شمع نیم
در این Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ دکتر سروش از مولوی می‌گوید. Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ را دوست داشتم Ùˆ ØØ±Ù‌ها را دوست‌تر.
من چندان از مولوی نمی‌دانم اما ترغیب شده‌ام که بیش‌تر بخوانم و بشناسم‌اش. مثلا بخش‌های زیر رغبت‌انگیز نیست؟
“جمع شدن مریدان Ùˆ ستایشگران Ùˆ Ù…Ø¯Ø§ØØ§Ù† قاتل Ø±ÙˆØ Ø¢Ø¯Ù…ÛŒ است. مولوی در باب ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† همین را Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† از Ø´Ú©Ù… مادرش ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† نبود، بلکه “او Ø²Ù…Ø¯Ø Ø®Ù„Ù‚Ù‡Ø§ ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† شد Ú©Ù† ظلیلا Ø§Ù„Ù†ÙØ³ هونا لاتسد” یعنی Ú©ÙˆÚ†Ú© باش، ÙØ±ÙˆØªÙ† باش Ùˆ دنبال سیادت مباش Ú©Ù‡ مرید جمع کردن تو را می‌کشد. خود مولوی وقتی Ú©Ù‡ Ø´Ø±Ø Ø§ÙˆÙ„ÛŒÙ† ملاقاتش با شمس را بیان می‌کند (البته بدون نام بردن شمس) از زبان شمس Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡: “تو شمع شدی قبله این جمع شدی” Ùˆ من به او Ú¯ÙØªÙ… :
شمع نیم جمع نیم دود پراکنده شدم
Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ شیخی Ùˆ سری پیشرو Ùˆ راهبری
شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم
در ØÙ‚یقت شمس او را ملامت کرده بود Ú©Ù‡ آقایی، رهبری، سروری، شیخی، پیشی، همه کاره‌ای، Ù…Ø¯Ø§ØØ§Ù† Ùˆ مریدان بدنبالت هستند Ú†Ù‡ گونه Ù…ÛŒ توانی ØØ±Ú©Øª کنی، اینها را بریز تا سبک شوی بتوانی پرواز Ú©Ù†ÛŒ. …”
—
ØØ§Ù„ا Ú©Ù‡ Ø¨ØØ« خیلی Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ شد، یک نگاهی هم به این پسامینیاتورها بیندازید.
[آخیش! الان Ø§ØØ³Ø§Ø³ می‌کنم دارم در مسیر درست ØØ±Ú©Øª می‌کنم … (;]
4 thoughts on “شمع نیم”
بابا مولوی Ú©Ù‡ خیلی Ø¨Ø§ØØ§Ù„Ù‡! تازه داری جذب Ù…ÛŒ Ø´ÛŒ!
آره! من عقب‌ام از دنیا! ØØ§Ù„ا نمی‌گویم Ú©Ù‡ با Ø§Ø®ØªÙ„Ø§Ù ÙØ§Ø² پانزده ساله یواش یواش از داریوش هم خوش‌ام آمده!
يكي از بزرگترين نويسنده هاي قرن بيستم ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ در مورد ØØ¶Ø±Øª مولانامي Ú¯Ù‡:”گوته،شكسپير،باخ،شوپن،و بسياري از ايشان در برابر مولوي ناتمام جلوه مي كنند.”
Ùˆ Ø¨ØØ« هاي زيبايي هم داره در باب اينكه چطور كليساي كاتوليك در برابر جذبه اي كه اشعار مولانا در جوانان ايجاد مي كنه عاجز Ùˆ ناتوانه.
این قسمتش به نظر من هم Ùوقالعاده اومد: او Ø²Ù…Ø¯Ø Ø®Ù„Ù‚Ù‡Ø§ ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† شد Ú©Ù† ظلیلا Ø§Ù„Ù†ÙØ³ هونا لاتسد