ایران و مکزیک

ایران و مکزیک

باخت مفتضحانه‌ای بود. بازی‌ی ایران و مکزیک را می‌گوی�. از ایران انتظار بردهای قاطع، بازی‌های زیبا و یا حتی منطقی ندارم (گرچه آرزوی‌اش را چرا!)، اما حق دهید به‌ام که بازی‌ی مفتضح نیز خوش‌خوشان‌ام نکند.

به دلیل یک اشتباه فکر کردم بازی ساعت ۱۱ (به وقت محلی طبیعتا!) شروع می‌شود ولی ۱۰ شروع شده بود. قرار بود با عده‌ای از ایرانی‌های دیگر در سالن‌ای جمع شویم و بازی را ببینیم. در نتیجه وقتی که رسیدم، نیمه‌ی دوم شروع شده بود و بازی‌ی بی‌هدف و زیرتوپ‌زنانه‌ی نیمه‌ی دوم. می‌گویند بازی در اولین نیمه خیلی به‌تر بوده است. در خلاصه‌ی بازی‌ای که دیدم نیز چند صحنه‌ی خطرناک از بازی‌کنان ایرانی هم دیدم که از نیمه‌ی اول بود. اما نیمه‌ی دوم که بد بی‌خود بود.

فوتبال بازی‌کردن ایرانیان عجیب است. شیوه‌ی یادگیری‌اش بگویی نگویی برعکس شیوه‌ی کلاسیک یادگیری‌ی فوتبال است. در یک مدرسه‌ی فوتبال اول از همه به بازی‌کن یاد می‌دهند چگونه توپ را با بدن خود کنترل کند (انواع استوپ‌ها (با لهجه‌ی محلی نوشتم!)) و هم‌چنین یاد می‌دهند چطوری پاس بدهد و بعد چگونه مثلث بسازد و از این قبیل. انواع مختلف دریبل‌کردن حداقل چیزی نیست که در چند ماه اول به بازی‌کن آموزش داده شود. درست خلاف این، بازی‌کن ایرانی -که از کوچه‌ها و با توپ پلاستیکی بازی‌کردن را آغازیده است- فوتبال‌اش را از دریبل‌کردن آغاز می‌کند و شاید -اگر خوش‌بخت باشد- روزی پاس‌کاری و حرکات تیمی را بیاموزد. نتیجه‌ی این شیوه‌ی معکوس همین است که می‌بینیم: بازی‌کن باشگاهی یا حتی تیم ملی در استوپ‌کردن یک توپ بلند مشکل دارد و از زیر پای‌اش در می‌رود(دی‌روز گل دوم را همین‌طوری نخوریدم؟)، موقع استوپ سینه (یا استوپ سر) توپ‌اش به جای این‌که روی سینه یا سرش بنشیند بلند می‌شود و چند متر آن طرف‌تر -احتمالا جلوی پای یار حریف- می‌افتد. دیگر از بازی‌ی تیمی، مثلث ساختن و حرکات پیچیده کلا صرف‌نظر کن.

بازی‌کنان تیم ملی‌ی ما با این‌که به هر حال خیلی به‌تر از بقیه‌ی بازی‌کنان ایران هستند اما همین اصول اولیه را خیلی خوب نمی‌دانند. بازی‌کنان ایران شاید خیلی تکنیکی باشند اما تنها در بعضی جنبه‌ها. تکنیک‌شان شبیه پتوی کلفت و به ظاهر گرم و نرم‌ای است که سوراخ‌های بزرگی این ور و آن ورش دیده می‌شود و در زمستان کم کاربرد. نتیجه‌اش این می‌شود که می‌بینید.

تیم ملی‌ی ایران در بازی‌ی دیروز -شبیه بیش‌تر بازی‌های‌اش- فوتبال بازی نکرد (کمینه در نیمه‌ی دوم). نسبت کیفیت کار تیمی‌ی ایران در مقابل مکزیک در نیمه‌ی دوم قابل مقایسه با نسبت کیفیت بازی‌ی مالدیو در مقابل ایران است. این‌که آب‌کش نشدیم دلیل‌اش تنها این است که نسبت کیفیت بازی‌ی تک‌تک بازی‌کنان‌مان در مقابل مکزیک خیلی زیاد نیست و هر بازی‌کن به تنهایی -و نه در بازی‌ی تیمی- حریف بازی‌کن مقابل‌اش می‌شد (البته با اغماض!).

دی‌روز قسمت‌هایی از بازی‌ی آنگو�ا و پرتغال را دیدم. خب! آنگولا خیلی به‌تر از ایران فوتبال بازی می‌کرد. همین! (یادتان می‌آید بچه که بودیم و می‌خواستیم کس‌ای را مسخره کنیم می‌گفتیم طرف آنگولایی است؟ حالا!)

در وبلاگ‌ها می‌بینم که حسابی به علی دایی و میرزاپور و برانکو خوش می‌نوازند. تا حدی با این نظرات موافق‌ام. از نظر من علی دایی می‌بایست دو سه سال پیش خودش را بازنشسته می‌کرد. البته نباید خیلی همه چیز را سیاه و سفید دید. علی دایی بازی‌کن خوبی است و تا یکی دو سال پیش هم‌چنان موثر بود. در ضمن او دو ويژگی‌ی مهم دارد که حضورش در زمین را موجه می‌کند (یا می‌کرد):
او کاپیتان خوبی است. وظیفه‌ی یک کاپیتان تنها خوب بازی‌کردن نیست، بلکه هدایت بازی‌کنان در زمین نیز هست. خیلی وقت‌ها فریادهای او بر سر بقیه‌ی بازی‌کنان بسیار موثر بوده است. واقعا چه کس‌ای می‌تواند الان کاپیتان تیم ملی باشد؟ علی کریمی؟ نه! به نظرم او کاریزمای لازم را ندارد. شا�د مهدی مهدوی‌کیا.
ویژگی‌ی دیگرش -که به کاپیتانی‌ی او ربطی ندارد- این است که به خاطر نام‌اش یکی دو مدافع حریف را همیشه مشغول خود می‌کرد. این ویژگی باعث می‌شود مهاجمان دیگر کارشان خیلی راحت‌تر شود. هر مهاجم‌ای چنین تاثیری در زمین ندارد. البته این تاثیر در پنجاه سالگی به تدریج کم می‌شود!
البته همه‌ی این‌ها بدان معنا نیست که علی دایی الان هم باید در تیم باشد، و باز هم معنای‌اش این نیست که تیم ما خوب بازی کرد و هم‌چنان معنای‌اش این نیست که برانکو مربی‌ی خوبی است! در مورد میرزاپور هم که حرف نزن (راست‌اش تنها دروازه‌بان ایرانی‌ای که وقتی در دروازه می‌ایستاد (چه تیم ملی و چه تیم باشگاهی) و خیال‌ام راحت بود که طرف کار خودش را خوب انجام می‌دهد احمدرضا عابدزاده‌ی خیلی قدیم (و نه عابدزاده‌ی تیم ملی‌ی صعودکننده به جام جهانی) بود و هادی طباطبایی. این دومی نمی‌دانم چرا یک‌هو نابود شد. نکیسا، غلامپور، بر�مند و خیلی‌های دیگر تنها باعث ترس و وحشت می‌شدند.)

5 thoughts on “ایران Ùˆ مکزیک

  1. age fagaht nimeye dovom ro dide bashin ke khob in tahhlil ghabele ghabole ,ama nimeye aval ro ham bebinin chon man be shakhse az bazie bache ha dar nimeye aval lezat bordam, va bar akse shoma be in natije residam ke kare gorohie teame iran kheili behtar az ghabl shode.

  2. به همین دلیل هم جا به جا تاکید کردم که بر اساس نیمه‌ی دوم این نظر را می‌دهم. اما به هر حال فرقی نمی‌کند، فوتبال ۹۰ دقیقه است و نمی‌توان انتظار داشت فقط نصف زمان‌اش کار گروهی داشت و بقیه‌اش جور دیگری.
    به هر حال شاید کار گروهی به‌تر شده باشد نسبت به گذشته، اما خب، فعلا دو سه سطح از استانداردهای جهان پایین‌تریم متاسفانه.

  3. اي بابا ! پس حتما بازي آرژانتين – ساحل عاج رو هم نديدي ØŸ من Ú©Ù‡ سوادم در زمينه فوتبال در حد صفره ذوق مرگ شدم از ديدن اين همه حرکات محير العقول فردي Ùˆ تيمي در بازي آرِژانتين Ùˆ ساحل عاج مطمئنا تو هم لذت خواهي برد.

  4. به نظر من مشکل تيم ايران بيش از اين که به داخل زمين مربوط شود، به مسايل خارج از زمين بر می‌گردد. البته بازی نيمه اول را نديده‌ای، ولی انصافاً خوب بازی کردند. حتی می‌توانم بگويم از مکزيک به‌تر بودند. اين که مکزيک تيم حرفه‌ای‌تری است، تجربه‌ی بيش‌تری دارد و از اين قبيل مزايا، احتمالاً در نهايت باعث می‌شد مکزيک بازی را به سود خودش خاتمه دهد. کاری به اين ندارم، ولی اگر ايران به هر دليل‌ای نمی‌خواست يا نمی‌توانست در نيمه‌ی دوم مانند نيمه‌ی اول حمله کند و بازی پاياپايی را ارائه دهد و مجبور بود دفاع کند، بايد يک فوروارد سريع را به بازی می‌آورد که بتواند از ضدحمله استفاده کند. اين که چرا علی دايی ماند در زمين، به نظر من به دلايل ديگری ربط دارد. که باشد برای وبلاگ خودم.
    در مورد استوپ کردن، آن هم با لهجه‌ی محلی 😉 ØŒ تا حدود زيادی درست می‌گويی، ولی اين چنين اشتباه‌ها غير از اين Ú©Ù‡ جزيی از فوتبال است (مثلاً ديشب در بازی ايتاليا-غنا، کوفور مدافع قديمی غنا (بايرن مونيخ سابق Ùˆ الآن هم رم) اشتباه‌ای شبيه اشتباه رحمان رضايی Ùˆ ميرزاپور انجام داد Ùˆ Ú¯Ù„ دوم را خوردند)ØŒ خيلی هم ربطی به آموزش‌های از بچه‌گی‌شان ندارد. قاعدتاً می‌توان اين مشکلات را در بزرگ‌سالی برطرف کرد. مسأله همين است Ú©Ù‡ چرا نمی‌‌توانند برطرف‌اش کنند، در واقع چرا سعی نمی‌کنند برطرف‌اش کنند. در حال‌ای Ú©Ù‡ همه هم ايرادهای واضح را می‌بينند.
    حال کن چقدر برات نوشتم!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *