سخنرانی‌ی چای‌خوران
در این نوشته می‌خواهم به رسم‌ای اشاره کنم Ú©Ù‡ در صورتی Ú©Ù‡ شما نیز از آن پیروی کنید ممکن است باعث پیش‌رÙت علمی‌ی چشم‌گیر شما Ùˆ گروه پژوهشی‌تان شود.
گروه پژوهشی‌ی ما تابستان‌ها برنامه‌ی جالب‌ای دارد به نام سخنرانی‌های چای‌خوران (tea-time talks) از این قرار Ú©Ù‡ عصر هر روز Ù‡Ùته (به جز جمعه‌ها Ùˆ البته آخر Ù‡Ùته‌ها) Øدود ساعت چهار بعد از ظهر جمع می‌شویم Ùˆ یکی از ما درباره‌ی موضوع پژوهشی‌ی مربوطی صØبت می‌کند. معمولا سخنرانی‌ها یا درباره‌ی یک مقاله‌ی تازه منتشرشده است یا درباره‌ی نتایج اخیر پژوهش یکی از اعضای گروه. Ùˆ البته چای Ùˆ بیسکوییتی نیز Ùراهم است برای شکم‌های گرسنه Ùˆ تن‌های خسته‌ی پس از یک روز کاری.
هد٠این کار آشنایی اعضای گروه با طی٠وسیعی از پژوهش‌های مربوط است. تقریبا هیچ‌کس‌ای نمی‌تواند همه‌ی مقاله‌های جدید مربوط به رشته‌های نزدیک به کارش را مطالعه کند. اما اگر کس‌ای Øاضر باشد مقاله‌ای را بخواند Ùˆ برای‌مان تعریÙ‌اش کند، شانس این‌که با Øوزه‌ی علمی‌ی بزرگ‌تری آشنا شویم اÙزایش می‌یابد.
برای گروه نسبتا بزرگی مثل ما Ú©Ù‡ بین بیست تا چهل Ù†Ùر عضو دارد (بستگی دارد چگونه بشماریم)ØŒ پوشش طی٠وسیعی از پژوهش‌های مربوط کار خیلی سختی نیست. اگر Ùرض کنیم بیست Ù†Ùر Øضور Ùعال در این برنامه داشته باشند، هر پنج Ù‡Ùته یک‌بار نوبت هر Ùرد می‌رسد Ùˆ در نتیجه بار چندان زیادی به او وارد نمی‌شود. در عوض او شانس این را داشته است Ú©Ù‡ با نوزده مقاله‌ی دیگر نیز آشنا شود بدون این‌که لازم باشد چندین ساعت برای خواندن هر مقاله وقت بگذارد.
این کار تقریبا شبیه به گروه‌های مطالعه (reading group) است با این تÙاوت Ú©Ù‡ در گروه‌های مطالعه همه‌ی اÙراد مقاله‌ی مورد نظر را می‌خوانند Ùˆ دقیق بررسی می‌کنند، اما در این‌جا Ùقط یک Ù†Ùر مقاله را می‌خواند Ùˆ البته وظیÙه‌ی اوست Ú©Ù‡ به تنهایی آن را ارایه دهد.
Ø´Ú©Ù„ ارائه در گروه ما بدین صورت است Ú©Ù‡ مثلا ساعت چهار بعد از ظهر چای Ùˆ بیسکوییت آماده است Ùˆ مردم به تدریج می‌آیند Ùˆ Ú©Ù…ÛŒ با هم Ú¯Ù¾ می‌زنند. راس ساعت چهار Ùˆ ربع ارائه شروع می‌شود Ùˆ راس ساعت چهار Ùˆ سی Ùˆ پنج (بیست دقیقه) تمام می‌شود. ده دقیقه نیز برای سوال‌ها اختصاص داده می‌شود Ùˆ بعدش هر کس‌ای دل‌اش خواست می‌تواند بماند Ùˆ هم‌چنان سوال بپرسد Ùˆ بقیه هم آزادند تا بروند. البته هیچ Ù…Øدودیتی برای سوال پرسیدن در میان سخنرانی وجود ندارد Ùˆ هر وقت ابهام‌ای پیش بیاید،‌ می‌توان سوال پرسید. طبیعی است Ú©Ù‡ سخنران‌ها ممکن است وقت Ú©Ù… بیاورند (مخصوصا اگر زیاد از آن‌ها سوال پرسیده شود) Ùˆ مجبور می‌شوند از روی بعضی از اسلایدها بپرند. این دیگر هنر ارائه‌دهنده است Ú©Ù‡ چگونه وقت را تنظیم کند Ùˆ سوال‌ها را در صورت لزوم به آخر کار موکول کند.
