پیش چشمان‌ات

پیش چشمان‌ات

وقتی به دم‌دمای تکینگی‌ی اساسی زندگی برسی، همه‌ی چیزهای ممکن -همه چیز- جلوی چشم‌ات ظاهر می‌شود؛ جز شاید یک چیز. اجازه می‌دهی اسم‌اش را بگذارم امید؟

بیش‌تر بخوانید:قضیه‌ی گندهه‌ی پیکارد

8 thoughts on “پیش چشمان‌ات

  1. چه واژه جالب و مخصوصیه این «تکینگی»!
    I liked the rhytm!

  2. اخوی جان! باز که زدی بالای سطح شعور ما! من شعور ریاضیات و این چیزا ندارم. چهار عمل اصلی رو به زور یادم مونده.
    شرمنده، به علت کسر دانش فنی لازم چیزی ندارم بگم. اما امید شاید بزرگترین دشمن آدمی باشه رفیق. امید در بهترین حالت فقط یه سرابه.

  3. واي خداي من! پس تو هم اين لحظات سهمگين رو تجربه کردي. Ùˆ Ú†Ù‡ اسم قشنگي انتخاب کردي “تکينگي”. به قول دوست فرزانه مون سياه‌چاله(نقطه تکينه) به غايت متقارن، Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ بي ‌شکل است. من اين Ú©ÙˆÚ†Ú©ÙŠ Ùˆ بي شکلي رو به شخصه از نزديک ديده ام Ùˆ…

    مي خواستم بيشتر بنويسم و في‌الواقع نوشته بودم. اما چون نمي‌دونم که الان در چه وضعيتي هستي به همين مقدار اکتفا مي‌کنم.

  4. از کجا Ù…ÛŒ فهمی Ú©Ù‡ تکینگی “اساسی” است؟ یعنی چطور قبل از وقوع Ù…ÛŒ فهمی؟
    اگر این شرایط تکرار شونده باشد قاعدتاً اساسی نیست.

  5. به صورتک خیالی: هممم …
    به راحیل: بله! قشنگ است. به نظر می‌رسد فیزیک‌دانان ایرانی معادل‌های به‌تری استفاده می‌کنند. مثلا یادم است در کلاس‌های ریاضی به چنین چیزی می‌گفتند نقطه‌ی ویژه.
    به امضا: شرمنده قربان!
    به محمد: دو نکته: یک) تجربیات آدم‌ها کم و بیش شبیه به هم است. ب) این‌جا scramble می‌شود.
    به نسیم: شاید من به عنوان ناظر خارجی دارم می‌بینم Ú†Ù‡ بلایی سر طرف می‌آید. بگذریم Ú©Ù‡ مشکل‌ای نمی‌بینم برای عبور از این تکینگی. هر تکینگی‌ای Ú©Ù‡ گرانش ندارد – شاید بتوان نزدیک‌اش شد، تجربه‌اش کرد Ùˆ رفت.

  6. آخر ابهام نقطه ی تکین اساسی قابل رفع شدن نیست که!

  7. به نسیم: ابهام‌ای که در رفع ابهام وجود دارد مگر الزاما راجع به ابهام در شناخت است؟

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *