رفراندم برای منع ساخت مناره‌ی مسجد در سوییس!

رفراندم برای منع ساخت مناره‌ی مسجد در سوییس!

احمقانه‌ترین حرکت هفته را اعلام می‌کنم:‌ رفراندم برای منع ساخت مناره‌ی مسجد در سوییس!

ترس از اسلام و مسلمین آن‌قدر زیاد است که حزب‌ای در کشور مدرن‌ای چون سوییس به این فکر می‌افتد که چنین قانون‌ای را به رفراندوم عمومی بگذارد. و در این ترس، این عزیزان هر چه را درباره‌ی آزادی‌ی بیان و عقیده و غیره غرغره می‌کنند به طور موقت فراموش می‌کنند.

این مورد مثال دیگری است که این شک را در من و تو تقویت کند که مبادا وقتی سیاست‌مداران درباره‌ی ارزش‌های لیبرالیستی سخن می‌گویند،‌ در واقع دارند از گفتمان موجود در جامعه کَره می‌گیرند وگرنه همین افراد اگر در سیستم‌ای کمونیستی می‌بودند درباره‌ی وفاداری به حزب و توده سخن می‌گفتند و در شرایط مشابه کشور عزیزمان هم دم از شهدا و ائمه و ارزش‌های راستین انقلاب می‌زدند.

بعد باید به خود یادآوری کنیم که اگر قرار است کس‌ای به چیزی -مثلا همین آزادی‌ی حقوق افراد- باور داشته باشد، همین من و شماییم که باید سفت و سخت به آن بچسبیم و نه مارمولکانی در لباس سیاست‌مدار.

[در این نوشته نمی‌خواهم از تقابل قدیم و باز تجدیدشده‌ی اروپاییان با مسلمانان سخن بگویم. هم‌چنین نمی‌خواهم بگویم که چطور بسیاری از مسلمانان به جای کمک برای نزدیک‌شدن آدم‌ها به یک‌دیگر، حصارها را روز به روز بلندتر می‌کنند. هم‌چنین نمی‌خواهم یک گروه را بری از ایراد بدانم و دیگری را منشاء ایراد.]

تکمیلی: رفتارهای تبعیض‌گرانه‌ی «حزب مردم سوییس» البته گویا تازگی ندارد. این گروه چند سال پیش هم تلاش کردند قوانین سفت و سخت‌ای برای خارجی‌های مقیم سوییس وضع کنند. ایشان در کمپین‌شان از پوستر نژادپرستانه‌ای استفاده کردند که نشان می‌داد سه گوسفند سفید، دارند یک گوسفند سیاه را از پرچم سوییس بیرون می‌اندازند. به شدت باید مواظب باشیم که نژادپرستی و تبعیض در ژن‌های‌مان است!

مرتبط: در نظرسنجی درباره‌ی منع ساخت مسجد شرکت کنید!

تکمیلی‌تر: بهاره -که حقوق خوانده است- کامنت روشن‌گرانه‌ای گذاشته است که همین‌جا کپی‌اش می‌کنم:

« خوب من وارد بحث شیرین دموکراسی و خواست شهروندان برای تصمیم گیری درباره ی قیافه ی شهرشان نمی شوم. فقط یک نکته ی حقوقی به مباحث تان اضافه کنم که دادگاه اروپایی حقوق بشر در آینده ای بسیار نزدیک این قانون را نقض خواهد کرد. اگر که مسلمانی در سوییس بخواهد مسجد بسازد -و اگر بخواهد سرش مناره بگذارد- دولت سوییس اجازه نخواهد داد و در دادگاه های داخلی سوییس هم این رای تایید خواهد شد. بعد طرف (خواهان) می رود به دادگاه اروپایی حقوق بشر شکایت می کند که حق من به آزادی بیان و دین نقض شده و این نهاد گرامی هم کشور سوییس را محکوم خواهد کرد. و دولت سوییس مجبور به اجرای حکم دادگاه است.

آنطور که تا به حال رویه ی قضایی بوده در اروپا، ارزش های حقوق بشر برتر بوده بر دموکراسی (در این که پروسه ی حذف مناره دموکراتیک است که کسی بحثی ندارد). حقوق بشر کاملا صفر و یک است. حذف مناره بی شک نقض حقوق بشر است. حتی اگر با دموکراسی مخالفت داشته باشد. مثلا فرانسه استفاده از هرگونه نماد مذهبی رو در سیستم آموزشی ممنوع کرده: گور پدر حقوق بشر و زنده باد دموکراسی و ارزش های جمهوری! تا به حال هم کسی از دولت فرانسه به دادگاه اروپایی حقوق بشر شکایت نکرده.»

23 thoughts on “رفراندم برای منع ساخت مناره‌ی مسجد در سوییس!

  1. برادر
    تا جایی که من میدونم سوئیس عملا تنها دموکراسی مستقیم دنیاست و در سوئیس هر شهروندی میتونه یه متن برای همه پرسی بگیره دستش و توی خیابون راه بیفته و براش امضا جمع کنه و اگه تعداد امضاها به یه حدی رسید، اون موضوع به رفراندوم گذاشته میشه.
    در این مورد هم همینطور بوده و دولت نقشی نداشته.
    دولت حتی مخالف این قضیه بوده و از مردم خواسته بوده به این طرح رای ندن، که ظاهرا دادن و داره تصویب میشه.
    فکر کنم کل استدلالت یه جوری یمره زیر سوال.

  2. خیلی قشنگ یک تضاد رو نشون دادید. واقعن رفراندوم درباره این موضوع خنده داره.

  3. مزخرف ترین تحلیله. مثل اونهایی هست که آمریکا رو روی نقشه دیدن بعد ازش تعریف می کنند.نمیگم اروپا نرفتی، ولی برو زندگی کن بعد اینو بنویس.
    کاملا ساخت امثال مناره و کارهایی از این دست ناقض ارزشهای اولیه ‌ای است که سویس و بقیه کشورهای اروپایی رو ساخته. مناره و در نهایت پخش اذان 5 وعده در روز کاملا منافی با حقوق مابقی شهروندانه. بسه روشنفکریهای بی مایه

  4. بهمن جان،

    مطمئن نیستم که کامنت‌ات کدام بخش حرف‌ام را نقض می‌کند: این‌که این موضوع اخیر از زیر سر یک سیاست‌مدار بلند نشده یا این‌که فرآیند پیش‌آمده مخالفت‌ای با اصول لیبرالیستی ندارد. درباره‌ی هر دو توضیح می‌دهم:

    ۱) گروه سیاسی‌ی آغازگر این همه‌پرسی، «حزب مردم سوییس» بوده است که اتفاقا حزب‌ای قوی و اکثریت است. گویا آن‌ها حدود صد هزار امضا جمع کرده‌اند تا طرح‌شان را به مرحله‌ی همه‌پرسی بکشانند.
    با وجود این‌که سیاست‌مداران دولت مخالف ماجرا بوده‌اند (آفرین بر آن‌ها)،‌ اما به هر حال گروه سیاست‌مدار دیگری ماجرا را پیش برده است و حرف‌ام راجع به سیاست‌مداران هم‌چنان درست خواهد بود.

    حال فرض کنیم که این امضا جمع‌کنی‌ی اولیه اصلا خودجوش بوده است و بر حسب اتفاق هیچ سیاست‌مداری پشت پرده نبوده. آن وقت باید به حال چنان جامعه‌ای گریست که مردم عادی‌اش از آزادی سخن می‌گویند ولی حاضرند هم‌سایه‌شان را خفه کنند. خوش‌بختانه کم پیش می‌آید که اکثریت جامعه به طور خودجوش به چنین مرحله‌ای برسند.

    ۲)‌ وجود دموکراسی مستقیم یا غیرمستقیم هم‌ارز برقراری‌ی ارزش‌های لیبرالیستی و دیگر چیزهایی که این روزها در دنیا ازش صحبت می‌شود نیست. دموکراسی تنها یکی از آن خواسته‌هاست وگرنه آزادی‌های فردی و حقوق بشر و حریم شخصی‌ی افراد نیز مهم است. حتی اگر طی فرآیندی دموکراتیک کشوری تصمیم بگیرد اقلیت‌ای زیر فشار قرار بگیرند، این عمل سیاسی‌شان مخالف اصول تبلیغ‌شده‌ی لیبرالیستی‌ی جامعه‌ی مدرن غرب است.

