متناقض‌ترین نخستی، شامپانزه‌های چماق به دست و بونوبوهای صلح‌طلب

متناقض‌ترین نخستی، شامپانزه‌های چماق به دست و بونوبوهای صلح‌طلب

خواندن این مصاحبه‌ی اسپیگل با فرانس دو وال (Frans de Waal) را از دست ندهید (فارسی و انگلیسی).
فرانس دو وال یک نخستی‌شناس است (ویکیپدیاسایت شخصی) که درباره‌ی روابط متقابل اجتماعی، تقسیم غذا، حل اختلاف در نخستی‌ها و هم‌چنین ریشه‌ی اصول اخلاقی و عدالت در جوامع انسانی پژوهش می‌کند.
در این مصاحبه به مقایسه‌ی روابط اجتماعی‌ی شامپانزه‌ها و بونوبوها با انسان‌ها می‌پردازد و شباهت‌های جالب‌ای را نشان می‌دهد. خواندن این مصاحبه را نه تنها به طرف‌داران نخستی‌ها که به همه‌ی علاقه‌مندان روابط اجتماعی در انسان‌ها -از سطح روابط دو نفره تا سیاست جهانی(!)- توصیه می‌کنم.

[توضیح: من ابتدا ترجمه‌ی فارسی را خواندم و هنوز ترجمه‌ی انگلیسی‌اش را ندیده‌ام. ترجمه‌ی فارسی خیلی بد نبود، اما کمی گیر داشت به نظرم.]

ترجمه‌ی فارسی
ترجمه‌ی انگلیسی
فرانس دی وال در ویکیپدیا
سایت شخصی فرانس دی وال

7 thoughts on “متناقض‌ترین نخستی، شامپانزه‌های چماق به دست Ùˆ بونوبوهای صلح‌طلب

  1. In a recent issue of the New Yorker (Sep. 18), Clinton talks about the wonders of the bonobo apes:

    “‘They have the most incredibly developed social sense,” he said. ‘When one of the makes a kill, they share the food, unlike all the other apes.’ An then, Clinton said, with a laugh, ‘they fall down to the ground and have group sex! It’s a way of relieving aggression!’ Such behavior, he said, ‘would drive the Christian right crazy!'”

    By the way, it seems we went to the same high school. I graduated in 1376.

  2. خیلی جالب بود. من نتیجه گرفتم که باید هر چه بیش‌تر شبیه بونوبوها رفتار کنیم. :))

  3. اتفاقا همین پژوهش‌گر می‌گوید که از آن‌جا که سـکـس در میان این گونه از نخستیان منحصر به یک زوج خاص نیست، در نتیجه هیچ فرزندی، فرزند نر خاص‌ای نیست و احتمال کشته‌شدن بچه‌ها توسط نرهای دیگر از بین می‌رود چون هیچ‌کس حس نمی‌کند که این بچه، بچه‌ی خودش نیست. کلا جامعه‌ی دوستانه‌ای دارند گویا این برادران و خواهران! (;

    در مورد مدرسه Ùˆ …! بله! فکر کنم هم مدرسه‌ای هستیم. اسم‌ات Ú©Ù‡ کاملا برای‌ام آشنا است Ùˆ عکس‌ات را هم Ú©Ù‡ دیدم با احتمال خیلی زیاد فهمیدم Ú†Ù‡ کس‌ای هستی. (: من ۷۷ای هستم.

  4. سلام
    به نظر می آد سولوژن (که نمیدونم معنی واژش چیه) علاقه مند ادبیات و فلسفه ست (که تابلوئه البته) و ردپای مدرنیسم و حتی جریان سیال ذهن رو توی نوشته هاش می شه دید. براش آرزوی موفقیت دارم. و برای خودم خواهش هم لینکیش (به واسطه علایق مشترک)!
    سپاس!

  5. دیشب، نمی تونستم فارسی بنویسم. شرمنده!

    من علاقه شخصی خاصی به بونوبوها دارم. نکته خیلی جالب هم برای من نوع تکامل شونه Ú©Ù‡ بیشتر “فرهنگی” بوده. همون طوری Ú©Ù‡ تو این مصاحبه هم آمده، هزاران سال پیش، عدم کمبود غذا در مناطقی Ú©Ù‡ بونوبوها زندگی Ù…ÛŒ کردند (به علت مرگ گوریل ها در اثر قحطی Ùˆ دسترسی بونوبوها به غذای روی زمین Ùˆ محدود نبودن به میوه های درختی) روش زندگی رو عوض کرده.
    زمانی، یک متن طولانی نوشته بودم در مورد این جانوران “روشن فکر” Ú©Ù‡ نمی دونم Ú†Ù‡ بر سرش آمد.

    در مورد مدرسه هم که خوشبختم! ولی من هیچ ایده ای ندارم چه کسی هستی. آقای موثق نوشته قبلی ولی گویای اینه که از راهنمایی هم مدرسه بوده ایم.

  6. خيلی خوب بود. ممنون به خاطر لينک. احتمالن يک چيزهايی در موردش بنويسم من هم.

  7. خیلی جالب بود. البته من همیشه با تعاریف مطلق مشکل داشتم. به نظرم تمام موجودیت انسانی ما رو نمی‌شه درهمین دو گونه‌ی حیوانی خلاصه کرد. حتی بدون درنظرگرفتن اون بحث خودآگاهی و خانواده، ما درهرصورت گونه‌ی متفاوتی هستیم، با گرایش‌ها و رفتارهای متفاوت و هیچ‌چیز نمی‌تونه نیاز ما رو به انجام تحقیقات وسیع انسان‌شناسانه روی خود انسان‌ها کاهش بده. خود ارجاعی یه خاصیت بزرگ علوم انسانی بوده و گمونم حداقل تا مدتی که تکلیف خیلی از مسایل روشن بشه، همین‌طور باقی خواهد موند.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *