انسان طاغي
بعضي روزها آدم طاغي بيدار مي‌شود. دل‌اش مي‌خواهد به هر Ú†Ù‡ معمول است Ùˆ پاي‌بند نه بگويد! بگويد ديگر هيچ‌کاري نمي‌کند، ديگر به هيچ‌چيزي Ùکر نمي‌کند، سر کار نمي‌رود، دل‌اش نمي‌خواهد اين آدم‌هاي مسخره را ببيند Ùˆ بلند هم اعلام مي‌کند Ú©Ù‡ از ابتذال جاري در همه‌ي روابط انسان‌ها خسته شده است Ùˆ Øاضر نيست Øتي ديگر بند Ú©Ùش‌اش را موقع عبور از خيابان Ù…ØÚ©Ù… کند يا صبØ‌ها آب پرتقال بخورد يا هر قيد Ùˆ بندي از اين دست. بعضي روزها آدم جدا شورشي بيدار مي‌شود! در اين روزها به‌تر است خانه بماند Ùˆ هيچ‌کس را هم نبيند Ùˆ با هيچ‌کس هم Øر٠نزند.
خب … Ù†Ùس عميق بکشيد! من امروز خيلي هم شورشي نبوده‌ام!
2 thoughts on “انسان طاغي”
نه!
سولوژن نازنين!
قورباغه‌ها طاغي طغيان هم Ú©Ù‡ Ù†Ú©Ù† هميشه گرÙتار آدم‌های ناشی می‌شوند Ùˆ سرانجام جز ته‌چين سرنوشتی ندارند!