چند نفر کافي است؟

چند نفر کافي است؟

Shadidan نام وبلاگي است Ú©Ù‡ از همان روزهاي اول تاسيس‌اش يافتم‌. نويسنده‌اش درباره‌ي سکس Ùˆ مخدر مي‌نويسد. به‌تر بگويم از پنجره‌اي خاص به اين دو موضوع –گويا هم‌ارز- نگاه مي‌کند. نگاه‌اش براي‌ام جالب بود Ùˆ نوشتارش نيز ويژه – جز معدود وبلاگ‌هايي است Ú©Ù‡ هنرمندانه با کلمات بازي مي‌کند. نويسنده در آخرين پست‌اش –پستِ خودش، نه نويسنده‌اي Ú©Ù‡ خواهد آمد- حرف مرا اين‌گونه تصديق مي‌کند: “هدفِ اصلیِ من از نوشتنِ اين چند مطلب لذت بردن از نوشتن‌شان‌ بود”.
اين پست آخرش –که مرا واداشت تا بنويسم از او- يک ويژگي‌ي ديگر هم دارد: او از کم‌تر از صد بازديدکننده در روز ناراضي است و يکي از دلايل ترکِ نوشتن‌اش همين است. پرسش اين است: آيا بايد ناراضي بود؟
صفحه‌ي اول وبلاگ‌ام به طور متوسط روزانه حدود پنجاه تا هفتاد بازديد کننده دارد Ùˆ صفحات آرشيوم حدود هفتاد تا صد. يعني روي هم –اگر مثل بقيه‌ي وبلاگ‌ها گزارش دهم- حدود 120 تا 170 بازديدکننده دارم (البته آمارها از اين بيش‌تر است. بسياري از ISPها شمارنده‌ام را فيلتر کرده است Ùˆ در نتيجه بسياري از بازديدها شمرده نمي‌شود. به هر حال اما مي‌دانم Ú©Ù‡ پانصد بازديدکننده در روز ندارم). اين خوب است يا بد؟ Ú©Ù… است يا زياد؟ اگر کتاب‌هاي چاپ شده در ايران را در نظر بگيريم Ú©Ù‡ فروش‌شان در سال کم‌تر از هزار نسخه است (اکثر کتاب‌ها هر سه سال يک‌بار هم تجديد چاپ نمي‌شوند Ùˆ تيراژ کتاب‌هاي‌مان معمولا 3000 است)ØŒ پس ÙŠÚ© چنين وبلاگي زياد هم Ú©Ù… خوانده نمي‌شود. حتي پنجاه خواننده‌ي دايم Ùˆ فکور داشتن هم به نظرم خوب Ùˆ کافي است. اما راست‌اش را بخواهيد من Ú©Ù… Ùˆ بيش Ø´Ú© دارم. اکثر افراد وبلاگ‌ها را تنها مرور مي‌کنند. کم‌تر کس‌اي وبلاگ‌ها را جدي مي‌گيرد – من هم! مثلا تقريبا هيچ‌کس نسبت به مطلب طنز Ùˆ يا دموکراسي امر پيشين نيست! واکنش جدي‌اي نشان نداد در حالي Ú©Ù‡ آن‌چه درباره‌شان گفته بودم يا مهمل بود يا مطلب بسيار مهم Ùˆ تکان‌دهنده.
چنين چيزي البته هميشه وجود دارد. بين گفته شدن چيزي و شنيده شدن‌اش ممکن است سال‌ها و يا حتي يکي دو قرن فاصله ايجاد شود. اين‌که اين زمان چقدر باشد به بستر بيان‌شده مربوط است. جدا از آن، چيزي به نام اعتبار هم هميشه مطرح است. مثال ساده و آکادميک: اين‌که در چه کنفرانسي چه مقاله‌اي را ارايه دهيد مهم است. به‌ترينِ مقالات در کنفرانس‌هاي پيشِ پا افتاده به هدر مي‌روند و مقالات متوسط در کنفرانس‌هاي جدي زير ذره‌بين توجه قرار مي‌گيرند. هم‌چنين: بين چند صد مقاله‌ي يک کنفرانس (يا حتي مجله)، بيش‌تر مقالات نويسنده‌هاي شناخته‌شده خوانده مي‌شود. حتي در يک کنفرانس نيز اسمِ نويسنده‌ي مقاله آن‌قدر مهم است که تو را به سمت سخنراني‌اش بکشاند و يک موضوع جالب توجه –ولي از نويسنده‌هاي ناشناخته- کم‌تر توجه‌اي را جلب مي‌کند. همين بس که خود من فقط براي ديدن يکي (Cynthia Breazeal) پاشدم رفتم سر جلسه‌اي که او در آن‌جا نشسته بود و يکي از دانش‌جويان‌اش درباره‌ي سيم‌پيچ و موتور و اين حرف‌ها –که من اصلا از آن خوش‌ام نمي‌آيد- صحبت مي‌کرد.
چند سوال:
-وبلاگ‌ها چقدر جدي گرفته مي‌شود؟ آيا اصولا وبلاگ‌ها قابليت جدي گرفته شدن دارند؟
-آيا وبلاگ‌هايي که خواننده‌ي زيادي دارند الزاما مطالب مهم‌تري مي‌نويسند؟ يا اين‌که آن‌ها نقش روزنامه يا مجله را بازي مي‌کنند؟
-چه تعداد خواننده کافي است؟ آيا بايد تلاش کرد تا خواننده‌ي بيش‌تري داشت؟

