Talagrand’s Concentration of Measures
بعضی وقت‌ها می‌شود Ø§ØØ³Ø§Ø³ کنم گنج‌ای در اختیار دارم Ú©Ù‡ هنوز ارزش‌اش را خوب درک نمی‌کنم. در واقع ØØ³ می‌کنم ارزش آن چقدر است، اما دقیقا نمی‌دانم چطوری باید از آن Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کنم.
بعضی وقت‌ها هم می‌شود ØØ³ می‌کنم چقدر گنج‌های مختلÙ‌ای دارم Ú©Ù‡ نمی‌دانم اول باید بروم سراغ کدام‌شان.
14 thoughts on “Talagrand’s Concentration of Measures”
شیر یا خط کن! D:
اگر تعداد گنج‌ها توان دو نباشد، چطوری با شیر و خط به طور عادلانه از میان‌شان یکی را انتخاب کنم؟! (;
در ابتدا عنوان‌ها را نگاه نكردم، يك‌راست Ø±ÙØªÙ… سراغ 26 جولاى Ùˆ يادداشت‌ها را يكى يكى امدم بالا: 1:)ØŒ 2 !ØŒ 3 D: Ùˆ 4 ((:
مباركه!
Ùˆ ممنون! 🙂
مرسی بابت کامنتت. ولی باور Ú©Ù† من پسری رو Ù…ÛŒ شناسم Ú©Ù‡ ولش کنم شیش برابر من ØØ±Ù Ù…ÛŒ زنه. Ùقط نمی دونم چرا از من خوشش نمی یاد!
Glad you found somethin exciting to bite into on a dead campus other than a “damned hamburger”! So what is so precious about Talagrand’s theory?
شرمنده رÙیق! گنجی وجود نداره. همه ما مثل هم هستیم. Ùکر میکنیم گنجی در وجودمون Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است Ùˆ باید هویدا شود، اما نیست. هر Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ هست Ùقط آدمی است Ùˆ آدمی Ú©Ù‡ Ù…ØÚ©.Ù… به زنده بودن است. همین.
شما به بازی دعوت شده اید… 🙂
اهه!!!! Ú†Ù‡ معنی شما پینگ نشی هان سولو؟!ØŸ! من شاخ درآوردم دیدم 3-4 پست قبلتر بازی رو ادامه دادی Ú©Ù‡… !!! واقعاً Ú©Ù‡!!!
Ùˆ ØØ§Ù„ا، کامنتی مربوط به این پست D:
والا من از دم دست ترینشون شروع میکنم، شاید ارزش کمتری نسبت به بعضی دورترها داشته باشه، اما وقت کمتری تل٠میشه Ùˆ بعدش میشه به بعدی ها هم رسید…
به میترا: بله! همیشه پیش می‌آید، اما Ø§ØØªÙ…ال‌اش Ú©Ù… است. Ø§ØªÙØ§Ù‚ا جالب این‌که این پست‌ام یک جورهایی ربط دارد به کامنت شما Ùˆ کم‌بودن Ø§ØØªÙ…ال بعضی چیزها!
به کامران: توضیØâ€ŒØ§Ø´ Ù…ÙØµÙ„ است Ùˆ مهم‌تر از آن من هنوز کامل درک نکرده‌ام. شاید بعدتر درباره‌اش نوشتم. اما ماجرا به طور خلاصه این است Ú©Ù‡ می‌گوید اگر ما Ú©Ù„ÛŒ نمونه‌ی تصادÙÛŒ انتخاب کنیم، اکثرشان بسیار شبیه به چند نمونه‌ی Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒ هستند Ú©Ù‡ انتخاب کرده‌ایم Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØªâ€ŒØ´Ø§Ù† واقعا ناچیز است.
به امضا: من منظورم وجود گنجی در خودم نبود. منظور گنج در جاهای دیگر بود. با این‌همه باز هم این مثال‌ات به این قضیه ربط دارد.
به المیرا: ممنون!
به المیرا: من پینگ کرده بودم همان موقع!
به المیرا: دم‌دست‌ترین‌شان کدام است؟ ÙØ±Ø¶ Ú©Ù† سه کتاب خوب داری، هر سه‌تای‌شان هم در کتاب‌خانه‌ات است Ùˆ خواندن هر کدام‌شان ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ سه ماه وقت می‌گیرد. کدام را انتخاب می‌کنی؟ راه‌ØÙ„ ØØ±Ùه‌ای‌اش این است Ú©Ù‡ هیچ‌کدام، بلکه آن ÙØµÙ„‌ای را از کتاب انتخاب می‌کنی Ú©Ù‡ به پژوهش ÙØ¹Ù„ی‌ات ربط داشته باشد Ùˆ بقیه‌اش را هم آن‌قدر می‌خوانی تا آن ÙØµÙ„ مورد نظر را درک Ú©Ù†ÛŒ. اما من از این شیوه خیلی خوش‌ام نمی‌آید. در واقع من ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ù… همه‌ی جواهرات گنج را دانه دانه ببینم تا این‌که بروم مستقیم سر چراغ جادو!
من 68 شدم!
خب هان سولو، در مورد کار Ùˆ مطالعهء کتابهای علمی، موضوع اینقدرها هم Ø§ØØ³Ø§Ø³ÛŒ نمیشود! منظور من اوقات ÙØ±Ø§ØºØª بود در واقع.
اما در مورد case مطروØÙ‡Ø¡ شما، عرض کنم Ú©Ù‡ خب در واقع، هیچوقت در عمل این worst case ای Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÛŒØŒ Ø§ØªÙØ§Ù‚ نمی Ø§ÙØªØ¯: چون سه کتاب این همه مساوی نمیشوند Ú©Ù‡ هریک دقیقاً همان ارزش را داشته باشند Ùˆ هریک دقیقاً سه ماه وقت ببرند Ùˆ هر یک دقیقاً 1/3 سهم در پیشبرد پروژه داشته باشند، آنهم بدون هیچ تقدم Ùˆ تاخری. بنابراین به نظر من در اینجور موارد، همیشه نکته ای هست Ú©Ù‡ priority را مشخص کند Ùˆ باید آن نکته را پیدا کرد (مثلاً با نوشتن لیست Pros & Cons). به اضاÙÙ‡ اینکه Time Scheduling های مختل٠برای مدیریت زمان واقعاً Ù…ÛŒ توانند Ù…Ùید واقع شوند Ùˆ وقتی ØØ±Ù “کار” هست، “دوست داشتن” باید Ú©Ù…ÛŒ در Ù…ØØ§Ù‚ بماند طبیعتاً دیگر، نه؟!..
این یک جورهای ربط Ù†ÛŒØ§ÙØªØ§Ø¯ ببخشید!