نمی‌دانم آیا همه‌ی دانش‌گاه‌ها Ùˆ دپارتمان‌ها چنین برنامه‌ی روزانه‌ای دارند یا خیر. در دانش‌گاه‌هایی Ú©Ù‡ در ایران بوده‌ام، چنین چیزی را ندیده بودم. Øتی گروه‌های مطالعه نیز کم‌یاب بودند. در این‌جایی Ú©Ù‡ الان هستم،‌ گروه مطالعه چیز غریب‌ای نیست Ùˆ ما چندین Ùˆ چند تای‌اش را به طور موازی داریم. اما دو سال پیش سخنرانی‌ی چای‌خوران برای‌مان تازگی داشت. ایده‌اش سوغات بازدید یکی از بچه‌های گروه از Gatsby Computational Neuroscience Unit بود Ú©Ù‡ برنامه‌ای داشتند شبیه به همین چیزی Ú©Ù‡ ما سه تابستان اجرای‌اش می‌کنیم (الان این‌جا تابستان به Øساب می‌آید!). یادم می‌آید Ù…Øمد Ù…. پیش‌ترها در یکی از کامنت‌های‌اش Ú¯Ùته بود Ú©Ù‡ چنین چیزی در دپارتمان‌های ریاضی معمول است.
به نظرم اگر در دانش‌گاه‌های ایران نیز چنین برنامه‌ای گذاشته شود، خیلی خوب خواهد بود. این‌گونه یکی از مشکلات پژوهش در ایران -Ú©Ù‡ دوری‌ی Ú©Ù… Ùˆ بیش گروه‌های پژوهشی‌ی ایرانی از آن‌چه در دنیا می‌گذرد است- تا Øدی رÙع خواهد شد. نرخ ورود اطلاعات (یا دست٠کم کلیدواژه‌های پژوهشی‌ی باب٠روز) در این شیوه سریع‌تر از هر شیوه‌ی ارزان دیگری (از جمله گروه‌های مطالعه) است (راه گران‌اش سÙر دایم به Ú©Ù†Ùرانس‌ها است).
البته این کار خیلی ساده نخواهد بود.
اول از همه چنین کاری در جایی معنا دارد که کمینه‌ای از پژوهش -به معنای واقعی‌ی کلمه- انجام شود.
چنین چیزی در ایران نه نایاب ولی کم‌یاب است. گروه ما در دانش‌گاه تهران واقعا پژوهش انجام می‌داد. گروه‌های دیگری هم بودند Ú©Ù‡ چنان می‌کردند. در دانش‌گاه خواجه‌نصیر چنین چیزی کم‌تر دیده می‌شد بود ولی باز هم استادهای خوبی بودند Ú©Ù‡ پژوهش می‌کردند. IPM هم چنین جوی داشت Ùˆ از این Ù„Øاظ اتÙاقا خیلی هم منظم بود. گمان می‌کنم در دانش‌گاه‌های دیگر نیز چنین Ùعالیت‌ای Ú©Ù… Ùˆ بیش وجود داشته باشد.
یک نکته‌ی مهم دیگر نیل قابل ذکر است Ùˆ آن این‌که Øتی اگر در ایران پژوهش انجام شود،‌ پژوهش‌ها بسیار پراکنده‌اند. Øتی به گونه‌ای Ú©Ù‡ ممکن است دانش‌جویان یک استاد نیز با هم جلسه‌ی مشترک نداشته باشند. نتیجه این می‌شود Ú©Ù‡ گروه پژوهشی نمی‌تواند از Ùشار گروه استÙاده کنند تا کارش را به‌تر، سریع‌تر Ùˆ با انگیزه‌ی بیش‌تری به پیش ببرد. نکته‌ی Ùراموش‌شده‌ی پژوهش در ایران این است: پژوهش نه در خلاء انجام می‌شود Ùˆ نه در تنهایی!
البته ایده‌هایی دارم Ú©Ù‡ دلیل چنین نقص‌ای چیست. بماند برای Ùرصت‌ای دیگر.
پس از آن نیاز به Ú©Ù…Ú© استادان داریم. نمی‌توانم تصور کنم Ú©Ù‡ چنین Ùعالیت‌ای بدون Ú©Ù…Ú© استادان انجام شود. آن‌ها Øتما لازم است در جلسات شرکت کنند Ùˆ به طور دایم Ùیدبک بدهند Ùˆ البته خودشان نیز باید سخنرانی ارائه دهند. در جلسات چای‌خوران ما در طول این مدت بین دو تا شش استاد Øضور داشته‌اند (این اواخر معمولا دو یا سه Ù†Ùر). در ضمن سه چهار پسا-دکترا نیز در جلسات هستند Ú©Ù‡ Ùیدبک‌های آن‌ها نیز روشن‌گر است.
کاملا قابل تصور است Ú©Ù‡ همه‌ی استادان نه Øوصله‌ی چنین کاری را دارند Ùˆ نه چارچوب ذهنی‌شان با چنین نوع کارهایی هم‌راستا است. بعید می‌دانم استادهایی Ú©Ù‡ دغدغه‌ی اصلی‌شان ارائه‌ی ده باره‌ی یک کتاب قدیمی است Ùˆ معیار اول ارزیابی‌شان نمره Ùˆ معدل Ùˆ Øضور Ùˆ غیاب است چندان برای این کار مناسب باشند. البته بری‌بودن از این ویژگی‌ها کاÙÛŒ نیست. استاد خود نیز باید یک پژوهش‌گر ناب باشد. اگر او Øاضر نباشد چارچوب‌های کهنه را کنار بزند،‌ سوال‌های جدیدی از خود بپرسد، به دنبال‌شان برود Ùˆ کارهای مشابه را پیدا کند، آن‌وقت Ú†Ù‡ Ùایده‌ای از خواندن مقاله‌های Ùلان Ú©Ù†Ùرانس یا نشریه منتشرشده در سال‌های اخیر می‌برد؟
در ایران چنین استادهایی کم‌ترند، اما من می‌توانم چندین و چند تای‌شان را در هر موسسه‌ای که زمان‌ای در آن درس خوانده‌ام نام ببرم.
در ضمن دانش‌جویان نیز به‌تر است از پیش با Ùعالیت‌ای به نام پژوهش آشنا باشند. خواندن یک مقاله‌ی پژوهشی برای یک دانش‌جوی لیسانس می‌تواند Ú©Ù…ÛŒ سخت باشد Ùˆ مهم‌تر از آن شاید او خیلی خوب نتواند نکات مهم Ùˆ غیرمهم‌اش را از هم تشخیص دهد. به هر Øال هد٠این جلسات Ú©Ù…Ú© به دانش‌جویان (Ùˆ استادهایی) است Ú©Ù‡ پژوهش انجام می‌دهند Ùˆ در بیش‌تر مواقع دانش‌جویانی پژوهش انجام می‌دهند Ú©Ù‡ یا دانش‌جوی تØصیلات تکمیلی باشند یا دانش‌جوی سال‌های آخر لیسانس. به همین دلیل برپایی چنین جلساتی را با «مØوریت» دانش‌جویان سال اول Ùˆ دوم لیسانس وقت تلÙ‌کنی می‌دانم.