4 thoughts on “چند نفر کافي است؟

  1. عجب امر ِ تراژیکی… این یادداشت را هم، برایِ حفظ آب‌ِرو Ùˆ پرستیژ هم Ú©Ù‡ شده -حتّا-ØŒ ارج ننهاده‌اند!
    🙁

    خودِ من Ú©Ù‡ -لااقل- دوست دارم جدّی بگیرم Ùˆ جدّی‌م بگیرند؛ بازدیدکننده هم Ú©Ù‡… هِی، هیچ!

  2. من فکر می کنم قابلیت جدی گرفته شدن دارند اما تا حد زیادی بستگی به محتوای ارائه شده و انگیزه ی نگارنده شان دارد که خود جدی بنویسد و بازخورد جدی نیز بطلبد!
    2- تنوع زیادی وجود دارد. و آیا مهمتر بودن با نقش روزنامه یا مجله داشتن منافات دارد؟
    3- خواننده بیشتر به نظرم به هرحال مترادف با ارضای خاطر وبلاگ نویس است از بابت توجهی که به نوشته هایش مبذول می شود.

    با سلام!!

  3. به راوي:‌ خب،‌ اگر يک نفر قصدش اطلاع‌رساني‌ي وبلاگي باشد و بعد بازديدکننده‌هاي‌اش به کم‌تر از يک نفر در روز برسد آن‌وقت چه؟!
    به ابوالفضل:‌ شديدا موافق‌ام! (; وگرنه اين يادداشت چه از يادداشت‌هاي صد کامنت‌اي کم دارد؟
    به دوستِ من: اول سومي: آيا خواننده‌ي بيش‌تر الزاما مترادف با ارضاي خاطر وبلاگ‌نويس است؟ نمي‌دانم. مطمئن نيستم اگر وبلاگ‌ام ده هزار بازديدکننده در روز داشته باشد بتوانم راجع به هر چيزي در آن حرف بزنم اما الان نسبتا راحت‌ام. حداقل يکي را مي‌شناسم که وبلاگ‌اش حدود 400 بازديدکننده در روز داشت که حدود 100 تاي آن‌ها به او فحش مي‌دادند در حالي که او دل‌اش 63 بازديدکننده در روز مي‌خواست. او -اگر اشتباه نکرده باشم- آخر سر خودکشي کرد. اين‌که تعداد بازديدکننده‌ي بالاي‌اش منجر به آن وضع شد يا نه را نمي‌توانم به اطمينان بگويم اما بي‌شک کاملا مستقل هم نبوده است.
    دوم اولي: راجع به اين موضوع دوست دارم بيش‌تر فکر کنم Ùˆ بيش‌تر صحبت کنم. آيا شما ديده‌ايد Ú©Ù‡ در ÙŠÚ© مقاله‌ي تخصصي (Ú©Ù‡ مثلا در مجله‌اي علمي چاپ مي‌شود) به مطالب ÙŠÚ© وبلاگ ارجاع داده شود؟ البته من حوزه‌هاي مختلف را نمي‌دانم اما در حوزه‌هاي نزديک به کار خودم چنين چيزي را “فعلا” بعيد مي‌دانم. ÙŠÚ© دليل‌اش مي‌تواند review نشد� مطالب وبلاگ -Ùˆ در نتيجه عدم اطمينان از درستي‌اش- باشد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *