جای کدام پنج نفر در کجاست

جای کدام پنج نفر در کجاست

[این متن را یک حدود یک ماه پیش نوشتم. الان کم و بیش بیات شده است: نظرسنجی تمام شده و نتیجه‌ای از آن بیرون زد (خب! باید قبول کرد انتقادات موجه‌ای به نوع نتیجه‌گیری وارد شد) و بیش‌تر وبلاگستانیان کل ماجرا را فراموش کرده‌اند. به نظرم تنها نتیجه‌ای که این تحقیق داشت -جدا از جمع کردن سیصد چهارصد نظر- چند فحش آب‌دار از این وبلاگ به آن وبلاگ بود و این‌که من به‌ترم و آن‌که تو حلقه‌ی دوستان‌ات را دور خود جمع کرده‌ای و این جور حرف‌های معمول و همیشگی‌ (و در نتیجه مبتذل).
اما با این همه من دل‌ام نیامد که این پست را نفرستاده بگذارم. هم به این دلیل که به خانم دکترمان گفته بودم که چیزی راجع به آن خواهم نوشت و هم این‌که این کارم تا حدی روشن‌گری می‌کند و این خوب است. در نهایت این‌که یک نکته‌ی دیگر در مورد این تحقیق وجود دارد که در آخر این پست خواهم نوشت.]

در وبلاگ “از پشت یک سوم” نظرخواهی‌ای به هوا است (لطفا این‌بار نظر دهید) با این سوال: پنج وبلاگ مورد علاقه‌تان را بنویسد. تاکنون بیش از صد نفر واسخ داده‌اند Ùˆ درصد بسیار Ú©Ù…ÛŒ نیز مخالفت کرده‌اند با طرح این سوال.
من هم جزو کسانی بودم که پنج وبلاگ را برگزیدم در حالی که می‌دانستم/می‌دانم که هیچ‌وقت فقط پنج وبلاگ نمی‌خوانم و تقرییا همه‌ی وبلاگ‌های به‌روز شده‌ی لیست‌ام را حداقل سر می‌زنم.

اگر قرار باشد فقط پنج وبلاگ برگزینیم، چگونه این‌کار را می‌کنیم؟ نمی‌دانم بقیه چگونه‌اند اما انتخاب من بیش از آن‌که به مطلب وبلاگ ربط داشته باشد، به صاحب وبلاگ و رابطه‌ی او با من بستگی داشت. کسانی را انتخاب کرده بودم که در زندگی‌ی روزمره -حداقل در بازه‌ای- به طور مداوم ازشان خبر داشتم ولی اکنون دیگر نمی‌توانم مثل قبل خبر بگیرم. انتخاب خواندن پنج وبلاگ برای‌ام معادل انتخاب خواندن پنج نفری است که نه الزاما جالب‌تر که واجب‌تر می‌نویسند. بگذریم که چنین کاری هم برای‌ام آسان نبود.

مطلب بعد … نمی‌دانم کیوان از پشت یک سوم قرار است با این داده‌ها Ú†Ù‡ کند. اما من اگر جای او بودم (Ùˆ البته وقت هم می‌داشتم)ØŒ گراف ارتباطی‌ی وبلاگ‌ها را رسم می‌کردم Ùˆ بعد می‌دیدم Ú©Ù‡ چقدر جزیره‌ایم Ùˆ چقدر متصل (Islands) . تحلیلی جنسیتی هم (مثل دفعه‌ی پیش (P{W|W}>P{M|W}) ) می‌کردم تا متوجه شوم این فرضیه‌ام Ú©Ù‡ زن‌ها Ùˆ مردها یک‌گونه رفتار نمی‌کنند چقدر صحت دارد.
[نکته‌ی آخر این است: منابع انسانی نیز مثل منابع طبیعی کم و بیش تجدیدناپذیر است. اگر یک بار از کس‌ای خواست‌ای فرم تحقیق‌ای را برای‌ات پر کند و او هم قبول کند، به این معنا نیست که او دفعه‌ی بعد نیز قبول می‌کند. قانون‌ای داریم به کران‌داری‌ی شرکت در نظرسنجی. خودتان دیگر بقیه‌ی ماجرا را یک جوری از بین سطرها و پیکسل‌ها بخوانید.]

6 thoughts on “جای کدام پنج نفر در کجاست

  1. من Ú©Ù‡ مخالف جدی اینطور نظرسنجی‌ها هستم ØŒ هدف Ùˆ مراد هر کاری باید مشخص باشه. ایرادات فراوانی داره این کار. 1- درستی انجام این کار. مثه این می‌مونه Ú©Ù‡ از شما بپرسن کدوم دوستاتون را بیشتر دوس دارین Ùˆ در اون لحظه برای اینکه جواب داده باشین یه چیزی می‌گین. 2- وبلاگا زمینه‌های کاری فراوانی دارن ØŒ مثل آی‌تی ØŒ اجتماعی ØŒ روزانه‌نویسی Ùˆ… اینطور نظرسنجی Ú©Ù‡ بطور Ú©Ù„ÛŒ هست ،محل اشکاله 3-اصلا این کار را درست انجام دادیم ØŒ به Ú†Ù‡ دردی می‌خوره؟ معمولا در این نظرسنجیها وبلاگایی Ú©Ù‡ مشهورن هر سال انتخاب می‌شن ØŒ خوب حالا باید با این وبلاگهای مشهور Ú†Ù‡ کار کنیم؟ 4 – بهتر نیست ØŒ اصلا ماهیت نظرسنجیها را عوض کنیم Ùˆ نظرسنجیها را متوجه ماهیت Ú©Ù„ وبلاگستان کنیم. مثلا چند درصد خواننده‌ها وبلاگستان را بطور مرتب می‌خونن Ùˆ جند درصد خوانننده گذری هستن ØŒ یا اینکه از لحاظ فنی چند درصد وبلاگها نویسها Ù…ÛŒ ‌دونن فید چیه یا طیف سنی وبلاگ نویسها در Ú†Ù‡ حدودیه یا اینکه چقدر برای هر پست وقت گذاشته می‌شه. جالب اینجاست Ú©Ù‡ اگه اخبار وبلاگهای خارجی را دنبال کنین Ù…ÛŒ بینین Ú©Ù‡ بطور مرتب این نظرسنجیها Ùˆ کارهای آماری انجام می‌شه
    مثلا اینو ببینین:
    http://www.micropersuasion.com/2006/03/rss_slow_to_tak.html
    حالا این برای نمونه بود ، فقط.

  2. عرض شود Ú©Ù‡ من زياد توي اين چيزا مداخله نمي کنم، خوب بالاخره اوني هم اون نظر سنجي رو راه انداخته يه حقي داره. البته اون تيکه ÙŠ آخر کمبودِ منابع انساني رو خوب اومدي 🙂
    بعدش کلا از طرزِ فکرت خوش ام مي آد هميشه، هرچند يه مقداري باهات اختلاف دارم. مثلا سرِ اون متن «کام-پيو-تري-ها». به هر حال، اگه حوصله Ùˆ وقت اش رو داشتي، خيلي دوست دارم يه بحثِ اساسي باهات کنم. البته بازم بگم Ú©Ù‡ کلا باهات موافق ام …

  3. داده ها روی وبلاگ پشت یک سوم حاضر و آماده است، میتوانی گراف ارتباطی را رسم کنی و ببینی که چقدر جزیره ایم و چفدر متصل تحلیل جنسیتی را هم بکن تا متوجه شویم این فرضیه زن و مرد چقدر درست است. من میخواهم بدانم دانشجوی دکترا بودن جز انتقاد کردن به دیگران با دلایل شبه علمی چه برای دوستمان آورده، جدی بهت میگویم رفیق این مدل من باسوادم ات زیادی حسین درخشانی است. موفق باشی و افتاده

  4. به علیرضا ۱: من کلا موافق‌ام. البته به نظرم چنین نوع نظرسنجی‌هایی هم هم‌چنان ارزش‌هایی دارد (البته اگر فرم‌شان به‌تر باشد). مثلا مشخص می‌کند شبکه‌ی ارتباطی‌ی آدم‌ها چگونه است و چگونه شکل می‌گیرد. مثلا فرض کن به این نتیجه برسیم که آدم‌ها تمایل دارند در حلقه‌ای محدود از آشنایان باقی بماند.
    به علیرضا ۲: همه کم و بیش حق دارند، اما به همان صورت حق نقد نیز وجود دارد. شما لطف دارید از طرز فکرم خوش‌تان می‌آید. اختلاف نظر هم -چه یکم و چه زیاد- هم اشکالی ندارد تا وقتی آدم قرار نباشد فعالیت مشترک بکند.
    به سیاه: انتقاد کردن به دیگران ربطی به این‌که من چه کاره‌ام ندارد. زمانی هم که مهدکودک می‌رفتم نیز کم و بیش همین‌گونه بودم.
    با این حال نقد -به آن صورت Ú©Ù‡ من آن را درک می‌کنم- ارزش‌مند است. نقد باعث سلامت اجتماع می‌شود. من همیشه سعی کرده‌ام خود را در اقلیت‌ای قرار دهم Ú©Ù‡ همیشه تکرار می‌کنند “Ù‡ÛŒ! مواظب باش! این‌جا شاید آن‌قدرها هم Ú©Ù‡ فکر می‌کنی درست نباشد.”.
    راست‌اش نمی‌فهمم کجای نوشتن این‌که “اگر من جای او بودم فلان Ùˆ بهمان می‌کردم” به شما برخورده است. نه توهین‌آمیز است Ùˆ نه غلط Ùˆ نه شبه‌علمی (چون تنها یک پیش‌نهاد برای یک آزمایش بود. معمولا یک نظریه شبه‌علمی است Ùˆ نه یک فرضیه Ùˆ پیش‌نهاد). این‌که می‌نویسم این کار خوب است نیز به این معنا نیست Ú©Ù‡ خودم حتما باید آن کار را بکنم. شما وقتی از چیزی خوش‌تان می‌آید فورا می‌روید انجام‌اش می‌دهید؟ من معمولا از چیزهای زیادی خوش‌ام می‌آید Ùˆ وقت برای انجام همه‌شان ندارم.
    این‌که شما تاکید می‌کنیم من دانش‌جوی فلان هستم و این دانش‌جو بودن چه چیزی برای‌ام آورده است مرا وادار کرد تذکری بدهم: تا جایی که به یاد می‌آورم هیچ‌گاه در وبلاگ‌ام راجع به این‌که چه کاره‌ام ننوشته‌ام (جز یک باری که ملت را دعوت کردم برای جلسه‌ی دفاع‌ام). هیچ‌گاه هم دانش محدودم را در چشم کس‌ای نکرده‌ام (آن لفظ محدود هم برای فروتنی نیست. می‌خواهید همین الان ده سوال مهم‌ای را که نمی‌دانم برای‌تان بازگو کنم؟) این نوع نگاه شما اگر نگویم غرض‌ورزانه است، کمینه نامنصفانه است.

  5. … ولی چشم! سعی می‌کنم افتاده‌تر Ùˆ خاکی‌تر باشم. (:

  6. اي بابا! تازه فهميدم چرا يهو انقدر مراجعه كنندگان به وبلاگم زياد شدن 🙂 پس شما به من لطفي كرده بوديد Ùˆ در اينجاذكري از من به ميان آمده بود! خيلي خوشحالم مي شوم كه دوستان خوبي مثل شما من را قابل ذكر كردن به حساب مي آورند. Ùˆ از اينكه به وعده عمل كردين هم خوشحال شدم. هميشه موفق Ùˆ شاد باشين.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *