پايان‌نامه‌ها به همين دردا مي‌خورن

پايان‌نامه‌ها به همين دردا مي‌خورن

“پايان‌نامه‌ها به همين دردا مي‌خورن” Ùˆ ÙŠÚ© ورق ديگر کند Ùˆ انداخت در شومينه. در راه برگشت، بسته‌ي کاغذ A4اي خريد. به خانه Ú©Ù‡ رسيد، آن را روي ميزش باز کرد. نوشت: “پايان‌نامه به درد نمي‌خورد”. خط زد. کاغذ ديگري برداشت. “پايان‌نامه‌ها به درد جوجه‌کباب درست کردن مي‌خورند” Ùˆ باز خط زد تا بنويسد “پايان‌نامه‌ها به درد آتش مي‌خورند”. کاغذ را مچاله کرد Ùˆ روي ميز به کناري غل‌اش داد تا جلوي دست Ùˆ پا نباشد. “پايان‌نامه‌ها به همين دردا مي‌خورن”. دوباره با خط خواناتر زير همان نوشت “پايان‌نامه‌ها به همين دردا مي‌خورن” Ùˆ باز هم همان را تکرار کرد. دقيقه‌اي به کاغذ زل زد. بلند شد. کاغذهاي مچاله شده را جمع کرد، دسته‌ي کاغذ ديگري از کشو در آورد Ùˆ همه را روي بسته‌ي کاغذها گذاشت Ùˆ بعد همه را با هم بلند کرد، به سمت پنجره رفت، آن را باز کرد Ùˆ تا باد به داخل هجوم بياورد همه‌ي آن کاغذها شده بودند هزاران شاپرک آسمان شهر.

4 thoughts on “پايان‌نامه‌ها به همين دردا مي‌خورن

  1. از نظر ابژکتیو خوب بستگی داره چی توش بنویسی. من چند تا پایان نامه سراغ دارم که از صد تا کتاب هم بهتره. البته همشون انگلیسی هستند.
    از نظر سابجکتیو هم خوب من دوست دارم که لذتی را که در آن لحظات مخصوص بردم با بقیه قسمت کنم. شاید یکی فقط آن لحظه براش مهم باشه. نمی دونم.
    توضیح: منظورم از اون لحظه موقعیه که احساس کردی کاری را کردی که هیچ کس قبلآ نکرده.

  2. به علي:‌ بله! البته بستگي دارد. من هم که نگفتم پايان‌نامه‌ها بدند. اينا گفتن.
    به سحر: سلام!

  3. من عاشق پايان نامه هايي ام كه سر ميدون انقلاب هراج م� كنن !
    تا 500 هزار تومنم جا داره ها … فك نكن الكيه!!!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *