اÙسار Ùˆ اختیار
می‌خواستم بروم بخوابم که ناگهان(!) جمله‌ی قصارم آمد:
هیچ‌وقت اÙسار خودت را به دست کس‌ای نسپار.
اما این جمله خیلی Øس بی‌قیدانه‌ای به مخاطب می‌دهد در Øالی Ú©Ù‡ من اÙسارگسیختگی را پیش‌نهاد نمی‌کنم. پس جمله‌ام را به این صورت تعدیل کردم:
هیچ‌وقت اÙسار خودت را به دست کس‌ای نسپار یا دست‌ Ú©Ù… از اÙسار کش‌دار استÙاده Ú©Ù†.
برای این‌که زبان جمله به ضرب‌المثل نزدیک‌تر شود‌ آن را بدین‌شکل تغییر دادم:
اÙسار Ù…Ùسار یک دست، Ú©Ø´ Ùˆ Ùنر دولا
ولی این همه‌ی Øس مرا نمی‌رساند. پس به رباعی (یا Øداقل چیزی Ú©Ù‡ من Ùکر می‌کنم رباعی است!) رو آوردم:
Ú†Ùˆ اÙسار دهی بر دیگران دست
مزن بر سر چون بی‌نوا دست
کشد آن را و تو ای پاتیل بد مست
زبون و خار و بی‌کار شوی پست
اما شعر باستانی نتوانست مرا ارضا کنم. اØتمالا باز هم مشکل Ùرم Ùˆ Ù…Øتوا Ùˆ Ù…Øدودیت Ùرم پیش آمده:
اسب سÙید کم‌رویی را می‌شناسم
که سم‌ها می‌ساید و
Ùˆ اÙسارش را
از ØµØ¨Ø ØªØ§ شب
با جاکلیدی خوش‌رنگی به این و آن می‌دهد
اسب سÙید کم‌رویی Ú©Ù‡
Ùردای‌اش چون خر
در گل می‌ماند
و زمزمه‌کنان با خود می‌گوید
“نگذار بگویم از آن بی‌همه‌چیز بر من Ú†Ù‡ گذشت!”
باید اعترا٠کنم Ú©Ù‡ بسیار لذت بردم! در واقع نمی‌دانم دÙترهای شعر برای این در می‌آید Ú©Ù‡ خوانندگان لذت ببرند یا این‌که شاعران Øظ شخصی‌ ببرند.
اما مشکل این شعر این است Ú©Ù‡ دقیق نیست. Ù…Øتوایی Ú©Ù‡ در ذهن‌ام داشتم به آن Ùرم در نمی‌آید. پس بگذار این‌گونه بگویم:
اگر اÙسارت را به کس‌ای بدهی، قدرت انتخاب‌ات را Ú©Ù‡ مهم‌ترین ویژگی‌ی تو است از دست خواهی داد.
این خیلی دقیق‌تر است Ùˆ اØتمالا واضØ‌تر از هر سعی پیشین. اما یک عیب دارد Ùˆ آن این‌که هنوز با معیارهای درست‌انگاری‌ی من Ùاصله دارد. این جمله علمی نیست، ÙلسÙÛŒ هم -آن‌گونه Ú©Ù‡ من ÙلسÙÙ‡ را تÙسیر می‌کنم.
پس بیایید دقیق‌ت� بگوییم:
اگر اجازه دهی کس‌ای به جای تو انتخاب کند (Øال این انتخاب واقعا Ùرآیندی اختیاری باشد یا تنها تظاهری این‌گونه داشته باشد)ØŒ قیدهایی به زندگی‌ی خودت اضاÙÙ‡ کرده‌ای Ú©Ù‡ ممکن است باعث شود در مسیری رانده شوی Ú©Ù‡ بیش‌ترین سود ممکن را -در هر معیاری Ú©Ù‡ بگیری- به دست نیاوری. البته در همان زمان‌ای Ú©Ù‡ اÙسارت را به دیگری می‌سپاری انتخاب‌ای انجام داده‌ای Ùˆ می‌توانی ادعا Ú©Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ انتخاب‌های بعدی‌ات را به صورت اختیاری به دیگری تÙویض کرده‌ای. اگر Ùرض کنیم واقعا اختیاری Ù…Ø·Ø±Ø Ø¨ÙˆØ¯Ù‡ (Ú©Ù‡ Ùرض می‌کنیم)ØŒ این Øالت ممکن است Ùˆ گاهی هیچ ایرادی ندارد. اما هیچ-ایرادی-نداشتن آن مستلزم این است Ú©Ù‡ انتخاب درستی انجام دهی. انتخابی Ú©Ù‡ در آن بدانی انتخاب شخص دیگر همیشه بر انتخاب تو برتری دارد. چنین چیزی -به گمان‌ام- به راØتی دست‌یاÙتنی نیست. نمی‌دانم استدلال‌ام درست است یا نه، اما برای این‌کار باید بدانی Ú†Ù‡ چیزهایی برای‌ات �یش خواهد آمد، بدانی عقلانیت تو در وقت آن پیش‌آمدها چگونه انتخاب خواهد کرد Ùˆ هم‌چنین بدانی عقلانیت او در همان زمان Ú†Ù‡ انتخابی خواهد کرد Ùˆ در ضمن بدانی Ú©Ù‡ خوب Ùˆ بد (برای تو) در همه‌ی آن Øالات چیست Ùˆ با همه‌ی این مقدمات مطمئن شوی Ú©Ù‡ او انتخاب به‌تری برای تو انجام می‌دهد تا خودت. Øال اگر تو این همه بدانی، دیگر Ú†Ù‡ نیازی به کمک‌گیری از او داری؟ به گمان‌ام پاسخ‌ای Ú©Ù‡ می‌توان داد این است Ú©Ù‡ در این Øالت به اØتمال می‌دانیم Ú©Ù‡ او به طور متوسط به‌تر از ما عمل می‌کند: یعنی هم جای خطا برای انتخاب خود گذاشته‌ایم Ùˆ هم امکان عمل‌کرد بدتر او.
این است Ùکر من!
دوشنبه دو ژانویه سنه ۲۰۰۶ میلادی که نمی‌دانم معادل کدام تاریخ خورشیدی‌ی خودمان می‌شود
8 thoughts on “اÙسار Ùˆ اختیار”
جناب شاعر … نه Ùیلسو٠عزیز …. نه دوست گرامی کاملاً با شم� مواÙقم ….( زیادی کتابی شد) … ایول Øر٠دل ما بود …
bale bale pas ba hamin tafakore ke modam dar entekhabat sherkat mikony . tafakore khar ro asby ya gosfandy.
—
عجب!
“…ممکن است باعث شود در مسيری رانده شوی Ú©Ù‡ بيش‌ترين سود ممکن را -در هر معياری Ú©Ù‡ بگيری- به دست نياوری.”
ممکن هم است باعث شود در مسيری براندت Ú©Ù‡ بيش‌ترين سود ممکن را به دست بياوری! يا لااقل سود بيش‌تری از Øالت “خود-راني”(!!!) به دست آوری.
به Øالت Ùˆ به مسأله‌ی پيش رو بسته‌گی دارد. Ùˆ مشخصاً تصميم درست‌(تر) به تمام آن چيزهايی Ú©Ù‡ Ú¯Ùتی. در نهايت Ùکر نمی‌کنم بتوان به صورت Ú©Ù„ÛŒ مشخص کرد Ú©Ù‡ بايد اÙسار خود را در به دست کسی بدهی يا ندهی، يا اÙسار کش‌دار استÙاده Ú©Ù†ÛŒ. خيلی اوقات تصميم درست يا درست‌تر يا کم‌تر غلط را پس از Ø·ÛŒ ÙŠÚ© زمان مشخص می��توان Ùهميد.
Ùکر کنم این بخش مهم‌ای از نوشته‌ام باشد: “در این Øالت به اØتمال می‌دانیم Ú©Ù‡ او به طور متوسط به‌تر از ما عمل می‌کند: یعنی هم جای خطا برای انتخاب خود گذاشته‌ایم Ùˆ هم امکان عمل‌کرد بدتر او”.
همان‌طور Ú©Ù‡ Ú¯Ùته‌ای هر چقدر تجربه‌ی بیش‌تری داشته باشیم (یعنی بگذاریم از زمان آغاز ماجرا بیش‌تر بگذرد) شانس درست Øدس‌زدن‌مان بالاتر می‌رود.
يک موضوع کوچولو:
اينکه « … به اØتمال مي‌دانيم Ú©Ù‡ او به طور متوسط به‌تر از ما عمل مي‌کند، …»، مي‌خوام بدونم چطور همچين دانستني به دست مي‌آد؟
Ùکر مي‌کنم اين اØتمال کمي ساده‌انگارانه باشه، يا اينکه اون اÙسار به دست رو خيلي مقاوم Ùˆ خيلي خيلي با تجربه بدانيم؛ Ú©Ù‡ جز در اين ‌صورت علاوه بر تاثيري Ú©Ù‡ شما با دادن اÙسار خود به دست او، مي‌گيريد، او هم با به دست گرÙتن اÙسار شما به دست خود در Øال کسب تجربه‌هاي جديدي است.
اÙسار‌ Ùˆ اÙسار گيري نمايي است از چيزي Ú©Ù‡ من اون رو تاثير متقابل مي‌بينم.
سولوژن همیشه عزیز!
Ú¯Ùتم شاید بشه اینجوری هم نوشتش:
براي این Ú©Ù‡ اÙسارت دست دیگران Ù†ÛŒÙتد باید اÙسار نداشته باشی!
به آرماتیل: آن همه شرط داشت Ú©Ù‡!!!‌ این نتیجه‌گیری در صورت برآوردشدن‌اش بود. وگرنه من هم قبول دارم Ú©Ù‡ اÙسار به دست دیگران دادن خطرناک است!
به شبØ: اگر نداشته باشی Ú©Ù‡ خیلی خوب است! (:
من کلا با ØرÙت مواÙقم Ùقط صر٠تØلیل علمی هم Ú©Ù‡ شده
1.از تابع هد٠شروع کنیم Ú©Ù‡ عملا چند هدÙÙ‡ است تو زندگی آدما پس به این راØتی نمیشه یه سری چیزارو Ù…Øدودیت Øساب کرد.
2. با Ùرض Ù…Øدودیت Øساب کردنشون هم میدونم میشه نتیجه گرÙت Ú©Ù‡ خوب Ùضای جستجو Ù…Øدود تر شده Ùˆ … ولی خوب بعضی وقتا همه زوری Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ زنیم تو مسایل واقعی اینکه زمان ØÙ„ بیاد پایین Ú©Ù‡ این موضوع هم Ú©Ù…Ú© Ù…ÛŒ کنه
3. راستی یه سری Ù…Øدودیت ها اصلا کاری به Ùضای جستجوی ما ندارند پس به زارشون به Øال خودشون باشن
نتیجه درهم امیخته اخلاقی-علمی
با درایت اÙسارمون رو دست اینو اونی بدیم Ú©Ù‡ به این تابع هد٠Øال بدن، ندادن هم کاری بهش نداشته باشن!!