روزی Ú©Ù‡ وبلاگ‌ستان Øقیر بود
دخترک وسط Ú©ÙˆÚ†Ù‡ روی زمین خاکی دو-زانو نشسته بود. دورش ده دوازده دختر Ùˆ پسر قد Ùˆ نیم‌قد ایستاده بودند Ùˆ هو-اش می‌کردند. “هووو! هووو! هووو!” دخترک Ú©Ù‡ سرش را در میان دستان‌اش پنهان کرده بود، های Ùˆ های گریه می‌کرد. Ùˆ پسرک در Øالی Ú©Ù‡ نارنگی‌اش را پوست می‌کند داد زد “بچه ننه رو!” Ùˆ بعد هر تکه از پوست٠نارنگی را Ú©Ù‡ می‌کند، آن را به سمت دخترک پرتاب می‌کرد. دیگران نیز شروع کردند به همین کار Ùˆ دخترک هم‌چنان گریه می‌کرد.
یادتان می‌آید آن روزهایی را Ú©Ù‡ کلاس اول Ùˆ دوم دبستان بودید Ùˆ زنگ تÙریØ‌ها در Øیاط مدرسه پسرکان کلاس چهارم Ùˆ پنجم می‌ریختند سر شما Ùˆ گروه‌تان Ùˆ Øسابی کتک‌تان می‌زدند؟
یادتان می‌آید روزی را که هنوز بالغ نشده بودید و دختران تازه بالغ دبیرستانی پز دوست‌پسرهای‌شان را برای‌تان می‌آمدند؟
یادتان می‌آید آن زمان‌ای را Ú©Ù‡ پانزده شانزده سال بیش‌تر نداشتید Ùˆ جوان‌های هجده نوزده ساله Ú†Ù‡ بزرگ می‌نمودند؟ Ùˆ بیست Ùˆ سه-چهار ساله‌ها Ú©Ù‡ دیگر جای خود بودند. Ùˆ یادتان می‌آید آن‌ها Ú†Ù‡ با تبخر از درس‌های دانش‌گاه‌شان (Ú©Ù‡ قابل مقایسه با درس‌های سخی٠دبیرستانی نیست)ØŒ سÙرهای دست‌جمعی Ùˆ رÙاقتی بدون خانواده (Ú©Ù‡ شما را بدجوری به خود بند کرده بود) Ùˆ دخترهایی را Ú©Ù‡ ترتیب‌شان را داده‌ بودند (Ùˆ شما هنوز در آتش پاسخ سلام‌ای Ú©Ù‡ Ùلان دختر همسایه به‌تان نداده بود می‌سوختید) سخن می‌گÙتند Ùˆ شما Ú†Ù‡ خود را Øقیر می‌دانستید؟
یادتان می‌آید همه‌ی آن سال‌های کودکی Ùˆ خردسالی Ùˆ نوجوانی‌تان را Ùˆ همه‌ی تØقیرهای بی‌معنا Ùˆ مجازی‌ای را Ú©Ù‡ تنها به خاطر دو سه سال کوچک‌تر بودن تØمل می‌کردید؟
Øال Ú©Ù‡ بزرگ‌تر شده‌اید، هجده سال‌تان شده، بیست سالی دارید، یا بیست Ùˆ دو Ùˆ یا بیست Ùˆ Ù‡Ùت Ùˆ یا Ú†Ù‡ می‌دانم، بیست Ùˆ نه، Ú†Ù‡ Ùرقی با قبل Øس می‌کنید؟ Øس می‌کنید خیلی بزرگ‌ترید Ùˆ خیلی می‌Ùهمید؟ آیا وقتی چهل سال‌تان شد نیز همین‌گونه به بیست Ùˆ چند سالگی‌تان می‌نگرید؟ در Ù‡Ùتاد سالگی چه؟ آیا به بیست Ùˆ سی سالگی‌تان اÙتخار می‌کنید؟ یا می‌گویید جوان بودم Ùˆ جاهل‌ای خام؟
من کورش ضیابری را دو سال‌ای است می‌شناسم. Øدس می‌زنم آن زمان تازه شروع کرده بود به Ùعالیت در Ùضای وب. آن روزها یک‌باری برای‌ام کامنت‌ای گذاشته بود Ùˆ هم از خودش تعری٠کرده بود Ùˆ هم از من؛ Ùˆ زمین Ùˆ زمان را به هم ربط داده بود. متاسÙانه کامنت آن زمان‌اش هم مثل کامنت‌های Ùعلی‌اش خیلی به دل‌ام ننشست. اما باز هم او را معرÙÛŒ کردم Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ چرا Øاضر شده‌ام Ú©Ù‡ او را معرÙÛŒ کنم(+). او یکی دو بار دیگر هم از من چیزهایی خواست Ú©Ù‡ به آن عمل نکردم. از شیوه‌ی رÙتار Ùˆ نوع عمل‌اش خوش‌ام نمی‌آمد. به هر Øال او شخص Ù…Øبوب من نبود Ùˆ نیست. در این مدت رابطه‌مان در همین Øد باقی ماند. من او را می‌شناسم، شیوه‌ی کارش را Ú©Ù… Ùˆ بیش می‌دانم Ùˆ تقریبا هیچ‌کاری با او در این مدت نداشته‌ام: نه وبلاگ‌اش را می‌خوانم، نه برای‌اش نامه‌ای می‌نویسم، نه وبلاگ‌اش را به کس‌ای معرÙÛŒ می‌کنم، Ùˆ نه ÙØØ´ می‌دهم به‌اش. او برای من Ùرد غریب‌ای است Ú©Ù‡ رÙتارهای‌اش از نظرم نه معمول است Ùˆ نه مورد پسند؛ اما با این وجود هیچ کاری هم به او ندارم – لینک هم به‌اش نمی‌دهم، تعریÙ‌اش را هم نمی‌کنم. درست همان‌طور Ú©Ù‡ با شش میلیارد آدم دیگر کاری ندارم Ùˆ اهمیت خاص‌ای برای‌ام ندارند جز اهمیت یک انسان برای انسان‌ای دیگر (Ú©Ù‡ البته می‌دانم Ùˆ می‌دانید Ú©Ù‡ Ú©Ù… چیزی نیست).
دو سه Ù‡Ùته‌ی اخیر، Øر٠و Øدیث از کورش در وبلاگستان -کمینه آن بخش‌های‌ای Ú©Ù‡ من به آن سر می‌زنم- بسیار زیاد شده است. در همین اواخر چندین نوشته‌ی هجو Ùˆ هزل دیده‌ام در کوبیدن او. به تازگی هم Ú©Ù‡ آدم‌های بیست Ùˆ چند ساله اÙتاده‌اند به نوشتن اÙتخارات‌شان به هد٠طعن‌زدن به کورش. اÙتخاراتی از جنس داشتن Ùلان تعداد عکس با Ùلان خواننده‌ی تلویزیون، ریختن چایی به تنهایی، عدم استÙاده از روش‌های پیش‌گیری از بارداری به مدت دو Ù‡Ùته متوالی Ùˆ باردار نشدن، ملاقات با ر. اعتمادی در کوچه‌ای تنگ، عوض نکردن عرق‌گیر به مدت چند سال متمادی، خورشت قیمه‌خوردن با دوست دختر در Ùلان رستوران، ده بار پشت سر هم گوزیدن بدون پلک‌زدن، شماره تلÙÙ† پنج رقمی دادن به پسران مزاØÙ…ØŒ رژ لب زدن با استÙاده از آینه‌ی بغل ماشین Ùراری، داشتن شوهر بلوند Ùˆ از این قبیل.
خنده‌دار است؟ ممکن است!‌ خواندن این نوشته‌ها شاید گاهی خنده‌دار باشد، شاید هم نه.
نمی‌خواهم راجع به میزان خنده‌داری‌ی این نوع نوشته‌ها صØبت کنم. می‌خواهم از این بگویم Ú©Ù‡ پشت این قهقه‌ها Ú†Ù‡ چیزی پنهان است.
کورش شما را عصبانی کرده است؟ کورش شما را عاصی کرده؟ کورش بچه‌ی لوس Ùˆ ننری است Ú©Ù‡ اÙتخارات‌اش را به زور جلوی چشم‌تان می‌گیرد؟ کورش بیمار روانی است؟ پدر Ùˆ مادرش باید او را به دکتر روان‌شناس نشان دهند؟ والدین او در تربیت او اشتباه کرده‌اند؟ کورش روی اعصاب شما لی‌لی بازی می‌کند؟
Ùˆ اینک شما سعی می‌کنید کورش را آدم به‌تری بکنید؟ آدم‌ای Ú©Ù‡ به درد اجتماع بخورد؟ سعی دارید او را از این عقده‌اش نجات دهید؟ یا می‌خواهید بنشانیدش سر جای‌اش؟ Ùˆ دل‌تان می‌خواهد بÙهمد Ú©Ù‡ هم‌چنین تØÙه‌ای هم نیست؟
ابتدا Ùرض کنید Ú©Ù‡ او مشکل روانی دارد Ùˆ شما می‌خواهید مشکل او را برطر٠کنید (من در این‌جا ادعا نمی‌کنم Ú©Ù‡ او مشکل روانی دارد یا ندارد. نظر شخصی‌ی من در این مورد Ùˆ در Øال Øاضر اهمیت‌ای ندارد). من می‌پرسم کدام یک از کسانی Ú©Ù‡ به مبارزه(!)‌برخاسته‌اند روان‌شناس است Ùˆ صلاØیت تصمیم‌گیری درباره‌ی شیوه‌ی درست رÙع مشکل را دارد؟ کدام یک از آن‌ها او را از نزدیک دیده است Ùˆ با تØلیل دقیق به این نتیجه رسیده Ú©Ù‡ راه درست خوب‌شدن‌اش تØقیر همگانی است؟ جدا از این آن‌هایی Ú©Ù‡ اعتقاد دارند کورش باید خوب شود Ùˆ نیاز به تغییر دارد، کدام‌شان تا به Øال به پدر Ùˆ مادر او زنگ زده‌اند Ùˆ سعی کرده‌اند مشکل بچه‌شان را تذکر دهند تا شاید پدر Ùˆ مادرش از خواب غÙلت بیدار شده به Ùکر بچه‌شان بیاÙتند.
