عاشقانه‌های نوشته‌نشده

عاشقانه‌های نوشته‌نشده

داستان عاشقانه کم نوشته نشده است، فیلم عاشقانه نیز کم ساخته نشده.
اما من هنوز فکر می‌کنم به‌ترین عاشقانه‌ی عالم مانده است تا بیاید.
یا دست‌کم دنیا هنوز به عاشقانه‌های هوش‌مندانه‌ی بسیاری احتیاج دارد: عاشقانه‌هایی Ú©Ù‡ پوسته‌ی ظاهر را بدرند Ùˆ عشق را نشان دهند. نه این‌که کل‌شان این باشند: “چهره درخشید Ùˆ نگاه ببرد Ùˆ دست‌ها در هم گره شدند؛ عاشقان پس از تلاطم سخت روزگار به هم رسیدند Ùˆ خوش‌بخت شدند.”
نه، بیش‌تر! دنیا بیش از این به عاشقانه‌های آرام و عمیق نیاز دارد.

8 thoughts on “عاشقانه‌های نوشته‌نشده

  1. عاشقانه های آرام، اما همیشه سرکوب Ù…ÛŒ شوند. مظلومانه به تمسخر گرفته میشوند .فهمیده نمی شوند Ùˆ خیلی وقت ها تبدیل به عاشقانه های ناآرام Ù…ÛŒ شوند. افسوس…

  2. سلام…خوبی….ولی من هنوز با شکسپیر عاشق آروم میشم

  3. يك قصه بيش نيست غم عشق و وين عجب، كز هر زبان كه ميشنوم نا مكرر است . . .

  4. من اما فکر Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ عاشقانه های آرام Ùˆ عمیق دیگر گفته نمی شوند. این روزها عاشقانه هایی گفته/نوشته Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ Ú©Ù… عمق، پر زرق Ùˆ برق Ùˆ بازاری باشند…

  5. به گلناز: هممم …
    به شانه بسر: چرا تعریف نشده است؟
    به جواد شکری: بله!‌ همیشه آرامش‌بخش‌هایی هستند. یعنی نه همیشه، اما گاهی. باید پیدای‌شان کرد.
    به از زندگی: ای خانم! ما اگر بدانیم جهان صاحب دارد، مگر می‌توانیم صاحب‌اش را خلق کنیم؟
    به یاسی: مرحبا! همین است. ماجرا این است که وقتی از آن صحبت می‌کنیم به سخن مکرر نرسیم.
    به نگار: چرا؟

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *