پراکنده‌گویی
از همه‌ی کسانی Ú©Ù‡ تلÙنی، پاکتی، ای‌-میل‌ای، ارکاتی، Øضوری، کامنت‌ای Ùˆ روش‌های دیگر تولدم را تبریک Ú¯Ùتند ممنون‌ام! (: امسال می‌خواستم تبریک تولدم را واجب اعلام کنم، اما دیدم در شرایط سخت Ùعلی این امر به ØµÙ„Ø§Ø Ù†ÛŒØ³Øª.
—
دی‌روز (در واقع پس‌پریروز)، روز تولدم، سردترین روز زندگی‌ام را تجربه کردم.
امروز (در واقع پریروز)ØŒ رکورد دی‌روز را شکست. Ùˆ Øالا دقیقا همین امروز من مجبورم دو ساعت پیاده شهر را گز کنم!
Ùردا (در واقع امروز)ØŒ در سردترین شرایط ممکن پارامترهای یک کنترلر را تنظیم کردم.
اما Ùعلا تا صÙر کلوین خیلی راه داریم Ùˆ هوای این‌جا هم بد تا آن طرÙ‌ها پیش نمی‌رود.
—
یک چیزهایی هست Ú©Ù‡ آدم تا نبیند درست Ùˆ Øسابی متوجه نمی‌شود. مثلا رنگ پوست ادم‌ها باید سÙید باشد تا بتوانند درست Ùˆ Øسابی از شرم‌ساری سرخ شوند (قبلا راجع به‌اش نوشته بودم). اگر می‌بینید در رمان‌ای نوشته است “Ùˆ دخترک از خجالت سرخ شد” بدانید استعاره‌ای استÙاده نشده است. از این به بعد می‌دانیم(!) Ú©Ù‡ “سوز” هم Ù…Ùهوم مجزا Ùˆ معناداری است Ùˆ قابل مقایسه به آن‌چه مثلا در تهران Øس می‌شود نیست. امروز چندبار شیشه‌ی جلوی‌ام یخ زد!
—
نصÙÙ‌شب ساعت زنگ‌دارش دوباره راه اÙتاد؟! الان ده دقیقه است دارد زنگ می‌زند!!! (شد پانزده دقیقه. این ساعت‌ها واقعا خنگ هستند. کس‌ای Ú©Ù‡ بعد از دو دقیقه از زنگ این ساعت‌ها بیدار نشود یا در Ù…ØÙ„ Øضور ندارد(!) یا اگر به Ùرض بعد از نیم ساعت هم بیدار شد اصلا به‌تر است آن روز نرود سر کار Ùˆ زندگی Ùˆ بگیرد بخوابد.)
(این ماجرا برای دی‌شب بود! ساعت مورد بØØ« یک ساعت‌ای تاخت تا اخر سر صاØب‌اش نصÙÙ‡ شب از کجا پیدای‌اش شد Ùˆ آمد خاموش‌اش کرد (می‌گویم نص٠شب، منظورم ده نیست، دو سه است. نمی‌دانم طر٠قبل‌اش کجا بوده. امروز ØµØ¨Ø Ù‡Ù… دیدم پشت در اتاق صاØب٠ساعت سه صÙØÙ‡ نامه نوشته است Ùˆ عذرخواهی کرده است Ùˆ Ú¯Ùته است ساعت را می‌اندازد بیرون یا این‌که قول می‌دهد از این به بعد آن را زیر آب نگه‌داری کند Ùˆ در ضمن دوست ندارد دیگر تنÙر پشت در اتاق‌اش جمع شود (Ùکر کنم دÙعه‌ی پیش تنÙر به در اتاق‌اش لگد زد!) Ùˆ از این ØرÙ‌ها. امروز ØµØ¨Ø Ø¯ÛŒØ±Ù… شده بود Ùˆ نتوانستم همه‌اش را بخوانم Ùˆ شب هم دیگر خبری از آن نبود اما Ùکر کنم سه صÙØÙ‡ اعترا٠نوشتن Øسابی خواندنی بوده باشد.)
5 thoughts on “پراکنده‌گویی”
be calm it’s gonna be colder 😉
قبل از اينکه پنگوئن بشي هرچي توي ذهن‌ات هست بنويس Ú©Ù‡ بعدا ديگه نمي‌توني تايپ کني‌ها…
شايدم سرعت تايپ‌ات يک پنجم بشه((:
😀 man hamin ja ham yakh mizanam! rasti bebinam chera inghadr az sorkh shodan minevisi? mage ooonja adamash khejalatiyan?
سعی‌ام را می‌کنم یخ نزنم! (: ممنون از ابراز نگرانی!