ملاقات در کافه معاصر

ملاقات در کافه معاصر

تو را ندیده، کفش‌های سفیدش را برای‌ات شست!

3 thoughts on “ملاقات در کافه معاصر

  1. به “جالبیاتی Ú©Ù‡ من دیدم”: مطمئن نیستم، اما شاید. Ùˆ بعدا -می‌دانم- Ú©Ù‡ دوباره کفش‌های‌اش را شست Ùˆ برای دیگری‌ای.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *