مهدی عرب‌شاهی (عربشاهی) -یکی از هم مدرسه‌ای‌های من- اینک در زندان اوین است و نمی‌گذارند هیچ صدای‌اش هم در بیاید. مهدی را مدتی است دست‌گیر کرده‌اند و وضعیت‌اش سخت نامعلوم است.
* چرا مهدی عرب‌شاهی؟ چرا درباره‌ی چه‌گوارا نمی‌نویسی؟
-دلایل متعددی دارد. اول این‌که چه‌گوارا -تا جایی که می‌دانم- از بچه‌های مدرسه‌مان نبوده است.
جدا از این موضوع، چه‌گوارا در زندان اوین آب‌خنک نمی‌خورد ولی مهدی می‌خورد (شاید هم می‌نوشد!).
و مهم‌تر از همه، کم‌تر کس‌ای از زندانی‌شدن مهدی خبر دارد و تا جایی که می‌دانم کم‌تر جایی خبر دست‌گیری‌ی او را پوشش داده است.
* Ùˆ Øالا تو می‌خواهی Ú†Ù‡ کار کنی؟
-اعلام وابستگی با مهدی عربشاهی، یا شاید هم اعلام هم‌بستگی،‌ Ùˆ دیگر خیلی Ù…ØاÙظه‌کارانه‌اش، اعلام آشنایی!
جدا از شوخی (مهدی شوخ بود،‌ نمی‌دانم هنوز هم شوخ است یا نه!)ØŒ قصدم این است Ú©Ù‡ از او بنویسم تا شاید نام‌اش Ú©Ù…ÛŒ بیش‌تر برای شما آشنا بشود. شمایی Ú©Ù‡ ممکن است وبلاگ‌نویس باشید، یا روزنامه‌نگار Ùˆ یا Øتی یک خواننده‌ی معمول. خواست٠نهایی‌ام این است Ú©Ù‡ به تدریج Ùشار اÙکار عمومی چنان زیاد شود Ú©Ù‡ اگر مهدی را آزاد نمی‌کنند، دست٠کم اجازه دهند خبرهای بیش‌تری از سلامت‌اش(!) اعلام شود. در Øال Øاضر مهدی تØت٠Ùشار بسیار زیادی است Ùˆ گویا اجازه‌ی ملاقات با وکیل‌اش را هم ندارد.
* من وبلاگ‌نویس هستم! چه می‌توانم بکنم؟
-خیلی ممنون خواهم شد اگر در وبلاگ‌تان بنویسید Ú©Ù‡ خواستار Ø´ÙاÙ‌سازی‌ی بیش‌تر دلیل٠دست‌گیری‌ی مهدی عربشاهی هستید.
* من روزنامه‌نگارم! چه می‌توانم بکنم؟
-خیلی ممنون خواهم شد اگر در رسانه‌ای Ú©Ù‡ در اختیار دارید درباره‌ی او Ùˆ دیگر دوستان‌اش Ú©Ù‡ دست‌گیر شده‌اند بنویسید. Ùشارهای رسانه‌ای به نظر موثر می‌آیند.
* آیا آزادسازی‌ی مهدی عربشاهی لازم است؟
-بله! Øتما! مهدی عربشاهی چشم Ùˆ چراغ تیم Ùوتبال مدرسه‌مان است!
او کس‌ای است Ú©Ù‡ چون شیر درون دروازه می‌ایستاد ولی در موقع لزوم چون عقاب Øمله هم می‌کرد (Ùˆ البته بعدش Ú¯Ù„ می‌خوردیم!). قدما او را با پیتر اشمایلک مقایسه می‌کردند. هیبت او وقتی درون دروازه قرار می‌گرÙت قابل مقایسه با هیبت او در زمانی Ú©Ù‡ وسط زمین می‌ایستاد نبود. دلیل‌اش را هیچ‌کس نمی‌داند.
امیدوارم زندان خیلی لاغرش نکند که قرار است دوباره تیم بدهیم و سالنی بازی کنیم.
* دلیل دست‌گیری مهدی عربشاهی چه بوده است؟
-مهدی Ùعالیت سیاسی می‌کرد. البته اگر عضویت در دÙتر تØکیم ÙˆØدت را Ùعالیت سیاسی بدانیم. به هر Øال هر کس‌ای یک کاری می‌کند. دلیل نمی‌شود Ú©Ù‡ بیاندازیم‌شان در زندان.
* آیا خطری زندگی‌ی مهدی عربشاهی را تهدید می‌کند؟
-خطر اصلی، زندگی در ایران است. جدا از این مورد، دو نکته‌ی کوچک دیگر هم وجود دارند:
۱) او در زندان اوین زندانی است.
Û²) او در انÙرادی نگه‌داری می‌شود.
۳) او اعتصاب غذا کرده است.
(این دو را بخوانید:
(Û±) Ùˆ
(Û²))
*‌ آیا زندان خوش می‌گذرد؟
-من یک بار ده دقیقه در Øمام خانه‌مان گیر اÙتادم، تاثیر روØی‌ی بدی روی‌ام گذاشت. بعید می‌دانم زندان خیلی خوش بگذرد. مخصوصا Ú©Ù‡ شنیده‌ها Ùˆ غیره Øاکی است Ú©Ù‡ زندان‌ای Ú©Ù‡ برای مهدی تدارک دیده شده است چاشنی‌ی کابل Ùˆ بی‌خوابی Ùˆ بازجویی نیز می‌تواند داشته باشد.
* دست‌گیری‌ی مهدی چه تاثیری بر تو خواهد گذاشت؟
-نمی‌دانم! اما شاید یک تاثیرش این باشد Ú©Ù‡ Øس٠علاقه‌ام برای خدمت به وطن کم‌تر Ùˆ کم‌تر را کم‌تر کند. شاید نه خیلی (مثلا سه درصد!)ØŒ اما به هر Øال کم‌تر می‌شود. Ùˆ یادمان باشد چنین نوع اتÙاق‌هایی Ú©Ù… در کشور پیش نمی‌آید (دو درصد کم‌شدن علاقه به دلیل سنگ‌سارها، سه درصد برای دست‌گیری مهدی عربشاهی، پنج درصد برای Ø·Ø±Ø Ø§Ù…Ù†ÛŒØª اجتماعی، دو دهم درصد برای اراذل Ùˆ اوباش، Ù‡Ùت درصد به دلیل Ø³Ø·Ø Øقوق پایین، چهار درصد به دلیل عوضی‌هایی Ú©Ù‡ در مراکز دولتی با آن برخورد می‌کنم Ùˆ …).
من Ú©Ù‡ یک Ù†Ùرم، اما اگر دیگر هم مدرسه‌ای‌های‌ام هم چنین Øس‌ای پیدا کنند، مطمئن هستم Ú©Ù‡ کشور یک کوچولو ضرر خواهد کرد. شاید ضررش آن‌قدرها هم نباشد (چند صد پزشک متخصص، چند صد مهندس کارکشته، چند ده Ùیزیک‌دان، چند ده جامعه‌شناس، چند ده استاد دانش‌گاه، چند نویسنده، دو سه تا Ùیلسو٠و …)Ø› مخصوصا Ú©Ù‡ طبق Ú¯Ùته‌ی چند وقت پیش *ان* اهمیتی ندارد بود یا نبود این Ùارغ‌التØصیلان انگلیسی Ùˆ امریکایی (یا شاید هم اروپایی!) Ùˆ طبق Ú¯Ùته‌ی یک بابای دیگر در بیست سی سال پیش، مغزند Ú©Ù‡ مغزند، Ùرار می‌کنند؟ به جهنم!
اما Øالا Ùرض کنیم Ú©Ù‡ نه تنها من، Ùˆ نه تنها هم‌مدرسه‌ای‌های‌ام (Ú©Ù‡ دوست‌شان را دست‌گیر کرده‌اند)ØŒ Ú©Ù‡ شما، شمایی Ú©Ù‡ این وبلاگ را می‌خوانید، دوستان‌تان، هم مدرسه‌ای‌ها Ùˆ هم دانش‌گاهی‌های‌تان نیز علاقه‌شان به وطن کم‌تر Ùˆ کم‌تر شود. آن وقت می‌دانید Ú†Ù‡ می‌شود؟ در آن صورت دیگر لازم نیست کس‌ای زØمت بکشد Ùˆ Ù†Ùت را تا سر سÙره‌های‌مان بیاورد؛ خودشان می‌توانند بنشینند لب٠چاه Ùˆ هر Ú†Ù‡ می‌خواهند قلپ قلپ Ù†Ùت٠خام بخورند تا بترکند از رژیم پرکربوهیدرات!
بگذریم … مهدی عرب‌شاهی را دریابید. ای Ùارغ‌التØصیلان علامه‌Øلی، Ùلان Ùˆ بهمان دانش‌گاه، دوستان‌اش، Ùˆ تمام طرÙ‌داران Øقوق بشر!
راستیاین نامه را که خوانده‌اید؟
تکمیلی:
ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø®ÛŒÙ„ÛŒ تکمیلی: مهدی آزاد شد! تاریخ امروز هم Û±Û± آگوست است Ùˆ او همین امروز خودش آمادگی‌ی خودش را برای Øضور در تیم مدرسه دوباره اعلام کرد.
خبر جدید (۲ اکتبر ۲۰۰۹):‌ مهدی دوباره دست‌گیر شد!
14 thoughts on “مهدی عربشاهی”
خب من اصولاً یک چیز را Ù†Ùهمیدم Ùˆ آن این که، چرا قضیه رنگ‌وبوی عشیره‌ای Ùˆ سمپادی گرÙت پس! مگر Ú†Ù‡ اشکال داشت Øسّ Ùیلآنتروپیک Ùˆ بشردوستانه‌ی خوانندگان (!) را به کار زد Ùˆ از آن راه Ú©Ù…Ú© گرÙت؟
بعد هم این که، این خبرها اØتمالاً همین‌طور اند Ú©Ù‡ هستند دیگر؟ یعنی Ùردا روزی، در وب‌لاگ‌هامان ننویسیم Ùˆ بعد معلوم‌مان شود مثلاً بغل‌دستی ایشان در دبیرستان را گرÙته بوده‌اند Ùˆ نه خودش را؟
باشد که تیم‌تان باز کامل شود! :‌)
یالله آزادش کنید کون‌کشا! یالله!
به Asosh: نمی‌خواستم چنین Øس‌ای ایجاد شود. اگر این Øس ایجاد شد به این دلیل است Ú©Ù‡ بعضی چیزهایی Ú©Ù‡ درباره‌ی مهدی نوشته‌ام به این دلیل نوشته شده است Ú©Ù‡ او را Ú©Ù… Ùˆ بیش می‌شناسم، Ùˆ این شناخت هم به دلیل هم مدرسه‌ای‌بودن ایجاد شده است. وگرنه ما همه‌ی Ùرزندان ایران را -با اندکی بالا Ùˆ پایین- دوست می‌داریم!
در مورد اینکه Ú†Ù‡ کس‌ای دست‌گیر شده است Ùˆ Ú†Ù‡ کس‌ای نشده است، من به خبرهای درون‌گروهی استناد کرده‌ام Ùˆ لینک‌هایی Ú©Ù‡ داده‌ام. این را Ú©Ù‡ دقیقا Ú†Ù‡ بلایی سرش می‌آید کم‌تر مطمئن‌ام (مثلا این‌که انÙرادی هست یا خیر). با این Øال، به نظرم Ú©Ù…ÛŒ زیادی شلوغ‌کردن -در چنین مواردی Ú©Ù‡ دارد به شخص‌ای ظلم می‌شود- ضرری ندارد.
به جالبیاتی که جناب‌عالی دیده‌اید: گوش‌ا درویش!
امیدوارم زودتر تکلیÙØ´ معلوم شه
دعوتتان کردم تا در Ùراخوان «همبستگی بزرگ وبلاگ نویسان با دانشجویان در بند» (http://14mordad.blogfa.com/) شرکت کنید. 🙂
نمیدونم کی بود که مرعوب شدم؟
وقتی چندتا از بستگان زندانی سیاسی بودند؟وقتی به ملاقاتشون Ù…ÛŒ رÙتیم؟وقتی Ú©Ù‡ برای مصاØبه گزینش دانشگاه پیش از هر چیز به همون چندتا منسوبین زندانی اشاره Ù…ÛŒ کردند؟وقتی استخدام شدم با Ú©Ù„ÛŒ دلهره Ùˆ زن Ùˆ زندگی Ùˆ هنوز هم سایه تردید Ùˆ ترس از بازخواست توسط Øراست دست از سرم بر نمیداشت؟وقتی Ùهمیدم Ú©Ù‡ همون منسوبین خودشون از 30-40 ساله مبارزه سیاسی Ùˆ تشکیلاتی پشیمونن Ùقط رویشان نمی شود چیزی را اعترا٠کنند؟ نمیدونم Ú©ÛŒ ولی میدانم به شدت مرعوبم Ùˆ صدایم را نمی توانم بلند کنم Ùˆ Ùریاد بزنم،Ùقط این روزها وبلاگ Ù…ÛŒ نویسم…
عالی قضیه رو Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯ÛŒ. Øس خوبی پیدا کردم از هم Øسی با تو Ùˆ نوشته ات.تلاشم رو Ù…ÛŒ کنم
i knew him well through tahkim activities.
his face is in my mind through his usual smile.
i hope to see his smile again
سولوژن جان ،
کمتر پیش Ù…ÛŒ آید مطلبی را دوبار بخوانم ØŒ آنهم مطلبی Ú©Ù‡ زمان٠زیادی Ù…ÛŒ برد خواندن ( Ùˆ Ùهمیدن اش).
خواندن٠بار٠دوّم٠این پست Ú©Ù‡ تمام شد ( به علاوهء تمام٠اتّÙاقاتی Ú©Ù‡ این روزها به برکت٠همین دم Ùˆ دستگاهی Ú©Ù‡ صØبت اش هست برایم اÙتاده با گوشهء چشمی به آنچه ابوی Ùˆ خانواده ام بهره برده اند از آن) دیدم Ú©Ù‡ چقدر این روزها زیادی خسته ام.
آنقدر خسته Ú©Ù‡ Øوصلهء Ùکر کردن٠دوباره به هیچ کدام را ندارم (از اتّÙاقات٠این روزها گرÙته تا پدر٠پیر Ùˆ این پست)
====
هیچ تصوّری از زندان ندارم ØŒ از درب٠بستهء اتاق Ù…ÛŒ ترسم ØŒ تو صØبت از زندان Ù…ÛŒ کنی؟
شکنجه؟ من از اینکه پایم پیچ بخورد Ù…ÛŒ ترسم ØŒ از اینکه روØÙ… تجربهء عاطÙÛŒ تلخی داشته باشد گریزانم! Ù…ÛŒ نویسی Ùلانی دارد شکنجه Ù…ÛŒ شود؟
====
انسان ها در دنیا به دنبال٠چه هستند سولوژن جان ØŒ Ú©Ù‡ اینطور زندگی را برهم سخت Ù…ÛŒ گیرند؟ چرا یکی اجازهء زندانی کردن٠دیگری را دارد به ابن جهت Ú©Ù‡ صرÙاً این دو مواÙق٠هم Ùکر نمی کنند؟
====
سخن به درازا کشید ØŒ Ú¯Ùته بودم Ú©Ù‡ خسته ام.
سلام.شما هم از بچه های علامه اید؟
به ماکان: ممنون!
به ندا: متشکر! لینکَکی دادم!
به پیمان: این مرعوب‌شدن Ùاصله‌ی چندانی به هیچ‌کدام‌مان ندارد. به هر Øال بیش‌ترمان انسان‌ای معمول هستیم با هدÙ‌هایی Ú©Ù‡ نجات٠بشریت در بالای Ùهرست‌اش نیست.
به نسرین: متشکرم!
به دوست٠او: من هم امیدوارم.
به عابر:‌ واقعا نمی‌دانم. به نظر می‌رسد ما انسان‌های مغرور از خود راضی خیلی توجه‌ای به نقش٠کوچک Ùˆ آرام‌ای Ú©Ù‡ می‌توانیم در جهان بازی کنیم نداریم. به جای‌اش می‌خواهیم دنیا را به تسخیر درآوریم Ùˆ در این میان هر چیزی را Ú©Ù‡ سر راه‌مان باشد کنار می‌زنیم. می‌خواهد جنگل باشد،‌ دوست‌مان باشد یا Øتی وجدان خودمان.
به لی‌لی: علامه‌طباطبایی؟! خیر! عوض‌اش دوستان خوبی آن‌جا دارم.
او آزاد خواهد شد
سولوژن عزیز این اهدا٠عالیه برای من یکی یعنی بتونم نقشم رو بعنوان شهروند،شوهر Ùˆ پدر تا آنجایی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تونم Ùˆ نه بیشتر!!،درست Ùˆ بجا بازی کنم،این مرعوب بودن بیش از هر چیز شاید به این باز Ù…ÛŒ گردد Ú©Ù‡ خروجی بسیاری از این تلاشها در این ساختار چیزی کمتر از صÙر بوده!،و برای منی Ú©Ù‡ به همه چیز دنیا با نگاه Ùرایندی Ù…ÛŒ نگرم،رویکرد بدون خروجی یعنی Øماقت!
نوشته اتان را خواندم. Øالا دیگر این دو نام نیز/ جایی در من نوشته شد. همان جایی Ú©Ù‡ این روزها پر است از نام ها Ùˆ تصویرها.