اگر همه‌ی این‌ها Ùراهم شد، هزینه‌ی چای Ùˆ بیسکوییت معمولا خیلی زیاد نمی‌شود. همیشه می‌توان مکان‌ای پیدا کرد Ú©Ù‡ این جلسات را منظم برقرار کرد Ùˆ Øتی دست‌رسی به پروژکتور نیز خیلی سخت نیست.
پیش از خاتمه خوب است معایب و دشواری‌های این کار را هم بگویم:
* آماده‌کردن سخنرانی برای ارایه‌دهنده وقت‌گیر است. برای ارایه مقاله، نه تنها نیاز است Ú©Ù‡ مقاله به خوبی Ùهمیده شود، بلکه باید اسلایدهایی نیز تهیه شود. Øتی پسندیده(!) این است Ú©Ù‡ شخص یکی دو بار با خودش تمرین کند تا خوب/به‌تر ارایه دهد. به دلیل این‌که ارائه‌دادن خیلی هم اختیاری نیست (وگرنه جلسات تداوم نمی‌یابند!)ØŒ خیلی‌ها ممکن است بخواهند تابع هزینه‌شان را با پایین‌آوردن Ú©ÛŒÙیت ارائه‌شان کمینه کنند. نتیجه این است Ú©Ù‡ نمی‌توان همیشه انتظار سخنرانی‌های خوب داشت. خود٠من در همین جلسات یکی دو ارائه‌ی بد داشته‌ام Ùˆ دو سه ارائه‌ی خوب. اشتباه اصلی‌ام هم این بوده Ú©Ù‡ وقت کاÙÛŒ برای آماده‌کردن سخنرانی‌ها نگذاشته بودم.
* در چنین گروه‌هایی Ú©Ù‡ بیش‌تر اعضای‌اش را دانش‌جویان تشکیل می‌دهند، بیش‌تر اÙراد در ارائه‌ی مطالب کم‌تجربه‌اند. نتیجه این‌که Ú©ÛŒÙیت ارائه‌ها ممکن است خیلی خوب نباشد. کاملا قابل تصور است Ú©Ù‡ یک ارائه‌ی بد Øوصله‌ی هم را سر می‌برد Ùˆ چیزی هم به کس‌ای اضاÙÙ‡ نمی‌کند. در ضمن این موضوع چندان ربطی هم به زبان مادری‌ی Ùرد ندارد. در دانش‌گاه ما انگلیسی‌زبان‌ها ممکن است همان‌قدر بد ارایه دهند Ú©Ù‡ غیرانگلیسی‌زبان‌ها! در واقع ارائه‌ی خوب نیاز به نگاه‌ای دارد Ú©Ù‡ خیلی‌ها هنوز به دست‌اش نیاورده‌اند. نگاه‌ای Ú©Ù‡ دایم از خود می‌پرسد: «چه چیز این‌کار اصل است Ùˆ Ú†Ù‡ چیزش Ùرع؟ Ú†Ù‡ شیوه‌ای برای Ùهماندن اصل این مطالب بهینه است؟»
این‌ها را نوشتم تا شاید کمک‌ای باشد برای کسانی Ú©Ù‡ در ایران دوست دارند Ú©ÛŒÙیت پژوهش‌شان را بالاتر ببرند. اگر این ایده را پیاده کردید، لطÙا به‌ام اطلاع دهید Ùˆ بگویید نتیجه‌ی کارتان چقدر چشم‌گیر Ùˆ موÙقیت‌آمیز بوده است.
پ.ن: ترجمه‌ی به‌تری برای tea-time talk به نظرتان می‌رسد؟ «سخنرانی‌ی چای‌خوران» دقیقا هم‌معنا با آن نیست. در ضمن توجه کنید که این موضوع خیلی هم مهم نیست!