گورستان وبلاگ‌ها
آن بغل، کنار این وبلاگ سÙید،‌ وبلاگ‌هایی آرامیده‌اند Ú©Ù‡ دیگر نمی‌نویسند.
گاهی،
می‌بینی آمده‌اند بالای لیست -بعد ماه‌ها،
Ùˆ مرا Ø¨ÛŒâ€ŒØªØ¹Ø§Ø±Ù Ø®ÙˆØ´â€ŒØØ§Ù„ می‌کنند.
پاک‌شان کنم یا نه؟ لیست ÙØ¹Ù„ی‌ام بازده بالایی ندارد. بیست سی درصدش ØºÛŒØ±ÙØ¹Ø§Ù„‌اند. اما پاک‌کردن‌شان هم Ú©Ù…ÛŒ جسارت می‌خواهد. شبیه بولدوزور به قبرستان انداختن است.
راستی زوال را Ú©Ù‡ به خاطر دارید، نه؟ جناب زوال! این نوشته را Ú©Ù‡ خوب یادتان می‌آید، مگر نه؟ آن موقع Ù…ØØªØ¶Ø± بودید گمان‌ام.
—
راستی وبلاگ‌هایی را دیده‌اید Ú©Ù‡ ØµØ§ØØ¨Ø§Ù†â€ŒØ´Ø§Ù† واقعا مرده‌اند؟ برای آن‌ها رستاخیز هم وجود ندارد. ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ به این زودی‌ها. اما مگر Ù†Ú¯ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ هر Ù„ØØ¸Ù‡ منتظر باشید؟ منتظریم!
—
وبلاگ‌ستان همان جهان‌ستان است. هر مساله‌ای را ØµÙØª مجازی Ø¨ÛŒØ§ÙØ²Ø§ØŒ می‌شود مساله‌ی وبلاگ‌ستان. اما واقعیت -به نظرم- زیادی‌بودن آن Ù„ÙØ¸ مجازی است. چیزی آن‌چنان مجازی وجود ندارد: تنها روایت‌ها به پشت شیشه منتقل شده‌اند.
بر ØØ°Ø± باشیم!
5 thoughts on “گورستان وبلاگ‌ها”
بعضی ÙˆÙØªâ€ŒÙ‡Ø§ØŒ یه چیزی درون آدم تغییر می‌کنه، انگار Ú©Ù‡ شخصیت٠مجازی‌ش بمیره. یا جیزی شبیه این. Ø§ØØ³Ø§Ø³ می‌کنه باید گذاشت Ùˆ Ø±ÙØª. شاید برای همیشه، شاید برای یه مدت. زمان قضایا رو روشن می‌کنه. Ø§ØØªÙ…الاً.
ممکنه هم جور دیگه‌ای باشه، مثلاً دنیای٠مجازی بخشی از دنیای٠اون نباشه، زندگی جریان داره، ولی نه این‌جا. (آب یه بار نوشته‌بود Ú©Ù‡ پسورد بلاگر‌ش رو ÙØ±Ø§Ù…وش‌کرده‌بوده. [این ÙØ¹Ù„ درسته؟])
شاید هم دارم کلاً ØØ±Ù Ù…ÙØª می‌زنم. این رو هم زمان روشن می‌کنه. Ø§ØØªÙ…الاً.
چقدر تلخ …
نوشته های وب لاگ باید بتونن با خواننده ها در تبادل باشن.وب لاگ نویسی از جایی شروع میشه.جایی Ú©Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³ÛŒ برای بیان یه ØØ±Ù Ù†Ú¯ÙØªÙ‡ هست.شاید باید پیش بیاد Ú©Ù‡ این Ù‚ÙÙ„ Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ با کلید خواننده ها باز بشه.اگه این Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø¨ÛŒÙØªÙ‡ وب لاگ نویس به رشد خودش Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تونه ارام یا کند باشه ØŒ ادامه خواهد داد Ùˆ گر نه بعد از مدتی نوشتن را تعطیل خواهد کرد.برای بعضی راه از طریقی خودشو نشون خواهد داد Ùˆ برای عده ای این اقبال شاید یا ÙØ±Ø§Ù‡Ù… نشه یا دیر ÙØ±Ø§Ù‡Ù… بشه.به هر ØØ§Ù„
مستمع ØµØ§ØØ¨ سخن را بر سر ذوق آورد
و شاید هم تنها روایت هاست که به پشت شیشه می روند تا وقتی دیگر و به صورتی دیگر و در جایی دیکر ، خودنمایی کنند
بالاخره Ùهمیدم شبیه Ú©ÛŒ Ù…ÛŒ نوسید،ایتالو کالوینو! (:
به MadEye: اوهوم!
به ب.آشنا: نمی‌دانم! شاید ØµØ±ÙØ§ اضاÙه‌تان کنم بدون این‌که کس‌ای را پاک کنم. Ø§ØØªÙ…ال بیش‌تر هم این‌که لینک‌ات را اضاÙÙ‡ نکنم مگر این‌که پنجاه شصت باری وبلاگ‌ات را بخوانم Ùˆ خوش‌ام بیاید. (;
به جیرجیرک: مواÙق‌ام Ùˆ مواÙÙ‚ نیستم. مشکل همیشه Ùقط مخاطب نیست. نوشتن هم Ùقط برای سر ذوق آوردن مخاطب نیست. دیده‌اید آدم‌هایی را Ú©Ù‡ سال‌ها برای خودشان -Ùˆ Ùقط خودشان- می‌نویسند؟ Ùˆ دیده‌اید همان آدم‌ها را Ú©Ù‡ روزی تصمیم می‌گیرند قلم را برای همیشه به کشوی میزشان تبعید کنند Ùˆ میزشان را بکنند جولان‌گاه عکس‌ها Ùˆ بطری‌ها Ùˆ لیوان‌ها؟
به نگار: من شبیه ایتالو کالوینو می‌نویسم یا او شبیه من؟ (; جدا از شوخیکی، جدا من شبیه او می‌نویسم؟ Ùکر نمی‌کردم چون نه عاشق‌اش هستم Ùˆ نه زیاد از او خوانده‌ام.