نمی‌گویم همیشه، اما گاهی من به راه‌Øل‌های پراگماتیک اعتقاد دارم. Øر٠مÙت‌زدن البته راØت است، اما راه‌ØÙ„ درست خیلی از مشکل‌ها Øر٠مÙت‌زدن نیست. نقد خوب است، اما وقتی بتواند به تغییری بیانجامد. وگرنه عربده کشیدن Ùˆ Ú¯Ùتن این‌که این را دوست دارم Ùˆ آن را دوست ندارم Ùˆ از این خوش‌ام می‌آید Ùˆ از آن بدم به کار کم‌تر کس‌ای -جز شاید آمارگیران Ùˆ عاشقان- می‌آید. برای‌ام سوال است Ú©Ù‡ بین این همه آدم‌ای Ú©Ù‡ در این دو سال به این نتیجه رسیده‌اند Ú©Ù‡ این Ùرد بیمار است Ùˆ هم‌چنین به این نتیجه رسیده‌اند Ú©Ù‡ باید تصØÛŒØ Ø´ÙˆØ¯ØŒ کدام‌شان Øاضر شده Ú©Ù…Ú© کند تا او از این مشکل رهایی یابد؟ منظورم تلاش‌ای است واقعی، علمی Ùˆ با نتایج قابل مشاهده Ùˆ نه سعی در نوشتن هزل‌های بی‌مایه.
Øال Ùرض کنیم Øالت دیگر درست است Ùˆ می‌خواهید او را بنشانید بر سر جای‌اش Ùˆ به او بÙهمانید Ú©Ù‡ هم‌چنین تØÙه‌ای هم نیست.
بله! کار بسیار خوبی است اگر با نشاندن او بر سر جای‌اش دنیا جای به‌تری می‌شد. اما …
کورش نوجوان‌ای شانزده ساله است. طبق قانون Ùˆ عرÙØŒ او کودک‌ای بیش نیست. کودک‌ای Ú©Ù‡ در این سن باید Ùوتبال بازی کند، درس بخواند، اولین عاشقانه‌های‌اش را تجربه کند Ùˆ چیزهایی از این دست. اما شما او را آن‌گونه پست Ùˆ خوار می‌کنید انگار Ú©Ù‡ دشمن خونی‌تان است. Øتی بدتر! شما با دشمن خونی‌تان هم چنین نکرده‌اید Ùˆ نمی‌کنید. Ú©ÛŒ در این وبلاگستان کس‌ای آمده است Ùˆ این‌گونه هدÙ‌مند Ùˆ با برنامه علیه دشمن‌های واقعا مهم نوشته است؟
ای همه‌ی آن‌هایی Ú©Ù‡ مخال٠ج.ا. هستید: چرا هیچ‌وقت نشده است Ú©Ù‡ سی وبلاگ به طور هم‌زمان بیایند Ùˆ الÙنون را در Ùهرست‌ای با کمینه ده مورد مختل٠مسخره کنند؟ Ùکر کنم برای خیلی‌ها الÙنون سوژه‌ی در-ذات مناسب‌تری باشد.
نمی‌دانم کدام یک از مقامات ج.ا. بود Ú©Ù‡ می‌گÙت ما باید دشمن‌شناسی کنیم (Ùکر کنم مقام عظمای ولایت بود). کاری ندارم به این‌که Øر٠او در باÙت مورد نظرش Ù…Ùید است یا نه. اما به نظرم اگر قرار است ما با عده‌ای مخال٠باشیم Ùˆ به زور هم Ú©Ù‡ شده برای خودمان دشمن در نظر بگیریم، ابتدا باید بدانیم Ú©Ù‡ کدام یک از اÙرادی Ú©Ù‡ با عقیده‌مان مخال٠است دشمن ما است Ùˆ کدام‌شان نیست. آن عده‌ای Ú©Ù‡ برای مخالÙت با کورش صغیر بیش‌تر از مخالÙت با اویی Ú©Ù‡ زندگی‌شان را تنگ کرده است زØمت می‌کشند بی‌تردید مشکل‌ای در قضاوت‌شان دارند. مشکل‌ای عام Ú©Ù‡ باعث شده سال‌های سال ما Ùرعی‌ترین راه ممکن را برای جزیی‌ترین مشکلات اجتماعی‌مان برداریم.
من اعتقاد دارم رÙتار Ùعلی‌ی وبلاگ‌نویسان مصداق کودک‌آزاری است. کودک‌آزاری‌ای Ú©Ù‡ اینک Ùرم‌ای تازه گرÙته Ùˆ در رسانه‌ای جدید تجربه می‌شود. مبارزه‌ی اÙرادی در دهه‌ی بیست Ùˆ سی‌ی زندگی‌شان با Ùردی Ú©Ù‡ هنوز کودک است. این رÙتار همگانی مرا یاد همان دو سه مثال ابتدای این نوشته می‌اندازد: کودکان خردسالی Ú©Ù‡ کودکان خردسال‌تر را آزار می‌دادند Ùˆ خود را در اوج قدرت Øس می‌کردند.
تقریبا مطمئن‌ام Ú©Ù‡ بسیاری از کسانی Ú©Ù‡ در این بازی شرکت کرده‌اند از معنای واقعی‌ی رÙتارشان بی‌اطلاع‌اند. در واقع Øس سرخوشی‌ی ناشی از هزل این‌کار باعث کورشدن نگاه انتقادی Ùˆ اخلاقی به رÙتارشان شده است. اگر بخواهم علت کار این اÙراد را نام‌گذاری کنم، با توجه به این‌که آن‌ها آگاه به معنای کارشان باشند یا نباشند، این کار را جهل Ùˆ یا خباثت می‌نامم. جهل یا خباثت‌ای Ú©Ù‡ یکی از Øقیرترین روزگار وبلاگستان Ùارسی را پدید آورد.
زن وسط گودال تا سینه در خاک بود. دورش ده دوازده مرد Ùˆ زن قر Ùˆ قاطی ایستاده بودند. زن Ú©Ù‡ سرش را میان دستان‌اش قایم کرده بود، های Ùˆ های گریه می‌کرد. کس‌ای Ùریاد زد، “بزنین” Ùˆ سنگ‌های ریز Ùˆ درشت بودند Ú©Ù‡ بر سر زن پرتاب می‌شدند. چند دقیقه‌ای Ú©Ù‡ گذشت، مردمان بیرون گود لبخندزنان دست‌های خاک‌آلودشان را با پاچه شلوار یا مانتو Ùˆ یا چادرشان پاک کردند. زن داخل گودال مدت‌ها بود Ú©Ù‡ دیگر گریه نمی‌کرد.
——–
پسانوشت‌ها:
Ùرمالیته، Ùرمالیته:
بگذارید بخش‌ای از استدلال‌ام (‌و نه همه‌اش را) را به صورت‌ای دیگر تکرار کنم:
شخص A سازه‌ی M را تعری٠می‌کند. هر بار استÙاده از آن سازه، به X Ùˆ Y منجر می‌شود.
Øال شخص B از سازه‌ی M استÙاده می‌کند. او می‌داند Ú©Ù‡ استÙاده از سازه‌ی M به X منجر می‌شود، اما نمی‌داند Ú©Ù‡ Y را نیز نتیجه می‌دهد.
هم‌چنین شخص C از سازه‌ی M استÙاده می‌کند. او می‌داند Ú©Ù‡ استÙاده از سازه‌ی M به X Ùˆ Y منجر می‌شود.
سوال این است: آیا شخص B با کارش Y را نتیجه داده است؟ پاسخ روشن است: بله!
سوال دیگر: آیا شخص C با کارش Y را نتیجه داده است؟ پاسخ روشن است: بله!
آیا شخص B می‌دانسته که باعث Y شده است؟ خیر!
شخص C چه؟ بله!
Øال Ùرض کنید دست‌گاه اخلاقی‌ای داریم به نام Q Ú©Ù‡ در آن عمل Y غیراخلاقی است. Ùرض می‌کنیم انجام‌دهنده‌ی عمل غیراخلاقی گناه‌کار نام داشته باشد.
مشخص است که شخص C گناه‌کار است. سوال در مورد شخص B است.
آیا شخص B گناه‌کار است؟ بستگی به جزییات دست‌گاه اخلاق دارد. در واقع همین مساله است که آیا خطای بدون نیت، گناه است یا خیر؟ در دست‌گاه‌های اخلاقی‌ای که من می‌شناسم، گناه است اما با درجه‌ی کم‌تر.
در این مورد M همان سازه‌ی Ùهرست‌وار نوشتن اÙتخارات Ùرد است.
در این‌جا X یعنی باعث شادی شدن Ùˆ Y یعنی کودک‌ای را به صورت جمعی مجازات کردن. من اعتقاد دارم Ú©Ù‡ این Û±) مجازات بیش از Øد معمول Ùˆ مورد نیاز است Ùˆ هم‌چنین باور دارم Ú©Ù‡ Û²) این مجازات تاثیر Ù…Ùیدی بر این Ùرد نمی‌گذارد Ùˆ مجازات‌ای است بدون Ùایده‌ی طولانی‌مدت.
—
با توجه به واکنش‌های انجام‌شده بگذارید بگوییم این ماجرا را اینک چگونه می‌بینم:
همان‌طور Ú©Ù‡ پیش‌تر نوشته بودم (تقریبا مطمئن‌ام Ú©Ù‡ بسیاری از کسانی Ú©Ù‡ در این بازی شرکت کرده‌اند از معنای واقعی‌ی رÙتارشان بی‌اطلاع‌اند) خیلی‌ها Ú©Ù„ این روند را به عنوان یک بازی‌ی بامزه می‌بینند. Ùˆ به نظر می‌رسد (با این‌که مطمئن نیستم) Ú©Ù‡ تعداد کسانی Ú©Ù‡ از واقعیت ماجرا بی‌خبر بوده‌اند درصد بیش‌تری از کسان‌ای است Ú©Ù‡ از ماجرا اطلاع داشته‌اند (یعنی بیش‌تر اÙراد در گروه B قرار می‌گیرند).
من با این بازی “به خودی‌ی خود” مشکلی ندارم. در واقع اگر من هم نمی‌دانستم این بازی دارد شخص‌ای را با این شرایط مسخره می‌کند شاید خودم نیز لیست‌ای سر هم می‌کردم Ù…Øض خنده (Ùˆ من از نوشته‌ی پسرÙهمیده Ùهمیدم Ú©Ù‡ ماجرا از Ú†Ù‡ قرار است). اما موضوع پیش‌زمینه‌ای است Ú©Ù‡ Ú©Ù„ این جریان را معنا می‌دهد. اعتقاد دارم اگر پیشینه‌ی کاری از دید من اخلاقی نباشد -بی‌توجه به Ùرم اجرا- معنای اجراشده نیز غیراخلاقی می‌شود. مثال: کمک‌کردن به پژوهش علمی خوب است، اما اگر هدÙ‌اش ساختن وسیله‌ای برای کشتن آدم‌ها باشد، خوب نیست.
پس: من نه مخال٠طنزم، نه به نظرم این کار خیلی لوس می‌آید (گاهی البته هست)ØŒ نه با شادی مخالÙ‌ام، نه در مقابل تØرک Ùˆ Ùعالیت در وبلاگستان هستم (گرچه این سوال پیش می‌آید Ú©Ù‡ مگر وبلاگ‌ستان مهدکودک است Ú©Ù‡ لازم باشد هر از چند وقت یک‌بار برنامه‌ی تÙریØÛŒ داشته باشد. هر کس خواست شاد باشد، شاد بنویسد. Ú†Ù‡ نیاز به Ù…Øرک بیرونی؟).
هم‌چنین من نه خود را آقا بالاسر وبلاگ‌ستان می‌دانم Ùˆ نه انتظار دارم وبلاگ‌نویس‌های دیگر با توجه به Ùرمان٠من دست از کاری بشویند یا به کاری دست یازند. من تنها نظر شخصی‌ی خودم را -Ú©Ù‡ به نظرم درست بود Ùˆ هنوز هم درست است- نوشته‌ام Ùˆ می‌نویسم.
امیدوارم همه شاد باشند – Øتی کورش.
—
مطالب مربوط در وبلاگ‌های دیگر:
–لیست اÙتخارات پسر Ùهمیده
–شکایت از Ú©Ù‡ کنم؟(گوشزد)
–نوشته‌ی لوا
–نوشته‌ی آلاء
–من نمی‌خندم Ú©Ù‡ خندیدن جرم است
–نوشته‌ی علی قدیمی
–رÙتاری Ú©Ù‡ با کورش ضیابری شد بی‌شرمانه بود (نازلی دختر آیدین)
–یک رÙتار شرم‌آور (سرزمین رویایی)
–نوشته‌ی پارسا
–نوشته‌ی راننده ترن
40 thoughts on “روزی Ú©Ù‡ وبلاگ‌ستان Øقیر بود”
به نظر میرسد Ú©Ù‡ شاید این نوشته شما Øاصل نوعی گرایش به همان مدینۀ Ùاضله ایی باشد Ú©Ù‡ نه وجود دارد نه وجود خواهد داشت.در دنیای مجازی Ú©Ù‡ Øتی دوستی ها Ùˆ دشمنی ها، جهت بندی شده Ùˆ گروهی است، شاید Øتی غیر قابل انتظار باشد Ú©Ù‡ بخواهیم کسی دست به تØقیر،توهین Ùˆ به سخره گرÙتن دیگران نزند.این جا داستان داستان پیراهن عثمان است.یک عده خواسته یا نا خواسته سازی را Ú©ÙˆÚ© Ù…ÛŒ کنند Ùˆ عده دیگر بد صدا یا خوش صدا Ù…ÛŒ نوازند. پاراگرا٠آخر مثال خوبی است.یکی Ùرمان میدهد Ùˆ بقیه سنگ را Ù…ÛŒ زنند بدون این Ú©Ù‡ بدانند گناه Ú†Ù‡ بود Ùˆ گناه کار Ú†Ù‡ کسی؟
این کامنت را برای میثم صدر در “یادداشتهای یک معترض” گذاشتم Ú©Ù‡ مطلبی درخشان در این باره نوشته . اینجا هم Ù…ÛŒ گذارم چون گمان Ù…ÛŒ کنم بعضی خوانندگان مشترک هجویه های کوروش ضیابری Ùˆ سولوژون آن وبلاگ را نخوانند :
—————-
من از طنزی Ú©Ù‡ طر٠ضعی٠را لگد کوب کند خوشم نمی آید .دوستان یک طوری از موی دماغ شدن کوروش ضیابر ÛŒ Ù…ÛŒ نویسند Ú©Ù‡ آدم گمان Ù…ÛŒ کند نکند امکانی جز ایمیل Ùˆ کامنت برای موی دماغ شدن وجود دارد . شما هر دÙعه Ú©Ù‡ باکس میلتان را باز Ù…ÛŒ کنید چندین ایمیل اسپم Ù…ÛŒ گیرید Ú©Ù‡ روی کلیک کردن بر بسیاری از انها در شیش Ùˆ بش اید . خوب یک ایمیل هم از کوروش ضیابری رسیده Ú©Ù‡ در آنها شما را استاد خوانده Ùˆ خواسته بهش لینک بدهید . رویش کلیک نکنید . کدام موی ماغ ØŸ Øالا همه Ù…ÛŒ خواهند بزرگمنشی شان را در عدم توجه به “خایه مالی” به رخ این نوجوان بکشند . خیر . اسطوره ÛŒ کوروش ضیابری آنچنان هم پر Ùˆ پیمان نیست Ú©Ù‡ نادیده گرÙتنش عدم توجه به خایه مالی Ù…Øسوب شود . او آنچنان ساده دلانه ( Ùˆ از نظر من زشت- از منظر اسستیک) این کار را Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ لازم نیست علو طبع چندانی داشته باشی تا ندیده اش بگیری . اما اینکه جواب ایمیلش را بطرزی مسخره آمیز در پابلیک بدهی Ùˆ بعد جنبشی برای لینچ کردنش به راه بیندازی دیگر خیلی زیاد است . Ù…ÛŒ شد همین تذکر را نه دوستانه تر Ú©Ù‡ خصوصی تر به او داد . اینکه هیچکس مخال٠این جنبش نبوده دلیلش این نیست Ú©Ù‡ بیش از همه قابلیت طنز داشته . دلیلش این است Ú©Ù‡ آنقدر Ú¯Ù„ درشت بوده Ú©Ù‡ آدمهای نه چندان باهوش هم درکش کنند. وقتی مانی در “چهار دیواری” خودشیÙتگی ابلهانه ای را در متن های معروÙÛŒ پیدا Ù…ÛŒ کند کسی نمی آید طنز درست کند ØŸ چرا ؟چون اسطوره ÛŒ معروÙÛŒ “نویسنده ÛŒ اپوزوسیون” قوی است . چون شهامت Ùˆ هوش Ù…ÛŒ خواهد دیدنش . ولی این کوروش پانزده ساله ساده دل Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد به هر طریقی در این دنیا به جاهایی برسد Ùˆ چهار Ù†Ùر دوستش داشته باشند Ùˆ بهش اØترام بگذارند Ùˆ اصلا هم بلد نیست مثل معروÙÛŒ در پرده سخن بگوید Ù…ÛŒ اÙتد وسط برای خندیدن ما ….من به طنز شما نمی خندم . چون طر٠قوی تر ها Ùˆ مطمئن تر ها است . چون از طر٠بذله گویانی ارسال شده Ú©Ù‡ اخلاق های دهاتی وار Ùˆ Ú¯Ù„ درشت را مسخره Ù…ÛŒ کنند Ùˆ خیلی هم از خودشان مطمئن اند Ú©Ù‡ شهری اند.” ما تیزبین ها ….ما روشن بین ها ! “از نوع ریشخند آدمهایی است Ú©Ù‡ به گارسونی Ú©Ù‡ شب های عینک دودی Ù…ÛŒ زند Ù…ÛŒ خندند.از نوع بذله گویی اسنوب ها است
خیلی خوب بود. به‌تر بگم، لازم بود.
سولوژن عزیزم.
من برای میثم Ùˆ گوشزد کامنت گذاشتم Ùˆ مطلبم رو Ú¯Ùتم. خیلی هم به Ùکرم زد Ú©Ù‡ یه چیزی بنویسم اما Ú¯Ùتم دیگه کشش ندم قضیه رو.
اولا مرسی Ú©Ù‡ از متن من هم مثال زدی. اینکه تو بلوط رو میخونی همیشه خوشØالم میکنه.
دوما که چرا اینقدر سیاه نگاه شد به جریان؟
ببین کورش رو اعصاب همه رÙت درست. کار دوم وبلاگ Ø´Ø±Ø Ø¯Ø±Ù…ÙˆØ±Ø¯ Ùایل صوتی درست نبود قبول اما من Ùکر میکنم این Ùقط ایده داد به جلال Ú©Ù‡ شروع کنه.
نه اون رو خودش رو قاطی بازی منصور Ùˆ ضیابری کرد نه چیزی Ú¯Ùت. به شوخی یه چیزی درست کرد. کاری Ú©Ù‡ هر روز همه به Ù†ØÙˆÛŒ انجام میدن. من خودم خیلی از چیزهایی Ú©Ù‡ دور Ùˆ برم هست رو به طنز دوست دارم بیان کنم – نمونه اش ایرانی های مقیم اینجا- قصدم نه مسخره هست نه توهین. Ùقط با دید خودم میبنیم Ùˆ اون بخشش رو میگیرم Ú©Ù‡ لبخندی هم بیاره روی لب نه به قصد توهین Ú©Ù‡ به قصد یادآوری به خودم Ùˆ شاید دوسه تا خواننده.
من Ùکر میکنم جلال Ùقط یه ایده داد. اما خوب این ایده خوب بود. مردم خوششون اومد. من وقتی خودم نشستم Ùˆ نوشتم به تنها چیزی Ú©Ù‡ Ùکر نکردم – Ùˆ واقعا هم Ùکر نکردم Ú©Ù‡ این توهین هست به ضیابری یا هرکس دیگه یا وسیله هست برای تنبه Ø´. تا یه Øدی هم Ùکر میکنم خود جلال هم به این Ùکر نکرده بود.
ببین. همسر من وبلاگ خون نیست . من یه وقتهایی براش مطالب رو میخونم. اون شب نشستم این لیستها رو میخوندم براش. Ú©Ù„ÛŒ خندید. اون Ú©Ù‡ نه ضیابری رو میشناسه نه میدونه کامنت اسپم چیه Ùˆ Øتی نمیدونه جریان اگه اصلی هم داشته از کجا شروع شده.
تو میگی چرا مردم از اØمدی نژاد یا جمهوری اسلامی نمینویسن . خوب بابا. مردم خسته اند. چرا قبول نمیکنیم Ú©Ù‡ ما اØتیاج داریم از خودمون هم Øر٠بزنیم. چرا قبول نمیکنیم Ú©Ù‡ ما از هرچی Ú©Ù‡ دیگه رادیو Ùˆ تلوزیون داره میگه بدمون میاد. بابا . ملت اØتیاج دارن از خودشون بگن. همین.
اصلا من Ú©Ù„ÛŒ از چیزهایی رو Ú©Ù‡ Ú©Ù„ÛŒ وقت بود میخواستم بهشون پز بدم روم نمیشد تو همین پستم Ú¯Ùتم. مثل اون شبی Ú©Ù‡ رژ زدم با آینه بغل Ùراری. اما خوب Ú¯Ùتم خجالت بکش دختر. بنویسی Ú©Ù‡ Ú†ÛŒ بشه.
باز هم میگم قصد من یکی نه مسخره بود نه توهین نه درس دادن به هیچ بچه ای. بهانه ای شد من از خود خودم Øر٠بزنم Ùˆ بگم Ù‡ÛŒ ملت من معدل دیپلمم بالای نوزده هست.
از این روØیه شاد وبلاگستان هم این دو روزه خوشم میومد Ú©Ù‡ امروز ظاهرا پیشگویی صنم درست از آب در اومد.
ببخشید Ú©Ù‡ خیلی Øر٠زدم.
پیش Ùرضاتون به شدت غلط Ùˆ دچار مشکله، Ùˆ نتیجه گیری بر اساس اون…ØŸ
1- این متن ها (مطمئنم Ú©Ù‡ Øداقل در 90 درصد موارد Ùˆ برای 90 درصد نویسندگان) اصلاً با هد٠مخاطب قرار دادن کوروش نوشته نشده.
2- هیچکس با سن پایین کوروش مشکلی نداره. هیچکس از دست کوروش به خاطر تجربه های نداشته (ناشی از سن کمش) کلاÙÙ‡ نیست. Øتی هیچکس با لیست عناوینی Ú©Ù‡ برای خودش ردی٠کرده بود (درست یا غلط) مشکلی نداشته. شما Ùˆ همه منتقدان خوب Ù…ÛŒ دونین Ú©Ù‡ چیزی Ú©Ù‡ آزاردهنده است رÙتار آویزونی (Ùˆ به قول خود کوروش آقا دوربینی ای) هستش. Øتی اون 10 درصدی هم Ú©Ù‡ مخاطبشون ممکنه کوروش بوده باشه دارن این بخش از کوروش رو نقد Ù…ÛŒ کنن Ùˆ نه سن Ùˆ سال یا تجربه های نداشته ناشی از اون.
3- Øتی اگر Ùرض بگیریم مخاطب همه متن ها نقد کوروش بوده قرار نیست Ú©Ù‡ هر طنزی اسم مسخره کردن پیدا کنه. در هر نقد طنزی راجع به مساله مورد انتقاد به شدت بزرگنمایی Ù…ÛŒ شه، اما این به معنی هزل Ùˆ مسخره کردن نیست. زبان طنز اتÙاقاً لطی٠ترین Ùˆ ملایم ترین نوع نقده. Øرکت شما دقیقاً مثل تعطیل کردن روزنامه ها برای چند کاریکاتور Ù…ÛŒ مونه.
4- من مواÙÙ‚ مظلوم نشون دادن کوروش نیستم (Ùˆ البته منظورم هم این نیست Ú©Ù‡ با یک جانی طر٠هستیم). شما دارین اجØا٠بزرگتری در ØÙ‚ پسری Ù…ÛŒ کنید Ú©Ù‡ درست یا غلط خودش رو غرق در عناوین بزرگ Ù…ÛŒ بینه. اتÙاقاً بهترین Ú©Ù…Ú© Ùˆ درس به کوروش اینه Ú©Ù‡ بدونه این عناوین بزرگ در عین Ùریبنده بودن Ú†Ù‡ دردسرهای بزرگی در Ù¾ÛŒ خواهند داشت Ùˆ باید بتونه ظرÙیت Ùˆ جسارت روبرویی با همه اینها رو پیدا کنه. به پسری Ú©Ù‡ دوست داره بزرگی کنه نگید بچه. سعی کنید شرط بزرگی رو بهش یاد بدین (شما Ú©Ù‡ اینقدر نگران این پسر هستین، والا اÙرادی مثل ما Ú©Ù‡ با اون جنایتی Ú©Ù‡ مرتکب شدن تکلیÙشون روشنه!)
5- لزوماً دغدغه همه اÙراد نباید نوشتن راجع به موضوعات سیاسی باشه. به خصوص در یک وبلاگ. بدترین چیز این نسخه پیچیدن هاست Ú©Ù‡ به جای این کار راجع به این چیزی Ú©Ù‡ من Ù…ÛŒ Ú¯Ù… Øر٠بزنید! ضمن اینکه من نمی دونم شما اگر ایران بودید Ùˆ با اسم واقعی Ù…ÛŒ نوشتید چقدر Øاضر به این کار بودید Ùˆ اگر هم بودید باز دلیل نمی شه Ú©Ù‡ دیگران هم باشند.
ممنون.
عالی.
کامنت من چرا ثبت نشده؟
تکبیر
دید شما واقعا تØسین برانگیزه. Ù‡ÛŒ منتظر موندم ببینم Ú©ÛŒ Ù…ÛŒ خواد به این کشمکش ها پایان بده. آخه سرکوب کردن Ùˆ مسخره کردن یه آدم Ú©Ù‡ رÙتارش درست نیست Ú†Ù‡ اثری Ù…ÛŒ تونه داشته باشه.
نمی دونم چرا کامنتم ثبت نمی شه؟ اما دوباره Ù…ÛŒ Ùرستم:
پیش Ùرضاتون به شدت غلط Ùˆ دچار مشکله، Ùˆ نتیجه گیری بر اساس اون…ØŸ
1- این متن ها (مطمئنم Ú©Ù‡ Øداقل در 90 درصد موارد Ùˆ برای 90 درصد نویسندگان) اصلاً با هد٠مخاطب قرار دادن کوروش نوشته نشده.
2- هیچکس با سن پایین کوروش مشکلی نداره. هیچکس از دست کوروش به خاطر تجربه های نداشته (ناشی از سن کمش) کلاÙÙ‡ نیست. Øتی هیچکس با لیست عناوینی Ú©Ù‡ برای خودش ردی٠کرده بود (درست یا غلط) مشکلی نداشته. شما Ùˆ همه منتقدان خوب Ù…ÛŒ دونین Ú©Ù‡ چیزی Ú©Ù‡ آزاردهنده است رÙتار آویزونی (Ùˆ به قول خود کوروش آقا دوربینی ای) هستش. Øتی اون 10 درصدی هم Ú©Ù‡ مخاطبشون ممکنه کوروش بوده باشه دارن این بخش از کوروش رو نقد Ù…ÛŒ کنن Ùˆ نه سن Ùˆ سال یا تجربه های نداشته ناشی از اون.
3- Øتی اگر Ùرض بگیریم مخاطب همه متن ها نقد کوروش بوده قرار نیست Ú©Ù‡ هر طنزی اسم مسخره کردن پیدا کنه. در هر نقد طنزی راجع به مساله مورد انتقاد به شدت بزرگنمایی Ù…ÛŒ شه، اما این به معنی هزل Ùˆ مسخره کردن نیست. زبان طنز اتÙاقاً لطی٠ترین Ùˆ ملایم ترین نوع نقده. Øرکت شما دقیقاً مثل تعطیل کردن روزنامه ها برای چند کاریکاتور Ù…ÛŒ مونه.
4- من مواÙÙ‚ مظلوم نشون دادن کوروش نیستم (Ùˆ البته منظورم هم این نیست Ú©Ù‡ با یک جانی طر٠هستیم). شما دارین اجØا٠بزرگتری در ØÙ‚ پسری Ù…ÛŒ کنید Ú©Ù‡ درست یا غلط خودش رو غرق در عناوین بزرگ Ù…ÛŒ بینه. اتÙاقاً بهترین Ú©Ù…Ú© Ùˆ درس به کوروش اینه Ú©Ù‡ بدونه این عناوین بزرگ در عین Ùریبنده بودن Ú†Ù‡ دردسرهای بزرگی در Ù¾ÛŒ خواهند داشت Ùˆ باید بتونه ظرÙیت Ùˆ جسارت روبرویی با همه اینها رو پیدا کنه. به پسری Ú©Ù‡ دوست داره بزرگی کنه نگید بچه. سعی کنید شرط بزرگی رو بهش یاد بدین (شما Ú©Ù‡ اینقدر نگران این پسر هستین، والا اÙرادی مثل ما Ú©Ù‡ با اون جنایتی Ú©Ù‡ مرتکب شدن تکلیÙشون روشنه!)
5- لزوماً دغدغه همه اÙراد نباید نوشتن راجع به موضوعات سیاسی باشه. به خصوص در یک وبلاگ. بدترین چیز این نسخه پیچیدن هاست Ú©Ù‡ به جای این کار راجع به این چیزی Ú©Ù‡ من Ù…ÛŒ Ú¯Ù… Øر٠بزنید! ضمن اینکه من نمی دونم شما اگر ایران بودید Ùˆ با اسم واقعی Ù…ÛŒ نوشتید چقدر Øاضر به این کار بودید Ùˆ اگر هم بودید باز دلیل نمی شه Ú©Ù‡ دیگران هم باشند.
Sologen عزیز
باور Ú©Ù† منم همین مشکل رو دارم موقع تاکسی سواری، از بس جمع Ù…ÛŒ شم تو خودم Ú©Ù‡ بعضی وقتا Øالم از خودم به هم Ù…ÛŒ خوره، واسه همین این جور وقتا لج Ù…ÛŒ کنم Ùˆ راØت Ù…ÛŒ شینم Ùˆ تا به Øال هم اتÙاقی Ù†ÛŒÙتاده.
در این Ú©Ù‡ بعضی مردها مریضن Ùˆ از قصد زنها رو «پامال» Ù…ÛŒ کنن Ø´Ú© ندارم (Ú©Ù‡ Ùکر کنم موارد مثال زده شده از همین دسته ان) اما در این Ú©Ù‡ بعضی خانم ها هم توهم این قضیه رو دارن هم Ø´Ú© ندارم!
Ùکر کنم ان جمله خورشت قیمه خوری در Ùلان رستوران منظورتان به نوشته نیما اÙشار نادری در وبلاگ من هست.شما همیشه تصور شخصی تان را اصل Ù…ÛŒ دانید؟! از کجا به این نتیجه رسیدید Ú©Ù‡ Ùلانی دوست پسر بنده است؟!آدم Øتا اگر نیم درصد هم نسبت به چیزی Ø´Ú© کند، جا دارد با قطعیت Øر٠نزند. Ú†Ù‡ برسد به این!!!
—
مثال‌هایی Ú©Ù‡ زده‌ام Ú©Ù… Ùˆ بیش تغییر یاÙته‌ی اصل آن است. منظورم تنها نشان‌دادن Ø´Ú©Ù„ Ú©Ù„ÛŒ Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø§Ùتخارات Ùهرست‌شده بود. اگر هدÙ‌ام نشان‌دادن دقیق رابطه بود (Ùˆ می‌خواستم همه هم بدانند Ú©Ù‡ منظورم Ú†Ù‡ کس‌ای است) Øتما لینک می‌دادم. پس لطÙا این یک مورد را به خودتان نگیرید.
-سولوژن
من اصلا نمی دانستم جریان از این قرار است… چندتا از اینها را خواندم Ùˆ اتÙاقا Ú©Ù„ÛŒ هم خندیدم….
Ø·ÙÙ„Ú©ÛŒ خودمون….
سلام. ممنون . خیلی لازم بود به گمانم.
كاملاً مواÙقم.
سولوژن عزیز. ØرÙهات در Ú©Ù„ کاملاٌ درسته Ùˆ در اون Ø´Ú©ÛŒ نیست. ولی من Ùکر میکنم در این مورد خاص Ú©Ù…ÛŒ بزرگنمایی شده. هد٠از نوشتن اÙتخارات صرÙاٌ نوشتن مطلبی طنزگونه است Ùˆ بس. Ùˆ نه طعنه زدن به کوروش یا هیچکس دیگر. اگر کسی مطلبی رو Ú©Ù‡ من با Ù„ØÙ† شوخی راجع به شخص خودم نوشتم میخونه Ùˆ میخنده, داره به “من” Ùˆ کارهای من میخنده نه به کوروش. Ùˆ من Ø´Ú© ندارم خیلی از این خواننده های خندان شاید Øتی کوروش رو نشناسند Ùˆ اطلاعی هم ار طرز رÙتار Ùˆ منش اون نداشته باشند. پس لزوماٌ پشت این قهقهه ها Ùˆ لبخندها چیزی پنهان نیست. من هم با هجو Ùˆ هزل مخالÙÙ…. با توهین به قصد لودگی مخالÙÙ…. با کوبیدن دیگران مخالÙÙ… ولی شاید غیر از چند نوشته خاص در بقیه اثری از توهین Ùˆ هجو ندیدم. نه آشنایی با کوروش دارم Ùˆ نه هیچ ارتباطی – Ú©Ù‡ البته با توجه به اینکه مدت خیلی کوتاهیه دارم مینویسم چیز عجیبی نیست-. بعضی از نوشته هاش رو خوندم Ùˆ در بعضی از برخوردهایی Ú©Ù‡ با سایر بلاگرها داشته خودشیÙتگی بسیاری درش دیدم Ú©Ù‡ البته باز هم به من ارتباطی نداشته Ùˆ نداره. ولی Ùکر میکنم کسی Ú©Ù‡ تا این Øد طالب شهرته Ùˆ گوش شنوایی هم برای هیچ انتقادی از خودش نداره, کودکی Ú©Ù‡ ادعای بزرگی داره Ùˆ خودش رو از همه بزرگان سر میدونه باید ظرÙیت برخوردهای تند بعضیها رو هم داشته باشه. Ùˆ در عین Øال هر Øر٠و سخنی رو به خودش ربط نده Ùˆ کامنتهای آتشین Ùˆ توهین آمیز در وبلاگها نگذاره. ØÛŒÙÙ‡ Ú©Ù‡ مسئله ای مثل این -Ú©Ù‡ صرÙاٌ میشد از دید شوخی Ùˆ خنده بهش نگاه کرد- باعث دلخوری Ùˆ سوتÙاهم Ùˆ Ø¬Ù†Ø§Ø Ø¨Ù†Ø¯ÛŒ در بلاگستان بشه.
ممنون 🙂
باعث شد از نوشتن لیست اÙتخارات خودم منصر٠بشم.
ممنون Ú©Ù‡ عادلانه Ùˆ منطقی در این باب نوشتید . موÙÙ‚ باشید
از آن جا Ú©Ù‡ خيلی در جريان اتÙاقات وبلاگستان هستم، خبر نداشتم از اين موج جديد. بعد از نوشته تو Ú©Ù‡ چند تايی را خواندم، به نظرم خيلی هم ايرادی نداشتند؛ چون به نظرم ربطی به کوروش نداشتند Ùˆ نوشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠÛŒ مستقل Ù…ÛŒâ€ØªÙˆØ§Ù† Øسابâ€Ø´Ø§Ù† کرد. ÙŠÚ© موج مسخرهâ€Ø¨Ø§Ø²ÛŒ Ú©Ù‡ ضرری هم برای کسی ندارد. در نظر من چندان شباهتی با دخترکی اذيت Ù…ÛŒâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ يا زنی Ú©Ù‡ سنگسار Ù…ÛŒâ€Ø´ÙˆØ¯ ندارد.
Ù…ÛŒâ€ØªÙˆØ§Ù† Ú¯Ùت Ú©Ù‡ “خوب است Ú©Ù‡ وقت بيشتری برای گير دادن به دشمنان صر٠کنيد”Ø› ولی نمیâ€ØªÙˆØ§Ù† به اين کار اين جماعت ايراد چندانی گرÙت، مخصوصن Ú©Ù‡ آن چند تايی Ú©Ù‡ من خواندم، نامی از کوروش ضيابری نبرده بودند.
سلام سولوژن
Øقیقت آن است Ú©Ù‡ نوشته‌های شما را نمی‌خوانم زیاد!
نظرها بیشتر نظرم را جلب می‌کند مخصوصا نظر کسی همچون «Ùرناز» http://www.farnaaz.info جالب است کسی Ú©Ù‡ ادعایی اینچنینی دارد؛ – شما همیشه تصور شخصی تان را اصل Ù…ÛŒ دانید؟! – Ú©Ù…ÛŒ Ùکر نمی‌کند Ú©Ù‡ همین قضیه در مورد خودش نیز صادق است! تنها در همین چند جمله‌ی نظرخواهی در همین‌جا! Øالا Ù‡ÛŒ بیاییم بهشت آروزها را به بیان واژه‌های زیبا بیاوریم…
نوشته‌ی به جا و بسیار مناسبی بود، ممنون.
سولوژن جان عرض کنم Ú©Ù‡ Ùکر نمیکنی یه خورده زیاده روی کردی؟؟ آخه Ú†Ù‡ لزومی دارد به قول تو “این بچه کوبیده بشه” یا چیزی شبیه این…شراگیم تو کامنتدونی گوشزد Øر٠جالبی زد…کورش اینقدر ها هم بزرگ نیست Ú©Ù‡ یک وبلاگستان بخواد راه بیÙته در موردش مطلب بنویسه…من با شروع کننده Øرکت کاری ندارم Ùˆ به این هم کاری ندارم Ú©Ù‡ چرا Ùˆ به Ú†Ù‡ دلیلی اینکار رو شروع کرده،ولی برای من Ùˆ خیلی های دیگه Ú©Ù‡ این موضوع را پر Ùˆ بال دادیم Ùˆ در موردش نوشتیم Ùقط Ùˆ Ùقط طنز بود Ùˆ بس…من هم نوشتم 1000 بار میگوزم Ùˆ پلک نمیزنم Ùˆ 13 سال هم هستش Ú©Ù‡ شرتم رو عوض نکردم…خب اینها به کورش ارتباطی پیدا میکنه Ú©Ù‡ ما نمیبینیم؟؟؟ خودت هم میدونی Ú©Ù‡ نداره…اون از چیز دیگه ای نوشته بود Ùˆ ما از چیزی دیگه! در ضمن این رو هم عرض کنم Ú©Ù‡ اگه همین اهالی وبلاگ شهر Ùردا،پس Ùردا کمر به قتلش بستند نمیشه بهشون خرده گرÙت! یه جوری رÙتار میکنه Ú©Ù‡ دقیقآ Øالت شیشه خورده روی مغز رو تداعی میکنه!(نه برای من البته،برای اونایی Ú©Ù‡ دوستانش هستند Ùˆ دوستش دارند!!)…موÙÙ‚ باشی…
ممنون از همه‌ی کسان‌ای Ú©Ù‡ پاسخ دادند. چیزهایی یاد گرÙتم.
سعی می‌کنم تا Øدی به کامنت‌های گذاشته‌شده پاسخ دهم. پیش از آن شاید خوب باشد تا توضیØ‌ای را Ú©Ù‡ در انتهای نوشته اضاÙÙ‡ کرده‌ام بخوانید. شاید روشن‌گر باشد.
به جیرجیرک: بله! با شما مواÙق‌ام Ú©Ù‡ در دنیای آن‌چنان با بنیان اخلاقی‌ای نیستیم Ùˆ انتظار رسیدن به آن شاید بی‌معنا باشد.
اما اگر از بین هر پنج صدا، یک صدا دیگران را به همان مدینه‌ی Ùاضله Ùراخواند شاید دنیا Ú©Ù…ÛŒ قابل تØمل‌تر شود. گاه‌ای این صدا من‌ام، گاهی شما، Ùˆ گاهی دیگری.
به mekabiz: ممنون!
به پسر Ùهمیده: نمی‌دانم آیا تاثیر بلند مدتی خواهد گذاشت این سه چهار نوشته یا خیر. امیدوارم تاثیرش مثبت باشد Ùˆ وبلاگ‌ستان به چیزی اشتباه خود را تنبیه نکند.
به لوا: بله! من هم دارم متقاعد می‌شوم Ú©Ù‡ اØتمالا خیلی‌ها به معنای این کار Ùکر نمی‌کردند. همان بامزه‌بودن متن -به خودی‌ی خود Ùˆ بدون توجه به پیش‌زمینه- نکته‌ی اصلی بوده است.
اگر از تو (یا مثلا خورشید) مثال زدم، قصدم توهین نبود. ده تا وبلاگ با چنین پست‌ای باز کردم Ùˆ یک گزینه‌ی بامزه را از هر کدام انتخاب کردم Ùˆ شاید Ú©Ù…ÛŒ تغییر دادم Ùˆ غلو کردم (گرچه در مورد وبلاگ‌ات، تقریبا تغییری ندادم). Ùˆ خب، Ú†Ù‡ چیزی به‌تر از یک ماشین Ùراری؟! (;
اما مورد ج.ا. Ùˆ الÙنون. منظورم این بود Ú©Ù‡ به طنز برای‌شان بنویسند. مثلا این الÙنون Ú©Ù… مایه‌ی طنز است؟ منظورم Øر٠جدی نبود الزاما. من هم می‌دانم Ú©Ù‡ ملت از دست خیلی چیزها خسته شده‌اند. من هم خسته شده‌ام. اما دل‌ام هم نمی‌آید Ú©Ù‡ خستگی‌ام را سر یک نوبالغ خالی کنم.
هممم … خیلی نوشته‌ای Ùˆ دل‌ام نمی‌آید کم‌تر از یک وجب در پاسخ‌ات بنویسم. اما خب سه انگشت بیش‌تر نشد! (:
به مینا:
پیش از شروع بگویم Ú©Ù‡ دلیل ثبت‌نشدن کامنت‌تان این بود Ú©Ù‡ رÙته بود در لیست اسپم‌ها. بعدا به طور اتÙاقی پیدای‌اش کردم. از این به بعد به اØتمال زیاد مشکل‌ای نخواهد بود.
اجازه دهید این‌گونه ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‡Ù….
شخص A سازه‌ی M را تعری٠می‌کند. هر بار استÙاده از آن سازه، به X Ùˆ Y منجر می‌شود.
Øال شخص B از سازه‌ی M استÙاده می‌کند. او می‌داند Ú©Ù‡ استÙاده از سازه‌ی M به X منجر می‌شود، اما نمی‌داند Ú©Ù‡ Y را نیز نتیجه می‌دهد.
سوال این است: آیا شخص B با کارش Y را نتیجه داده است؟ پاسخ روشن است: بله!
آیا این شخص می‌دانسته که این کار را کرده؟ خیر!
اگر در دست‌گاه اخلاقی‌ی Qمان Y غیراخلاقی باشد، آیا شخص B گناه‌کار است؟ بستگی به جزییات دست‌گاه اخلاق دارد. در واقع همین مساله است که آیا خطای بدون نیت، گناه است یا خیر؟ در دست‌گاه‌های اخلاقی‌ای که من می‌شناسم، گناه است اما با درجه‌ی کم‌تر.
پس همان‌طور Ú©Ù‡ می‌بینید من هیچ Ùرض‌ای نکرده‌ام جز شاید این‌که در QØŒ کار غیراخلاقی‌ی ندانسته هم‌چنان غیراخلاقی است.
پاسخ بقیه‌ی موارد نیز بدین‌گونه است:
Û±) این همان مورد شخص B است Ú©Ù‡ به معنای Y استÙاده از سازه‌ی M واق٠نبوده است.
Û²) Ùکر کنم موضوع را درست منتقل نکرده‌ام. مشکل این نیست Ú©Ù‡ چون کورش کودک است، پس باید اذیت‌اش کرد. نه! Ùکر نکنم کس‌ای این‌گونه استدلال کرده باشد. موضوع این است Ú©Ù‡ وقتی کورش را (به هر دلیل‌ای، موجه یا غیرموجه) اذیت می‌کنیم، داریم یک کودک را اذیت می‌کنیم Ùˆ رÙتارمان مصداق کودک‌آزاری -دانسته یا ندانسته- است.
Û³)
الÙ) تنها می‌پرسم Ú©Ù‡ Ùرق طنز Ùˆ هجو Ùˆ هزل در چیست؟
ب) Øرکت من معادل تعطیل‌کردن روزنامه‌ها نیست. Ùرق من با تعطیل‌کنندگان این است Ú©Ù‡ من در مقام منتقد هستم Ùˆ نه در مقام قوه‌ی قهریه. با این Øساب هیچ منتقدی نمی‌تواند بگوید چیزی “بد” است چون ممکن است کس‌ای Ùکر کند او مثل تعطیل‌کنندگان روزنامه‌ها Ùˆ … است. می‌دانم Ú©Ù‡ قصدتان از این مثال این نبود Ú©Ù‡ بگویید Ú©Ù‡ مخال٠آزادی‌ی بیان هستید Ùˆ نقد اجتماعی را نمی‌پذیرید.
Û´) یکی دو پاراگرا٠راجع به همین موضوع نوشته‌ام. اعتقاد ندارم روش صØÛŒØ Ø¨Ø±Ø®ÙˆØ±Ø¯ با او این‌گونه است Ú©Ù‡ اگر بود در این دو سال تغییر می‌کرد. همان‌طور Ú©Ù‡ نوشته‌ام به‌تر است شخص‌ای برای مشخص‌کردن شیوه‌ی مناسب برخورد با او (اگر کس‌ای واقعا دل‌اش برای او می‌سوزد) پیش‌قدم شود Ú©Ù‡ روان‌شناس‌ای باشد Ú©Ù‡ جلسه‌ی خصوصی ÛŒ روان‌درمانی با او داشته بوده باشد. کس‌ای از میان اصØاب Ùهرست اÙتخارات این‌گونه است؟
Ûµ) به نظرم باز هم نوشته‌ام را دقیق نخوانده‌اید. من چنین چیزی Ù†Ú¯Ùته‌ام. Ú¯Ùته‌ام اگر کس‌ای می‌خواهد چیزی را مسخره کند به‌تر است کسانی را مسخره کند Ú©Ù‡ ارزش مسخره‌شدن داشته باشند.
به پرستو: خواهش می‌کنم!
به هاله: (:
به میرزا: صلوات!
به ری‌را: ممنون! البته Ùکر کنم کشمکش جدید این باشد Ú©Ù‡ آیا من (Ùˆ امثال من) ØÙ‚ داشته‌ایم وبلاگ‌ستان را نقد کنیم یا نه. به هر Øال اشکال ندارد، چون من دوباره می‌شوم ضدخاطره‌نویس (Ùˆ همین‌ها را می‌گویم، اما کس‌ای نمی‌Ùهمد!).
به راننده‌ی ترن: (:
به Øمیدرضا: چرا Ø·ÙÙ„Ú©ÛŒ خودمون؟
به ژرÙا: خواهش می‌کنم!
به ۲۲: (:
به شانه بسر: Ùکر کنم موضوع همین است Ú©Ù‡ خیلی‌ها چنین برداشت‌ای از این ماجرا نداشتند. Øال یا اصلا نمی‌دانسته‌اند Ú©Ù‡ ماجرا از Ú†Ù‡ قرار است Ùˆ یا این‌که به نظرشان نیامده Ú©Ù‡ تÙسیر ارتباط-داشتن به ماجرای کورش خیلی جدی است Ùˆ ارزش صرÙ‌نظر کردن از این شادی را دارد.
به هر Øال من مخال٠جناØ‌بندی هستم. اگر من از یک چیزی در Øال Øاضر خوش‌ام نمی‌آید Ùˆ در وبلاگ‌ام می‌نویسم‌اش، قصد جناØ‌سازی ندارم. قصدم تنها بیان نظر خودم است. اگر کس‌ای با استدلال من مواÙÙ‚ است Ùˆ ØرÙ‌های‌ام در او تاثیر می‌گذارد، Ú†Ù‡ خوب! اگر هم نه، معمولا اشکالی پیش نمی‌آید.
به ala: هممم … می‌توانی دو ماه بعد منتشرش Ú©Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ شائبه‌ی ارتباط به این موضوع را نداشته باشد. (;
به لرد: من با وجود چنین چیزهایی به خودی‌ی خود مشکلی ندارم. اما اگر کس‌ای ریشه‌ی این‌کار را بداند، آیا باز هم اخلاقی است که این‌گونه بنویسد؟
ماجرای سنگ‌سار البته شدیدتر از این است. دخترک آن اول به نظرم در همین نسبت است. اما الگوی هر سه‌ی این‌ها کم و بیش یکی است.
به بهمن: بعضی وقت‌ها این‌طوری می‌شود Ùˆ بعضی‌ها از همان برخورد اول با اÙراد، شمشیرشان را از رو می‌بندند.
به Øامین: من در توضیØات تکمیلی Ùˆ پاسخ به کامنت‌ها (مخصوصا کامنت مینا Ùˆ لوا) سعی کرده‌ام موضع‌ام را Ø´ÙاÙ‌تر کنم. Ùکر کنم به‌تر است به آن‌ها مراجعه Ú©Ù†ÛŒ.
البته آن بخش آخر نوشته‌تان، یعنی “این رو هم عرض کنم Ú©Ù‡ اگه همین اهالی وبلاگ شهر Ùردا،پس Ùردا کمر به قتلش بستند نمیشه بهشون خرده گرÙت!” جای هر پاسخ‌گویی را بر من می‌بندند. Ùکر کنم می‌توانم به جای پاراگرا٠آخر نوشته‌ام این را بگذارم Ú©Ù‡ خشونت‌اش هم بیش‌تر است. (;
وقت یک Ù†Ùر نویسنده باشد Ùرم تازه چیزی است Ú©Ù‡ نمی‌تواند از آن بگذرد. کرم است به خدا. از وقتی جلال قوت این Ùرم را کش٠کرد. بقیه تØریک به استÙاده از آن شدند.
در طبقه‌بندی‌های طنز این قالب کار جزو نقیضه Ù…Øسوب می‌شود. اخوان ثالث از نقیضه Ùˆ نقیضه‌سازان Ú¯Ùته است. نقیضه در بیشتر واقع وارونه‌نمایی Ùرمی است Ùˆ در Ù…Øدود مواردی به شخصیت شاعر شعر اولیه کار دارد.
با توجه به تعری٠نقضیه Ú©Ù‡ استÙاده از یک Ø´Ú©Ù„ ادبی Ùˆ تغییر مضمون آن است به نظر نمی‌رسد در کارهای بعدی ارتباز زیادی با شخصیت یا هر چیز دیگر کوروش ضیابری دشاته باشد. در واقع تنها کار او ایده اولیه اجرای Ùرمی برای اÙراد بعد بوده است.
البته او هنوز در ادامه خودچسبناکی همان‌طور Ú©Ù‡ در وبلاگ‌اش نوشته هنوز سعی می‌کند ارتباط بین این Ùرم Ùˆ خودش را ØÙظ کند. او به راØتی با یک Ùاصله‌گذاری می‌توانست هم نویسندگان را از عذاب وجدان کودک‌آزاری Ùˆ دیگر چیزها برهاند Ùˆ هم از این Ùرم لذت ببرد.
بهمن آقای عزیز! من هرچه از این نوجوان دیدم برخوردهایش بوده….با نام صنم دولتشاهی Ø¢ÛŒ دی درست کرد Ùˆ امد با من Ùˆ عده ای دیگر چت کردن Ùˆ Øر٠های زشت Ùˆ رکیک زدن… در جواب ایمیل هایش Ú©Ù‡ من اصولا لینک به وبلاگ ها ندارم، بنابراین لطÙا انقدر ایمیل نزنید Ùˆ اگر از مطلبی خوشم بیاد Øتما در لینکدونی به آن لینک خواهم داد شروع به هوار Ùˆ ÙØØ´ کرد Ú©Ù‡ Ø¢ÛŒ من را تØویل نمی گیرد، نمی گذارید من به چشم بیام Ùˆ غیره…دیگه بگذریم از اینور Ùˆ اونور رÙتن هایش Ùˆ پشت سر دیگران بدگویی کردن هایش Ú©Ù‡ لااقل از دهان شش Ù†Ùر به گوش من رسیده. Øالا برادر میشه بÙرمایید من کدام تصور شخصی را اصل قلمداد کردم؟:)
من کاملا مخال٠مسخره کردن یک بچه ام ØŒ آن هم از طر٠ما Ú©Ù‡ جای خواهر برادرهای بزرگش هستیم . ولی ببینید این بچه یک چیزی بیشتر از جاه طلبه ØŒ میخواد معرو٠شه در وبلاگستان Ùˆ خودش رو قاطی آدمهای ده بیست سال بزرگتر از خودش کنه Ùˆ اون هم به ضرب Ùˆ زور … نامه به این Ùˆ اون Ùˆ کامنت این ور Ùˆ اون ور Ùˆ … . خوب نباید انتظار داشت Ú©Ù‡ همه آدم ØŒ روانشناس کودک Ùˆ نوجوان باشند Ùˆ این بچه را درک کنند Ùˆ مراعاتش را بکنند . ببینید مثلا اگر کسی وسط اتوبان شروع کنه به پیاده روی ØŒ اون هم در طول اتوبان ØŒ این درسته Ú©Ù‡ ماشینا باید مواظب باشن به اون آدم نزنن ØŒ ولی اینم درست نیست Ú©Ù‡ اگر ماشینی به اون زد ØŒ همش رو بندازیم تقصیر ماشینه ! به نظر من با کارایی Ú©Ù‡ این بچه کرده ØŒ این عکس العملها توی وبلاگستان طبیعی بوده . این وظیÙÙ‡ ÛŒ سرپرست این بچه Ùˆ کسانی Ú©Ù‡ مسئولیتش رو دارن هست Ú©Ù‡ به هر Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ میشه بهش رسیدگی کنن . نمیگم درمانش کنن ØŒ چون در Øدی نیستم Ú©Ù‡ در مورد مشکلش نظر بدم . Ùقط میگم این وظیÙÙ‡ ÛŒ اونهاست Ú©Ù‡ بهش برسن Ùˆ بهترین طرز برخورد ØŒ بهترین نصیØت ØŒ بهترین …. رو براش انجام بدن . ولی اگه اونا هم خودشون باعث این رÙتارای این پسر شده باشند ØŒ واقعا باید برای این بچه تاس٠خورد چون تنها کسانی Ú©Ù‡ میتونن Ú©Ù…Ú©Ø´ کنن ØŒ همون کسانی هستن Ú©Ù‡ باعث شدن این ویژگیها رو داشته باشه .
بیشتر این لیست اÙتخارات واقعا بامزه است Ùˆ بار طنز زیاد ( Ùˆ Øتی گاهی قوی ای هم ! ) داره Ùˆ واقعا به نظر من ارزشمندن بعضیاشون از نظر طنز . همه ÛŒ اÙرادی هم Ú©Ù‡ اÙتخاراتشونو نوشتن ØŒ منظورشون طعنه به اون
پسر نبوده . Ú©Ù„ÛŒ ذوق Ùˆ استعداد Ø´Ú©ÙˆÙا شده . سرزنششون نکنین ØŒ به خنده هم نیاز داریم . (نه خنده ای Ú©Ù‡ از سر تمسخر باشه )مسخره کردن کار غلطیه ولی این لیست اÙتخارات الان دیگه جدا شده از مسخره کردن اون پسر .
تو خط پنجم ٠کامنتم ØŒ نوشتم “همه آدم ØŒ روان شناس ….” یه وقت سوتÙاهم نشه ! میخواستم بگم : همه آدمها ØŒ روانشناس …” 🙂
Ú†ÛŒ بگم والا! من Ú©Ù‡ هر Ú†ÛŒ کامنتهای مینا Ùˆ لوا رو خوندم چیزی دستگیرم نشد!!!!! اولین باره Ú©Ù‡ ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒØ¯Ù… یه بØØ« Ùˆ موضوع رو بدون رسیدن به نتیجه Ùراموش کنم! Ùکر میکنم Ú©Ø´ دادن این موضوع Ùقط باعث خرد شدن اعصاب من Ùˆ شما Ùˆ دیگرون میشه…Ùراموشی بعضی وقتها بهترین راهه…
من هم معتقدم رÙتار دوستان وبلاگ نویس درست Ùˆ منطقی نیست. یادمان باشد (اگر در خواستن آزادی بیان دروغ نمی گوییم) آزادی بیان به معنی Ùرصت برای Ú¯Ùتن Ùقط ØرÙهای درست نیست بلکه ØÙ‚ بیان نظرات Ùˆ عقاید است، Øتی اگر اشتباه باشد.
در ضمن ما دموکراسی خواهان دیکتاتور مسلک توان تØمل سایرین را داشته باشیم.
راستش دوست نداشتم دیگه این موضوع رو ادامه بدم، اما چون مستقیماً راجع به کامنت من نوشتید لازم دیدم (Øداقل شرط ادب) Ú©Ù‡ جواب بدم:
1- استدلال شما در مسئول بودن شخصی Ú©Ù‡ با انجام رÙتار Q باعث Øاصل شدن نتیجه Y Øتی به صورت شده، درسته. اما نتیجه گیری غلطه. چون از نظر من اینجا رÙتار Q (نوشتن لیست های مورد بØØ«) منجر به نتیجه Y (مسخره کردن دسته جمعی کوروش) نشده. به شدت معتقدم Ú©Ù‡ تا قبل از نوشتن پست هایی مثل پست شما، گوشزد Ùˆ خود کوروش (Ú©Ù‡ به نظر من هدÙمند Ùˆ جهت راه اندازی موج Ùˆ سوار شدن بر اون بوده) هیچ کس (یا اگر مطلق نخوایم بگیم اکثریت) هیچ برداشتی بر علیه کوروش از این پست ها نداشته. بلکه این جنجال این چند روز بود Ú©Ù‡ پست های کاملاً بی ربط رو هم به کوروش ربط داد.
2- از اساس با برداشت “اذیت کردن” در اینجا مشکل دارم. Ú†Ù‡ کودک Ùˆ Ú†Ù‡ غیر کوردک. اما متن شما این موضوع رو القا Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ یک عده بزرگسال یک بچه رو به خاطر تجربه های کمترش تØقیر کردن. چون شما دقیقاً Ú¯Ùتین Ú©Ù‡ “یادتان می‌آید همه‌ی آن سال‌های کودکی Ùˆ خردسالی Ùˆ نوجوانی‌تان را Ùˆ همه‌ی تØقیرهای بی‌معنا Ùˆ مجازی‌ای را Ú©Ù‡ تنها به خاطر دو سه سال کوچک‌تر بودن تØمل می‌کردید؟”. من مسلماً کودک آزاری رو تایید نمی کنم. اما اصلاً برداشتم از این لیست ها رÙتار کودک آزارانه نبوده.
3- الÙ) واقعاً Ùرق طنز Ùˆ هزل چیه Ú©Ù‡ کوچکتری متنی Ú©Ù‡ دستمایه طنز داشته باشه رو به هزل متهم Ù…ÛŒ کنید؟ Øتی اگر همه لیست ها هم با هد٠انتقاد از کوروش بوده باشه کجا این پست ها هزل بوده؟ اینکه یه عده بیان از خاطرات شوخییه خودشون رو بنویسن Øتی اگر Ùقط بخوان به یک شخص بÙهمون چیزایی Ú©Ù‡ بهش اÙتخار Ù…ÛŒ کنه مایه اÙتخار نیست یا اغراق آمیزه بدون اینکه Øتی در بیشتر اونها کوچکترین اشاره مستقیمی به اون شخص شده باشه Ùˆ تمام موارد شوخی راجع به خود شخص باشه چرا باید هزل تلقی بشه؟
ب) اتÙاقاً من به طرÙداری از آزادی بیان Ùˆ نقد دارم این ØرÙÙˆ Ù…ÛŒ زنم. اما من نه تنها ØÙ‚ نقد رو برای شما قائل هستم بلکه (با Ùرض اینکه تمام نویسندگان لیست ها قصد نقد کوروش رو داشتن) برای اونها هم قائلم. نه اینکه (Øتی اگر اون نوشته ها صرÙاً نقد بوده باشه) یک نقد ملایم به زبان طنز رو با اعمالی مثل سنگسار مقایسه کنم.
4- با این بند خیلی مشکل دارم. قرار نیست Ú©Ù‡ شما با تمام مسائلی Ú©Ù‡ روبرو Ù…ÛŒ شین برخورد روانشناسانه داشته باشین Ú©Ù‡ توان Ùˆ دانشش رو هم ندارین. باید بپذیریم Ú©Ù‡ Øتی هد٠نقد رÙتار کوروش بوده نه برای Ø§ØµÙ„Ø§Ø “خود کوروش” Ú©Ù‡ برای عدم تکرار رÙتاری Ú©Ù‡ یک اجتماع (وبلاگستان) رو آزار Ù…ÛŒ ده بوده. اجازه بدیم “Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ú©ÙˆØ±ÙˆØ´” به پدر Ùˆ مادرش Ùˆ رونشناسان Ø°ÛŒ ربط واگذار بشه. اما مسلماً Ùکر نمی کنید Ú©Ù‡ اگر از کسی رÙتار آزاردهنده ای سر زد باید به دلیل عدم اطلاعات روانشناسانه سکوت کرد. من کوروش رو اصلاً بیمار روانی نمی دونم. پس اون هم در مقابل رÙتارش Ùˆ مسئوله Ùˆ اگر نقدی هم بر رÙتارش انجام بشه مثل من Ùˆ شما باید باهاش برخورد بشه.
5- بازهم برگشتید سر Ùرض خودتون. هیچ کس قصد مسخره کردن کوروش رو نداشته. Øتی اگر همه Ùقط Ùˆ Ùقط با هد٠نقد کوروش نوشته باشند. اما Ú†Ù‡ کسی تعیین Ù…ÛŒ کنه Ú©Ù‡ راجع به Ú©ÛŒ (Ùˆ یا Ú†Ù‡ رÙتاری، Ú†Ù‡ موضوعی، Ú†Ù‡ سوژه ای) باید نوشت Ùˆ راجع به Ú©ÛŒ نباید نوشت؟ Ù…ÛŒ شه بگین از Ú†Ù‡ جایگاهی دارین Ù…ÛŒ گین Ú©Ù‡ باید راجه به کوروش نوشته نمی شد، بلکه راجع به الÙنون نوشته Ù…ÛŒ شد؟ Ùˆ Ù…ÛŒ شه بگین چرا دیگران باید “هزینه های” این تشخیص شما رو با نوشتن راجع به همچین موضوع Øساسیت برانگیزی بپردازن؟ تنها خوبی وبلاگستان اینه Ú©Ù‡ راجع به هر چیزی Ù…ÛŒ شه Øر٠زد. Ù…ÛŒ شه بگین شما چرا Ù…ÛŒ خواین (Øتی با برچسب پیش پا اÙتاده بودن سوژه) اونو Ù…Øدود کنه؟ Ù…ÛŒ شه بگین تکلی٠آزادی بیان اینجا Ú†ÛŒ Ù…ÛŒ شه اونوقت؟
زیاده گویی بود، ببخشید. به هر Øال Ù…ÛŒ دونم هدÙتون دلسوزانه (یا Øاداقل مثبت) بوده. همونطور Ú©Ù‡ اØتمالاً اونایی هم Ú©Ù‡ مستقیماً مخاطبشون کوروش بوده Ùˆ همینطور اونایی Ú©Ù‡ Ùقط Ù…ÛŒ خواستن یه پست طنز بنویسن Ùˆ خودشون یا بقیه رو یکم بخندونن. اما Ùکر Ù…ÛŒ کنم این برخوردهای شدید (مثلاً مقایسه موضوع به این سادگی با سنگسار Ùˆ…) Ùقط باعث دلسردی یک عده Ùˆ بیشتر کودک موندن Ùˆ بزرگ نشدن اون پسر Ù…ÛŒ شه. راستی خود شما Ùکر کردین اینجور Øمایت از کوروش (Ùˆ مقایسه اون با دختر مظلوم…) چقدر روانشناسانه اس؟
زیاده گویی بود، ببخشید. به هر Øال Ù…ÛŒ دونم هدÙتون دلسوزانه (یا Øاداقل مثبت) بوده. همونطور Ú©Ù‡ اØتمالاً اونایی هم Ú©Ù‡ مستقیماً مخاطبشون کوروش بوده Ùˆ همینطور اونایی Ú©Ù‡ Ùقط Ù…ÛŒ خواستن یه پست طنز بنویسن Ùˆ خودشون یا بقیه رو یکم بخندونن. اما Ùکر Ù…ÛŒ کنم این برخوردهای شدید (مثلاً مقایسه موضوع به این سادگی با سنگسار Ùˆ…) Ùقط باعث دلسردی یک عده Ùˆ بیشتر کودک موندن Ùˆ بزرگ نشدن اون پسر Ù…ÛŒ شه. راستی خود شما Ùکر کردین اینجور Øمایت از کوروش (Ùˆ مقایسه اون با دختر مظلوم…) چقدر روانشناسانه اس؟
آهان منظورم از دختر مظلوم دختربچه مظلوم بود که در اول پست شما داشت هو می شد و به الطبع خیلی کم سن و سال تر و ضعی٠تر از کوروش تصویر شده بود. نه با دید جنسیتی!
به مینا و بقیه:
ممنون از پاسخ‌های‌تان Ùˆ همه‌ی بØث‌ای Ú©Ù‡ کردید.
با این‌که هنوز می‌توان سعی در Ø´ÙاÙ‌تر کردن استدلال‌ها کرد Ùˆ بخش‌هایی از آن را Ú©Ù‡ خوب درک نشده‌اند واضØ‌تر Ú¯Ùت، اما گمان می‌برم تا این‌جای‌اش هم با Ú©Ù…ÛŒ اغماض کاÙÛŒ بوده باشد. من موضع‌ام را اندکی تغییر داده‌ام (یک چیزی در این Øدود: خیلی‌ها در این میان اصلا نمی‌دانسته‌اند دارند Ú†Ù‡ کار می‌کنند Ùˆ قصد بدی نداشتند) Ú©Ù‡ در همان بالا نوشته‌ام.
مایل‌ام این بØØ« را ادامه دهم. اما نه به این Ø´Ú©Ù„ Ùˆ در این باÙت. باÙت Ùعلی جنجال برانگیز است Ùˆ جای بØØ« منطقی را تنگ کرده است (چون خواسته یا ناخواسته عده‌ای این وسط Ù…Øکوم می‌شوند). به Ø´Ú©Ù„ مستقیم Ùˆ غیرمستقیم، در این وبلاگ Ùˆ در وبلاگ‌های دیگر (Ùˆ در نتیجه پشت سرم)ØŒ به اندازه‌ی کاÙÛŒ بد Ùˆ بیراه شنیدم (Ùˆ البته ستایش نیز). در آینده به بØØ« اخلاق Ùˆ اخلاق کودک‌آزاری برخواهم گشت. سعی می‌کنم این موضوع را دقیق‌تر بررسی کنم.
سولوژن جان. می‌دانی Ú©Ù‡ تجربه‌ای تقریبا شبیه کورش داشته‌ام. یعنی عده‌ی زیادی بدون اینکه بدونن اصل ماجرا چیست Ùˆ Ùقط به‌خاطر اینکه در هیاهویی شرکت کنند Ùˆ لذت ببرند مورد طعن Ùˆ Ù†Ùرین قرار گرÙته‌ام.
Ú†Ù‡ دوستان(سابق) زیادی Ú©Ù‡ برای نوشتن مطلب توهینی با هم مسابقه گذاشتند Ùˆ دوستی‌مان را به علت چیزی Ú©Ù‡ اصلا نمی‌دانستند چیست به‌هم زدند. در این گونه مواقع تنها چیزی Ú©Ù‡ Ùراموش می‌شود اصول انسانی‌ست. تو خودت از معدود کسانی بودی Ú©Ù‡ در اون موقع برخورد خوبی کردی Ùˆ اثر خیلی خوبی در ذهن من گذاشتی.
من سعی می‌کنم هیچوقت پابرهنه وارد بØØ« دیگران نشوم( من خیلی دیر متوجه این جریان-ضد کوروشی- شدم Ùˆ اولین بار در وبلاگ گوشزد خواندم قضیه را. خیلی بی‌ملاØظه Ùˆ سریع Ùˆ به صورت شوخی کامنت گذاشتم Ùˆ متاسÙانه ناخواسته کوروش رو ناراØت کردم)
آدم باید همیشه Ùکر کند Ú©Ù‡ با گوسÙند Ùرق دارد.
منظورم اصلا موضوع بامزه‌ی “اÙتخارات من”Ú©Ù‡ بلاگرها می‌نویسند نیست.
از خوندن خیلی‌هاش(بخصوص آن‌هایی Ú©Ù‡ اصلا قصد تØقیر کسی رو نداشتند Ùˆ تازه به نوعی زندگی خودشون رو مورد نقد قرار داده بودند) لذت بردم.
این جریان اخیر درسی بود برای همه‌ی ما.
برای کورش، برای منتقدینش، برای مسخره‌کنندگانش، برای کسانی Ú©Ù‡ در بØØ« شرکت نکردند.
Ùˆ بهترین ره‌آوردش برای من شناختن دوستانی چون شما Ùˆ گوشزد Ùˆ پارسا Ùˆ بقیه‌ای بود Ú©Ù‡ جز همراه شدن به سیل ویرانگر ØرÙÛŒ برای Ú¯Ùتن دارند.
واقعا ممنونم
من Ùقط می‌خوام بگم ممنون Ú©Ù‡ کامنت‌دونی‌ات دیگه دهن آدم رو سرویس نمی‌کنه Ùˆ ممنون Ú©Ù‡ سولوژن وب‌لاگ‌آباد هستی.
با نظر شما درباره نادرستي تمسخر ديگران Ùˆ … مواÙقم.
اما درباره گناه كسي كه نادانسته خطايي مي كند نه.
خوب Ùˆ بد يك Ù…Ùهوم اخلاقي است Ùˆ ارزش اخلاقي نتيجه اساس نظام اخلاقي. به بيان ساده اگر مبناي نظام اخلاقي ما منÙعت گرايي، آموزه هاي ديني، … باشد، ارزشهاي اخلاقيمان متÙاوت خواهد بود. در هر Øال مبناي قضاوت اخلاقي انگيزه Ùرد است Ùˆ Ùقط خود او (وجدان) ميتواند قضاوت قطعي بكند.
گناه Ùˆ ثواب يك Ù…Ùهوم ديني است Ùˆ گناه يا ثواب بودن يك كار يا ترك آن را قوانين ديني (شرع)‌ مشخص مي كند.
جرم يك Ù…Ùهوم قانوني است، يعني قراردادهاي اجتماعي آن را تعيين مي كنند.
بنابر اين اگر كسي با نيت خوب يا ناآگاهانه كار بدي را انجام دهد كه بر Øقوق ديگران تاثير نامطلوبي بگذارد، يك جرم مرتكب شده، اما گناهكار نيست. يعني موظ٠به جبران خطا هست، اما مستوجب شماتت Ùˆ سرزنش نيست. Ùˆ اصلا با اين استدلال هيچكس مستوجب سرزنش انساني ديگر نميتواند باشد.
اميدوارم منظورم را روشن Ú¯Ùته باشم. 🙂
خانم Ùرناز سیÙÛŒ نوشته ÛŒ مزخرÙشون را Ùرا موش Ù…ÛŒ کنند. نگران این هستند Ú©Ù‡ Ùلانی دوست پسرشونه یا نه.