پیش چشمان‌ات
وقتی به دم‌دمای تکینگی‌ی اساسی زندگی برسی، همه‌ی چیزهای ممکن -همه چیز- جلوی چشم‌ات ظاهر می‌شود؛ جز شاید یک چیز. اجازه می‌دهی اسم‌اش را بگذارم امید؟
بیش‌تر بخوانید:قضیه‌ی گندهه‌ی پیکارد
8 thoughts on “پیش چشمان‌ات”
یک جوری است Ú©Ù‡ ادم نمیÙهمد خوب!
چه واژه جالب و مخصوصیه این «تکینگی»!
I liked the rhytm!
اخوی جان! باز Ú©Ù‡ زدی بالای Ø³Ø·Ø Ø´Ø¹ÙˆØ± ما! من شعور ریاضیات Ùˆ این چیزا ندارم. چهار عمل اصلی رو به زور یادم مونده.
شرمنده، به علت کسر دانش ÙÙ†ÛŒ لازم چیزی ندارم بگم. اما امید شاید بزرگترین دشمن آدمی باشه رÙیق. امید در بهترین Øالت Ùقط یه سرابه.
واي خداي من! پس تو هم اين Ù„Øظات سهمگين رو تجربه کردي. Ùˆ Ú†Ù‡ اسم قشنگي انتخاب کردي “تکينگي”. به قول دوست Ùرزانه مون سياه‌چاله(نقطه تکينه) به غايت متقارن، Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ بي ‌شکل است. من اين Ú©ÙˆÚ†Ú©ÙŠ Ùˆ بي شکلي رو به شخصه از نزديک ديده ام Ùˆ…
مي خواستم بيشتر بنويسم Ùˆ Ùي‌الواقع نوشته بودم. اما چون نمي‌دونم Ú©Ù‡ الان در Ú†Ù‡ وضعيتي هستي به همين مقدار اکتÙا مي‌کنم.
از کجا Ù…ÛŒ Ùهمی Ú©Ù‡ تکینگی “اساسی” است؟ یعنی چطور قبل از وقوع Ù…ÛŒ Ùهمی؟
اگر این شرایط تکرار شونده باشد قاعدتاً اساسی نیست.
به صورتک خیالی: هممم …
به راØیل: بله! قشنگ است. به نظر می‌رسد Ùیزیک‌دانان ایرانی معادل‌های به‌تری استÙاده می‌کنند. مثلا یادم است در کلاس‌های ریاضی به چنین چیزی می‌گÙتند نقطه‌ی ویژه.
به امضا: شرمنده قربان!
به Ù…Øمد: دو نکته: یک) تجربیات آدم‌ها Ú©Ù… Ùˆ بیش شبیه به هم است. ب) این‌جا scramble می‌شود.
به نسیم: شاید من به عنوان ناظر خارجی دارم می‌بینم Ú†Ù‡ بلایی سر طر٠می‌آید. بگذریم Ú©Ù‡ مشکل‌ای نمی‌بینم برای عبور از این تکینگی. هر تکینگی‌ای Ú©Ù‡ گرانش ندارد – شاید بتوان نزدیک‌اش شد، تجربه‌اش کرد Ùˆ رÙت.
آخر ابهام نقطه ÛŒ تکین اساسی قابل رÙع شدن نیست Ú©Ù‡!
به نسیم: ابهام‌ای Ú©Ù‡ در رÙع ابهام وجود دارد مگر الزاما راجع به ابهام در شناخت است؟