث کرده ام که ضد ولايت فقيه هستندو ضد اصول گرايان ولی با وجودی اين به معين رای ميدهند. آنچه که شما بعنوان جنبه منفی ذکر کرده ا ید برای مشروعیت داشتن این جکومت شاید اکنون از نظر برخی مثبت باشد یعنی برخی بر این باورند که مشروعیت داشتن حتی همین ج.ا. با ریاست جمهوری معین برای آینده ایران مفید تراست تا اینکه با تحریم انتخابات به امریکا بهانه قانونی برای دخالت در امور ایران داده شود. یعنی ضرر بقا همین سیستم ( با معین و تلاش برای پیشبرد اصلاحات در فاز عمیق تر ) از تحريم همهجانبه و شکست مفتضحانه ج .ا. کمتر است . هميشه همه چيز آنطوری پيش نميرند که ما انتطار داريم . اکنون صحنه شطرنج سياسی جامعه ايران بسيار و بسيار بغرنج است و نيازمند نگرشی عميق است

  2. اتفاقا من هم یه مطلب راجع به انتخابات نوشته بودم. به طوری که کاملا از اون هم میشد فهمید کی را میاره و هم غیره.
    http://pulp-fiction.blogspot.com/2005/05/blog-post_28.html

  3. من تنها نظری که دارم اينه که بايد رای بديم و با رای ندادن هيچی عوض نميشه فقط به مشتی آدم که دلشون می‌خواد آمريکا برای ايران دموکراسی هديه بياره خوشحال ميشن !!!‌ و از اون طرف هم اصول گرایان از نتیایج انتخابات بهرمند میشن! یعنی دو بر صفر به ضرر ما!!! نظر من الان بايد تا می‌تونيم دور و اطراف رو قانع کنيم که به سوی صندوقهای رای برن!

  4. سولوژن عزیز، می خواهم باز هم یک کامنت بی ربط برایت بگذارم. ^_^ همه چیزهایی که در مورد دوره خاتمی گفتی درست. ولی از یک آدم با سابقه فرهنگی حداقل 100 برابر این انتظار می رفت. قصه سر دراز داره. فقط همین نکته را اشاره کنم که اگر یک شاه تقریبا بی سواد خودرو را به ایران آورد و مردم را با فرهنگ آن آشنا نکرد، یک رییس جمهور دانشگاه رفته هم مترو را راه اندازی کرد بدون اینکه حتی یک برگ ناقابل جزوه در مورد فرهنگ استفاده از مترو دست اونهایی بده که برای اولین بار سوار مترو می شن. تغییر دادن عادت مردم خیلی خیلی سخته. ولی از اول درست عادت دادن آسان تره. ببخشید بی ربط بود. ^_^

  5. ممنون از همه بابت نظر دادن. اما هيچ کدام از نظرها آن چيزي نبود که انتظار داشتم. مثلا:
    آرمان گفته بود Ú©Ù‡ انتخابات پيچيده‌تر از آن است Ú©Ù‡ من فکر مي‌کنم Ùˆ مثال‌اي آورده بود از ضد ولايت فقيه‌هايي Ú©Ù‡ به معين راي مي‌دهند Ùˆ … . به نظرم اين با سيستم‌اي Ú©Ù‡ گفتم کاملا سازگار است. پرسش انتهايي دوم مرا ببينيد Ùˆ اگر خواستيد بگوييد چرا آن آدم‌ها به اين نتيجه مي‌رسند.
    حرف رضا هم ÙŠÚ© نظر نسبتا متداول در مورد انتخابات است ولي نمي‌گويد “چرا؟”.
    يک علي هم به نظر من درست است ولي خب،‌ همان‌طور که خودش گفته بود به طور مستقيم به اين پست ارتباط نداشت.

    من حس مي‌کنم اين نوشته بگويي نگويي سرسري خوانده شد!

  6. يک نکته اي که در ديدگاههای اين آقايون اپوزيسِون مبلغ تحريم ديده می شه نداشتن نگاه دقيق و عملگرايانه به قضيه شرکت در انتخاباته. چکيده شعارهای اين دوستان اينه که امسال تحريم کنید تا سال بعد در رفراندومي آزاد برای تغيير حکومت شرکت کنِيد . اين آقايون می گن که تحريم مشروعیت نظام رو از بين می بره و بعدش فقط يک تلنگر کوچک داخلی و يا خارجی لازمه تا فاتحه حکومت خونده بشه .هر چند که شايد ايده ذکر شده به خودی خود جالب به نظر بياد ولی واضحه که در شرايط حال حاضر ايران کاملا غير عمليه
    حالا چرا اينا رو نوشتم ؟ چون می خواستم بگم که کافی نيست ما فقط سود ها و ضرر های شرکت شخص خودمون در انتخابات رو بررسی کنيم و از روی اون
    بگيم که آيا بايد شرکت کرد يا نه. دليلش اينه که به نظر مي آيد نتیجه انتخابات فقط تابعي از رای يک نفر نيست و در نتيیجه امکان داره ما به يک منظوری رای بديم ولی در اثر رای جمعی ,نتبجه کار کاملا خلاف اون چیزی باشه که ما می خواستیم . مثلا در مورد ايده مطرح شده در پاراگراف بالا می تونم بگم که با توجه به ابن که 40% افراد این جامعه در هر شرايطي در چنين انتخاباتي(انتخابات با امکان انتخاب محدود) شرکت میکنن در نتيجه با تحرِيم انتخابات توسط ما انتخابات واقعا تحريم نمی شه و در نتیجه مشروعيتی هم از دست نميره (ضرری که تو برای شرکت مطرح کردی در هر دو حالت تحرِيم و شرکت وجود داره). در نتیجه به نظرم فقط بررسی ضرر ها و فواید شرکت کافی نيست بايد امکان تحقق ضرر يا سود مورد نظر در اثر شرکت يا عدم شرکت نیز بررسی شود.

  7. Pingback: آی شل

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *