در باب هواداری‌ی Ùوتبال
من در Ùوتبال معتقد به هواداری‌ی رئالیستی-تجربه‌گرایانه با بروزی مرکزگرا هستم. بر این عقیده پاÙشاری می‌کنم Ú©Ù‡ هوادار Ùوتبال می‌بایست درک‌ای رئالیستی Ùˆ بر پایه‌ی تجربه‌ی واقعی با توپ Ùˆ زمین داشته باشد. برداشت‌های رئالیستی‌ی جادویی (با سرچشمه‌ی کارتون Ùوتبالیست‌های ژاپنی)ØŒ سورئالیستی (باور به وجود تیم کهکشان‌ها) Ùˆ رمانتیستی (طرÙ‌داری از تیم ایتالیا) به دور از واقعیت رئالیستی -Ùˆ خشن- Ùوتبال است. هم‌چنین مخال٠هواداری‌های موهومی Ùˆ جعلی‌ای چون طرÙ‌داری از بازی‌ی زیبا، هواداری از Ùوتبال پسران خوش‌تیپ، طرÙ‌داری از تیم مظلوم، تشویق تیم برنده Ùˆ هواداری به خاطر در-جمع-قرارگرÙتگی هستم.
مکانیزم ایجاد هوادار Ùوتبال متÙاوت از مکانیزم گسترش مد، تکیه‌کلام Ùˆ یا Øتی علاقه‌مند شدن به Ùلان کاندیدای ریاست جمهوری است. هوادار Ùوتبال موجودی است با درکی قائم به تجربه Ùˆ کاملا رئالیستی؛ Ùˆ هواداری‌ی Ùوتبال Ù…Ùهوم‌ای است مرکزگرا Ùˆ بر ضد هرگونه چندگونه‌گی Ùˆ تغییر کوتاه مدت.
8 thoughts on “در باب هواداری‌ی Ùوتبال”
inaiee ke migi yani 2khtara(maha)nemitunan tarafdare football bashan dige
یاد٠این پست٠برادر Ùالش اÙتادم:
http://falschnote.blogspot.com/2005/05/blog-post_25.html
البته خیلی هم شاید مربوط نبود 😀
نيست.
be nazaret buie khod pasandi va nafie digaraan az neveshtat be mashaam nemirese? baa in didgaah e to bakhash e bozorgi az jaameheye havaadaaran e football yaa bayad baraaie khodeshun tajaarob va didgaah haaie jadidi dast o paa konan va yaa inke vaaghean taraf daar mahsoob nemishan va masalan az in be bad mishe tu stadium raashun nadaad. nokteye jaaleb ine ke fekr konam aksar e zanaan e football doost baa paziroftan e didgaah e to havaadaar e vaaghei mahsoob nakhaahand shod va lezaa dalili be dalaaele jomhurir eslami dar nafie hozur e zanaan dar arseye football ezaafe mishe
اØیانا میشه بپرسم طرÙدار کدوم تیمی؟
پیش از شروع: مشخص نیست این پست طنز است؟!
به ببه: خب! اگر Ùوتبال بازی کنند، از ایتالیا به خاطر مالدینی Ùˆ بقیه‌ی پسرها خوش‌شان نیاید Ùˆ دو جام جهانی‌ی متوالی طرÙ‌دار یک تیم باشند، مشکلی وجود ندارد. (;
به MadEye: یک مقدار شبیه بود. هر دو در مورد Ùوتبال هستند Ùˆ انتقاد از نوع هواداری‌ی هواداران! اما Ùرق‌اش در میزان جدیت دو نوشته است.
به قشقرق: چند مدل می‌توانم پاسخ دهم. اما پیش از ادامه توجه‌ات را جلب می‌کنم به نکته‌ای Ú©Ù‡ آن بالا نوشته‌‌ام: این نوشته یک طنز بود. یعنی واقعا عبارت‌ای چون “رئالیستی-تجربه‌گرایانه با بروزی مرکزگرا” جای Ø´Ú© Ùˆ شبهه‌ای باقی می‌گذارد؟ هر نوشته‌ای Ú©Ù‡ چنین چیز غریب‌ای داشته باشد یا ناشی از نابودی‌ی کامل مخچه‌ی نویسنده است یا نشان از طنز او. اما Øالا Ùرض می‌کنیم این طنز نبود. بگذار دÙاع کنم:
Û±-چرا نتیجه گرÙته‌ای این نوشته بوی خودپسندی Ùˆ Ù†ÙÛŒ دیگران می‌دهد؟ بله! این نوشته آدم‌ها را به 10 دسته تقسیم می‌کند، اما مگر تقسیم‌بندی‌ی آدم‌ها نشان از Ù†ÙÛŒ آن‌ها است؟ (هنوز کس‌ای در مورد ارزش‌مند بودن هواداری صØبت نکرده است.)
Û²-یک شخص می‌تواند دارای ویژگی‌هایی باشد Ùˆ می‌تواند نباشد. اشاره به نداشته‌های‌اش معادل Ù†ÙÛŒ آن‌ها نیست.
Û³-آیا جمله‌ای چون “کسانی Ú©Ù‡ تخصص جراØÛŒ ندارند Ùˆ تا به Øال خون ندیده‌اند نباید در مورد پزشکی نظر بدهند” ناشی از خودپسندی است یا Ù†ÙÛŒ دیگران؟
Û´-با همین دیدگاه همه‌ی دکتر تجربی‌ها دیگر نباید خود را پزشک بنامد. این به معنای Ù†ÙÛŒ آن‌ها نیست.
Ûµ-هوادار بودن یا نبودن به مجاز یا غیرمجاز بودن ورود به استادیوم به طور مستقیم ربطی ندارد. یک بØØ« شبه‌ÙلسÙÛŒ (یا به‌تر بگویم، یک بازی با کلمات) را نباید به سیاست Ùˆ غیره ربط داد. البته این نوع ربط دادن در شرایط Øساس جامعه‌ی ما (Ú©Ù‡ نزدیک نقطه‌ی تعادل نیست Ùˆ همه چیز به یکی از دو Øد نهایت نزدیک است) شایع است.
Û¶-من مواÙÙ‚ ورود هواداران Ùوتبال به استادیوم هستم. Øتی به نظرم اشکالی ندارد اÙرادی غیر از هواداران نیز بتوانند استادیوم بروند (چون معمولا استادیوم‌ها جا زیاد دارند!). این موضوع به طور ذاتی به زن بودن یا نبودن ربطی ندارد. تنها Øالت‌ای Ú©Ù‡ به نظرم می‌بایست به هواداران اولویت داد وقت‌ای است Ú©Ù‡ دچار Ù…Øدودیت منابع باشیم. مثلا در یک اتاق نشیمن با ده صندلی، اولویت می‌بایست با هواداران باشد Ùˆ نه کسانی Ú©Ù‡ می‌توانند هم در این اتاق بنشینند Ùˆ هم در آن اتاق.
Û·-Ùکر کنم از همان بØث‌های سال اول مشخص باشد Ú©Ù‡ نظر من نسبت به Øضور اÙراد جامعه در جامعه چیست!
Û¸-در واقع من در این دیدگاه خواسته‌ام عامل‌ای situated Ùˆ با تخمین از Ù…Øیط consistent را معرÙÛŒ کنم!!!
nokteye shomaare 7 et kheili dandaan shekan bood. vali khob man az kojaa bedoonam to alaan hamun juri fekr mikoni ke saal e avval fekr mikardi.
az hameye in harfaa gozashte baayad begam ke vaaghean heif shod: fekr mikardam feminist aa hesaabi behet gir bedan vali mesle inke ziaad beheshun bar nakhorde va sheytanat haaie manam chandaan moasser naboode
هممم … خیلی بد شد! یعنی Øالا Ùکر می‌کنی نمی‌شود کاری‌اش بکنم؟!
مثلا این چطوره:
از نظر آماری اØتمال این‌که یک زن هوادار Ùوتبال (با تعری٠من) باشد کم‌تر از این است Ú©Ù‡ یک مرد هوادار Ùوتبال (باز هم با همان تعریÙ) باشد. در نتیجه وقتی تنها یک صندلی برای دیدن مسابقه‌ی Ùوتبال خالی است، با اØتمال بیش‌تر یک مرد ØÙ‚ دارد روی آن بنشیند Ùˆ نه یک زن (این ØÙ‚ هم از یک جایی می‌آید Ú©Ù‡ ربطی به تعری٠هوادار بودن ندارد). البته این موضوع می‌تواند به گونه‌های دیگری هم ØÙ„ شود Ú©Ù‡ چون وارد Øوزه‌ی اخلاق Ùردی می‌شود درگیر بØث‌اش نمی‌شوم.
با این می‌شود به من گیر داد یا نه؟!