  5. به مسعود: خنده‌دارتر این‌که این رفراندم رای هم آورد!

    به روزبه دانشور: ای آقا که آزادی‌های فردی شقه شد رفت.

    به سینا: اول این‌که این مناره‌ها در سوییس اذان پخش نمی‌کنند.
    دوم این‌که می‌شود بفرمایید ارزش‌هایی که بقیه‌ی کشورهای اروپایی را ساخته است چه چیزهایی هستند؟! ارزش‌ها، معماری و غیره همه و همه عوض می‌شوند: ارزش‌های فعلی اروپا به طور خاص و غرب به طور عام همان ارزش‌های قرون وسطایی نیستند.
    سوم این‌که اگر قصد گفتگو دارید، به‌تر است با ادبیات معمول گفتگو سخن بگویید.

  6. سولوژٰن:‌ اینجاست که تفاوت ها با مایکل لدین پیدا می شه!

    بهمن: حرف تو از اون اشتباهات کلاسیکه. پس دموکراسی یعنی دیکتاتوری اکثریت؟

    Democracy is two wolves and a lamb voting on what to have for lunch.

    attributed to Benjamin Franklin

    حالا اینکه سیستم حکومتی خوب چیه رو من نمی دونم. برای همین مشکلاته که یه سری کشورا مثل آمریکا دادگاه عالی دارن که در مورد مسایل حساس حرف آخر رو می زنه. هه!‌ این که شد شورای نگهبان خودمون!

  7. یک بحثی هست در تعریف دموکراسی Ú©Ù‡ آیا اکثریت حق دارد حقوق اولیه اقلیت را محدود کند چون به دلایلی از طرز زندگی اقلیت خوشش نمیاید. این بحث در آمریکا بر سر حقوق اولیه همجنسگرایان کاملا مطرحه. در این بحث محدودیت مسلمانان در سویس هم مطرحه. به نظر شخص من این با روح دموکراسی تناقض داره Ùˆ سو استفاده از دموکراسی برای پیشبرد اهداف تبعیض گرایانه است. فوقش یک موقعی ماها با اون اقلیت هم عقیده ایم Ùˆ روح دموکراتمان فعال میشه Ùˆ یک موقعی با اون اکثریت هم عقیده ایم Ùˆ اگر اقلیت سوخت میگیم “رای گرفتیم پس دموکراتیکه”.

  8. به یاسین: قربان! هنوز هم من ربطش را نفهمیدم!

    به انار: درست می‌فرمایید. در واقع دموکراسی به خودی‌ی خود تضمین‌کننده‌ هیچ حق‌ای نیست، اما وقتی سیستم لیبرال دموکراسی (یا مشابه) باشد، حقوق کمینه‌ای برای همه در نظر گرفته می‌شود.

  9. آقا اينا همش حرفه. من از همون اول گفتم، هنوزم مي گم كه همه سياستمدارا رو بايد جمع كرد يه جا نفت ريخت روشون آتيششون زد.

  10. بعد باید به خود یادآوری کنیم که اگر قرار است کس‌ای به چیزی -مثلا همین آزادی‌ی حقوق افراد- باور داشته باشد، همین من و شماییم که باید سفت و سخت به آن بچسبیم و نه مارمولکانی در لباس سیاست‌مدار.

    این جمله ربطی به موضوع پست نداره. سیاست‌مدارها فقط پیشنهاد دادن. مردم رای دادن (مگر اینکه مردم رو احمق و بازیچه دست سیاست‌مدارها فرض کنیم).

  11. به n!MA:‌ در مورد این‌که مردم ممکن است بازی‌چه‌ی دست سیاست‌مداران باشند، متاسفانه بله، Ú©Ù… پیش نمی‌آید:‌ آدم‌ها خیلی ساده از دیگران تاثیر می‌پذیرند – مخصوصا اگر طرف مقابل خوش زبان باشند Ùˆ رسانه در اختیار داشته باشند Ùˆ قدرت داشته باشند Ùˆ Ù‡ÛŒ یک حرف را Ø·ÛŒ مدت طولانی در گوش دیگری زمزمزه کنند.

    ربط آن پاراگراف به بقیه‌ی نوشته این بود که توصیه می‌کرد ما مردم باید هوشیارتر باشیم و کم‌تر بازی‌چه‌ی سیاست‌مداران شویم که بسیاری از سیاست‌مداران خلوص نیت ندارند.

    جور دیگری بگویم: فرآیند تاثیرپذیری تقریبا ناخودآگاه است، اما اگر خودآگاهانه بخواهیم از چیزی تاثیر نپذیریم و به طور مشخص عقل تحلیلی‌مان را به کار ببریم، می‌توانیم سرعت تاثیرپذیری را تا حد زیادی کم کنیم.

  12. جناب سولوژن، در مورد اين سياستمداراي عوضي (حقشون فحشهاي بدتره ولي اين جا نمي شه نوشت) بايد همينجوري برخورد كرد. آخه اين احمقا به جز زبون زور چيزي ديگه بلد نيستن.

  13. چه كار خوبي كردند,واقعا هم بايد از اين اسلام ترسيد!

  14. مساجد اولیه هیچ کدام مناره نداشتند همه یک الگوی انتزاعی از مسجد مدینه (اولین مسجد مسلمانان ) داشت و بس ! یک حیاط در مرکز و چند اتاق و رواق در اطراف .
    چیزی متناسب با اصول اسلامی ادعا شده . بحث از انجا شروع می شود که معاویه وقتی به حکومت می رسد در شام برای اولین بار دستور ساخت اولین مناره را می دهد و حالا چرا ؟
    از ان جهت که وقتی مسافرین از شهرهای مختلف عبور می کنند همواره ناقوس کلیسا های مسیحیان حتی از مسافت های دور هم نمایان است اما مسلمانان و بناهایشان نه! بنابراین مناره را، به عنوان یک المان تراز کننده با برج و ناقوس کلیسا،وارد الگوی ساخت می کند .
    بحث اینجاست که خیلی چیزها جنبه ی تبلیغی دارد نه تقدیسی ! و دلیل مخالفت یک عده که بعضا هم اکثریت هستند از همین جا ناشی می شود . اینکه عده ای هر چند هم زیاد باشند ، احساس از دست رفتن منافع و خطر کنند نتیجه اش می شود برخوردهایی که می بینیم که به قول بابک تاریخ را مدام تکرار می کنیم . حالا فرقی نمی کند انسان غارنشین یا فردی در افغانستان یا شخصی در سوییس عکس العمل ها معمولا مشابه است .

  15. به بوگی:‌ من موافق‌ام که دم‌شان را باید چید و گاهی در ویترین گذاشت برای درس عبرت دیگران، اما نفت را بی‌خیال شویم به‌تر است!

    به مژده: دیگر از چه چیزهایی باید ترسید؟ از نفوذ کمونیسم [در امریکای شمالی]؟ از کپیتالیسم [در شوروی سابق]؟ از لیبرالیسم [در جمهوری اسلامی]؟
    از مسیحیت [در عربستان سعودی]؟ از یهودیت [در ایران]؟

    از چه چیزهایی باید ترسید؟
    و به صرف این‌که از چیزی می‌ترسیم، باید دم‌اش را کوتاه کنیم؟ چرا؟

  16. به رها: ممنون از این توضیح. از این تاریخ‌چه‌ی معماری مسجد نامطلع بودم.
    به هر حال غیرطبیعی نیست Ú©Ù‡ الگوهای فرهنگی تغییر کنند، می‌خواهد معماری مسجد یا کلیسا باشد یا این‌که مثلا این‌که مسیح احتمالا تیره‌پوست را به صورت فردی از نژاد سفید نمایش دهند – حالا Ú†Ù‡ دلیل‌اش کارکرد تبلیغ‌ای باشد Ùˆ Ú†Ù‡ کارکردی دیگر.
    اما این‌ها تفاوت‌ای در اصل موضوع نمی‌کند: جلوی باورهای عده‌ای خاص گرفته می‌شود ولی جلوی باور دیگران گرفته نمی‌شود. در چه شرایطی چنین چیزی قابل قبول است؟ آیا در این مورد قابل قبول بوده است؟
    یک نکته‌ی دیگر: فرض کنیم که اصلا کاری نداریم دین قدسی است یا نه. یعنی دین را به عنوان یک امر قدسی در نظر نگیرید، بلکه به صورت مجموعه الگوهای فرهنگی بدانیدش. جواب‌ها چه تغییری می‌کند؟

  17. با این‌که از جزییات و زمینه‌ی ماجرا اطلاع چندانی ندارم اما به نظر من هم موضوع جای چند تا علامت سوال و یک علامت تعجب دارد. وقتی عنوان این خبر رو توی اینترنت به انگلیسی دیدم مطمئن بودم که مناره احتمالا یه اصطلاح انگلیسی هست که من بلد نیستم. بعد متوجه شدم نه همون منار مسجد منظورشونه!

  18. خوب من وارد بحث شیرین دموکراسی و خواست شهروندان برای تصمیم گیری درباره ی قیافه ی شهرشان نمی شوم. فقط یک نکته ی حقوقی به مباحث تان اضافه کنم که دادگاه اروپایی حقوق بشر در آینده ای بسیار نزدیک این قانون را نقض خواهد کرد. اگر که مسلمانی در سوییس بخواهد مسجد بسازد -و اگر بخواهد سرش مناره بگذارد- دولت سوییس اجازه نخواهد داد و در دادگاه های داخلی سوییس هم این رای تایید خواهد شد. بعد طرف (خواهان) می رود به دادگاه اروپایی حقوق بشر شکایت می کند که حق من به آزادی بیان و دین نقض شده و این نهاد گرامی هم کشور سوییس را محکوم خواهد کرد. و دولت سوییس مجبور به اجرای حکم دادگاه است.
    آنطور که تا به حال رویه ی قضایی بوده در اروپا، ارزش های حقوق بشر برتر بوده بر دموکراسی (در این که پروسه ی حذف مناره دموکراتیک است که کسی بحثی ندارد). حقوق بشر کاملا صفر و یک است. حذف مناره بی شک نقض حقوق بشر است. حتی اگر با دموکراسی مخالفت داشته باشد. مثلا فرانسه استفاده از هرگونه نماد مذهبی رو در سیستم آموزشی ممنوع کرده: گور پدر حقوق بشر و زنده باد دموکراسی و ارزش های جمهوری! تا به حال هم کسی از دولت فرانسه به دادگاه اروپایی حقوق بشر شکایت نکرده.

  19. دست فرانسه درد نکند. سوئیس هم دیگر وقتش بود این سیسمونی ها را باز کند والله/ این سوسول بازی هارا هم بگذارد کناری. بچه بازی هم نیست که آدم بدهد دست حقوق بشر. از دست حقوق بشر هم کاری ساخته نیست.آخر آدم عاقل به اسم حقوق بشر می آید از سلوکی که خود نقض کننده ی حقوق بشر است دفاع بکند؟

  20. به zero: راستش من خیلی متوجه نشدم سیسمونی و سوسول‌بازی و بچه‌بازی و غیره به چه چیزهایی اشاره می‌کنند. اگر بیش‌تر توضیح بدهید، خوب است.

  21. حکایت سوئیس با مسلمانهایش حکایت بچه ی پاستوریزه ای است با میکروب و باکتری و اینا. قوای بدنی این طفلی های پاستوریزه هم کم است خب. پدر مادر این طفیلان همیشه از روش های با کلاسی اقدام به درمان می کنند. ولی همیشه افاقه نمی کند. بخصوص اگر میکروبش خطرناک باشد. ما اصولاً اسم این بچه های پاستوریزه را سوسول می گزاریم.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *