سولوژن خواب، بیدار Ùˆ ÙØ±Ø§Ø¨ÛŒØ¯Ø§Ø±
آیا می‌توان تصور کرد Ú©Ù‡ چندین جهان Ùیزیکی موازی هم وجود داشته باشد Ú©Ù‡ با هم اندرکنش داشته باشند اما به طور مستقیم هیچ‌کدام زیرمجموعه‌ی دیگری نباشد؟
این‌طوری بگویم: ÙØ±Ø¶ کنید موجودی مشابه با من در کهکشانی دیگر وجود داشته باشد. من Ùˆ او عملا از هم جدای‌ایم چون نمی‌توانیم سریع‌تر از سرعت نور با هم ارتباط داشته باشیم Ùˆ مثلا نمی‌توانیم در ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ Ùکر کردن به هم Ú©Ù…Ú© کنیم.
ØØ§Ù„ آیا می‌توان جهان‌ای موازی با جهان خود داشته باشیم Ú©Ù‡ مثلا هر کاری Ú©Ù‡ من می‌کنم او نیز آن را درک کند Ùˆ برعکس؟! یا مثلا تاثیری در جهان او بگذارد؟ ما به اندازه‌ای از هم دوریم Ú©Ù‡ نمی‌توانیم به طور مستقیم با هم ارتباط داشته باشیم (شاید چون اصلا در یک ÙØ¶Ø§ تعری٠نشده‌ایم) اما ÙØ¶Ø§Ù‡Ø§ÛŒâ€ŒÙ…ان با هم اندرکنش دارند: مثلا از طریق یک سری Ø²ÛŒØ±ÙØ¶Ø§ÛŒ مشترک.
دی‌شب خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم Ú©Ù‡ زندگی‌ام یک دژاووی بزرگ است. Ú©Ù…ÛŒ پیچیده Ùˆ مبهم شد. الان بیش‌تر ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ù…. البته پیش از ادامه هشدار دهم چون قرار است خواب‌ای تعری٠کنم، نباید انتظار نظم Ùˆ ترتیب‌ای معمول در آن داشت:
خواب‌ام به زمان مدرسه برمی‌گشت. انگار کلاس اول را‌ه‌نمایی بودم یا ØØªÛŒ کوچک‌تر. چهل دقیقه سر کلاس دیر رسیده بودم. گویا چون می‌خواستم کتاب درسی آن ساعت را بگیرم Ùˆ â€Ù¾ÛŒØ¯Ø§ نکرده بودم به موقع دیر رسیده بودم. کلاس آقای سالاری بود (همان معلم دینی‌ام). با اطمینان وارد کلاس شدم. اطمینان ناشی از نوعی Ø§ØØ³Ø§Ø³ برتری. برتری بدان معنا Ú©Ù‡ من مطالب درس را می‌دانم Ùˆ چیز جدیدی برای‌ام ندارد. شبیه به Ø§ØØ³Ø§Ø³ دانش‌جویی Ú©Ù‡ به نظرش مطالب درس پیش پا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است Ùˆ ØØ§Ù„ لط٠کرده اصلا سر کلاس آمده. سر کلاس Ú©Ù‡ Ø±ÙØªÙ…ØŒ به نظرم آمد �طالب آقای سالاری جدید نیست. Ø§ØØ³Ø§Ø³ کردم همه چیز را بلدم. Ø§ØØ³Ø§Ø³ کردم همه‌ی این کتاب را قبلا خوانده‌ام. بعد نمی‌دانم چطور شد Ú©Ù‡ Ùهمیدم او دارد نقاشی می‌کند یا نقاشی کرده است. کلاس یک جورهایی تبدیل به کلاس نقاشی شد. بعد این‌جا بود Ú©Ù‡ در خواب به مکاشÙÙ‡ رسیدم: نقاشی‌کردن او برای من‌ای Ú©Ù‡ بچه‌ی کوچک‌ای هستم (اول را‌ه‌نمایی: با این‌که آن سن برای درک این موضوع Ú©Ù… نیست) عجیب است Ùˆ آموزنده. اما ØØ³ کردم برای او این نقاشی یک مسیر مشخص Ùˆ برنامه‌ریزی شده است برای آموزش ما. ØØ³ کردم او درک دیگری از این کارش دارد. نقاشی‌ای Ú©Ù‡ ما می‌کشیم جنبه‌ی سرگرمی دارد ولی برای او -Ú©Ù‡ از بالا به مساله نگاه می‌کند- جور دیگری است. بعد ØØ³ کردم همه‌ی این‌ها Ùˆ این Ù„ØØ¸Ø§Øª برای من آشنا است. Ø§ØØ³Ø§Ø³ کردم همه‌ی این‌ها را در گذشته آموخته‌ام Ùˆ من در ØØ§Ù„ ØØ§Ø¶Ø± جسم‌ام Ùقط Ú©ÙˆÚ†Ú© است ولی واقعیت این‌که تجربه‌ی زندگی‌ی من بیش تجربیات زندگی‌ی Û±Û°-�۲ ساله‌ام است.
با او Ø¨ØØ« کردم. Ù…ØÛŒØ· عوض شده بود Ùˆ دیگر کلاس درس نبود. Ø¨ØØ« می‌کردم سر این‌که من Ú†Ù‡ چیزی می‌دانم Ùˆ Ú†Ù‡ هستم. او انکار می‌کرد Ú©Ù‡ من Ùلان سال تجربه دارم ولی من Ù…ÛŒâ€ŒÚ¯ÙØªÙ… Ú©Ù‡ دارم. Ù…ÛŒâ€ŒÚ¯ÙØªÙ… شاید موضوع تناسخ باشد. پرسیدم آیا از نظر اسلام تناسخ مشکلی دارد یا نه؟ (گویا دارد) بعد Ú¯ÙØªÙ… چرا باید مشکلی داشته باشد اگر زندگی‌ی آدم‌ها را جمع‌پذیر در نظر بگیریم Ùˆ مثلا متوسط زندگی‌ی ÙØ±Ø¯ در ده trial نتیجه‌ی کلی‌ی خوبی Ùˆ بدی‌ی او را مشخص می‌کند. به نظرم استدلال درستی بود. بعد سر این Ø¨ØØ« کردم Ú©Ù‡ این مساله یک ØØ§Ù„ت ØªØ¹Ù…ÛŒÙ…â€ŒÛŒØ§ÙØªÙ‡â€ŒÛŒ Ø´Ú© دکارتی است. دکارت در وجود خود Ø´Ú© می‌کرد Ùˆ من در وجود آن‌چه می‌توانم بدانم Ùˆ این‌که آیا چیزی را من می‌دانم یا تنها توهم دانستن آن را دارم. به نظرم مساله‌ی مشکلی بود. جزییات را -همان‌طور Ú©Ù‡ می‌بینی- به خاطر ندارم. خیلی‌اش از خاطرم Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ الان سعی می‌کنم بازسازی‌اش کنم Ú©Ù‡ مطمئنا خیلی نمی‌تواند دقیق باشد. اما نکته‌ی مهم این بود Ú©Ù‡ اگر ÙØ±Ø¶ کنیم من واقعا چیزهایی را می‌دانم (Ùˆ به طریقی پراگماتیک به این نتیجه رسیدیم!) از کجا می‌توانم دانسته باشم؟ تناسخ Ùˆ زندگی‌های پیشین؟ جوان‌شدن ناگهانی؟ یک جور بازگشت به گذشته؟ به شدت گیج این بودم.
ØØ§Ù„ نکته‌ی Ùوق‌العاده‌ی ماجرا رخ داد: از خواب پریدم! در ØØ§Ù„ت از خواب‌پریده (چیزی بین بیداری Ùˆ خواب – در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ هم صØÙ†Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ خواب پیش چشم‌ام بود Ùˆ هم می‌دانستم بیدارم) به این Ùکر کردم Ú©Ù‡ داشتم Ú†Ù‡ خوابی می‌دیدم Ùˆ البته به خاطر آوردم Ú©Ù‡ من در خواب نمی‌دانستم Ú©Ù‡ در خواب‌ام. هم‌چنین Ùهمیدم Ú©Ù‡ منبع اطلاعات من در خواب، دانسته‌هایی بود Ú©Ù‡ منÙ-در-بیداری دارم ولی در خواب از وجود چنان تجربه‌هایی بی‌خبر بودم ولی به منابع اطلاعاتی‌ی آن دست‌رسی داشتم (یعنی نمی‌دانستم من واقعا خواب‌ام Ùˆ نمی‌Ùهمیدم Ú©Ù‡ من Ùلان سال سن دارم. واقعا Ùکر می‌کردم Û±Û°-Û±Û² سال‌ام بیش‌تر نیست. چنین چیزی برای‌ام کم‌تر پیش می‌آید). همین‌جا بود Ú©Ù‡ کش٠بزرگ رخ داد: این پدیده می‌تواند به همین صورت باز هم تکرار شود Ùˆ مشابه ØØ§Ù„ت خواب٠من، وضعیت بیداری‌ی ÙØ¹Ù„ÛŒ من باشد. یعنی Ø³ÙˆÙ„ÙˆÚ˜Ù†Ù ÙØ±Ø§Ø¨ÛŒØ¯Ø§Ø±ÛŒ وجود داشته باشد Ú©Ù‡ به منابع دانش بیش‌تری از سولوژن بیدار (وضعیت ÙØ¹Ù„ÛŒ)‌ دست‌رسی داشته باشد Ùˆ بداند سولوژن بیدار دچار چگونه توهمی است اما سولوژن بیدار تنها از آن منابع Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کند ولی از منبع‌اش اطلاعی نداشته باشد Ùˆ Ùقط گاهی بداند Ú©Ù‡ چیزهایی را می‌داند.
این ØØ³ به طور عجیبی با دیدگاه‌های خاص٠متاÙیزیکی‌ی من سازگار است. از طر٠دیگر این ØØ³ را من یک‌جورهایی به عنوان الهام در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ… Ùˆ نه یک تصور صرÙ. یعنی در Ø¨Ø§ÙØª روی‌دادهای بامداد امروز، همه چیز Ø´Ú©Ù„ ویژه‌ای به خود Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ این کش٠جدیدم نیز -به طور خودسازگار- از همان سولوژن ÙØ±Ø§Ø¨ÛŒØ¯Ø§Ø± آمد Ùˆ نه از ذهن سولوژن بیدار (همان‌طور Ú©Ù‡ ذهن سولوژن بیدار توانست ذهن سولوژن خواب را روشن کند).
Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡:
این‌ها را نیز بخوانید. اندکی ربط دارند:
مساله تعامل، اراده‌ی خداوندی و تئوری‌ی آشوب
متوسط‌ها و مساله‌ي تعامل
شب قدر و کنترل آشوب
13 thoughts on “سولوژن خواب، بیدار Ùˆ ÙØ±Ø§Ø¨ÛŒØ¯Ø§Ø±”
الان من ØØ³Ø§Ø¨ÙŠ Ø®ÙˆØ§Ø¨â€ŒØ§Ù… Ùˆ بعلاوه مغزم Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ است اما موضوع اين موجودات موازي Ùˆ تاثير آنها من را ياد مطلبي انداخت:
به ÙØ±Ø¶ اينکه موجودات موازي تو با تاثير متقابل وجود داشته باشند مغز تو(ومن) نمي‌تواند آنها را درک کند. در واقع ÙØ±Ø¶ اينکه ÙŠÚ© موجود خارجي وجود دارد Ú©Ù‡ تغييراتي در من ايجاد مي‌کند Ú©Ù‡ خارج از اختيار من است با اينکه مغز من داراي قسمت‌هاي unobservable باشد، از ديد ناظر داخلي (خودمان) ÙŠÚ©ÙŠ است. مثل اين مي‌ماند Ú©Ù‡ بگوييم نا معيني در سيستمي وجود دارد برايمان هم قابل درک نيست Ú©Ù‡ از کجا دقيقا ايجاد مي‌شود.
Ùکر کنم با وضعيت مغزي‌ام توانسته‌ام به مقدار قابل قبولي منظورم را رسانيده باشم.
ØÙ‚یقتش گویا البته شاید ÛŒØØªÙ…Ù„ به گونه ای اطلاعات سریعتر از نور ØØ±Ú©Øª کنند، نپرس Ú©ÛŒ Ù…ÛŒ گوید چون یادم نمی آید، ولی Ùیزیکدان بود.
ØØ§Ù„ا یک چیز دیگر، شاید آن ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙ„ÙˆÚ˜Ù† مختص تو نباشد، سرچشمه ای باشد Ú©Ù‡ هر جنبنده ای بهش دسترسی داشته باشد البته اگر یادش بیاید چطور باید بهش برسد.
دیگر اینکه بیکاری خواب می بینی؟
در مورد کامنت Ù¾ÛŒÚ©ÙˆÙØ³Ú©ÛŒØŒ یادمه یه بار پیرانی هم یه همچین چیزی Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª. Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª اگه خدا از خواب بیدار شه Ú†ÛŒ
یک چیزهایی به این نوشته اضاÙÙ‡ می‌کنم Ú©Ù‡ شاید تا ØØ¯ÛŒ Ú©Ù…Ú© کند. مخصوصا در رابطه با نظر رامین. نظر رامین یک مشکل اساسی دارد Ùˆ آن هم این است Ú©Ù‡ خود ما دقیقا کجا نشسته‌ایم Ú©Ù‡ بخواهیم بگوییم یک بخشی از جهان تاثیرمی‌گذارد ولی رویت‌ناپذیر است یا نه.
به میرزا Ù¾ÛŒÚ©ÙˆÙØ³Ú©ÛŒ: اوهوم! شاید چنان چیزهایی هم باشند. اگر این‌طور باشد،‌ می‌توان جهان‌های موازی را در یک جهان تصویر کرد. در واقع Ùکر کنم اگر چنان ارتباطاتی وجود داشته باشد از صدقه سر خمش ÙØ¶Ø§-زمان است. در مورد بخش دوم: بله! ممکن است یک سرچشمه باشد، ممکن است چندین هویت مستقل باشد. موضوع این است Ú©Ù‡ هویت‌های مستقل Ú©ÛŒ مستقل می‌شوند. مثلا آیا کره‌ی زمین با همه‌ی موجودات‌اش (از جمله وبلاگ میرزا Ù¾ÛŒÚ©ÙˆÙØ³Ú©ÛŒ) همه‌گی یک سیستم ÙˆØ§ØØ¯ است یا مجموعه‌ای از سیستم‌ها. آیا می‌توان نشان داد یک سیستم Ùقط Ùˆ Ùقط به یک جز تقسیم‌پذیر است؟! (Ø§ØØ¯ بودن الله مثلا به Ú†Ù‡ معنا است؟ اگر بخواهیم در Ø¨Ø§ÙØª اسلامی ØØ±Ù بزنیم).
به علی: خدا از خواب بیدار بشود؟! شاید خداوند آن‌چیزی است Ú©Ù‡ خواب، بیداری Ùˆ ÙØ±Ø§Ø¨ÛŒØ¯Ø§Ø±ÛŒâ€ŒØ§Ø´ همه یک چیز است (زیاد جدی نگیرید!).
به علی:
شاید هم ما همه خواب خداییم! ÙØ±Ø§Ø¨ÛŒØ¯Ø§Ø±ÛŒÙ…ان (به تعبیر شما) همان خداست؟!
من در زمانهای خیلی دور وبلاگت را نمی خوندم. خودت هم Ù…ÛŒ دونی. وگرنه راجع به پستهایی Ú©Ù‡ لینکشون را دادی همون موقع یه چیزهایی Ù…ÛŒ نوشتم. به هر ØØ§Ù„ یکی دو کلمه Ù…ÛŒ Ú¯Ù…. دو جریان در تÙکر اسلامی هست. یکی شان Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ ÙلسÙÙ‡ Ùˆ یکی شان ضد ÙلسÙÙ‡ است! ضد ÙلسÙÙ‡ ایها (مثل Ù…ØÙ…د رضا ØÚ©ÛŒÙ…ÛŒ) به نص قرآن معتقدند. اگر بخواهیم از نظر ÙلسÙÛŒ براشون اسم بذاریم به تÙکرشون پاراللیزم هم Ù…ÛŒ Ú¯Ù†. خلاصه ØØ±Ùشون هم اینه Ú©Ù‡ مطابق تعبیر قرآن قوانین ØØ§Ú©Ù… بر طبیعت همه در مشیت خداونده. مثلا سوزانندگی، ذاتی آتش نیست. به اراده خدا Ù…ÛŒ سوزونه. اگر خدا نخواد، خوب نمی سوزونه. Ø¨ØØ« هاشان جالبه. تا همین جا هم Ùکر کنم نامربوطه لذا ادامه نمی دم!!
راستش اين Ø§ØªÙØ§Ù‚ يه جورايی برای منم Ù…ÛŒâ€ŒØ§ÙØªÙ‡. وقتی خوابم چيزايی رو “می‌دونم” Ú©Ù‡ واقعا نمی‌دونم! Ùˆ بعد Ú©Ù‡ Ú†Ú© می‌کنم می‌بینم درسته! يا توی بيداری گاهی وقتها Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ù…ÛŒâ€ŒØ§ÙØªÙ‡ Ú©Ù‡ برای مدتی (ØØªÛŒ چند ساعت) از زمان ÙØ¹Ù„ÛŒ Ù…ÛŒâ€ŒØ§ÙØªÙ… جلو (ØØªÛŒ نوشتنش سخته، نکنه دارم پيامبر می‌شم؟؟) هيچ توجيهی هم براش ندارم، Ùقط گيج ميشم Ùˆ خوب يه Ú©Ù…ÛŒ هم نگران.
به علی: خب! Ùکر کنم بشود چنان تعبیری کرد Ùˆ Ø§ØªÙØ§Ù‚ا تعبیر قشنگی است. البته نمی‌خواهم زیاد تعمیم بدهم نظرم را. گرچه اشکالی هم ندارد. به هر ØØ§Ù„ تنها به نظرم آمد Ú©Ù‡ این می‌تواند یک ØªÙØ³ÛŒØ± باشد (Ú©Ù‡ به نظرم خودسازگار است) Ùˆ نه چیزی بیش‌تر.
به علی: خب! پس بقیه‌اش چه شد؟!
به ÙˆØÛŒØ¯: شاید داری پیامبر می‌شوی! البته در برنامه‌ی من چنین چیزی نبود. (:
چرا پرمالينک اين مطلبت خرابه؟ می خوام بهش لينک بدم.
راستی اينو Ú©Ù‡ خوندم ياد٠Ùيلم «طبقه‌ی سيزدهم» Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù…. ديدی؟ ايده‌ی جالبی داره Ú©Ù‡ مثل٠Matrixه، ولی Ú©Ù…ÛŒ Ù…ØªÙØ§ÙˆØª. Ú©Ù¾ÛŒ نيست ولی، چون هر دو توی ÙŠÚ© سال دراومدن.
آدرس Ùيلم: http://www.imdb.com/title/tt0139809
اشکالش رو کش٠کردم رÙيق. لينکش غلطه! Ùولدر weblog توی url نيست. برو درستش Ú©Ù†!
Ø¨Ø±Ø¯Ø§Ø´ØªÙ ØµÙØ±: درست متوجه نشدم، Ù…ÛŒâ€Ø´Ù‡ يه بار ديگه بگی؟ 😀
برداشت٠يك، در ادامهâ€ÛŒ نظر رامين: ارتباط مستقيم به Ú†Ù‡ معنا است؟ آيا مثلاً منظور اين است كه ذهن٠شين روی جهان ال٠تأثيری دارد Ùˆ ذهن ر اين تأثير را از جهان لام Ù…ÛŒâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ Ùˆ ال٠و لام يكی هستند؟ تو چيزی Ù…ÛŒâ€Ù†ÙˆÙŠØ³ÛŒ Ùˆ من آن را درك Ù…ÛŒâ€ÙƒÙ†Ù… Ùˆ هر دو در يك جهان هستيم؟
اگر به ØªØ¹Ø¯Ø§Ø¯Ù Ø¯Ù„â€Ø®ÙˆØ§Ù‡ جهان موازی كه موجود از وجودشان آگاه است بين ال٠و لام اضاÙÙ‡ كنيم، مشخصاً هيچ تغيير خاصی به وجود Ù†ÙŠØ§ÙˆØ±Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠÙ… Ùˆ همه را Ù…ÛŒâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… يك جهان در نظر بگيريم.
اما اگر اين جهانâ€Ù‡Ø§ÛŒ ميانی برای موجود قابل درك نباشند، Ù†Ù…ÛŒâ€ØªÙˆØ§Ù† مشخص كرد كه Ùلان تأثيری كه او Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ آيا از يك جهان خارج از جهان خودش آمده يا از جايی از جهان خودش كه او اطلاعی از آن ندارد ( مثلاً يك جاهايی در مغز خودش)
ايرادت را بر نظر رامين، Ø§ØØªÙ…الاً درست متوجه Ù†Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù…. ما Ø§ØØªÙ…الاً جايی Ù†Ù†Ø´Ø³ØªÙ‡â€Ø§ÙŠÙ… كه بتوانيم مشخص كنيم يك قسمت از جهان تأثير گذار ولی رويت ناپذير است، پس از ديدگاه ما ÙØ±Ù‚ نمیâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه تأثير به وجود آمده را از جايی در مغز خودمان يا جهان ديگری “ÙØ±Ø¶” كنيم.
برداشت٠دو: اگر در خواب بيند كه بيدار است، آن باشد كه در بيداری ÙØ±Ø§Ø¨ÙŠØ¯Ø§Ø±Ø´ به خواب رود.
ظاهرا به خوابهایتان خیلی اهمیت میدهید.بسیاری از مردم دنیای خواب را یک دنیای غیر واقعی Ùˆ مجازی میدانند. این نوع طرز Ùکر به انسانهای عادی اجازه میدهد Ú©Ù‡ بتوانند زندگی معمولی خود را ادامه بدهند Ùˆ توصیه من به شما هم این است Ú©Ù‡ خوابهایتان را همانطور Ú©Ù‡ طبیعت میخواهد ÙØ±Ø§Ù…وش کنید.ولی ممکن است توصیه مراجدی Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ در آینده با مشکل مواجه شوید. Ùقط از Ù„ØØ§Ø¸ اینکه ØØ³ کنجکاوی شما در مورد دنیای خواب ارضاء شده وتوصیه مرا جدی بگیرید به چند نمونه در مورد ØªÙØ§ÙˆØª دنیای خواب با دنیای بیداری اشاره میکنم.
1-در دنیای خواب نیروی عقل Ú©Ù… نور Ùˆ Ú©Ù… توان میشود ولی در دنیای بیداری نیروی عقل قدرتمند میشود. بعنوان نمونه شما در دنیای خواب از وقوع Ø§ØªÙØ§Ù‚ات عجیب تعجب نمیکنید.
2- در دنیای خواب ارتباط با دیگران Ùˆ شناسایی دیگران از طریق ارتباط زبان Ùˆ کلام انجام نمیشود Ùˆ شما این قدرت را پیدا میکنید Ú©Ù‡ اشخاص دیگر را بدون اینکه قبلا آنها را دیده باشید بشناسید Ùˆ تÙکر Ùˆ منظور دیگران را مانند یک موج Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª میکنید
3 – در دنیای خواب شما هرگز نمیتوانید خودتان را در آئینه ببیند
دوست عزیز به Ù†ÙØ¹ خودتان است Ú©Ù‡ از دنیای خواب ÙØ§ØµÙ„Ù‡ بگیرید