Browsed by
Month: October 2009

واقعیت احتمالا غیرقابل انکار این دنیا

واقعیت احتمالا غیرقابل انکار این دنیا

با احتمال زیاد، بیش‌تر چیزها در بیش‌تر جاها در بیش‌تر مواقع تغییر می‌کنند.

تشتت آرا

تشتت آرا

گاهی اعتقادات بعضی آدمیان باعث «انگشت تعجب به دهان گزیدن» آدمیان دیگر می‌شود. و بعد می‌اندیشی که تساهل تا کی و تصالح تا کجا!

سهم روزانه خودشیفتگی

سهم روزانه خودشیفتگی

ضمن حفظ خشوع در پیش‌گاه حق تعالی، آدم‌ها روزانه باید از ظرفیت‌های نارسیستی خودشان به میزان کافی استفاده کنند – دست‌کم در خلوت خودشان!

مهدی عربشاهی دوباره دستگیر شد!

مهدی عربشاهی دوباره دستگیر شد!

مهدی عربشاهی،‌ یکی از هم‌دبیرستانی‌های‌ام، به هم‌راه دست‌کم شانزده نفر دیگر دستگیر شدند. با این حساب تاکنون دو نفر از هم‌دبیرستانی‌های‌ام در زندان‌اند: مهدی عربشاهی و علی پیرحسین‌لو.

بعد تعجب می‌کنند که چرا وقتی ازت می‌پرسند «میهن‌ات کجاست؟» گیج می‌شوی و زیر لب با شک و تردید می‌گویی «ناکجا!».

خلاصه کنم و بگویم که پیش‌ترها نوشته بودم چرا مهدی عربشاهی را نباید دستگیر کنند. بخوانیدش که دلایل چندان عوض نشده.

اسامی بقیه‌ی دستگیرشده‌ها -که نمی‌شناسم‌شان- بنا به این منبع این‌هاست:

میلاد اسدی، فرید هاشمی، نسیم سرابندی (دانشگاه تهران)، عزت ترتبی (دانشگاه تهران)، مونا غفاری (دانشگاه خواجه نصیر طوسی تهران)، مجید عباسی (دانشگاه خواجه نصیر طوسی تهران)، زهرا نیک سرشت (دانشگاه خواجه نصیر طوسی تهران)، سیاوش حاتم (دانشگاه همدان)، حمزه موذن (دانشگاه شهید عباسپور تهران)، احمد احمدیان (دانشگاه تهران)، امیرحسین معظمی (دانشگاه شهید عباسپور تهران)، محمد رضایی (دانشگاه شهید عباسپور تهران)، حسین معصومی (دانشگاه آزاد)، حامد عزیزی (دانشگاه آزاد)، سجاد الله آبادی (دانشگاه شهید عباسپور تهران) و سارا اسمی زاده (دانشگاه تهران).

خبر تکمیلی (۳ اکتبر ۱۳۸۸!): گویا به غیر از «احمد احمدیان» و «عزت تربتی» بقیه دست‌گیرشدگان آزاد شدند.

پاراگراف

پاراگراف

جان عمه‌تان وقتی وبلاگ می‌نویسید، آخر بعضی جمله‌ها گاهی یک enter مرحمت بفرمایید که اگر خدا خواست برویم پاراگراف بعد!